مطالب موجود در دسته بندی "مناظرات معصومین"

علم و قدرت خدا

علم و قدرت خدا

انس بن مالک گوید: پس از درگذشت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ یک نفر یهودی، برای تحقیق درباره اسلام به مدینه آمد، و از مردم خواست که او را به کسی‌که بتواند از عهده پاسخ سؤال‌های او برآید راهنمائی کنند. مردم، ابوبکر را به او معرفی کردند. آن مرد پیش ابوبکر ...

ادامه مطلب
علی ـ علیه السلام ـ منبع علم و کمال

علی ـ علیه السلام ـ منبع علم و کمال

«انس بن مالک» گوید: اسقف نجران[1]وارد مدینه شد و به حضور عمر آمد تا جزیه[2] خود را بپردازد. عمر بن خطاب او را به اسلام دعوت کرد. اسقف گفت: « ای عمر! شما مسلمانان معتقدید: أنَّ اللهِ «جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»[3] (برای خدا بهشتی است که عرض آن آسمانها و زمین را فرا می‌گیرد) ...

ادامه مطلب
علم امام علی ـ علیه السلام

علم امام علی ـ علیه السلام

شیخ صدوق در «خصال» و«عیون» و«علل» حدیث کند که مردی از اهل شام از امیرالمؤمنین سؤال کرد که چند نفر از انبیاء به عربی تکلّم کردند و چند نفر آنها ختنه شده به دنیا آمدند و چند نفر آنها دو اسم داشتند و اول کسی که شعر گفت کیست و آن شش موجود زنده‌ای که ...

ادامه مطلب
دفاع امام علی (علیه السّلام) از حقّ خود

دفاع امام علی (علیه السّلام) از حقّ خود

عصر خلافت عثمان بود، جمعیّتی از مهاجران و انصار که تعدادشان بیشتر از دویست نفر بود، در مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اجتماع کرده بودند، و گروه گروه با همدیگر گفتگو و مناظره می‌کردند، گروهی در شأن علم و تقوا سخن می‌گفتند و از برتری قریش و سوابق درخشان آن‌ها و ...

ادامه مطلب
بزرگواری و عظمت علی (ع)

بزرگواری و عظمت علی (ع)

ابن ابی الحدید گوید: روزی از روزهای صفین که معاویه سخت خویش را در تنگنای جنگ گرفتار دید به عمرو عاص گفت:«من به علی نامه‌ای می‌نویسم باشد که به وسیله این نامه، علی را در کار پیکار به تردید اندازم و خود را از این مخمصه نجات دهم.» عمروعاص پوزخندی زد و گفت: «ای معاویه! ...

ادامه مطلب
عجز معاویه از پاسخگویی

عجز معاویه از پاسخگویی

از امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ منقول است که : «ابوالأصفر»پادشاه روم نامه‌ای به معاویه(علیه الهاویه) نوشت و مسائلی را از او سوال کرد و در آخر نامه نوشت : «اگر تو واقعاً سزاوار خلافت هستی و خود را جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می‌دانی، جواب این مسائل را برای ما ...

ادامه مطلب
تاریک شدن دنیا در نظر معاویه

تاریک شدن دنیا در نظر معاویه

در کتاب شریف «بحار الانوار» از «أبی مخنف»[1] نقل شده که: روزی «عمرو بن عثمان» و «عمرو بن العاص» و «عتبه بن ابی سفیان» و «ولید بن عقبه» و «مغیره بن شعبه» نزد معاویه بن ابی سفیان آمدند و اظهار داشتند: «دستور بده تا حسن بن علی را در حضور تو آورند تا ما با ...

ادامه مطلب
حقانیت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در کربلا

حقانیت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در کربلا

راوی گوید: آن حضرت این خطبه را در حالی که بر شمشیرش تکیه زده بود با صدایی بلند، این چنین بیان فرمود: «اُنُشِدُکُمُ اللهَ هَلْ تَعرفونَنی؟» «شما را به خدا سوگند می‎دهم آیا مرا می‎شناسید؟» گفتند: «آری تو را می‎شناسیم؛ تو پسر رسول خدا ـ صلی‌الله علیه و آله ـ و سبط او هستی.» فرمود: ...

ادامه مطلب
خلافت بی‌اساس عمربن خطاب

خلافت بی‌اساس عمربن خطاب

روزی عمربن خطاب روی منبر پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نشسته، و برای مردم سخنرانی می‌کرد؛ در ضمن سخنان خود، یاد‌آور شد که من بر جان و مال مؤمنان ولایت دارم. امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ از گوشه مسجد، خطاب به عمر فرمود: «اِنْزِل أیُّها الْکَذّابُ عن مِنْبَرِ أبی رَسولِ اللهِ ...

ادامه مطلب
دفن امام حسن ـ علیه السّلام ـ در کنار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ

دفن امام حسن ـ علیه السّلام ـ در کنار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ

وقتی‌که امام حسن ـ علیه‎السّلام ـ وفات نمود،برادر بزرگوارش امام حسین ـ علیه السلام ـ بدن شریفش را بر تابوت گذارده، آنرا بطرف محل نماز پیامبر ـ صلی‎الله علیه و آله ـ برد، در آنجا بر جنازه برادر نماز خوانده، آنگاه آنرا وارد مسجد، پیامبر کرد؛ همینکه حضرت بالای قبر رسول خدا ـ صلی‎الله علیه ...

ادامه مطلب
حقّانیّت اهل بیت (علیهم السّلام)

حقّانیّت اهل بیت (علیهم السّلام)

هنگامی که در ماجرای کربلا، امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و ...

ادامه مطلب
معجزه‎ای از امام سجاد ـ علیه السلام ـ

معجزه‎ای از امام سجاد ـ علیه السلام ـ

عبدالملک در دوران خلافت خویش، یک سال در مراسم حجّ طواف می‎کرد و امام علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ نیز پیشاپیش او سرگرم طواف بود و اصلاً اعتنایی به او نداشت؛ عبدالملک که حضرت را از نزدیک ندیده بود و او را به قیافه نمی‎شناخت، از اطرافیانش پرسید: «این مرد کیست که جلوتر ...

ادامه مطلب