خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س)

خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س)

به اتفاق دوستان همراه کاروانی از کرمان با مدیریت آقای حاج حسین قوام

ساعت ۱۴ روز سه شنبه نوزدهم خردادماه ۱۳۹۴ هنگام برگشتن

از سفر زیارتی کربلای معلی در ۳۵ کلیومتری شهرستان انار بعد از مسجد ابوالفضل ؛ اتوبوس دچار نقص فنی

و خاموش شد رانندگان پس از مدتی تلاش نتوانستند  عیب ماشین  را برطرف کنند

تماس گرفتند که یک اتوبوس برای انتقال زائرین و تعمیرکار برای بر طرف نمودن عیب ماشین بیاید

مسافران و رانندگان  داخل ماشین و بیرون در زیر سایه اتوبوس  حیران  نشسته بودند .

روحانی کاروان(حاج شیخ محمدعلی مختار آبادی) به دوستان گفت : آیا می خواهید ماشین درست بشود

و راه بیافتیم  همه در این هوای گرم گفتند : بله. فرمودند: صلواتی بفرستید:

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

باخودشان زمزمه ای داشتند و گفتند:

یا کریم به حق فاطمه الزهرا این وسیله را درست کن .و به راننده اشاره کرد :

استارت بزن با یک نیم استارت ماشین روشن شد. جالب این بود

که ایشان حاجت چندین ساله ای داشت که هنوز روا نشده

بود به حال این بزرگوار غبطه خوردم و به خودم گفتم :

احسنت بر این مرد خدا  حاجت چند ساله اش  را طلب نمیکند

گرفتاریش  را فراموش نموده و رضایت خدا را بر حاجتش ترجیح میدهد.

ناگفته نماند در این سفر این عالم بزرگوار وقتی نام حضرت زهرا (س) را میبرد

اول اشک خودش جاری میشد.و دل پاکش شایسته محبت

اهل بیت(ع) بود خدا علمای صالح مخصوصا این عالم را حفظ نماید.


با توجه به زیاد شدن نظرات در این بخش؛یک وبلاگ با نام *یا حضرت صدیقه موالاتی اغیثینی* (http://yasadegh.mihanblog.com)ساخته شد تا از این به بعد دسترسی به نظرات و دوستان راحت تر باشد-در واقع برای هر یک از نظرات این بخش یک پست جداگانه در وبلاگ در نظر گرفته میشود-همچنین میتوانید کرامات و داستان های خود را به وبلاگ مورد نظر ارسال کنید.

مطالب مشابه

151 دیدگاه

  1. گلی
    1402-09-24 در 16:10 - پاسخ

    یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی

  2. راحله حوراء
    1401-05-19 در 21:58 - پاسخ

    یا فاطمه بنت رسول الله/بانو جان گفتار و رفتار ما را زیبا کن … اخلاق سیرت ما را در بهترین روش قرار ده!ای بانوی شهیده ی صدیقه b خدا اصلا حالم خوب نیست..شاید هم خوبه نمی دونم
    … یا فاطمه زهرا شما خودتان دعا می کردید هر غریبه ای را به خانواده اش برسان….بانو من هیچ وقت موفق نشدم که … حضرت شهیده از شما می خواهم کمکم کنید… دوستم داشته باشید …. حضرت زهرا که جانم فدای تو باد ! ما را ببخش !! گناهان ما را بیامرز …کارهای ما را اصلاح کن…..ازدواج سالم موفق با طراوت جوانان بالای ۱۸ سال به خصوص برای دختران و آنهایی که دوست دارند در آغوش همرشان آرام بگیرند فراهم کن … بانو جان عزیز ازدواجی که پر خیر و برکت باشه … مشکل فقر اصلا نداشته باشیم…بیکار هم باشیم برای از بین بردن بیکاری می ریم رنگ آمیزی می کنیم و نقاشی و طراحی! فقط مشکل[پول و اسکناس] نباشه؛این مردم لعنتی که تا چشمشون پول میبینه با ادم مهربون میشن مگر نه قبلش بدن…بانو حضرت زهرای طاهر ازتون میخوام به حق اولین فرزندتون امام حسن(ع) من هم فرزند دار بشم اگر صلاح و مصلحت الهی باشه … برای اولین بار مادری را احساس و تجربه کنم….و پدری را برای همسر آیندم….حضرت زهرا اطهر بانو اصن ما بد تو خودت نذار که ما بد باشیم….حضرت زهرا هر گمشده ای را به صاحبش برگردان …حال دل ما را خوب کن….اخلاق ما را بسیار نیکو کن…..بانو مرا ببخش دلم فقط یه آغوش گرفتن ات رو میخواد … به یاد شما از روی دلتنگی گل های یاس و نرگس را می بویم…..بانو دلتنگی یعنی همین از دست دادن رابطه عاطفی و معنوی با تو … بانو دستمو بگیر به حق مهدی صاحب الامر …. بانو چه صدایت کنم ای فرزند خدیجه ی پاک و طاهر …. بانو ب خدا زندگی بدون تو خیلی سخته!مادرم یا فاطمی اشفع لی فی الجنه
    حضرت زهرا فقط می خواهم که لطف حود را از من دریغ نکنی😢😢😭

  3. زهرا
    1399-10-27 در 20:20 - پاسخ

    یا فاطمه الزهرا کمکم کن… که به اون کسی که دوستش دارم برسم خیلی وقته دارم دعا میکنم و در خونه همه ائمه رو زدم
    یا فاطمه الزهرا کمکم کن که به اون جایگاه کاری که میخوام برسم خیلی وقته که حاجتمنندم
    یا فاطمه الزهرا کمکم کن که به آرامش و خوشبختی برسم.
    یا فاطمه الزهرا منو ببخش یا فاطمه الزهرا به حق این شب خیلی به دعای شما محتاجم
    استغفرالله ربی و اتوب
    لطفا هرکسی که خوند برای منم دعا کنه انشالله همه حاجت روا بشن

  4. کنیزتم
    1399-04-21 در 18:22 - پاسخ

    یا فاطمه زهراااا

  5. شهرزاد
    1399-03-08 در 00:57 - پاسخ

    من نمیدونم چرا دارم اینو مینویسم ١۵ ساله که با نامحرم ارتباط دارم هزار بار توبه کردم ولی نمیتونم سر توبم واستم، خواهش میکنم واسم دعاکنید ازدواج کنم ،خیلی توسل کردم اما نشده

  6. زهرا
    1399-01-21 در 06:14 - پاسخ

    مژگان خانم یزید بودی ایا ؟اصلا نوشته ت قابل باور نیست برام مگه میشه ادم از خواهر زاده ش متنفر باشه یا اذیتش کنه .اصلا تو کتم نمیره واقعی باشه حرفات

  7. رویا
    1398-11-24 در 16:09 - پاسخ

    مادرمممممم زهراااااا جان….مادر جووون زیبای ما … مادر قد خمیده و عزیز ما😭😭😭😭😭 مادرم زهرا فردا تولد شماست و من این روز رو نه تنها به شما بلکه حتی به خدا و تمام عرشیان و فرشیان تبریک میگم
    مادرم میدونم نباید امروز و امشب به یمن نور وجودی شما گریه کنم اما مادرم کمرم شکسته از سختی و گره های زندگیم مادرم هیچ کسیو ندارم خیلی بی پناهم خیلی تنهام
    مادرم منو دریاب
    مادرم این اولاد رو سیاه و پر گناهتو دریاب من هیچ برگ برنده ای جز قسم نام شما در پیشگاه خداوند ندارم شرمسارم پر از گناهم 😭😭😭😭😭
    مادرم منو دریاب از این زندگی استوانه ای نجاتم بده برام معجزه کن معجزه ای که پر از خیر و برکت نیک باشه
    مادرم یه قسم من بگم اشک شما هم جاری میشه😭😭😭😭شمارو میخام قسم بدم به لحظه ای که جناب علی سر به دیوار گذاشتن و های های براتون گریه کردن به دلتنگی جناب علی حاجتمو معجزه گونه روا کنید مادرم خاک کف پای تموم اولاداتم 😭😭😭😭😭😭 الهی به فاطمه الهی به فاطمه الهی به فاطمه

  8. بهاره
    1398-06-21 در 15:34 - پاسخ

    با سلام به دوستان عزیزم من همه نظر هارو خوندم واز خدا میخوام به حق حضرت زهرا حاجت همه رو بده . من دو سال پیش برای حاجتی نماز استغاثه رو خوندم و توسل کردم به بانوی نازنینم که بعد از حدود یکی دو سال حاجتم رو گرفتم . بعد کتاب صحیفه فاطمیه رو خوندم که در مورد زندگی حضرت فاطمه هست و دیدم این بانوی بزدگوار که از بندگان خاص خداوند هست چقدر درزندگی کوتاهش ناراحتی و سختی دیده برای همین سختی هایی که ما میبینیم نباید هیچوقت از درگاه خدا نا امید بشیم ما که از حضرت زهرا نزد خداوند عزیزتر نیستیم ایشون با این همه سختیها و مرارت ها همیشه شکر گزار خدا بودن پس چرا ما تا به یه مشکلی می خوریم از زمین و زمان طلب کار میشیم از خدا رو برمیگردونیم . واقعا باید اخلاق بانوی بزرگوارمون رو الگوی خودمون قرار بدیم .من همیشه ذکر یا فاطمه زهرا رو میگم .

  9. mari
    1398-04-12 در 22:48 - پاسخ

    سلام .اومدم شب ولادت بانو حضرت معصومه ازش خواهش کنم کمک کنه خواهرم حدود 14 سال ازدواج کرده 4 سال پیش طلاق گرفتن بعد 2 سال باز برگشت سرزندگیش دوتا بچه داره دو سالی هس هیچ رابطه عاطفی با شوهرش نداره من کار به اینکه چی شد ندارم اومدم بگم دلم میخاد حضرت معصومه بقیه زندگیش رو بنویسه من امشب توسل کردم به حضرت معصومه که از امشب زندگیش درست شه بنویسه که خواهرم معنی زندگی عاشقانه رو از امشب میچشه تا آخر عمر .بنویسه خیلی خیلی خوشبخت و عاقبت بخیر شد .بنویسه شوهرش خیلی خوش اخلاق شده . چه جور نمیدونم فقط میدونم، میتونن از ائمه بر میاد بداخلاق رو خوش اخلاق کنه و هر چیز دیگه فقط خوشحالش کن جان برادرت امام رضا .من نمیدونم و نمیخوام بدونم الان تو چه سایت اومدم که نوشتم. حضرت خودش میدونه چکار میکنه پس من نشستم و منتظر معجزه هستم .یا حق

  10. زهرا
    1397-04-02 در 15:02 - پاسخ

    سلام . من فقط بخاطر خواندن داستانهاتون بود که الان از مریدهای فاطمه زهرا شدم . من معمولا داستانی را تا انتها نمیخوام . ولی همه ی داستانهاتون را خواندم آن هم با اشتیاق. من هر روز حدیث کسا و نماز فاطمه زهرا و صلوات بر ایشان میفرستم آن هم فقط به سبب این داستانها . مطمئنم خود بی بی به من نظر کردن که بیام و گذری در اینجا کنم . اجرتون را میسپارم خودش بهتون بده که درست و حسابی تمام کمال بده لذتش را ببرین💕💕

  11. محبوبه
    1397-01-06 در 11:02 - پاسخ

    سلام دوستان
    بخدا قسم ی چیزی بهتون میگم ک خودمم باورم نمیشد،ولی من واقعا تجربه ش کردم،من و ی اقا پسری پنچ سال باهم بودیم و واقعا قصدمون ازدواج بود،چون هم ایشون هم من از روز اول خانواده هامون رو در جریان گذاشتیم،ولی تو این مدت ی سری روابط غیراخلاقی بینمون بوجود اومد ک هی رسیدن ما بهم سختتر میشد،تا اینکه از شش ماه پیش رابطمون خیلی بد شد،هرروز دعوا و جدل داشتیم،من خیلی تو این مدت زجر کشیدم ک فقط خدا میدونه و بس،به هرامامی ک بگین رو انداختم،هردعایی هر نمازی بلد بودم خوندم ولی دوروز درست بود بعدش دوباره دعوا،تا اینکه دیروز خییییلییی دلم شکسته بود،دنیا برام تنگ شده بود،فقط از خدا مرگمو میخواستم،تو اینترنت سرچ میکردم که توسل به حضرت فاطمه زهرا رو دیدم،گفتم اینم امتحان کنم،دورکعت نماز استغاثه به حضرت خوندم و اولین بار تو نماز احساس کردم خدا و حضرت فاطمه کنارمن،از ته دل از حضرت فاطمه خواستم کمک کنه من به کسی که دوست دارم برسم،به خداوندی خدا قسم شاید یک ساعت طول نکشید چنان آرامشی تو وجودم دوید ک تو این شش ماه تجربه ش نکرده بودم،انگار آب رو اتیش ریخته باشی،و بهش قول دادم تا بهش محرم نشدم حتی بهش دست هم نمیزنم،و هنوز همون ارامشه تو دلمه،کاش زودتر میدونستم که حضرت فاطمه زهرا چقدر مهربونه،چقدر ماهه،و تا رسیدن به حاجتم به خوندن نماز استغاثه ادامه میدم و ته دلم مطمئنم ک به عشقم میرسم،اگه واقعا از کارای بدتون توبه کنید و قول بدین گناه نکنین و با دل شکسته به بانوی دو عالم رو بزنید محاله دست خالی برگردین،من گناهام خیلی زیاد بود و واقعا احساس شرمساری میکنم،ولی باز دست منو گرفتن،شما هم ناامید نشین،ایشالله ک بحق فاطمه زهرا بزودی خبرای خیلی خوبی بهتون میدم و شماهم خبرای خوب به من بدین

  12. علی
    1396-11-13 در 02:14 - پاسخ

    با سلام و عرض ارادت به پیشگاه ولی الله الٱعظم مهدی موعود روحی لتربت مقدمه الفدا و عزیزان خالص و دارای نیت خیر…
    حقیر جوانی بیست و شش ساله دارای مدرک ارشد رشته حقوق میباشم. در ابتدای جوانی و بدو ورود به دانشگاه روزی خانواده اینجانب فراخ و ارتزاق ما از شغل سنگ کاری پدرم که حلالترینش می دانم خورده ام… اما یکدفعه دو سال است که روزگار ما چند در هم پیچیده که بعضی وقتها حالتی از فقر و گرسنگی را تجربه کرده که حتی. خیالش را هم نمی کردم… البته از لحاظ حسن سیره ای که عمل بدان نمو ده ام… هنوزم آبرویی دارم نزد اطرافیان مقبول می باشم ولی قطعا از دوران سابق کن رنگ تر شده و این خود معلول ظواهر زندگی ماست…. کوتاه خلاصه سخن در احوال نامطلوب فوق در صبحی بعد از طلوع به ناگاه خیالاتم به خوابی بدل شده و خود را به در خانه خانه ارباب عالمیان امیر المومنین علی علیه السلام یافتم که آن حضرت که هرگز چهره مبارکشان را ندیدم و فقط حرکات بدنشان را در حال کار کردن دیدم، به ناگاه از حوزی رو به روی درب منزلشان دو تکه نان قندی به من داده و من در خواب احساس کردم که وظیفه دارم آن را به محضر دختر بزرگوار پیامبر ص رسانم وقتی دق الباب نمودم در کمال تعجب آن چهره تابناک حضرتش را همانند زنان عادی و مثل مادران نیک سرزمینمان دیدم ولی. رنگ به رخسار نداشتند و وقتی من دست دراز کردمو آن نان قندی ها را بدیشان دادم ایشان لبخندی عنایت فرموده و فهمیدم که از من رو سیاه راضی و خوشنود هستند. و برگشتند تا آن دو تکه نان را به محضر مبارک حسنین علیهما السلام برسانند، گویا آن دو حضرت کودک خردسال بودند… و با این که درب خانه را به رویم نبستند ولی موفق به دیدن امامان مظلوممان نشدم و از خواب پریدم البته سابق چندین بار در سالهای متمادی به محضر تربت شریف و امامان عزیزمان در خواب و رویا مشرف شده بودم که مطلوبم می نمود ولی این خواب اندکی متفاوت بود. اگر کسی اطلاع خاصی می تواند از عالمی برایم بگیرد و نصحیتی در خور منت بر من نهاده است… ناگفته نماند به یمن ظاهر از رویایی دیگر بیش از آنچه که همسالانم را یافته ام بر کلیه علوم اسلامی مسلط شده ام، ولی رسما در امورات گذران زندگی ظاهرا به کارم نیامده…………………

    • احمدی
      1396-11-30 در 11:46 - پاسخ

      سلام و عرض ادب
      دوست بزرگوار شما می توانید
      در مسجد درب کوشک اصفهان( خیابان طیب) به حاج آقا صدیقین مراجعه فرمایید
      خیلی ها درضمینه خواب و استخاره به ایشان مراجعه می کنند
      موید باشید

  13. نوکر حضرت زهرا
    1396-11-01 در 22:16 - پاسخ

    سلام تو رو به خدا برای ما هم دعا کنید منم هر چی توسل به حضرت زهرا پیدا می کنم جوابم را نمیدهند التماس دعا

  14. یک ایرانی
    1396-08-17 در 23:20 - پاسخ

    خدا راقسم میدم به خوده خانم فاطمه زهرا ص اگر هرکسی در سراسر جهان هرمشکلی داره مشکلش را حل کنه وما همه توسل میجویم به محبوب دل مبارک رسول خدا ودختر گرامیش امین یا رب العالمین برمحمدو الش صلوات

  15. حجت ادیبی
    1396-07-01 در 15:58 - پاسخ

    من حاجتمندم بماند که حاجاتم چی هستند ول امروز که با این سایت آشنا شدم صبح تاحالا فقط اشک ریختم به خودم گفتم چنین شاه کلیدی هست ومن حیرانم فقط التماس دعا التماس دعا انشالله منم خاطره خودم راهمین چندوقته میفرستم توکل برخدا و توسل به بی بی سید زنان اهل دودنیا

  16. اگه قبول کنه بنده ی خدا
    1396-03-24 در 13:18 - پاسخ

    سلام بیشتر کامنت ها و نظرات شما عزیزان رو خوندم
    راستش من یه دختر 20 ساله ام که تا حالا به اون صورت توسل به حضرت فاطمه نداشتم اما الان تقریبا 4 روز میشه نیت کردم هر روز حدیث کسا رو برای توسل به 5 تن ال عبا تا 40 روز بخونم حاجتمم تا حالا جدی بهش فکر نمی کردم تا الان خواستگار های زیادی داشتم از اشنا و غریبه اما به هیچکدومشون دلم رضا نمی دادن تا اینکه تصمیم گرفتم خودم از خدا شوهری طلب کنم که با معیار ها و اخلاق های من هم خوانی داشته باشه
    راستش ب خدا گفتم من دخترم و یه دختر نمی تونه اونقدر ها طرف مقابلشو بشناسه پس خودت بحق 5 تن کسی رو سر راهم قرار بده که بتونم بشناسمش خوب و مورد تایید شما و اماما باشه و بعدش مورد تایید خانواده و پدر و مادر.
    بهر حال امیدوارم منم مثل شما دوستان حاجت روا بشم ان شا الله
    لطفا برای منم دعا کنید واقعیت اینکه خسته شدم از خواستگار هایی که هی میان و جواب من به اونا منفیه ( البته فکر نکنین بی دلیل رد میکنم نه )
    التماس دعای مخصوص از همگی برای خوشبختی و عاقبت بخیری همه خصوصا جوونا

  17. م.ق
    1396-02-20 در 21:14 - پاسخ

    سلام
    همه چیز از روندی شروع شد که منجر به ظلم کردنم به دختر کوچکی به اسم فاطمه زهرا شد. تا اینکه یک بار صدای این دختر را شنیدم که با وجودی که به من حرفی نمی زد، چون هنوز به حرف نیامده بود، ولی پشت تلفن صدای حاکی از اعتراضش را شنیدم. حتی یکی از نزدیکانم خوابش را دیده که گفته بود چرا حقم را نمی گیری؟ به هر حال اینها تلنگری بود و واقعاً تصمیم گرفتم توبه کنم، اما همه چیز به اینجا ختم نشد. به واسطه بزرگواری با شخصیت بانو فاطمه زهرا(س) بیشتر آشنا شدم. حتی آن شخص به من گفت شما خانم ها به خاطر گوهر وجودی زن که خانم فاطمه زهرا(س) هست دعایتان زودتر مستجاب می شود. حرف های ایشان خیلی رویم اثر گذاشت.

    در این میان یک شب میگرنم عود کرد و هر کاری که برای کاهش سردردم همیشه انجام می دادم، نه تنها کمکی نمی کرد، بلکه بدتر می شد. واقعاً مستأصل و درمانده شده بودم. در اتاق تاریک دراز کشیده و سرم را با شالی بسته بودم، بلکه قدری درد تسکین پیدا کند و بتوانم بخوابم. در این گیر و دار انگار بهم الهام شد، بگو یا فاطمه زهرا! من هم شروع به زمزمه این اسم مبارک کردم و آرام آرام دردم کم شد. تا قطع می کردم دردم به شدت بازمی گشت و امانم را می برید. این قدر گفتم که خوابم برد. فردا صبحش سردردم خوب شده بود و عجیب تر آنکه بعد از آن تا الان که برایتان می نویسم حتی یک بار هم میگرنم برنگشت! چند باری امتحان کردم در معرض عواملی قرار گرفتم که باعث عود میگرنم می شدند، ولی اصلاً تأثیری نداشت و میگرنم برای همیشه به لطف توسل به این بانوی بزرگوار و عزیز خوب شد. حتی به قدری ذوق زده بودم که کانالی با اسم یا فاطمه زهرا ایجاد کردم که از فضایل آن بزرگوار بگویم که به دلیل حجم کارم نتوانستم آن را ادامه بدهم.
    لطف دیگر این بزرگوار وقتی بود که به علت نشستن زیاد به خاطر کارم گرفتار سیاتیک شدم. به ماساژ و استخر رفتم و یک بار که در استخر روی آب شناور بودم، ناگهان حس کردم پای چپم لمس شده است. به شدت ترسیدم! منی که عاشق ورزش بودم و به دلیل مشغله ورزش را کنار گذاشته بودم حالا باید به این فکر بیفتم که بخشی از بدنم فلج شود! برایم واقعاً دردناک بود. به خانه که برگشتم خیلی در فکر بودم و یک دفعه به ذهنم رسید و یاد تک تک نظرات سایت کاروان صادقیه در باره توسل به حضرت زهرا(س) افتادم و به خودم گفتم بیا و دو باره امتحان کن. نماز استغاثه به حضرت زهرا را بخوان. راستش انگار از دلم گذشت اگر سیاتیکم خوب شود هر روز این نماز را بخوانم. شروع به خواندنش کردم. علی رغم اینکه سجده های طولانی دارد و بعدش دقیقاً دو تا پایم خشک و دردناک می شدند باز هم ادامه دادم تا اینکه یک بار در سجده کاملاً حس کردم انگار یکی مهره های کمرم را جا به جا کرد و کاملاً صدای تق را شنیدم. بعد از آن دردم کم شد. البته مراعات های لازم برای سیاتیک را می کردم، ولی مدتی مرتب هر روز نماز استغاثه به این بانوی عزیز را می خواندم، حتی 100 صلوات هدیه به ایشان می کردم، سوره یس هدیه به ایشان می خواندم و بعد از هر نماز واجب زیارت ایشان را می خواندم. دو رکعت نماز هم هدیه به ایشان می خواندم. تا موقعی که اینها را هر روز انجام می دادم کاملاً فراموش کرده بودم سیاتیک دارم و دردهایم ساکت شدند، اما امان از وسوسه شیطان! بعد از مدتی با خودم می گفتم نماز استغاثه خیلی وقتم را می گیرد و یا این صلوات ها و نمازها و سوره یس خواندن ها! نتیجه اش این شد که سست شدم و کم کم حذفشان کردم و به تبعش متوجه شدم دو باره دردهای سیاتیکم بازگشتند. راستش از حالا که این مطلب را برایتان می نویسم تصمیم گرفتم دو باره آنها را از سر بگیرم و ثواب هر کار خیرم را به این بانوی بزرگوار هدیه کنم.
    هر جا که به مشکلی بربخورم این بانوی عزیز و سرور زنان دو عالم واقعاً مثل یک مادر دلسوز کمکم می کند. در جایی خوانده بودم حضرت فاطمه زهرا(س) مادر شیعیان است. هیچ مادری فرزندش را رها نمی کند و وقتی فرزند کمک بخواهد او دلسوزانه و با همه وجودش یاریش می کند. هر جا که این را باور کردم بانو دستم را گرفت و جایی که دچار غفلت شدم واقعاً گرفتار شدم.

  18. ب
    1395-12-23 در 21:45 - پاسخ

    سلام به همه عاشقان اهل بیت
    همه شما داستان های زیبایی از توسل به حضرت زهرا نقل کردین اما کاش همه اینها واقعی بود کاش فقط جنبه دلگرمی نداشت من که با تمام وجودم هر چی شب و روز خواستم نشد هر چی اشک ریختم نشد هیشکی دستمو نگرفت هر چی یا زهرا یا زهرا میکنم صدامو نمیشنوه دیگه دعایی نبوده نخونده باشم ختمی نبوده نگرفته باشم من کیو صدا بزنم الان که دارم این حرفها رو مینویسم بغض گلومو فشار میده شما برام دعا کنین من که ناامید شدم

    • تاتی
      1395-12-30 در 08:06 - پاسخ

      سلام من اینارو نمیدونم اما من متوسل شدم و جواب گرفتم
      ان شاالله جواب بگیرید اگه خودتون با دعای تکی جواب نگرفتید از چندنفر ادم خوب بخواین خالصانه براتون دعا کنن خصوصا سید خوب من این امتحان کردم خو بوده جواب گرفتم یا یه کار کنید ک دعای خیر پشت سرتون باشه اونوقت جواب میگیرید ان شاالله

  19. ناصر
    1395-07-28 در 16:28 - پاسخ

    سلام
    ان شاالله همگی حاجتتون رو از فاطمه زهرا میگیرین.
    برای منم دعا کنین حاجت بخوام بگم زیاده…
    گنهکارم
    بیمارم
    بیکارم
    بدهکارم
    فقیرم
    عاشقم
    و نه مدرک تحصیلی و پایان خدمت دارم که جایی دستم بند شه.
    همینو کم دارم که بیفتم زندان.
    تو رو خدا پیش فاطمه زهرا کنار حاجت خودتون منو هم یاد کنین
    ان شاالله منم حاجتامو کنار حاجتای شما بگیرم.

  20. دلشکسته
    1394-12-14 در 22:48 - پاسخ

    سلام… خیلی محتاج دعام. خیییییلی…حضرت فاطمه رو واسطه قرار دادم تا خدا کمکم کنه… تا حالا تو چند سری و چند تا از خواستگار ام واسه ازدواج مشکل افتاده. لطفا برام دعا کنید.

  21. یا زهرا
    1394-09-30 در 05:29 - پاسخ

    سلام و خدا قوت
    من دختری22 ساله هستم که چند سال پیش خیلی باالانم فرق داشتم . همینقدر بگم براتون که من تقریبا داشتم از دین خارج میشدم و روی میاوردم به مسیحیت تا این که توی روز عاشورا یه اتفاقی برام رخ داد که خیلی دلم شکست همونجا توبه کردم و تا به الان هم توبه ام نشکسته بعد از توبه ام حجابم هم تغییر کرد و من به خاطر حجابم مورد تمسخر خیلی ها قرار گرفتم ولی باز هر طوری که بود حجابم رو حفظ کردم و به حرف بقیه توجه نکردم . الانم یه مشکلی دارم توی زندگیم که خیلی با این مشکل مورد امتحان خدا قرار میگیرم تا این که امشب اتفاقی یه داستانی شنیدم که شبیه داستان خودم بود و توی این داستان حضرت زهرا (ص)سفارش اون شخص رو به کسی میکنه منم دلم خیلی شکست و توسل کردم به حضرت زهرا (ص)میدونم که نمیزاره نا امید از پیشش برم از همه ی شما عزیزان هم عاجزانه میخوام منم دعا کنید ببخشید اگر انشاء متنم خوب نبود من فقط حرفای دلم رو نوشتم .التماس دعا به همگی

  22. امیر
    1394-07-22 در 16:46 - پاسخ

    رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به من گفت: اى فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بیامرزد و به من، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.
    منبع: “صحیفه الزهرا”

    اللهُمَ  صلِ علی فاطمهَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلمُک

    بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی‌اش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.

  23. تابنده
    1394-06-17 در 11:48 - پاسخ

    برای توسل به حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نماز و زیاراتی ذکر شده است که با انجام آنها می توان گام هایی را در جهت نزدیک شدن به حضرت برداشت.

    نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام)
    نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام) دو رکعت است؛ بدین صورت که در رکعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید خوانده مى‏شود. (1)

    نماز استغاثه به حضرت زهرا (علیهاالسلام)
    در مفاتیح الجنان روایت ‏شده است که: هر گاه حاجتى دارى دو رکعت نماز به جاى آور و پس از سلام سه مرتبه تکبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مولاتى یا فاطمهُ اغیثینى‏» ، سپس جانب راست صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و همان ذکر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و صد مرتبه همان ذکر را بگو و حاجت ‏خود را بخواه، به خواست ‏خداوند حاجتت ‏برآورده مى‏شود. (2)

    زیارت حضرت فاطمه(علیهاالسلام)
    قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
    «من زار فاطمه فکانما زارنى و من زار على بن ابیطالب فکانما زار فاطمه؛ هر کس فاطمه را زیارت کند مثل این است که مرا زیارت کرده و هر کس على بن ابیطالب را زیارت کند مانند آن است که فاطمه را زیارت کرده است.»(3)
    همچنین راوایت شده است: «قالت فاطمه: قال ابى و هو ذا حى: من سلم على و علیک ثلاثه ایام فله الجنه . قلت لها: ذا فى حیاته و حیاتک او بعد موته و موتک؟ قالت: فى حیاتنا و بعد موتنا؛ فاطمه(علیهاالسلام) فرمودند: پدرم آن زمان که در قید حیات بود [به من] فرمود: هر کس سه روز بر من و تو سلام کند، بهشت ‏براى اوست. به حضرت [زهرا علیهاالسلام] گفتم: این مسئله در زمان حیات پیامبر و شما یا بعد از مرگتان است؟ حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرمودند: در حیات و ممات ما.» (4)
    امام جواد( علیه السلام) هر روز هنگام ظهر به مسجد رسول الله (صلى الله علیه و آله) رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا (صلى الله علیه و آله)، به سراغ خانه مادرش حضرت زهرا( علیهاالسلام) که در همان نزدیکى قبر پیامبر(صلى الله علیه و آله) است مى‏رفت و کفشها را در آورده و با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا مى‏خواند و دقایقى طولانى به عبادت مشغول مى‏شد و هرگز دیده نشد به زیارت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) برود و سراغ مادرش را نگیرد. (5)

    روز زیارت مخصوص حضرت زهرا(علیهاالسلام)
    در روایات، هر یک از روزهاى هفته و ساعات شبانه روز به نام یکى از معصومین( علیهم السلام) نامگذارى شده و براى هر روز و هر هفته با توجه به همین نامگذاری ها، ادعیه و اعمالى بیان شده است .
    از بین روزهاى هفته، روز یکشنبه متعلق به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) مى‏باشد و از بین ساعات شبانه روز، ساعت آخر شب؛ نزدیک اذان صبح، متعلق به فاطمه زهرا(علیهاالسلام) مى‏باشد. زیارت مخصوص حضرت زهرا (علیهاالسلام) در روز یکشنبه چنین است:
    «السلام علیک یا ممتحنه امتحنک الذى خلقک قبل ان یخلقک لما امتحنک به صابره و نحن لک اولیاء مصدقون و لکل ما اتى به ابوک صلى الله علیه و آله و اتى به وصیه علیه السلام مسلمون و نحن نسئلک اللهم اذ کنا مصدقین لهم ان تلحقنا بتصدیقنا بالدرجه العالیه لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتهم علیهم السلام.» (6)
    خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.

    خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

    نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

    «فاطمه، فاطمه است»

    دکتر شریعتی:

    پی نوشت ها:
    1- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمه الزهرا، ص‏67 .
    2- همان، ص‏423 .
    3- بحارالانوار، ج‏43، ص‏58 .
    4- چشمه در بستر، ص‏318 .
    5- کشف الیقین، علامه حلى، ص‏354 .
    6- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمه الزهرا، قم، ص‏91 .

  24. اعظم
    1394-06-17 در 11:43 - پاسخ

    توسل امام جواد به فاطمه
    امام جواد (علیه السلام) هر روز هنگام زوال به مسجد رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) رفته و پس از سلام و صلوه بر رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) به سراغ خانه مادرش زهرا (سلام الله علیها) که در همان نزدیکى قبر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) است مى رفت و کفشها را در آورده و با نهایت ادب و خضوع داخل خانه شده و در آن جا نماز و دعا مى خواند و دقایقى طولانى به عبادت مشغول مى شد. و هرگز دیده نشد به زیارت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) برود و سراغ مادرش را نگیرد(ریاحین الشریعه ، ج 1، ص 58.)
    و نیز از زیارت جامعه مى توان به علاقه و احترام فراوان آن حضرت به مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پى برد(چشمه در بستر، ص 355.)

  25. عباسعلی
    1394-06-17 در 11:41 - پاسخ

    سلام و خدا قوت
    شفاى بیمارى صعب العلاج
    یکى از علما مى گوید: در حدود بیست سال قبل همسرم به بیمارى صعب العلاج گرفتار شد و بالاخره با مراجعه به اطبا، مرض ریوى تشخیص داده شد. پس از آزمایشهاى دقیق و عکس بردارى ، کسالت را فوق العاده و صعب العلاج دانستند، به طورى که نسخه و دارو بى اثر بود و از علاج آن به کلى ماءیوس شدیم.

    بى اندازه مضطرب و ناراحت بودیم . ناچار دست توسل به ذیل عنایت حضرت زهرا(سلام الله علیها) زده و نماز حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را که در کتب ادعیه وارد شده ، خواندم . پس از تمام اذکار در حالى که متاءثر و دل شکسته بودم ، در همان حال سجده خوابم برد، در خواب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به بالین مریضه ام دیدم که به او لطف و محبت مى فرمود. ناگهان از خواب بیدار و یاءسم به امید بدل شد. و از آن روز به بعد حال مریض رو به بهبود گذاشت و پس از چند روزى سلامتى کامل خود را باز یافت . براى معاینه و اطمینان خاطر او را به نزد طبیبى بردم ، او بعد از معاینه و دقت کامل با تعجب گفت : هیچ کسالتى در او نمى بینم (چشمه در بستر، ص 357)

    منبع: جام

    انتهای پیام/ ز.ح

  26. مرضیه
    1394-06-17 در 11:40 - پاسخ

    ارادت امام رضا به فاطمه
    یکى از فضلاى حوزه که مشکل بزرگى برایش پیش آمده بود، براى زیارت و توسل به حضرت امام رضا (علیه السلام) عازم حرم مى شود. از قضا به علامه طباطبایى بر مى خورد که ایشان هم عازم حرم است . به طرفش رفته و با چشمى پراشک و دلى پرسوز از ایشان مى خواهد تا دعایى به او بیاموزد که حاجتش روا شود.

    علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى کند، آن گاه مى گوید: فرزندم ! وقتى وارد حرم مطهر مى شوى ، یکى از مؤ ثرترین و بهترین دعاها این است که حضرت را به مادرش زهرا (سلام الله علیها) قسم بدهى که حاجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا (سلام الله علیها) علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش ، سخت مؤ ثر خواهد افتاد.
    مى گوید: با شنیدن این سخن سخت متاءثر شدم ، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در بر گرفت . این توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسیدن همان (چشمه در بستر، ص 355 و 356.)

  27. مجید
    1394-05-30 در 15:28 - پاسخ

    زنده شدن عروس

    روزى رسول خدا، خاتم انبیاء، محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم ) در مسجد الحرام در کنار (کعبه ) خانه خدا نشسته و مشغول راز و نیاز با خداى بى نیاز بود که جمعى از بزرگان و شرفاء شهر (مکه ) به حضورش آمده و سلام کردند، پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) با خوشرویى و خوشخویى جواب سلام آنها را داد، گفتند:
    اى رسول گرامى اسلام و اى افتخار عالمیان ! ما به خدمت شما رسیدیم تا عرضه داریم که دختر فلان را پسر فلانى ، که هر دو از مشاهیر و اشراف عرب هستند، عقد بسته و مجلس عروسى برپا کرده ایم ، آمده ایم دختر گرامى شما فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به آن جشن دعوت کنیم . اجازه بفرمایید آنان به جشن عروسى آمده و با قدوم مبارکشان مجلس ما را مزین فرموده و کلبه ما را منور کنند.
    رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: صبر کنید، من به خانه دخترم فاطمه (سلام الله علیها) روم و او را از این دعوت خبردار کنم ، اگر مایل شدند بیایند به شما اطلاع مى دهم .
    آن حضرت به سوى خانه دختر گرامى اش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) راه افتاد، وقتى به حرم و حریم فاطمه ، یعنى به خانه او رسید، سلامش ‍ کرده و جریان دعوت اکابر عرب را به عروسى شان به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود و از او نظر خواهى کرد که آیا حاضر است به جشن عروسى آنها برود یا نه ؟!
    صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) لحظاتى به فکر فرو رفت ، سپس عرض کرد: جانم فدایت باد اى حبیب حضرت عزت و اى شفاعت گر جمله امت ! من فکر مى کنم دعوت آنان از من به عروسى شان براى سخریه و استهزاء من است ، چون زنان و دختران اشراف عرب در آن جشن همه لباسهاى فاخر گران قیمت از طلا و حریر و جواهر به تن کرده و خود را به هر آرایشى زینت داده ، با حشمت و جلال در کنار عروس جمع شده اند، ولى من لباسى غیر از این پیراهن کهنه و چادر وصله دار و موزه (کفش ) وصله دار چیزى ندارم بپوشم و به آن جا بروم ، اگر با همین وضعیت بروم آنها مرا استهزاء و مسخره و شماتت خواهند کرد.
    وقتى که رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) سخنان دخترش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را شنید، غمگین شده و آهى از دل کشید و چشمان مبارکش پر از اشک شد.
    در همان حال جبرئیل امین از سوى رب العالمین به حضورش رسید عرض : یا رسول الله ! خداى جل و علا بر شما و فاطمه سلام مى رساند و مى فرماید: به فاطمه بگو همان لباسهایى که دارد بپوشد و عازم رفتن عروسى باشد که ما را در این کار (حکمتى ) است .
    رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) پیغام خداى تبارک و تعالى را به دخترش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رسانید، صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عرض کرد: هر چه خداى عزوجل فرماید، همان را مى کنم و حکم و فرمان او را از جان و دل مى پذیرم .
    سجده شکرى کرد و برخاست جامه هاى کهنه وصله دار خود را پوشیده و از پدر بزرگوارش اجازه رفتن به عروسى گرفت و همت به رفتن نمود؛ در همان حال فرشتگان هفت آسمان ناله سر داده و سر نیاز به درگاه خداى تعالى نهاده و گفتند: بار خدایا، خداوندا، دختر پیغمبر آخر الزمان که محبوبه توست و او را بر دیگر عالم برگزیده اى در میان زنان خجالت زده و دل شکسته نکن که ما تحمل دیدن افسردگى او را نداریم .
    همان لحظه از طرف خداى تبارک و تعالى به جبرئیل امر شد هر چه زودتر با هزاران حورى مه لقا از لباسهاى بهشتى بردارید و بر زمین نازل شوید و آنها را بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بپوشانید و او را با عزت و احترام به مجلس عروسى ببرید.
    جبرئیل (علیه السلام) به فرمان خدا از لباسهاى سندس و استبراق بهشتى با هزار حوریه به خدمت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آمده و سلام خداى تعالى را رساند و آن بانوى محترمه لباسهاى بهشتى را پوشید، با جلال و عزت به سوى جشن عروسى حرکت کرد. حوریان خاک قدمهاى آن علیا مخدره را به عنوان تبرک بر چشمهایشان مى مالیدند و از این که در کنار خیره النساء العالمین حرکت مى کردند، خوشحال بودند و هر یک به نوعى محبت و علاقه اى به آن معصومه پاک نشان مى دادند و عطرهاى بهشتى بر وجود اقدس حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مى زدند و بر این کار فخر و مباهات مى کردند.
    فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از دیدن این همه عزت و جلال و لباسها و عطرهاى بهشتى خوشحال شده ، شکر خداوند تعالى را به جاى آورده و زبانش بر ثناى حضرت ذوالجلال گویا بود.
    وقتى نزدیکى خانه عروسى رسیدند و نور مقدسشان بر جمع زنان که آن جا بودند تابید، همگى با حالت شگفت و تعجب به چهره نورانى و لباسهاى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نظر کرده و متحیر شدند و بى اختیار به استقبال آن بانوى دو عالم شتافتند، تا آن جا که هیچ زنى در کنار عروس نماند. بعضى از آنها دست و پاى صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بوسیده و آن بانوى بانوان را با احترام و عزت وارد مجلس جشن و عروسى کردند.
    زنان اشراف با این که لباسهاى فاخر و گران قیمت پوشیده بودند، ولى لباسهاى آن علیا مکرمه را دیده و بر آن حضرت غبطه و حسد مى بردند، تا جایى که عروس خانم تحمل ننموده و از صندلى که بر روى آن نشسته بود، به زمین افتاد و مدهوش شد. وقتى به کنارش آمدند، دیدند جان به جان آفرین تسلیم کرده و مرده است . صداى فریاد و شیون از زنان بلند شد که همه زنها به سوى او توجه کنند و عروس از غصه دق مرگ شود و بمیرد (عروسى مبدل به عزا شد).
    حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از مشاهده آن واقعه خیلى متاءثر و از مردن عروس مکدر شد. بلادرنگ برخاسته و تجدید وضو کرد، در جلو چشمان زنان عرب دو رکعت نماز (حاجت ) خواند و سر بر سجده نهاده و گفت :
    بار الها! بنده نوازا! به عزت و جلال لایزال تو، و به حرمت شرف پدرم رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) و شوهرم امیرالمؤمنین على مرتضى (علیه السلام) و به فضیلت طاعات و عبادات بندگان خاصت ((عروس )) را زنده بگردان و مرا از طعن و شرمسارى نجات بخش !
    هنوز سر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سجده بود و لبانش در مناجات حق ، دیدند که عروس حرکتى کرده و عطسه اى زد و به اذن خدا از جا برخاست و به دست و پاى عزت ده زنان ، بانوى بانوان ، محبوبه خداى لامکان ، دختر پیامبر ختم رسولان همسر امیر مؤمنان ، مادر امامان ، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) افتاد و گفت :
    السلام علیک یا بنت رسول الله ، السلام علیک یا زوجه ولى الله امیرالمؤمنین على علیه السلام ؛ شهادت مى دهم که خدا یکى است همتا و شریکى ندارد، و پدر تو حضرت محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسول و فرستاده او است ، تو و شوهر تو و فرزندان تو همه برحقند و کسانى که راه کفر و شرک و بت پرستى را پیش گرفته ، همه باطل اند و من با دست مبارک شما مسلمان مى شوم .
    نقل کرده اند: آن روز هفتصد نفر مرد و زن از خویشان و فامیلهاى (عروس ‍ و داماد) دین مقدس اسلام را پذیرفته و از شرک و کفر بیرون آمدند و این قضیه و معجزه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در شهرهاى دیگر شهرت پیدا کرد و بسیارى مسلمان شدند.
    وقتى مجلس عروسى به پایان رسید، صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به منزل برگشته و تمامى حالات مجلس را به پدر بزرگوارش نقل کرد.
    رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از شنیدن ماجرا، از زبان صدیقه کبرى فاطمه (سلام الله علیها) سر به سجده شکر نهاده و خداى عزوجل را سپاس و ثنا گفت و دخترش را به سینه چسباند و فرمود: اى نور دیده ! از آنچه گفتى هزاران بار بیشتر و بهترش را از درگاه خداوند تبارک و تعالى بر تو امیدوارم

  28. جواد
    1394-05-30 در 15:26 - پاسخ

    تهیه غذا

    قطب راوندى به سند معتبر از جابر انصارى چنین روایت کرده است :
    رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) چند روزى گذشت که طعامى تناول نفرمود، تا آن که گرسنگى بر آن حضرت بسیار غالب شد. به حجره هاى زنان خود وارد گردید و طعامى نیافت ، پس به حجره طاهره جناب فاطمه (سلام الله علیها) در آمد و فرمود: اى دخترک گرامى ! آیا نزد تو طعامى هست نتاول نمایم ؟ زیرا گرسنگى بر من زور آورده است .
    فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عرض کرد: نه ، به خدا سوگند که طعامى نزد من نیست ، جانم فداى تو باد.
    چون حضرت از خانه بیرون رفت ، یکى از کنیزکان فاطمه (سلام الله علیها) دو گرده نان و پارچه گوشتى از براى آن حضرت به هدیه آورد. پس ‍ فاطمه (سلام الله علیها) آن را گرفت و زیر کاسه پنهان کرد و جامه بر روى آن پوشانید و گفت : به خدا سوگند که حضرت رسالت را اختیار مى کنم برخود و بر فرزندان خود، همه گرسنه بودند و محتاج به طعام .
    پس امام حسن و امام حسین (علیه السلام) را به خدمت پدر بزرگوار خود فرستاد و آن حضرت را طلبید، چون تشریف آوردند گفت : اى پدر! بعد از رفتن شما حق تعالى طعامى از براى من رسانید و از براى تو پنهان کرده ام از فرزندان خود فرمود: بیاور اى دختر! چون سر برداشت ، به قدرت حق تعالى آن کاسه پر از نان و گوشت شده بود.
    چون فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آن حالت را مشاهده کرد، متحیر شد. دانست که از جانب حق تعالى است . پس حمد الهى را به جاى آورد و صلوات بر حضرت رسالت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرستاد، آن طعام را به نزد آن حضرت آورد.
    چون رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) آن کاسه پر از طعام را دید، شکر حق تعالى به تقدیم رسانید، پرسید: این طعام را از کجا آورده اى ؟
    فاطمه (سلام الله علیها) گفت : از نزد حق تعالى آمده است ، به درستى که حق تعالى هر که را مى خواهد بى حساب روزى مى دهد.
    رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) امیرمؤمنان على (علیه السلام) را طلبید. پس حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (علیه السلام) و جمیع زنان آن حضرت از آن طعام تناول کردند تا سیر شدند.
    فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود: آن کاسه به حال خود ماند و هیچ کم نشد تا آن که جمیع همسایگان خود را از آن سیر کردم ، و حق تعالى در آن خیر و برکت بسیار کرامت فرمود

دیدگاهتان را ثبت کنید