وصیت امیرالمومنین علی علیه السلام ، هرچند نام وصیت را به خود گرفته است، لیکن گنجینه ای از دستورات الهی برای همگان جهت سازندگی و بالندگی است و به یقین می توان گفت که آن به مثابه یک کارخانه انسان سازی الهی است؛ باشد تا درس بگیریم و عمل کنیم. متن زیر قسمتی از این وصیت نامه است:
و لا یکن اهلک اشقی الخلق بک.
و کاری نکن که خانوادهات بیمهرترین مردم نسبت به تو گردند.
اشارت:
چگونه میشود که نزدیکترین کسان، یعنی همسر و فرزندان، نسبت به انسان، بیمهرتر از همگان شوند؟!
یک وجه یا احتمال این است که کسی از خاندان و نزدیکان انسان، دچار انحراف شود، سر از مسیر مستقیم حقیقت بپیچد و نااهل گردد. در چنین حال و روزی، بیمهری نسبت به اطرافیان، کمترین عارضه و نتیجه و تاوان انحراف از مسیر مستقیم به شمار میآید. اشاره حضرت مولا قطعاً به این وجه از ماجرا نیست. چرا که در چنین وضعیت و موقعیتی، انسان نقش و اختیاری ندارد که بتواند به فرمان حضرت عمل کند؛ نااهل را اهل سازد و آب رفته را به جوی باز گرداند. اما به جز موارد استثنایی از این دست، مسئول پدید آمدن همه شقاوتها و بیمهریها خود انسان است. این منش و رفتار و شخصیت خود انسان است که میتواند از انسانهای دیگر، دوست یا دشمن بسازد. میتواند از مهر دیگران بکاهد یا بر مهرشان بیفزاید. و این حکم، درباره خانواده و نزدیکان به مراتب صادقتر است.
همچنانکه لطف و گرمی و مهربانی نسبت به نزدیکان، پدید آورنده و رشد دهنده محبت در آنهاست . سردی و بیمهری نیز باعث پدید آمدن فاصلهها و زاده شدن نفرتها و جفاها و شقاوتها در میان اهل و عیال و فرزندان میشود.
اگر پدر یا مادری به همسر یا فرزند خود، محبت نورزد و مهر و عاطفهاش را از آنان دریغ کند، طبیعی است که همسر و فرزند از او فاصله میگیرند و برای تامین نیازهای عاطفیشان به شیوههای گوناگون تلاش میکنند. اما در این میان بیشترین زیان و خسران این است که فاصلهها به تصاعد افزایش مییابد و در زمین فاصله، تخم جفا و نفاق و نفرت و شقاوت رشد میکند. اما در چنین وضعیت و موقعیتی غفلت انسان یا تلبیس شیطان برای انسان موجب میشود که نقصها و کاستیها و بیمهریهای خودش را نبیند و به بذرهای کشته خویش بیتوجه بماند و نسبت به دیگران شاکی و گلایهمند شود و حتی خدا و روزگار و تقدیر و سرنوشت را مقصر بشمارد.
و نفاق و دوگانگی در شخصیت، چیزی است که فاصله میان خانواده را با فرد، نه دو چندان، که صد چندان میکند و در خانواده و نزدیکان چنان نفرتی نسبت به فرد پدید میآورد که هیچ تلاش و اقدامی از عمق و شدت آن نمیکاهد.
در چنین شرایطی یکی از توجیهات شیطان که به کار آسودگی وجدان میآید، این است که اگر اهل و خاندان و همسر و فرزندان دچار بیمهری شدهاند، دیگرانی هستند که هم محبت انسان را قدر میدانند و هم نسبت به انسان، مهر میورزند و عطوفت دارند. این مکر و خدعه و توجیه شیطان، دو پاسخ دارد که یکی در کلام حضرت حق جلّ و علا آمده است و دیگری در کلام حضرت مولا.
خداوند متعال میفرماید؛ وظیفه اصلی و اولیه شما نسبت به خانواده است و سپس مردم و دیگران.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ.
ای کسانی که ایمان آوردید، خود و خانواده خود را از آتش محافظت کنید. آتشی که هیزم آن متشکل از انسانها و سنگهاست.»(سوره تحریم- آیه 6)
و حضرت مولا میفرماید:
من اساء الی اهله لم یتّصل به تامیل. (غررالحکم- جلد 5- صفحه 234)
کسی که به خانواده خود بدی میکند، هیچ امیدی به او نمیتوان بست.
کلام حضرت حق، تکلیف انسان را با خود و خانوادهاش روشن میکند و کلام حضرت مولا تکلیف دیگران را با فردی که در
نسبت متقابل با خانواده دچار بیمهری است.
و اگر باشد کسی که در خانه و نسبت به اهل خانهاش، نامهربان باشد اما نسبت به دیگران عطوف و مهربان، این فرد یقیناً به بیماری نفاق مبتلا شده است. و نفاق و دوگانگی در شخصیت، چیزی است که فاصله میان خانواده را با فرد، نه دو چندان، که صد چندان میکند و در خانواده و نزدیکان چنان نفرتی نسبت به فرد پدید میآورد که هیچ تلاش و اقدامی از عمق و شدت آن نمیکاهد.
منبع: وصیت نامه امام علی به امام حسن علیهماالسلام – سید محمد شجاعی