مطالب موجود در دسته بندی "معارف قرآنی"

واژه‎‌های بهشتی

واژه‎‌های بهشتی

نویسنده: محمد غفارنیا شخصی یهودی حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: یا محمد تویی که گمان می‌کنی فرستاده خدایی و بر تو وحی نازل می‌شود همچنان که به موسی بن عمران نازل می‌شد؟ حضرت فرمود: آری، من سرور فرزندان آدم هستم، ولی به خود نمی‌بالم. من خاتم پیامبران ...

ادامه مطلب
اختیار با خداست

اختیار با خداست

نویسنده: محمد غفارنیا بعد از آن که پیامبر خدا با خدیجه ازدواج کرد، خدیجه برده‌ای خرید به نام زید؛ و بعد‌ها آن را به پیامبر بخشید. پیامبر نیز زید را آزاد فرمود، و چون خاندان زید او را از خود راندند، پیامبر او را فرزند خوانده خود قرار داد. پس ازظهور اسلام زید مسلمان شد ...

ادامه مطلب
ظهار

ظهار

نویسنده: محمد غفارنیا زنی از انصار از طایفه خزرج به نام خوله در ماجرایی مورد خشم شوهرش اوس بن صامت قرار گرفت. او که مرد تند خو و دمدمی مزاجی بود، تصمیم بر جدایی از زنش گرفت و گفت: انت علی کظهر اٌمی: تو نسبت به من همچو مادرم هستی. گفتن این جمله در زمان ...

ادامه مطلب
بزرگترین گناه

بزرگترین گناه

(ابن مسعود) می‌گوید: از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدم: كدام گناه از همه گناهان بزرگتر است؟

ادامه مطلب
یک عاشق با یک دل

یک عاشق با یک دل

نویسنده: محمد غفارنیا (عبدالله بن ابی رئیس منافقان بود؛ ولی پسرش عبیدالله مسلمان شده بود و پیامبر اسلام او را دوست داشت. روزی عبیدالله نزد رسول خدا بود. دید آن حضرت آب می‌نوشد. عرض کرد: کمی هم از آن آب در ظرف بگذارید تا برای پدرم ببرم؛ شاید خداوند قلبش را (از اثر نوشیدن نیم ...

ادامه مطلب
خیانت به دوستان

خیانت به دوستان

از یكی از قبایل مكه زنی به نام ساره به شهر مدینه خدمت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. پیامبربه او فرمود: مسلمان شده‌ای كه به اینجا آمده‌ای؟ عرض كرد: نه، فرمود: هجرت كرده‌ای؟ گفت: نه. فرمود: پس چرا آمده‌ای؟

ادامه مطلب
سزای تنبلی

سزای تنبلی

نویسنده: محمد غفارنیا وقتی دستور حرکت جنگ تبوک از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر شد، همه حرکت کردند. تنها سه نفر از این دستور تخلف ورزیدند (1)، و به سپاه اسلام نپیوستند، که البته آن هم از روی نفاق نبود؛ بلکه از روی سستی وبه بهانه ناتوانی بود، و بعد ...

ادامه مطلب
نجوای شیطانی

نجوای شیطانی

نویسنده: محمد غفارنیا گروهی از یهود و منافقان در میان خود، جدا از مؤمنان نجوی (سخن زیر گوشی گفتن) می‌کردند و گاه با چشم‎‌های خود اشاره‌هایی به مؤمنان داشتند. مؤمنان هنگامی که این منظره را می‌دیدند، می‌پنداشتند خبر ناراحت کننده‌ای رسیده است، مثلاً شاید از بستگان و عزیزان که به جهاد رفته‌اند، خبری به آنها ...

ادامه مطلب
آداب نشستن

آداب نشستن

نویسنده: محمد غفارنیا در مجالسی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور داشت، اصحاب سعی می‌کردند در نزدیکی پیامبر جای گرفته و بنشینند. هر کسی می‌کوشید تا خود افتخار نزدیک بودن به رسول خدا را داشته باشد. یک روز جمعه، پیامبر در صفه‌ای کوچک نشسته بودند. با آن که آن صفه ...

ادامه مطلب
آزمایش ایمان

آزمایش ایمان

نویسنده: محمد غفارنیا در ماه ذی القعده، سال ششم هجری در منطقه حدیبیه، که در یک منزلی مکه و نزدیک مسجد شجره بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با مشرکان مکه پیمانی امضاء فرمود که یکی از مفاد آن، چنین بود: هر کس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندد، باید او ...

ادامه مطلب
شق القمر

شق القمر

نویسنده: محمد غفارنیا مشرکان برای جلوگیری از پیشرفت‎‌های اسلام از راه‎‌های مختلف وارد می‌شدند و بهانه‎‌های گوناگون می‌تراشیدند؛ ولی به هدف خود نرسیدند. در نهایت تصمیم گرفتند کاری را درخواست کنند که پیامبر از انجام آن ناتوان باشد و آنها آن را دستاویز قرار داده و نبوت حضرتش را بی‌رنگ سازند. بنابراین تصمیم، چهارده تن ...

ادامه مطلب
شاهد بر وصیت

شاهد بر وصیت

نویسنده: محمد غفارنیا     مسلمانی به نام ابن ابی ماریه به اتفاق دو نفر از مسیحیان عرب به نام تیم و عدی که برادر بودند، به قصد تجارت از مدینه خارج شدند. در بین راه ابن ماریه بیمار شد، طوری که از زندگی خویش مایوس گردید؛ لذا وصیت نامه‌ای نوشت و آن را در ...

ادامه مطلب