یکی از سلاطین علاقه زیادی از خود نسبت به زنان نشان می داد. بیشتر از وقت شبانه روزی را در حرمسرا می گذرانید. وزیر او را پیوسته از همنشینی زیاد با بانوان برحذر می داشت، بالاخره سلطان سخن او را ...
نمایش مطالب " داستان "
پیروی هوای نفس با زلیخا چه کرد؟
هنگامی که حضرت یوسف (علیه السلام) به مقام سلطنت مصر رسید. چون در سالهای قحط عزیز مصر فوت شده بود زلیخا کم کم فقیر گردید، چشمهایش کور شد. به واسطه فقر و کوری بر سر راه می نشست و از ...
خواسته های دل چه شکلی دارند؟
خواجه نظام الملک گفت شبی در خواب دیدم شخصی زشت رو و بدهیکل پیدا شد. نزدیک من نشست به همین طریق عده ای با هیولائی زشت چنان کریه و بدمنظر بودند که از بوی بد آنها نزدیک بود روح از ...
هواپرستی به شرمساری مبدل شد
محمدبن عبدالعزیز گفت من و رشید شاعر (ابن الزبیر) در یک منزل می نشستیم. هیچگاه اتفاق نیفتاد که رشید از من جدا شود، مگر یک روز موقعی به خانه آمد که بیشتر از روز گذشته بود. پرسیدم چه شد اینقدر ...
این هم نتیجه جسارت به سادات
در سال 1229 ه ق یکی از تحصیلداران دولت از سید تنگدستی مطالبه وجه دیوانی (مالیات) می نمود. سید هر چه سوگند یاد کرد و اظهار تنگدستی و پریشانی می کرد اثری در قلب آنمرد نبخشیده و بر سختگیری و ...
سادات باید قدر خویش را بدانند
علی بن عیسی وزیر گفت من به علویین نیکوئی و احسان می نمودم و در مدینه سالانه برای هر یک از آنها مخارج زندگی و لباس به اندازه ای که کافی باشد می دادم. همیشه از نزدیک ماه رمضان شروع ...
با سادات چگونه رفتار کنیم
حسین بن حسن فرزند جعفر بن محمد بن اسماعیل (پسر حضرت صادق (علیه السلام)) در قم زندگی می کرد و آشکارا شرب خمر می نمود. روزی به واسطه احتیاجی پیش احمد بن اسحق که وکیل اوقاف بود رفت و اجازه ...
نصرالله ابن عنین و سادات بنی داود
صاحب عمده الطالب در احوال بنی داود بن موسی حسنی می نویسد: بنی داود حکایت با ارزش و شیرینی دارند که بین دانشمندان علم رجال مشهور و در دیوان ابن عنین نیز ذکر شده. ابو المحاسن نصرالله بن عنین برای ...
مراعات همسایه بودن با سادات را بکنید
در تذکره الخواص از ابن ابی الدنیا نقل شده که مردی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دید و ایشان به او فرمودند برو به فلان مجوسی بگو آن دعا مستجاب شد. از خواب ...
مادر متوکل عباسی با سادات چه کرد؟
در کتاب فضائل السادات از ابن جوزی و او از جد خویش ابوالفرج نقل می کند که ابن الخضیب گفت من نویسنده مادر متوکل بودم. روزی در دفتر کار او نشسته بودم خادم کوچکی آمد و کیسه ای محتوی هزار ...
عبدالله بن مبارک و زن سیده
ابن جوزی در تذکره الخواص نیز نقل می کند که عبدالله بن مبارک مدت پنجاه سال مرتب هر دو سال یک بار برای زیارت به مکه می رفت. سالی مهیای رفتن به حج گردید و از خانه خارج شد. در ...
یک آیه یک داستان
هرگز در زمين با تکبر و ناز راه نرو که به نيرو، زمين را نتواني شکافت و به کوه در سربلندي؛ نتواني رسيد* که اين قبيل کارها و انديشه هاي بد، همه نزد خدا ناپسند خواهد بود.* سوره ي اسري - آيات 38 -37