به شب خواب را داد یکتا خدا که یابید آرامش از آن، شما
بپوشاند با پرده تار شب عمل های مردم سراپای، رب[1]
به هنگام آرمیدن، بخش عظیمی از فعالیتهای روحی و جسمی انسان تعطیل می شود و در پرتو آن اعضای فرسوده بازسازی میشود. روح و جسم تقویت میگردد، نشاط تجدید میشود و سرانجام پس از رفع هر گونه خستگی و ناراحتی، آمادگی دوباره برای کار و تلاش و حضور جدی در عرصه اجتماع فراهم خواهد شد.[2]
واقعیتی که در فرهنگ قرآن با واژه «سَبْت» یعنی قطع کوششهای جسمانی و روحانی بیان شده است.[3]
در سخنی دیگر، پروردگار حکیم به حقیقتی شگرف اشاره میکند، از تحویل و تحول در روح آدمی به هنگام خواب خبر میدهد، و میفرماید: «الله یتو فی الانفس حین موتها و التّی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها….» [4]؛
خداوند تمامی روحها را موقع مرگ باز میستاند و همچتین روحی را که در موقع خواب نمرده است، قبض میکند ، آن گاه روحی که مرگ بر او واجب کرده است نگاه میدارد و دیگر روحها را ـ تا هنگامی معین به سوی دنیاـ باز میفرستد، حادثهای که در آن نشانههای قدرت خداوندی برای صاحبان خرد و اندیشه به چشم میخورد.
پیشوایان معصوم ـ علیه السّلام ـ با اشاره به سخنان پروردگار، خواب را برادر مرگ دانستهاند[5] و موجب راحتی از درد، آسایش تن و آرامش اندیشه و روان بیان کردهاند[6]
با این تفاوت که مرگ «خواب شدید و بزرگ» معرفی شده است و در خواب انسان به سفری که رفته و ااکنون -پس از بیداری- باز میگردد، توجهی ندارد، اما در مرگ این سفر برای او و اطرافیان روشن است.
هر چیز که هست ترک باید کرد
وز ترک اساس برگ میباید کرد
در ترک تعلق از بدن راحتهاست
از خواب قیاس مرگ میباید کرد[7]
در گفتاری دیگر، پروردگار بزرگ به کیفیت خواب اشاره کرده، میفرماید: «وهو الذی یتوفاکم باللیل و هم ما جرحتم بالنهار…»؛ و «اوست کسی که شبانگاه، روح شما را (به هنگام خواب) میگیردو آن چه را در روز به دست آوردهاید میداند، سپس شما را در آن بیدار میکند تا هنگامی معین به سر آید، آنگاه بازگشت شما به سوی اوست.
در نگرشی دوباره درمییابیم که خواب هر چند از نظر جسمی و ظاهری، تعطیل قوای طبیعی است، اما از نظر روحی و نفسی، نوعی گریزو رجوع به باطن و ملکوت خواهد بود. از این رو ماهیت حقیقی خواب، همانند مرگ، ااز نظر علم مجهول باقی مانده است و آنچه از این منظرشناخته شده، بخشی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت میگیرد،[8] در حالی که خواب جلوهای دیگر از حیات انسان و رجوع روح او به ملکوت دانسته شده است و سفارش بسیاری نسبت به آرمان گرایی در عرصه زندگی و در حالت خواب و بیداری بیان شده است تا ساعات و لحظات خواب، با نگاهی فراتر از ظاهر رفاهی و تن آسایی نگریسته شود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مَنْ نامَ بعد فراغه مِنْ اداء الفرائض و السّنن و الواجبات من الحقوق فذلک نومٌ محمود»[9].
کسی که پس از انجام تکالیف و مسّتحبات و واجبات از حقوقی که به عهده داردبه خواب رود، این خواب خوابی پسندیده و ستایش شده خواهد بود.
از آن جا که تمامی روح ها به هنگام خواب در دست خداوند قرار می گیرد، به پاکی و طهارت در زمان خواب توصیه بسیاری شده است و امیر المؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مسلمان نباید با حالت جنابت به خواب رود، بلکه با وضو در بستر قررار گیرد و هر گاه آب نیافت، تیمم کند. زیرا روح مؤمن به سوی خداوند متعال بالا می رود، او را می پذیرد و به او برکت می دهد. هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنج های رحمتش قرار می دهد و اگر فرا نرسیده باشداو را با فرشتگان امین به پیکر باز می گردد.»[10]
افزون بر ابعاد «فقهی» خواب، جلوه های «فقهی» خواب نیز مورد توجه پیشوایان ما بوده است، از این رو به تمامی پیروان خود فرموده اند: «نُم نومَ المعترین و لاتنم نومه الغافلین»[11]؛ «به خواب رو، اما خواب هوشیاران و آگاهان، نه خواب غافلان و بی خبران».
این دیدگاه والا موجب گردیده که رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ با صراحت بسیار بفرماید: «تنام عیتی و قلبی یقظرن»؛[12] «چشمانم ـ به هنگام خواب ـ خواب می روند، در حالی که قلبم بیدار و بیناست.
آن حضرت، خواب خوبان و اندیشمندان ـیعنی افرادی که استراحت در زندگی را وسیله ای برای تجدید توان و تحصیل قوای خویش برای عبادت خداوند و خدمت خلق او می نگرند ـ عبادت می شمرد و می فرماید: «نوم الصائم عباده و نَفَسَه تسبیح»[13] ؛ «خواب انسان روزه دار، عبادت است و نَفَس های او تسبیح خداوندخواهد بود.
در این نگرش تابناک، تفاوتی بین خواب و بیداری شایستگان احساس نمی شود و شخصیت آنان در آیینه کلام امیر مؤمنان پدیدار می گردد که فرمود: «حبّذا نوم الا کیاس و افطارهم»[14] ؛ «خوشا به حال خواب هوشمندان و افطار آنان!» همان گونه که خواب انسان های صاحب یقین برتر از عبادت شک آلودگان عابد بیان شده است.[15]
بی شک با روشنی رواق اندیشه، خواب های انسان رو به بیداری، آگاهی و هوشیاری می رود و گویی در خواب، دریافت هایی ارزنده چونان بیداران نصیب انسان می شود.
آن جا که «نور مطلق» ، «حیات مطلق» و «روشنایی مطلق» مطرح شود، خواب برای او هیچ معنا و مصداقی نخواهد داشت. از این رو در قرآن کریم می خوانیم: «الله لا اله الاّهو الحّی القیّوم لا تأخذه سنه و لا نوم له ما فی السموات و ما فی الارض»[16]؛ «خداست که معبودی جز او نیست، زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک (پینکی و چرت) او را فرا می گیرد و نه خوابی سنگین. آنان که به نور و حیات بی کران الهی نیز اتصال یابند، چونان پروردگار هرگز مرگ کوچک (خواب) و مرگ بزرگ را احساس نخواهند کرد. از این رو رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «النومُ اخوُ الموت و لایموت اهل الجنّه»[17] ؛ «خواب برادر مرگ است و بهشتیان نمی میرند».
امشب این نیست که در خواب رود چشم ندیدم خواب در روضهرضوان نکند اهل نعنیم[18]
«رویا» یا «خواب دیدن»، آیتی دیگر از آیات بزرگ الهی است که از سوی خداوند برای مدد رساندن به اندیشه و خرد بندگان وارسته و شایسته آفریده شده است.
عقل انسان علاوه بر محدودیت، در معرض خطاهای بسیاری قرار دارد که غفلت و فراموشی برخی از آن هاست. از این رو نیاز به هدایت و راهنمایی خداوند از سوی پیامبران و فرستادگان الهی از یک سو و از طریق الهام و رؤیا از سوی دیگر ـ برای دستیابی به خیر و مصلحت ـ ضرورتی افزون می یابد.
«علم لَدُنّی» یا «علم ربّانی» که از طریق الهام و رؤیا به شایستگان عطا می شود، علاوه بر پیامبران به دیگر انسان های صاحب تقوی و دارای صفای دل و شفافیت روح نیز عطا خواهد شد. الهام، نوعی علم و آگاهی است که پروردگار مهربان به انسان می بخشد و در دل وی می افکند تا در پرتو آن، برخی اسرار بر او آشکار گردد و بعضی حقایق روشن شود، همانند قضاوت و داوری حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ و سلیمان ـ علیه السّلام ـ[19] که در سوره انبیاء به آن اشاره شده است، یا تعلیم زره سازی به حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ [20] و یا آموزش خواب از طریق الهام به حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ .[21]
رؤیا در قرآن تنها به معنای «رؤیای صادقانه» است که خداوند در جریان آن نوعی وحی یا الهام مشخصی به انبیای خود، یا دیگر مردم القا می نماید و یا حوادث آینده را به آنان بازگو می کند. همانند رؤیای حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ که در خواب می بیند مشغول ذبح فرزندش اسماعیل است، [22]
رؤیای یوسف صدیق ـ علیه السّلام ـ که در آن یازده ستاره، خورشید و ماه را در حال سجده به خود نظاره کرد،[23] خواب مادر موسی که در آن الهام قلبی نسبت به گذاردن طفل در صندوقچه به او شده است[24] و سرانجام خواب های حقیقت نمایی که حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ خداوند ترسیم می شد که رؤیای ورود به مسجد الحرام با امنیت تمام، با سرهای تراشیده و تقصیر کرده و در حالی که هیچ ترسی برای آنان از سوی مشرکان وجود نخواهد داشت![25] از این نوع است.
ارزش روشنگرانه رؤیابه گونه ای است که «مژده دنیا و آخرت» نامیده شده است. وقتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در باره این آیه سؤال شد: «لَهُمُ الْبُشری فِی الْحَیاِه الدُّنیا و فی اْلاخِرَه»؛[26] «در زندگی دنیا و در آخرت بشارت و مژده برای آنان است». پاسخ فرمود: بشارت، رؤیای حسنه ای است که مؤمن دیده یا برای او می بینند و مژده ای برای دنیا یا جنّتی برای آخرت او خواهد داشت. این خواب های صادق، جزئی از نبوت و کمال دهنده آن است:[27]
نگر خواب را بیهوده نشمری یکی بهره دانش زپیغمبری
چنین نگرشی موجب گردیده بود که آن حضرت، صبحگاهان رو به اصحاب کرده، بفرماید: «هل من مبشرات؟»؛ «آیا ـ از شماـ کسی رؤیای صادقه دیده است؟![28] در بین همگان رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیش ترین رؤیا را می دید[29] و گاه در ثلث آخر شب یعنی ساعات آخرین استراحت، که پیش از اذان صبح ثلث آخر شب یعنی ساعات آخرین ِ استراحت، که پیش از اذان صبح بود، مشاهده می کرد.[30] گاه نیز می فرمود: «الرُّؤیا من الله و الحلم من الشیطان»؛[31] «رؤیاهای صادق از خداوند و خواب های پریشان از شیطان است.
ویژگی خواب های رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بدان گونه بود که نیازی به تعبیر نداشت، زیرا اتصالی آشکار با ملکوت داشته و به گونه ای واضح و شفاف بوده است. از این رو این گونه توصیف می شد: «یأتیه مثل فلق الصبح»؛[32] «همچون شکاف صبح، واضح و پیدا و به دور از ابهام خواب می دید».
[1] . ترجمه منظوم قرآن، امید مجد، ص 582.
[2] . تفسیر نمونه، ج 26، ص 19.
[3] . «و جعلنا نومکم سباتا»؛ ما خواب شما را مایه آرامش و آسایش قرار دادیم. (انبیاء /9).
[4] . الله یتو فی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجلٍ مسمس انَّ فی ذالک لایات لقوم یتفکرون (زمر/42).
[5] . (رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ )، ر.ک: کنزالعمال، خ 39321.
[6] .( امام علی ـ علیه السّلام ـ )؛ غررالحکم و دررالحکم.
[7] . خواجه عبدالله انصاری.
[8] . زندگی جاوید یا حیات اخروی، استاد شهید آیتالله مطهری، ص 18.
[9] . مستدرک الوسائل، ج5، ص117، روایت 5469.
[10] . بحار الانوار، ج61، ص31 و ج10، ص91: تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص488.
[11] . مستدرک الوسایل، ج 5، ص 123.
[12] . بحارالانوار، ج 19، ص 284.
[13] . همان، ج 96، ص 285.
[14] . نهج البلاغه، حکمت 14، بحار الانوار، ج 70، ص 283، وج 96، ص 294.
[15] . نگاه کنید به: بحارالانوار، ج 1: ص 154. 158، ج 2، ص 22و 25، ص 357، ج 70.ص 181 و ج 78، ص 14.
[16] . بقره / 255.
[17] . کنز العمال، خ 39321.
[18] . سعدی.
[19] . انبیاء/ 78 و 79.
[20] . همان/ 80.
[21] . یوسف / 6.
[22] . صافات/105.
[23] . یوسف /4.
[24] . طه / 39.
[25] . انفال / 43، فتح /27؛ اسرا /60.
[26] . یونس /64.
[27] . بحار الانوار، ج 61، ص 177 و 180 و 178 و192.
[28] . همان، ج 61، 177.
[29] . بحار الانوار، ج 18، ص 195 و ج 61، ص 182.
[30] . همان، ج 61، ص 182.
[31] . همان، ج 61، ص 161.
[32] . همان، ج 18، ص 195.
احمد لقمانی- خواب و رؤیا، ص 26ـ 34