از روایات استفاده میشود که (همانطوری که قرآن ظاهری دارد باطنی هم دارد. از جمله این که پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ فرمودند: قرآن کریم را ظاهری است و باطنی، ظاهر آن حکم است و باطن آن علم، ظاهرش شگفتانگیز و خرم، و باطن آن ژرف است.[1]
ظاهر و باطن در لغت: ظاهر از ریشه ظَهَر است که به معنای حاصل شدن و به دست آمدن چیزی است بر روی زمین بدون این که از دیدهها پنهان باشد. و باطن به چیزی گفته میشود که در نهان و بطن زمین بوجود میآید. و در فرهنگ قرآن به هر چیز قابل رؤیت و آشکار ظاهر و به امور باطن گفته میشود مثل امور دنیوی و اخروی.[2]
مراد از باطن قرآن: در رابطه با اینکه مراد از بطن و باطن قرآن چیست نظرات مختلفی است از جمله:
1. باطن با معنای تأویل: در اینباره روایتی از فضیل بن یسار است که از امام باقرـ علیه السلام ـ درباره روایتی پرسیدند که میگوید هیچ آیه در قرآن نیست مگر این که ظهر و بطن دارد ؟ حضرت فرمود: ظهر آن تنزیل آن و بطن آن تأویل آن میباشد.[3]
2. باطن به معنای جری و انطباق: در اینباره هم روایاتی وارد شده است چنان که حمران بن اعین میگوید: از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ در باره ظهر و بطن قرآن پرسیدم حضرت فرمود: ظهر قرآن کسانی هستند که درباره آنان نازل شده است و بطن قرآن کسانی هستند که به شیوه آنان رفتار کردهاند آنچه درباره آنان بوده در مورد اینان نیز صدق میکند.[4]
علامه طباطبائی میگوید: این که در روایت درباره قرآن آمده است (همچون خورشید و ماه، سیر و جریان دارد) میرساند که سیر و جریان قرآن در تنزیل و تأویل هر دو خواهد بود. سیر و جریانش در ناحیه تنزیل همانا انطباقی است که کلام به مصادیق خود پیدا میکند. به عبارت سادهتر سیر و جریانش همان مطالبی است که در اصطلاح اخبار، نامش را «جری» نهادهاند.
علامه طباطبائی سپس میفرماید: ظاهر همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیه به دست میآید و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد چه یک معنا باشد چه معانی زیادی، چه معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند به واسطه باشد.[5]
جابر از امام باقر ـ علیه السلام ـ تفسیر آیه آن را پرسید حضرت جوابی دادند. بار دیگر از همان آیه پرسید حضرت بهگونهای دیگر جواب فرمود، جابر عرض کرد: قبلاً جواب دیگری داده بودید. اما امام فرمود: جابر قرآن دارای باطنی است
و باطن آن هم باطنی دارد و همین ظاهر قرآن دارای ظاهری است و خود ظاهر هم دارای ظهوری است.[6]
[1] . حر عاملی، وسائل الشیعه (قم، مؤسسه آل البیت)، ج 27، ص 196.
[2] . راغب اصفهانی، المقررات فی غریب القرآن (دفتر نشر الکتاب، ج 2، 1404)، ص 317.
[3] . علامه مجلسی، بحارالانور، (بیروت مؤسسه الوفاء)، ج 89، ص 83.
[4] . همان.
[5] . تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، (تهران، دارالکتاب الاسلامیه) ج3، ص 74.
[6] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، (بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ج89، ص 20، روایت 4.