دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

کیفر راهزن گستاخ

کیفر راهزن گستاخ

امام سجاد (ع) برای شرکت در مراسم حجّ، عازم مکه شد، در مسیر راه به بیابان بین مکه و مدینه رسید و همچنان سوار بر شتر حرکت می کرد، ناگاه یک دزد و راهزن قلدری به آن حضرت رسید و سر راه او را گرفت و گفت : پیاده شو! امام فرمود: از من چه ...

ادامه مطلب
گناه نا امیدی

گناه نا امیدی

هشام بن سالم گوید: امام سجاد (علیه السلام) در مکه مشغول طواف بود، ناگهان در یک ناحیه مسجد جمعیتی را دید، پرسید این جمعیت برای چه در آنجا جمع شده اند؟ عرض کردند: محمد بن شهاب زهری عقلش را از دست داده و با هیچ کس سخن نمی گوید، بستگانش او را از خانه بیرون ...

ادامه مطلب
سر عبیدالله

سر عبیدالله

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام تا قریب پنج سال خانواده شهداء کربلاء مشغول نوحه و مصیبت بودند، حتی زنی از بنی هاشم سرمه در چشم نکشید و خود را خضاب نکرد و دود از مطبخ بنی هاشم برنخواست تا آنکه پنج سال بعد از کربلا عبیدالله بن زیاد همه کاره یزید به دست ...

ادامه مطلب
عظمت روحی

عظمت روحی

امام سجاد علیه السلام همواره بطور ناشناس پنهانی به منزل پسر عموی خود می رفت و به او پول می داد اوهم پول را می گرفت و تشکر می کرد و می گفت : خدا به امام علی بن الحسین جزای خیر ندهد که به من کمک نمی کند. امام علیه السلام این انتقاد را ...

ادامه مطلب
آتش آخرت

آتش آخرت

روزی در منزل امام سجاد علیه السلام آتش سوزی شد، آن حضرت در حال سجده بود، مردم که از آتش وحشت زده شد بودند امام علیه السلام را صدا زدند و گفتند: یابن رسول اللّه ، یابن رسول اللّه ! آتش اماامام علیه السلام سر از سجده برنداشت تااینکه باکمک دیگران آتش خاموش شد. پس ...

ادامه مطلب
یک موعظه

یک موعظه

جابر گوید: علی بن الحسین علیه السلام فرمود: نمی دانیم بااین مردم چه کنیم اگر بعضی از حقائق را که از رسول خد اصلی اللّه علیه و آله گرفته ایم به آنها بگوئیم می خندند و مسخره می کنند ازطرفی طاقت سکوت نداریم که این حقائق را ناگفته گذاریم . ضمره بن سعید گفت : ...

ادامه مطلب
مهیای سفر

مهیای سفر

زهری گوید: امام سجاد علیه السلام را در شبی تاریک و سرد دیدم که مقداری آرد بر دوش خود گذارده و حرکت می کند. عرض کردم : یا بن رسول اللّه اینها چیست ؟ فرمود: سفری در پیش دارم و برای آن توشه ای را به جای امنی می برم . زهری : این غلام ...

ادامه مطلب
درهای پر نور

درهای پر نور

از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده اند که گفت : عبدالملک مروان آن سزاوار هاویه نیران ، طواف خانه می کرد و پدرم در پیش وی طواف می کرد. گفت : این کیست که در پیش من افتاده ؟ گفتند: امام زین العابدین علی بن الحسین است . گفت : وی را بازگردانید. ...

ادامه مطلب
لگد به افتاده

لگد به افتاده

عبدالملک بن مروان ، بعد از 21 سال حکومت استبدادی ، در سال 86 هجری از دنیا رفت. بعد از وی پسرش ولید جانشین او شد. ولید برای آنکه از نارضاییهای مردم بکاهد، بر آن شد که در روش دستگاه خلافت و طرز معامله و رفتار با مردم تعدیلی بنماید. مخصوصا در مقام جلب رضایت ...

ادامه مطلب
برخورد امام سجاد (ع)

برخورد امام سجاد (ع)

امام باقر (ع) فرمود: عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) سالی در مراسم حج شرکت کرد، هنگام طواف ، شخصی را دید که بدون توجه به شوکت و طمطراق او، با کمال بی اعتنائی به دستگاه سلطنتی عبدالملک ، مشغول طواف است ، پرسید: این شخص کیست ؟. گفتند: این شخص علی بن الحسین (امام سجاد علیه ...

ادامه مطلب
خنثی سازی نیرنگهای یزید

خنثی سازی نیرنگهای یزید

در جریان عاشورای حسینی و سپس اسارت اهل بیت (ع) از کربلا به کوفه و از کوفه به شام مقرّ سلطنت یزید، از نکات جالب اینکه سخنرانیهای حضرت زینب (ع) و امام سجاد (ع) و عکس العملهای حماسی و معقول اهل بیت (ع) موجب شد که زمینه سوءظن شدید مردم شام بر ضد حکومت ظالمانه ...

ادامه مطلب
سه مصیبت بزرگ

سه مصیبت بزرگ

مردی به محضر امام سجاد(ع) آمد، و از حال و روزگار دنیای خود شکایت کرد، امام سجاد(ع) فرمود: مسکین ابن آدم ، له فی کلّ یوم ثلاث مصائب لایعتبر بواحده منهن ، و لو اعتبر لهانت المصائب و امر الدنیا… : بیچاره انسان که در هر روز، دستخوش سه مصیبت است که از هیچیک عبرت ...

ادامه مطلب