دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

درخواست اشخاص را چگونه باید انجام داد

درخواست اشخاص را چگونه باید انجام داد

یسع بن حمزه گفت خدمت حضرت رضا (علیه السلام) بودم با ایشان صحبت می کردم. عده زیادی هم حضور داشتند که از مسایل دینی حلال و حرام سؤال می نمودند. در این هنگام مردی بلندقد و گندمگون وارد شد پس از سلام عرض کرد یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی ...

ادامه مطلب
گرفتاری یوسف و اندوه یعقوب چه علت داشت

گرفتاری یوسف و اندوه یعقوب چه علت داشت

ابو حمزه ثمالی گفت صبحگاه جمعه ای نماز با حضرت زین العابدین خواندم. ایشان پس از تمام کردن ذکر و تسبیح به قصد منزل حرکت نمودند من هم در خدمتشان بودم. وقتی به منزل رسید کنیزی داشت بنام سکینه، او را خواسته فرمود مبادا مستمند و فقیری را که به در خانه ما آمد مأیوس ...

ادامه مطلب
بی منت باید صدقه و انفاق کرد

بی منت باید صدقه و انفاق کرد

مردی خدمت امام محمد تقی (علیه السلام) رسید با حالی که شادی و خرسندی از ظاهرش آشکارا بود. آنجناب فرمود تو را شادمان می بینم سبب چیست. عرض کرد یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم از پدرت که می فرمود: شایسته ترین روزی که انسان باید شادمان باشد روزی است ...

ادامه مطلب
صدقه بلای آسمانی را دفع می کند

صدقه بلای آسمانی را دفع می کند

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: مردی یهودی از محلی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اصحاب تشریف داشتند گذشت گفت (السام علیک) آنجناب پاسخ داد (علیک) بر تو باد. اصحاب عرض کردند این مرد گفت مرگ بر شما باد. فرمود من هم گفتم بر تو باد. سپس فرمود پشت این ...

ادامه مطلب
از اینها پول می گرفتند و صدقه می دادند

از اینها پول می گرفتند و صدقه می دادند

عامر شعبی گفت شبی حجاج بن یوسف از پی من فرستاد ترسیدم. وضو گرفته وصیتهای خود را کردم وقتی وارد مجلس حجاج شدم وسائل کشتار از شمشیر و پوست آماده دیدم. سلام کردم. جواب داده گفت نترس تا فردا ظهر در امانی. مرا نزد خود نشاند آنگاه اشاره ای کرد. مردی را آوردند که در ...

ادامه مطلب
صدقه و انفال باید از مال حلال باشد

صدقه و انفال باید از مال حلال باشد

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود شنیدم مردی را اهل سنت و جماعت بسیار می ستایند و احترامش می کنند. میل داشتم به طور ناشناس او را ببینم، اتفاقا روزی در محلی ملاقاتش کردم. مردم اطرافش را گرفته بودند ولی او از آنها کناره می گرفت. با پارچه ای (نموده) صورت خود را تا بینی پوشانده ...

ادامه مطلب
مادر مسلمان این چنین تربیت می کنند

مادر مسلمان این چنین تربیت می کنند

صاحب بن عباد در سنه 326 متولد شد. ابتدای وزارت این مرد دانشمند از مویدالدوله دیلمی آغاز گرفت، تا زمان فخرالدوله منصب وزارت را داشت. صاحب مردی بسیار دانشمند و دانش دوست، نیکو رفتار و با کمال بود. کمتر وزیری مانند او دیده شده. او را از نظر بزرگواری و عظمت کافی الکفاه لقب دادند. ...

ادامه مطلب
حکایتی از اهل بیت (ع)

حکایتی از اهل بیت (ع)

آخرین پیام روزها یکی پس از دیگری می آمدند و می رفتند و خورشید عالم افروز به علت همیشگی اش هر روز از مشرق سر در می آورد و درمغرب غروب می کرد،اما چیزی که او می دید فقط تاریکی سیاه چال بود.سال های سال بود که سهم او از روشنایی روز.فقط نوراندک از روزنه ...

ادامه مطلب
داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (ع)

داستانهایی از کودکی امام موسی کاظم (ع)

انتظار ابوبصیر می گوید در سالی که حضرت امام موسی کاظم (ع) متولد شد ، من در خدمت حضرت صادق (ع) به سفر حج رفتم . در بازگشت ، چون به منزل ابواء رسیدیم ، حضرت برای ما چاشت طلبید در حال غذا خوردن بودیم که کسی از جانب حمیده ، همسر حضرت خدمت ایشان ...

ادامه مطلب
این غلام بر خواسته نفس چیره شد

این غلام بر خواسته نفس چیره شد

حضرت صادق (علیه السلام) غلامی داشت که هرگاه سواره به مسجد تشریف می برد، غلام درب مسجد استر ایشان را نگه می داشت تا مراجعت فرماید. اتفاقا یک روز خارج مسجد افسار استر را به دست گرفته بود، چند نفر مسافر از خراسان آمدند، یکی از آنها پیش غلام آمده گفت میل داری من به ...

ادامه مطلب
آهن تافته هم نمی سوزاند

آهن تافته هم نمی سوزاند

در کتاب مدهش ابن جوزی می نویسد، مردی از پرهیزگاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته را با دست از کوره بیرون می آورد و حرارت آن به دست او هیچ تأثیری ندارد. با خود گفت این شخص یکی از بزرگان و اوتاد است. پیش رفت سلام کرده، گفت تو را به ...

ادامه مطلب