بعد از آن که عثمان، روز جمعه هیجدهم ذى الحجّه کشته شد، مسلمین متوجّه امیرالمؤمنین امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام گشتند تا با آن حضرت بیعت کنند. پس هنگامى که حضرت در یکى از باغات مشغول کار بود، عدّه اى از مهاجرین و انصار به همراه طلحه و زبیر وارد شدند؛ و چون ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهایی از امام علی علیه السلام: یک پیاده و هشت سوار
پس از آن که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله از توطئه سران قریش نجات یافت و به مدینه منوّره هجرت نمود، امام علىّ بن أ بى طالب علیه السلام نیز به همراه چهار زن به نام هاى فاطمه (1) و تعدادى دیگر از مردان و زنان مسلمان عازم مدینه شدند. به مشرکین و ...
داستانهایی از امام علیه السلام: ظهور بی دینی 69 نفر با دو کرامت
حضرت ابو جعفر امام محمّد، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه حکایت فرماید: روزى امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام در بین جمعى از اصحاب حضور داشت، یکى از افراد اظهار نمود: یا امیرالمؤمنین! اگر ممکن باشد کرامتى براى ما ظاهر گردان تا بیشتر نسبت به تو ایمان پیدا کنیم؟ امام علىّ علیه السلام فرمود: چنانچه ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: شخصیتی غریب در دنیا
محدّثین و مورّخین روایت کرده اند: هرگاه دردها و غم هاى جامعه براى مولاى متّقیان ، امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام غیر قابل تحمّل مى گشت ؛ و مى خواست درد دل خود را بیان نماید با خود زمزمه و درد دل مى نمود. و آن حضرت معمولا به تنهائى از شهر کوفه خارج مى ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: اهمیت یک ضربت شمشیر یا عبادت جن و انس
زمانى كه تمام گروه هاى منحرف و احزاب كفر و نفاق بر عليه انقلاب اسلامى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شوريدند
داستانهایی از امام علی علیه السلام: خشم شیطان در برابر سکوت
جابر بن عبداللّه انصارى آن مرد صحابى و یار با وفا حکایت کند: روزى مولاى متّقیان امیرالمومنین ، امام علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه علیه از محلّى عبور مى نمود، ناگهان متوجّه شد که شخصى مشغول فحش دادن و ناسزاگوئى، به قنبر غلام آن حضرت است؛ و قنبر مى خواست تلافى کند و پاسخ ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: سخن گفتن با خورشید
در کتب مختلف، از راویان متعدّدى همانند سلمان فارسى، عمّار یاسر، ابوذر غفارى، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و … آورده اند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و فداکارى امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام فتح کرد. پیش از آن که حضرت رسول صلوات اللّه ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: خاموشی چراغ و شنیدن خواسته
حارث همدانى یکى از اصحاب و دوستان حضرت امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب علیه السلام است حکایت کند: شبى به منزل امیرالمؤمنین ، امام علىّ علیه السلام وارد شدم و ضمن صحبت هائى به آن حضرت عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! از شما خواسته اى دارم؟ حضرت فرمود: اى حارث! آیا مرا سزاوار و شایسته شنیدن ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: روش رفتن به میهمانی
حضرت علىّ بن موسى الرّضا به فرموده پدران بزرگوار خویش صلوات اللّه علیهم ، حکایت نماید: روزى از روزها یکى از دوستان امیرالمؤمنین، امام علىّ علیه السلام حضرت را جهت میهمانى به منزل خود دعوت کرد. حضرت امیر علیه السلام فرمود: من با سه شرط دعوت تو را مى پذیرم، میزبان گفت : آن سه ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: خفه کردن هفتاد نفر هندى
پس از آن كه امام اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام از جنگ جمل با ناكثين و اهل بصره رهائى يافت و پيروزمندانه بازگشت
داستانهایی از امام علی علیه السلام: هماهنگی رهبر مسلمین با زیردستان
دو برادر به نام هاى زیاد حارثى و عبداللّه حارثى فرزندان شدّاد پیرامون چگونه زیستن و پوشیدن فرم لباس اختلاف داشتند؛ و براى حلّ اختلاف نزد امیرالمؤ منین امام علىّ علیه السلام حضور یافتند. زیاد گفت : یا امیرالمؤ منین ! برادرم عبداللّه غرق در عبادت شده ، از من دورى مى جوید؛ و به ...
داستانهایی از امام علی علیه السلام: حال دوزندگان، در قیامت
بعضى از محدّثین و مورّخین آورده اند: روزى امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه و سلامه علیه ، در بازار شهر کوفه ، عبورش به یک مغازه خیّاطى افتاد. حضرت علىّ سلام اللّه علیه جلوى مغازه خیّاط آمد و ضمن فرمایشاتى ، خیّاط را به سفارشاتى چند توصیه نمود: سعى در دوختن لباس ...