عبدالاعلی، پسر أعین، از کوفه عازم مدینه بود. دوستان و پیروان امام صادق علیه السلام در کوفه، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زیادی که مورد احتیاج بود نوشتند و به عبدالاعلی دادند که جواب آنها را از امام بگیرد و با خود بیاورد. ضمنا از وی درخواست کردند که یک مطلب خاص را شفاها از ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): نتیجه دوستی با اهل بیت
صفوان بین یحیى مى گوید: عبدى (1) نقل کرد که زنم به من گفت مدت مدیدى است حضرت صادق (علیه السلام) را زیارت نکرده ایم ، خوب است به حج برویم و در ضمن خدمت آنجناب رسیده تجدید عهدى بنمائیم. گفتم خدا شاهد است که چیزى ندارم تا بتوانم به وسیله آن مخارج را تامین ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مقایسه طب اسلامی و طب جالینوس
طبیبى نصرانى خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) رسید عرض کرد یابن رسول الله آیا در کتاب پروردگار شما و سنت پیغمبرتان از طب چیزى ذکر شده. فرمود: آرى در کتاب خدا این آیه (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا ) بخورید و بیاشامید ولى زیاده روى نکنید. اما در سنت پیغمبرمان حضرت رسول (صلى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):هدیه به شاعر
مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود، به نقل از امام هادى علیه السلام آورده است : امام موسى کاظم علیه السلام حکایت نمود: روزى پدرم امام جعفر صادق علیه السلام در بستر بیمارى خوابیده بود، و من کنار بالین آن حضرت نشسته بودم ، که یکى از شعراء به نام اشجع سلمى به دیدار پدرم ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): بی اعتنایی به مومن بی اعتنایی به ماست
طبق روایتى که در کتاب هاى معتبر وارد شده است : در یکى از سال ها امام صادق علیه السلام به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوى مکّه معظّمه حرکت کردند. در مسیر راه ، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): استجابت دعا براى غریق جُحْفِه
مرحوم قطب الدّین راوندى و دیگران بزرگان حکایت کنند: روزى حمّاد بن عیسى به حضور مبارک امام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و از آن حضرت تقاضا نمود تا برایش دعا نماید، که خداوند چندین مرتبه سفر حجّ، باغى مناسب و سرسبز، خانه اى نیک و وسیع ، همسرى زیبا و خوش نام ؛ ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):حمل شبانه غذا برای منکرین امامت
معلّى بن خنیس نقل مى کند که: در یک شب بارانى، امام صادق علیه السّلام به طرف سایبان بنى ساعده روانه شد و من هم به دنبال آن حضرت به راه افتادم، در همین اثناء چیزى از دست آن حضرت بر زمین افتاد، پس فرمود: بنام خدا، خدایا! به من برگردان. راوى مىگوید که: من ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): بخشش بدون بردن اسم خود
ابوجعفر خثعمى – که یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام است – حکایت کند: روزى حضرت صادق علیه السلام کیسه اى که مقدار پنجاه دینار پول در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سیّد بنى هاشم بده ؛ و به او نگو توسّط چه کسى ارسال شده ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): تنها شخص شجاع در مقابل تهمت ها
عبداللّه بن سلیمان تمیمى حکایت کند: چون دو نفر از نوادگان امام حسن مجتبى علیه السلام به نام هاى محمّد و ابراهیم که هر دو برادر و از فرزندان عبداللّه بن الحسن بن الحسن علیه السلام بودند به دستور منصور دوانیقى به شهادت رسیدند؛ شخصى به نام شیبه بن غفّال از طرف منصور به عنوان ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): معاشرت و برخورد با سلطان
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: منصور دوانیقى در یکى از روزها بعضى از علماء و دانشمندان شهر مدینه منوّره را در مجلسى به حضور خود دعوت کرد، که من نیز یکى از آنان بودم . همین که به دربار خلیفه عبّاسى وارد شدیم ، دربان او – که ربیع نام داشت – جلو آمد ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مهمّترین سفارش در آخرین لحظات
مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند: یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفر صادق علیه السلام به نام ابوبصیر لیث مرادى حکایت کند: پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): تشریح دقیق ساختمان بدن انسان برای نصرانی
روزى یک نفر نصرانى به محضر مبارک امام جعفرصادق علیه السلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح کرد امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشت : خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه ترکیب کرده و آفریده است ، تمام بدن انسان داراى ...