دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

نصیحت پیامبر (ص)

نصیحت پیامبر (ص)

از ازدواج حضرت زهرا (س) با حضرت علی (ع) چندان نگذشته بود پیامبر (ص) به دیدار آن ها آمد به آن ها مبارکباد گفت و پس از ساعاتی علی (ع) برای کاری از خانه بیرون رفت . پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: حالت چطور است ؟شوهرت را چگونه یافتی ؟ فاطمه (س): پدر جان ...

ادامه مطلب
داروی ناتوانی در دنیا و آخرت

داروی ناتوانی در دنیا و آخرت

حضرت امام محمّد باقر (ع) فرمودند: یک روز شبیه هذلی محضر مقدس حضرت رسول خدا (ص) مشرّف شد و گفت : یا رسول اللّه ، من پیر شده ام و قوه بدنیم مرا به یک سری اعمالی از قبیل نماز و روزه و حج و جهاد… که قبلا بر آن مداومت داشتم و انجام می ...

ادامه مطلب
اولین نمازگزاران

اولین نمازگزاران

صفیف کندى نقل مى کند که در دوران جاهلیت (در آغاز بعثت) براى خریدن لباس و عطر از براى خانواده ام به مکّه مسافرت کردم و با عبّاس ‍ بن عبدالمطلّب (عموى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله) که فروشنده کالاها و لوازم زندگى بود، ملاقات نمودم . در نزد او بودم و به خانه ...

ادامه مطلب
شهادت سنگریزه ها

شهادت سنگریزه ها

آورده اند که روزی ابوجهل و ولید و مغیره و شیبه – علیهم اللعنه – به حضرت خواجه صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: ای محمد! کیست گواهی دهد که تو رسول خدایی ؟ خواجه صلی الله علیه و آله و سلم گفت : کل شجر و مدر و حجر و ...

ادامه مطلب
غذی دسته جمعی

غذی دسته جمعی

همینکه رسول اکرم و اصحاب و یاران از مرکبها فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند، تصمیم جمعیت بر این شد که برای غذا گوسفندی را ذبح و آماده کنند. یکی از اصحاب گفت :سر بریدن گوسفند با من . دیگری :کندن پوست آن با من . سومی :پختن گوشت آن با من . ...

ادامه مطلب
ثمره سفر طائف

ثمره سفر طائف

ابوطالب عموی رسول اکرم و خدیجه همسر مهربان آن حضرت ، به فاصله چند روز هر دو از دنیا رفتند. و به این ترتیب ، رسول اکرم بهترین پشتیبان و مدافع خویش را در بیرون خانه ، یعنی ابوطالب و بهترین مایه دلداری و انیس خویش را در داخل خانه یعنی خدیجه ، در فاصله ...

ادامه مطلب
مانور پیامبر(ص)

مانور پیامبر(ص)

در سال سوم هجرت ، جنگ احد بین مسلمانان و مشرکان در دامنه کوه احد (نزدیک مدینه) واقع شد، و در قسمت آخر جنگ ، به عللی مسلمانان شکست خوردند، و مشرکان به فرماندهی ابوسفیان ، پیروزمندانه با کمال غرور به مکّه بازگشتند. ابوسفیان مغرور با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) قرار گذاشت که ...

ادامه مطلب
برادران رسول خدا (ص)

برادران رسول خدا (ص)

اصحاب در محضر رسول اکرم اسلام (ص) بودند، در ضمن سخن ، عرض ‍ کردند: آیا ما برادران توایم ای رسول خدا ؟!. آنحضرت فرمود: نه ، شما اصحاب من هستید، ولی برادران من کسانی هستند که بعد از من می آیند و به من ایمان می آورند، در حالی که مرا ندیده اند. سپس ...

ادامه مطلب
ضربه پیامبر(ص)

ضربه پیامبر(ص)

ابی بن خلف از سران قلدر شرک و کفر بود، به پیامبر (ص) گفت : من اسبی دارم که او را هر روز علف می خورانم تا چاق و چالاک شود، و سرانجام سوار بر آن شده و ترا می کشم . پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: بلکه بخواست خدا، من تو را می کشم ...

ادامه مطلب
تجاوز از قانون

تجاوز از قانون

پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از بازگشت از جنگ خبیر که در سال هفتم واقع شد، اسامه بن زید با جمعی از مسلمانان به سوی یهودیانی که در یکی از روستاهای فدک زندگی می کردند، فرستاد تا آنها را به سوی اسلام دعوت کند. یکی از سران یهود بنام مرداس بن نهیک از آمدن ...

ادامه مطلب
معاشرت

معاشرت

یک بار پیامبر (صلی الله علیه وآله) اموالی را که به دست آمده بود بین مسلمانان عادلانه تقسیم کرد، مردی از انصار، (که می خواست بیشتر به او بدهند) گفت : این تقسیم موجب خوشنودی خدا نیست . این خبر به پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید، آن حضرت به قدری ناراحت شد، که چهره ...

ادامه مطلب
حاشر و عاقب

حاشر و عاقب

نقل شده در یکی از عیدهای یهود پیامبر (صلی الله علیه وآله) همراه بعضی از یاران وارد کنیسه (معبد یهود) در مدینه شد، آنها از ورود پیامبر (صلی الله علیه وآله) خشنود نبودند. پیامبر (صلی الله علیه وآله) به آنها فرمود: ای گروه یهود، دوازده نفر از خود را به من نشان دهید که گواهی ...

ادامه مطلب