دسته بندی های موجود در بخش"کلام جاودان"

مطالب موجود در بخش "کلام جاودان"

حسادت زنان

حسادت زنان

نویسنده: محمد غفارنیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عادت داشت بعد از ادای نماز صبح به منزل تک تک همسرانش می‌رفت و احوال آنها را می‌پرسید. یکی از همسران حضرت به نام زینب بنت جحش، عسلی داشت که هرگاه پیامبر نزد او می‌رفت، او را نگاه می‌داشت و از آن عسل ...

ادامه مطلب
آداب وصیت

آداب وصیت

نویسنده: محمد غفارنیا بر خلاف عرف و پندار ما که مردم به هنگام مرگ بیشتر در اندیشه جنبه‎‌های مادی فرزندان خود هستند، انبیاء و بندگان برگزیده خداوند، به جنبه‎‌های معنوی و آنچه موجب سعادت و کمال فرزندان می‌شود، می‌اندیشند. قرآن کریم از قول حضرت ابراهیم و یعقوب (علیه السلام) نقل می‌کند که هر یک به ...

ادامه مطلب
گناهان کوچک

گناهان کوچک

نویسنده: محمد غفارنیا در یکی از سفرها، وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در راه به زمین بی‌آب و علفی رسید، به یارانش فرمود: هیزم بیاورید. عرض کردند: ای رسول خدا اینجا سرزمین خشکی است که درآن هیچ هیزم نیست. فرمودند: بروید، هر کدام هر مقدار می‌توانید جمع کنید. هر یک ...

ادامه مطلب
اصلاح خویشان، آغاز اصلاحات

اصلاح خویشان، آغاز اصلاحات

نویسنده: محمد غفارنیا در سال سوم بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مامور به اظهار دعوت عمومی شد. تا آن زمان دعوت حضرت مخفیانه انجام می‌گرفت و تنها تعداد کمی اسلام را پذیرفته بودند؛ اما هنگامی که آیات: (فَاصدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِض عَنِ الْمُشرِکِینَ): آنچه را ماموریت داری، آشکارا بیان ...

ادامه مطلب
واژه‎‌های بهشتی

واژه‎‌های بهشتی

نویسنده: محمد غفارنیا شخصی یهودی حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: یا محمد تویی که گمان می‌کنی فرستاده خدایی و بر تو وحی نازل می‌شود همچنان که به موسی بن عمران نازل می‌شد؟ حضرت فرمود: آری، من سرور فرزندان آدم هستم، ولی به خود نمی‌بالم. من خاتم پیامبران ...

ادامه مطلب
اختیار با خداست

اختیار با خداست

نویسنده: محمد غفارنیا بعد از آن که پیامبر خدا با خدیجه ازدواج کرد، خدیجه برده‌ای خرید به نام زید؛ و بعد‌ها آن را به پیامبر بخشید. پیامبر نیز زید را آزاد فرمود، و چون خاندان زید او را از خود راندند، پیامبر او را فرزند خوانده خود قرار داد. پس ازظهور اسلام زید مسلمان شد ...

ادامه مطلب
ظهار

ظهار

نویسنده: محمد غفارنیا زنی از انصار از طایفه خزرج به نام خوله در ماجرایی مورد خشم شوهرش اوس بن صامت قرار گرفت. او که مرد تند خو و دمدمی مزاجی بود، تصمیم بر جدایی از زنش گرفت و گفت: انت علی کظهر اٌمی: تو نسبت به من همچو مادرم هستی. گفتن این جمله در زمان ...

ادامه مطلب
بزرگترین گناه

بزرگترین گناه

(ابن مسعود) می‌گوید: از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدم: كدام گناه از همه گناهان بزرگتر است؟

ادامه مطلب
یک عاشق با یک دل

یک عاشق با یک دل

نویسنده: محمد غفارنیا (عبدالله بن ابی رئیس منافقان بود؛ ولی پسرش عبیدالله مسلمان شده بود و پیامبر اسلام او را دوست داشت. روزی عبیدالله نزد رسول خدا بود. دید آن حضرت آب می‌نوشد. عرض کرد: کمی هم از آن آب در ظرف بگذارید تا برای پدرم ببرم؛ شاید خداوند قلبش را (از اثر نوشیدن نیم ...

ادامه مطلب
خیانت به دوستان

خیانت به دوستان

از یكی از قبایل مكه زنی به نام ساره به شهر مدینه خدمت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. پیامبربه او فرمود: مسلمان شده‌ای كه به اینجا آمده‌ای؟ عرض كرد: نه، فرمود: هجرت كرده‌ای؟ گفت: نه. فرمود: پس چرا آمده‌ای؟

ادامه مطلب
سزای تنبلی

سزای تنبلی

نویسنده: محمد غفارنیا وقتی دستور حرکت جنگ تبوک از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر شد، همه حرکت کردند. تنها سه نفر از این دستور تخلف ورزیدند (1)، و به سپاه اسلام نپیوستند، که البته آن هم از روی نفاق نبود؛ بلکه از روی سستی وبه بهانه ناتوانی بود، و بعد ...

ادامه مطلب
نجوای شیطانی

نجوای شیطانی

نویسنده: محمد غفارنیا گروهی از یهود و منافقان در میان خود، جدا از مؤمنان نجوی (سخن زیر گوشی گفتن) می‌کردند و گاه با چشم‎‌های خود اشاره‌هایی به مؤمنان داشتند. مؤمنان هنگامی که این منظره را می‌دیدند، می‌پنداشتند خبر ناراحت کننده‌ای رسیده است، مثلاً شاید از بستگان و عزیزان که به جهاد رفته‌اند، خبری به آنها ...

ادامه مطلب