دومین طاغوت بنی عباس منصور دوانیقی در ضمن نامه ای برای امام صادق (ع) نوشت : چرا تو به اطراف ما، مانند سایر مردم نمی آیی ؟ امام صادق (ع) در پاسخ او نوشت : 1 – در نزد ما چیزی نیست که به خاطر آن از تو بترسیم و نزد تو بیائیم ؛ 2 ...
مطالب موجود در دسته بندی "امام جعفر صادق (ع)"
کلید همه گنجها
روزی عدّه ای از دوستان و اصحاب خاصّ امام جعفر صادق علیه السلام همانند یونس بن ظبیان ، مفضّل بن عمر، ابو سلمه سرّاج ، حسین بن ابی فاخته و…، در محضر شریف و مبارک آن حضرت ، شرف حضور داشتند. امام علیه السلام در آن جمع فرمود: تمام گنج های زمین و نیز کلید ...
چگونه نماز بخوانیم
حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم ، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض کردم : چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و ...
ساحران در کام سحر
آورده اند که منصور دوانیقی کس فرستاد و هفتاد کس را از ساحران بابل بخواند و گفت : جعفر بن محمد ساحر است . اگر شما سحری کنید که او را در مجلس من خجل کنید و شرمسار گردانید، من شما را مال عظیم بدهم . پس آن ساحران صورتهای سباع ساختند و در پهلوی ...
گرانی ارزاق
نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا می رفت . نگرانی و وحشت بر همه مردم مستولی شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند و آن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن را حفظ کند. در این میان مردمی ...
قضاوتی شگفت
روزی منصور (خلیفه عباسی) مشغول طواف بود مردی به نام ربیع نزد او آمد و گفت : فلان غلام آزاد شده ات مرده و غلام دیگرت سر از بدن او جدا کرده است . منصور بسیار خشمگین شده اتفاقا ابن شبرمه و ابن ابی لیلی و چند تن از قضات و فقهای دیگر نزد او ...
نصیحت امام صادق (ع)
امام صادق (ع) به غلامی داشت که هر گاه امام به مسجد می رفت ، همراه امام بود و استر امام را نگه می داشت تا امام از مسجد بیرون آید، به این ترتیب سعادت ملازمت با امام صادق (ع) نصیب او شده بود. اتفاقا در آن ایام ، جمعی از شیعیان خراسانی برای زیارت ...
منزلت امام نزد مخالفین
روزی یکی از شاگردان برجسته امام صادق (علیه السلام) یعنی مفضل با یکی از منکران خدا بنام ابن ابی العوجاء برخورد کرد، و پس از آنکه چند جمله از مطالب الحاد و کفر از او شنید، ناراحت شد به گونه ای که نتوانست بر خشم خود مسلط شود فریاد زد: ای دشمن خدا، دین خدا ...
نام محمد
ابوهارون گوید: من در مدینه همنشین امام صادق علیه السلام بودم . چند روزی گذشت و نتوانستم به خدمت او حاضر شوم . پس از چندی که به خدمت او مشرف گشتم فرمود: ای ابو هارون چند روزی بود که تو را نمی دیدم . عرض کردم : سبب آن این بود که پسری برایم ...
ثروتمندان شیعه
محمدبن عجلان گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که یکی از شیعیان او واردشد و سلام کرد. حضرت از او پرسید: برادرانت که از نزد آنها آمدی چگونه بودند؟ اودر پاسخ آنها را ستود و پاک و نیکو معرفی کرد. امام علیه السلام فرمود: عیادت ثروتمندان از فقرا چگونه بود؟ عرض کردم : بسیار ...
سرمایه ولایت
مردی به محضر امام صادق علیه السلام رسید و از فقر و تنگدستی شکایت کرد. امام علیه السلام به او فرمود: این طور نیست که تو می گویی و من تو را فقیر نمی دانم . عرض کرد: سرور من به خدا سوگند شما از وضع من خبر نداری و نمونه هایی از فقر خود ...
منزلت عقل
اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم : فدایت شوم من همسایه ای دارم که نماز خواندن ، صدقه دادن و حج گذاردنش بسیار است و عیب ظاهری هم ندارد. امام علیه السلام فرمود: عقلش چگونه است ؟ عرض کردم : فدایت شوم : عقل آنچنانی ندارد و در سطح پایینی ...