آیات مربوط به موضوع حجاب در دو سوره از قرآن آمده است، یکی سوره نور و دیگر سوره احزاب.ما تفسیر آیات را بیان میکنیم وسپس به مسائل فقهی و بحث روایات و نقل فتوای فقها میپردازیم.در سوره نور آیهای که مربوط به مطلب است آیه 31 میباشد.چند آیه قبل از آن آیه متعرض وظیفه اذن گرفتن برای ورود در منازل است و در حکم مقدمه این آیه میباشد.تفسیر آیات را از آنجا شروع میکنیم:
یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون(27)فان لم تجدوا فیها احدا فلا تدخلوهاحتی یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو ازکی لکم و الله بما تعملونعلیم(28)لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتا غیر مسکونه فیها متاع لکم و اللهیعلم ما تبدون و ما تکتمون(29)قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوافروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون(30)و قل للمؤمنات یغضضنمن ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربنبخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن اونسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء، و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین منزینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون(31).
ای کسانی که ایمان آوردید!به خانه دیگران داخل نشوید مگر آنکه قبلا آنان را آگاه سازید و بر اهل خانه سلام کنید این برای شما بهتر است.باشد که پند گیرید.
اگر کسی را در خانه نیافتید داخل نشوید تا به شما اجازه داده شود.اگر گفته شدباز گردید، بازگردید که پاکیزهتر استبرای شما.خدا بدانچه انجام میدهیدداناست.
باکی نیست که در خانههایی که محل سکنا نیست و نفعی در آنجا دارید(بدوناجازه)داخل شوید.خدا آنچه را آشکار میکنید و آنچه را نهان میدارید آگاه است.
به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامنها حفظ کنند.این برای شما پاکیزهتراست. خدا بدانچه میکنید آگاه است.
به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو خوابانند و دامنهای خویش حفظ کنند وزیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیداست، سرپوشهای خویش بر گریبانهابزنند، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدر شوهران یاپسران یا پسر شوهران یا برادران یا برادرزادگان یا خواهر زادگان یا زنان یامملوکانشان یا مردان طفیلی که حاجتبه زن ندارند یا کودکانی که از راز زنان آگاهنیستند(یا بر کامجویی از زنان توانا نیستند)و پای به زمین نکوبند که زیورهایمخفیشان دانسته شود.ای گروه مؤمنان!همگی به سوی خداوند توبه برید، باشد که رستگار شوید.
مفاد آیه اول و دوم این است که مؤمنین نباید سر زده و بدون اجازه به خانه کسیداخل شوند. در آیه سوم مکانهای عمومی و جاهایی که برای سکونت نیست از ایندستور استثنا میگردد. سپس دو آیه دیگر مربوط به وظایف زن و مرد است درمعاشرت با یکدیگر که شامل چند قسمت است:
1.هر مسلمان، چه مرد و چه زن، باید از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب کند.
2.مسلمان، خواه مرد یا زن، باید پاکدامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشد.
3.زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکارنسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.
4.دو استثنا برای لزوم پوشش زن ذکر شده که یکی با جمله و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جمله و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن … ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عده خاصی تجویز میکند.
استثنای اول:
«الا ما ظهر منها»یعنی جز زینتهایی که آشکار است.از این عبارت چنین استفادهمیشود که زینتهای زن دو نوع است.یک نوع زینتی است که آشکار است.نوع دیگرزینتی است که مخفی است مگر آنکه زن عمدا و قصدا بخواهد آن را آشکار کند. پوشانیدن زینت نوع اول واجب نیست، اما پوشانیدن زینتهای نوع دوم واجب است. اینجاست که این پرسش به صورت یک مشکل پیش میآید که زینت آشکار کداماست و زینت نهان کدام؟
درباره این استثنا از قدیمترین زمانها از صحابه و تابعین و ائمه طاهرین علیهم السلام سؤال میشده و به آن جواب داده شده است.در تفسیر مجمع البیان میگوید:
«درباره این استثنا سه قول است:
اول اینکه مراد از«زینت آشکار»جامههاست(جامههای رو)و مراد از«زینتنهان»پای برنجن[1] و گوشواره و دستبند است.این قول از ابن مسعود صحابیمعروف نقل شده است.
قول دوم اینکه مراد از زینت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است، یعنیزینتهایی که در چهره و دو دست تا مچ واقع میشود.این، قول ابن عباس است.
قول سوم این است که مراد از زینت آشکار، خود چهره و دو دست تا مچ است.این، قول ضحاک و عطاست.»
درباره این استثنا از ائمه اطهار علیهم السلام زیاد پرسش شده است و آنها جوابدادهاند.ما چند روایت از کتب حدیث نقل میکنیم.در تفسیر صافی نیز همین روایتها غالبا نقل شده است.ظاهرا در روایات شیعه در این جهت اختلافی نیست که یک روایت ذکر می شود:
امام باقر علیه السلام فرمود:زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضابدستها، النگو.سپس فرمود زینتسه نوع است:یکی برای همه مردم است و آنهمین است که گفتیم. دوم برای محرمهاست و آن جای گردنبند به بالاتر و جایبازوبند به پایین و خلخال به پایین است.سوم زینتی است که اختصاص به شوهردارد و آن تمام بدن زن است.[2]
روایات مورد اشاره با نظر ابن عباس و ضحاک و عطا منطبق است نه با نظر ابن مسعود کهمدعی بوده است مقصود از زینت ظاهره جامه است.
اساسا نظر ابن مسعود قابل توجیه نیست، زیرا جامهای که خود به خود آشکاراست جامه رو است نه جامه زیر، و در این صورت معنی ندارد که گفته شود زنان زینتهای خود را آشکار نکنند مگر جامه رو را.جامه رو قابل پوشاندن نیست تا استثناشود;بر خلاف چیزهایی که در کلمات ابن عباس و ضحاک و عطاست و در روایات شیعه امامیه آمده است;اینها اموری است که قابل این هست که دستور پوشانیدن یانپوشانیدن آنها داده شود.
به هر حال این روایات میفهماند که برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچواجب نیست، حتی آشکار بودن آرایشهای عادی و معمولی که در این قسمتها وجوددارد نظیر سرمه و خضاب که معمولا زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عملفوق العاده به شمار میرود نیز مانعی ندارد و این یک نظر علمی است و اما هر یک از آقایان و خانمها از هر کس که تقلید میکنند عملا باید تابع فتوای مرجع تقلید خودشان باشند.
اما اینکه زن نسبتبه محارم خود تا چه اندازه حق دارد پوشش نداشته باشد، روایات و فتاوی مختلف است.آنچه از یک عده روایات استنباط میشود و بر طبق آننیز بعضی از فقها فتوا دادهاند این است که از ناف تا زانو از محارم غیر شوهر بایدپوشیده شود.
استثنای دوم:
و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن الخ یعنی زینتهای خود را آشکار نکنند مگر برایشوهران و…
استثنای اول مقداری از زینت را که نمایان بودن آن نسبتبه عموم افراد جایزاست معین کرد، اما این استثنا اشخاص معینی را نام میبرد که آشکار نمودن مطلقزینتبرای آنان جایز است. در استثنای اول دایره مورد استثنا از نظر مواضع تنگتر و ازنظر افراد وسیعتر است و در استثنای دوم بر عکس است.
غالب این اشخاص که در آیه نام برده شدهاند همان کسانی هستند که در اصطلاح فقه به نام«محارم»خوانده میشوند و از این قرارند:
1.لبعولتهن- شوهران
2.او ابائهن- پدران
3.او اباء بعولتهن- پدر شوهران
4.او ابنائهن- پسران
5.او ابناء بعولتهن- پسر شوهران
6.او اخوانهن- برادران
7.او بنی اخوانهن- پسر برادران
8.او بنی اخواتهن- پسر خواهران
9.او نسائهن- زنان
10.او ما ملکت ایمانهن- مملوکان
11.او التابعین غیر اولی الاربه-طفیلیانی که کاری با زن ندارند
12.او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء- کودکانی که از امور جنسیبیخبرند یا توانایی کار زناشویی ندارند
در موارد ذکر شده تنها چهار مورد اخیر قابل بحث است:
الف.زنان(نسائهن)
در این کلمه سه احتمال داده شده است:
1.اینکه مراد زنان مسلمان هستند.مفهوم آیه بنا بر این قول این است که زنانغیر مسلمان نامحرم میباشند و زن مسلمان باید خود را از ایشان بپوشاند.
2.اینکه مراد مطلق زنان استخواه مسلمان یا غیر مسلمان.
3.اینکه مراد زنهایی است که در خانه هستند مانند زنان خدمتکار.مفهوم اینتفسیر این است که هر زنی به غیر از زنان داخل خانه به سایر زنان نامحرم است.ایناحتمال به کلی مردود است زیرا یکی از مسلمات و ضروریات اسلام این است که زنبه زن محرم است.
احتمال دوم نیز ضعیف است زیرا که در این احتمال نکتهای برای اضافه«نساء»
به ضمیر وجود ندارد ولی طبق احتمال اول نکته این اضافه این است که زنان کفاربیگانه هستند و از خودشان نمیباشند.
حقیقت این است که احتمال اول قویترین احتمالات است و روایاتی هم بر طبقآن وارد شده که برهنه شدن زن مسلمان را در برابر زنان یهودیه یا نصرانیه منع کردهاست.[1]. نوعى زینت نظیر دستبند که به مچ پا مىبستهاند
[2]. تفسیر صافى ذیل آیه 31 از سوره نور، نقل از تفسیر على بن ابراهیم قمى
@#@در این روایات استناد شده استبه اینکه زنان غیر مسلمان ممکن است زیباییزنان مسلمان را برای شوهران یا برادران خود توصیف کنند: لانهن قد یصفن لازواجهن واخوتهن. و اما زنان مسلمان به جهت داشتن ایمان چنین کاری را نمی کنند.
ب.بردگان و مملوکان( او ما ملکت ایمانهن )
در این جمله دو احتمال است:یکی اینکه مراد خصوص کنیزان است و دیگراینکه مراد مطلق مملوک است و شامل غلامان نیز میباشد.در اینجا نیز روایات مؤید تفسیر دوم است ولی فتوای فقها با آن هماهنگی ندارد.
در روایت است که مردی از مردم عراق-که به واسطه مجاورت با ایران معمولادر این مسائل سختگیرتر بودند-آمد به مدینه و به حضور امام صادق علیه السلام مشرفشد.به مناسبتی سخن از مردم مدینه به میان آمد و آن مرد اعتراض کرد و گفت اینهازنان خود را همراه غلامان میفرستند و احیانا زنان هنگامی که میخواهند سوارشوند به کمک غلامان سوار میشوند، مثلا دست روی شانه غلامان میگذارند و سوارمیشوند.امام صادق فرمود این کار مانعی ندارد، و آنگاه آیه56 از سوره احزاب را کهمفید همین معنی است قرائت فرمود: لا جناح علیهن فی ابائهن و لا ابنائهن و لا اخوانهن و لاابناء اخوانهن و لا ابناء اخواتهن و لا نسائهن و لا ما ملکت ایمانهن یعنی بر زنان در موردپدران و پسران و برادران و برادرزادگان و خواهرزادگان و زنان و مملوکهایشان باکینیست…[1]
ولی همچنان که گفتیم از نظر فتوای فقها این حکم بعید است اما از طرف دیگرحمل جمله او ما ملکت ایمانهن به خصوص کنیزان نیز بسیار مستبعد است.
اگر بخواهیم استثنای مملوک را منحصر به کنیزان بدانیم باید بگوییم زنان آزاد بریکدیگر مطلقا محرم میباشند ولی کنیزان برای زنان آزاد محرم نیستند مگر زنانآزادی که مالک این کنیزان میباشند.و وقتی این مطلب را هم بدین فتوا اضافه کنیم کهبسیاری از فقها پوشش را برای کنیز حتی نسبتبه مردان بیگانه واجب ندانستهاندنتیجه خیلی عجیب خواهد بود، زیرا نتیجه این است که کنیز بر همه مردان محرم استو زنان آزاد بر کنیزان نامحرم میباشند، یعنی کنیز کاملا در حکم یک مرد است.البتهچنین چیزی درست نیست.
ج.طفیلیانی که نیازی به زن ندارند( التابعین غیر اولی الاربه )
قدر مسلم، این جمله دیوانگان و افراد بله را که دارای شهوت نیستند و جاذبهایرا که در زن است درک نمیکنند شامل میگردد.بعضیها عمومیتبیشتری در آیه قائلشدهاند و آن را شامل خواجگان حرمسرا نیز دانستهاند به استناد اینکه خواجگان نیزحاجتی به زن ندارند.
محرم دانستن خواجگان و آوردن آنان به حرمسراها در زمانهای قدیم بر اساسهمین فتوا بوده است.
برخی دیگر در آیه تعمیم بیشتری دادهاند و گفتهاند شامل فقرا و مساکین نیزمیباشد، یعنی کسانی که وضع خاص آنان و شرایط آنان طوری است که در این عوالمنیستند.کسی که برای نانش معطل است و به خاطر لقمه نانی به دنبال آن میدود ومخصوصا با فاصله طبقاتیای که بین آندو وجود دارد هرگز به فکر مسائل جنسینخواهد بود.
ولی حقیقت این است که این اندازه توسعه در مفهوم آیه بسیار بعید است.قدرمسلم همان طبقه اول است و اگر بیشتر تعمیم دهیم حداکثر این است که طبقه دوم رامشمول آیه بدانیم.
د.کودکانی که از امور جنسی بیخبرند یا توانایی ندارند الطفل الذین لم یظهروا علی عوراتالنساء
این قسمت را نیز دو جور میتوان تفسیر کرد.کلمه«لم یظهروا»از ماده«ظهور» است و با کلمه«علی»متعدی شده است.ممکن است ترکیب این دو کلمه مفهوم«اطلاع»را بدهد.پس معنی چنین میشود:کودکانی که بر امور نهانی زنان آگاهنیستند.و ممکن است مفهوم«غلبه و قدرت»را بدهد، پس معنی چنین میشود: کودکانی که بر استفاده از امور نهانی زنان توانایی ندارند.
طبق احتمال اول مراد بچههای غیر ممیز هستند که قدرت تشخیص این گونهمطالب را ندارند.اما طبق احتمال دوم مقصود بچههایی است که قدرت بر امور جنسیندارند یعنی غیر بالغ میباشند هر چند ممیز بوده باشند.طبق احتمال دوم اطفالی کههمه چیز میفهمند و نزدیک به حد بلوغ میباشند ولی بالغ نمیباشند جزء استثناهاهستند.فتوای فقها نیز بر طبق این تفسیر است.
در دنباله آیه میفرماید: و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن یعنی زنانبه منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود پای بر زمین نکوبند.
زنان عرب معمولا خلخال به پا میکردند و برای اینکه بفهمانند خلخال قیمتی بهپا دارند پای خود را محکم بر زمین میکوفتند.آیه کریمه از این کار هم نهی فرمود.
از این دستور میتوان فهمید که هر چیزی که موجب جلب توجه مردان میگرددمانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایشهای جالب نظر در چهره ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجهمردان نامحرم گردد.
جمله آخر آیه چنین است: و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون .
همه به سوی خدا بازگشت کنید، باشد که رستگار گردید.داب قرآن این است کهدر پایان دستورها مردم را به خدا متوجه میسازد تا در به کار بستن فرمانهای اوسهل انگار نباشند.
آیات دیگر
آیات 58، 59، 60 سوره نور نیز مربوط به همین مباحث است.تفسیر آنها را نیزذکر میکنیم:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید!بایست مملوکهای شما و کودکان نابالغ شما در سهوقت اجازه دخول بگیرند:پیش از نماز صبح، و هنگام نیمروز که جامههایخویش مینهید، و بعد از نماز عشاء(که آماده خواب میشوید).این سه وقت، خلوت شماست.در غیر این سه وقتبر شما و بر آنان باکی نیست(که بیاجازه وارد شوند).آنها و شما زیاد بر یکدیگر میگذرید.خداوند آیات را چنین بیان میکند. خداوند دانا و حکیم است.
و چون کودکان شما به حد بلوغ رسیدند باید مانند دیگران اجازه ورود بگیرند.
خداوند آیات خویش را چنین بیان میکند.خداوند دانا و حکیم است.
زنان بازنشسته که امید ازدواج ندارند باکی نیست در حالی که خود را به زیورینیاراستهاند و قصد خودنمایی ندارند جامه خویش به زمین نهند، و اگر از این نیزخودداری کنند برایشان بهتر است.خداوند شنوا و داناست.»(60)
در این آیات دو استثناء، یکی برای قانون کسب اجازه در وقت ورود در اتاقدیگران و دیگر برای قانون پوشش زنان ذکر شده است.آیه اول و دوم راجع بهاستثنای اول و آیه سوم راجع به استثنای دوم است.
هر کس میخواهد وارد محل خلوت دیگریشود باید اعلام کند و با کسب اجازه وارد شود، و این دستور حتی در موردمحارم نزدیک مانند پسر نسبتبه مادر، و پدر نسبتبه دختر نیز جاری است.در اینآیات دو طبقه از این دستور استثنا شدهاند.برای این دو طبقه اجازه خواستن فقط درسه نوبت لازم شمرده شده است و در اوقات دیگر لازم دانسته نشده است.این دو طبقهعبارتند از:
1. الذین ملکت ایمانکم – مملوکان شما
2. الذین لم یبلغوا الحلم منکم – کودکان نابالغ شما
سه نوبتی که این دو دسته باید اجازه بخواهند عبارت است از:پیش از نماز صبح، و هنگام نیمروز که افراد به خاطر گرما لباس رو را از تن درآورده استراحت میکنند، وبعد از نماز عشاء که هنگام رفتن به رختخواب است.
در این مواقع معمولا زن یا مرد در لباس غیر عادی هستند و چون تازه از خواببرخاستهاند(قبل از نماز صبح)و یا تازه میخواهند به خواب روند(بعد از نماز عشاء) و یا در حال استراحتند(وقت ظهر)معمولا با لباس خواب بسر میبرند.در چنیناوقاتی مملوکان و پسران نابالغ باید با کسب اجازه وارد اتاق شوند ولی در مواقع دیگربه علت احتیاج به رفت و آمدهای مکرر طوافون علیکم بعضکم علی بعض استیذانلازم نیست.در این آیات سه نکته جلب توجه میکند:
1.اینکه الذین ملکت ایمانکم با موصولی که برای جمع مذکر است(الذین)ذکرشده است و حتما شامل غلامان میباشد چنانکه در تفاسیر و روایات نیز تصریح شدهاست.از آن جمله روایتی است در کافی از حضرت صادق علیه السلام که فرموده اند:
این دستور(اجازه خواستن در سه نوبت)مخصوص مردان است.سؤال شده که آیازنان باید اجازه بگیرند؟فرمود:نه، همین طور میآیند و میروند.[2]
اینکه غلامان در غیر این سه نوبتحق دارند بدون اجازه وارد اتاق زن شوندخود دلیل بر این است که غلامان نیز وضع استثنائی دارند، و این خود شاهدی قویمیباشد بر اینکه در آیه پوشش هم که قبلا تفسیر کردیم جمله ما ملکت ایمانهن شاملغلامان نیز میباشد.حتی در آیهای که فعلا مورد بحث است تعبیر به ملکت ایمانکم شده است(با ضمیر مذکر)یعنی لازم نیست که برده، مملوک خود زن باشد.
در اینجا نباید اعتراض کرد که اکنون رسم بردگی منسوخ شده است و بردهایوجود ندارد و پافشاری در این بحثها بیثمر است، زیرا اولا روشن شدن نظر اسلام دراین مسائل ما را به هدف کلی این قوانین که برخی از آنها مورد ابتلا نیز میباشد بهترواقف میسازد، و ثانیا اگر فقیه متهوری جرات کند چه بسا حکم غلامان را از راهملاک و مناط، به موارد مشابه آن از قبیل خدمتکاران بتواند تعمیم دهد.
2.از جمله طوافون علیکم بعضکم علی بعض فهمیده میشود:رمز اینکه در موردغلامان و پسران نابالغ اجازه خواستن واجب نیست این است که وجوب استیذان اینهابه واسطه تکرر آمد و شد موجب حرج و واقع شدن در مضیقه است.
[1]. کافى ج 5/ ص 531
[2]. کافى ج 5/ ص529
@#@
در حقیقت اباحه در این موارد نیز از این باب است که تکلیف موجب دشواریمیشده است نه از این جهت که تکلیف ملاک ندارد.
ما معتقدیم که سایر استثناهای باب پوشش مثلا استثنای وجه و کفین و همچنیناستثنای محارم نیز از همین قبیل است.قبلا در این باره بحثی شد.به زودی دوباره مشروحتر حثخواهیم کرد.
3.اطفالی که در این آیه مکلف شدهاند که مانند مردان بزرگ در سه نوبت اجازهبگیرند اطفالی هستند که به حد بلوغ نرسیدهاند.بنابر این اطفال نابالغ و لو ممیز ونزدیک به بلوغ، در غیر سه وقتی که آیه تعیین شده است میتوانند بدون کسب اجازهوارد خلوتگاه شوند.
این آیه علی الظاهر میتواند قرینه باشد که مقصود از جمله او الطفل الذینلم یظهروا علی عورات النساء که در آیه پوشش آمده است و قبلا دو احتمال در معنی آندادیم اطفال نابالغ است نه اطفال غیر ممیز.
و اما استثنائی که درباره مساله پوشش است: و القواعد من النساء اللاتی لا یرجوننکاحا فلیس علیهن جناح…
این سومین استثناست در مساله پوشش.استثنای اول و دوم در آیه 31 همینسوره و استثنای سوم در این آیه آمده است.در اینجا میفرماید:
«زنان از پا افتادهای که امیدی به ازدواج ندارند میتوانند لباس روی خود را برزمین نهند مشروط بر اینکه نخواهند خودنمایی و خودآرایی بکنند.در عین حالاگر جانب عفاف را رعایت کنند و خود را پوشیده دارند بهتر است و خدا شنوا وداناست.»
مقصود از«قواعد»کیانند؟مقصود زنان سالخوردهای هستند که از جنبه زن بودنبازنشسته شدهاند، یعنی دیگر مطلوب مرد-از نظر جنسی-واقع نمیشوند و لذا امیدیبه ازدواج ندارند. ممکن است طمع داشته باشند ولی امید ندارند.جمله ان یضعنثیابهن میفهماند که زن دو نوع لباس دارد:یکی لباس بیرون و دیگر لباس داخلمنزل.آنچه رخصت داده شده است این است که زنان سالخورده میتوانند لباس رو رادر بیاورند ولی در عین حال به آنها اجازه خودنمایی و خودآرایی داده نشده است.
در روایات اسلامی حدود برداشتن پوشش برای زنان سالخورده تعیین گردیدهاست و ذکر شده که جایز است روسری خود را بردارند:
الحلبی عن ابی عبد الله علیه السلام انه قرا ان یضعن ثیابهن قال:الخمار و الجلباب. قلت:بین یدی من کان؟فقال:بین یدی من کان، غیر متبرجه بزینه.فان لم تفعلفهو خیر لها.[1] عبید الله حلبی گفت که امام صادق فرمود مقصود از ان یضعن ثیابهن روسری وچهارقد است.
گفتم جلو هر کس که بود؟فرمود جلو هر کس که بود اما به شرط اینکه ساده باشد ونخواهد خودآرایی و خودنمایی کند.
از جمله و ان یستعففن خیر لهن میتوان یک قانون کلی استنباط کرد و آن این است که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر را بیشتر مراعات کند پسندیدهتراست و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت درباره وجه و کفین و غیره داده شده است این اصل کلی اخلاقی را نباید از یاد ببرد.
[1]. کافى ج 5/ ص 522، وسائل ج3/ ص 25 و26.
شهید مرتضی مطهری- تلخیص از کتاب مجموعه آثار، ج9، ص465-506