خالص ترین و اساسی ترین مالیات اسلامی
خمس یکی از واجبات مالی اسلام بوده و از نظر قرآن و روایات دارای اهمیّت خاصی می باشد و یکی از مسائل حیاتی جامعه به شمار می رود که بر هر مسلمانی آشنائی به ماهیّت و مقررات آن ضروری است، لذا در این نوشتار پیرامون آن توضیحات کوتاهی می دهیم.
خمس از نظر لغت و شرع یعنی چه؟
خمس از نظر لغت به معنای یک پنجم است و در شرع خمس عبارت است از اینکه هر مسلمانی که بالغ و عاقل باشد با شرایط و تفصیلی که بعداً بیان خواهیم کرد بر او لازم است که خمس هفت چیز را به عنوان حق واجب الهی بدهد و به طور کلی خمس دو قسمت می شود یک قسمت از آن خدا و پیامبر و اولی الامر (امام) است که با وجود امام معصوم سهم خدا و پیامبر نیز حق امام می باشد که از آن به سهم امام تعبیر می شود و قسمت دیگر آن حق سادات مستمند و درمانده است که به آن سهم سادات گفته می شود.
خمس از دیدگاه قرآن
خداوند در آیه زیر وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بیان نموده و اهمیّت آن را گوشزد کرده است.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا»[1]
(یعنی ای مؤمنان) بدانید که آنچه به شما غنیمت و فایده رسد (کم یا زیاد) خمس (یک پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است اگر یتیمان به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم دارید.
اگر چه متعارف از غنیمت چیزی است که در جنگ از دشمن به دست می آید ولی با توجه به گفتار اهل لغت که غنیمت را مطلق سود گرفته اند و بر حسب روایات فراوانی که از پیغمبر اکرم و ائمه ـ علیهم السّلام ـ رسیده آیه خمس شامل فوائد و سودهای دیگر نیز می گردد چنانکه پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «وَ اخراجُ الخُمسِ مِنْ کلِّ مایَملِکُهُ اَحَدٌ مِنَ النّاس»[2] یعنی خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج می گردد.
و شخصی از موسی ابن جعفر ـ علیهما السلام ـ پرسید از چه چیز خمس باید داده شود؟ فرمود«فی کُلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَلیلٍ اَوْ کَثیرٍ»[3] یعنی در هر چیزی که مردم فائده برند کم باشد یا زیاد (باید خمس آن داده شود).
با در نظر گرفتن روش رسول اکرم و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ که خمس را از امور دیگری غیر از غنیمت های جنگی نیز می گرفته اند و موارد فراوانی که نقل شده رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به دادن خمس امر می کرد از جمله آن حضرت به طایفه بنی قیس نوشت «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَیتُم الزَّکوهَ و اَعطَیتُم سهمَ اللهِ و الصفِی فَاَنتُمْ آمِنونَ»[4] یعنی اگر شما نماز را به پا دارید و زکات و خمس بدهید در امانید.
و آن حضرت همچنان که افرادی را برای جمع آوری زکات می فرستاد برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام می فرمود چنانکه علی ـ علیه السلام ـ را به یمن اعزام داشت و دستور داد خمس را از آنها بگیرد.[5] و مردی از بنی اسد را نیز مأمور گرفتن خمس کرد.[6] لذا جای تردید باقی نمی ماند که مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیزخواهد بود و با توجه به آنچه ذکر شد و بسیاری از مدارک و روایات دیگر علمای شیعه فتوا داده اند که آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز می شود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمتهای جنگی در شش مورد دیگر (که بعداً بیان می شود) نیز دادن خمس را واجب دانسته اند.
و نکته قابل توجهی که آیه مزبور به آن اشاره کرده است اهمیّت خمس می باشد که می فرماید: «باید خمس سودی که می برید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم ایمان دارید» و می رساند که اگر بر کسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری می کند به خدا و آنچه بر پیامبر نازل شده ایمان و اعتقاد ندارد.
خمس از نظر روایات
روایات فراوانی در وجوب دادن خمس و حرمت تصرف در مالی که خمس آن داده نشده و نکوهش از خوردن حق آل پیغمبر ـ صلوات الله علیهم ـ و خودداری از دادن خمس وارد شده که قسمتی از آنها را نقل می کنیم.
1 . قالَالباقِر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا»[7]
ابوبصیر می گوید امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد تا اینکه حق ما را به ما برساند.
2 . ابوبصیر نیز از آن حضرت نقل می کند که فرمود: «مَنْ اِشْتَری شَیْئاً مِنَ الخُمسِ لَمْ یَعذِرهُ اللهُ اِشْتَری ما لا یحّلُ لَهُ»[8] یعنی کسی که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد که عذر الهی نداشته باشد چیزی خریده که برای او (تصرف در آن) حلال نیست.
3 . امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: براستی خداوندی که خدائی جز او نیست چون زکات را برای ما حرام کرده خمس را برای ما قرار داده است پس زکات را بر ما حرام کرده و خمس را برای ما (دادن خمس بما) واجب کرده است و کرامت برای ما حلال است»[9]
4 . ابوبصیر می گوید: به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کردم کوچکترین چیزی که بنده را داخل آتش می کند چیست؟ فرمود این است که کسی یک درهم مال یتیم را بخورد و ما یتیم هستیم.»[10]
5 . امام زمان ـ علیه السلام ـ در نامه ای که برای محمد ابن عثمان (دومین نایب خاص خود) فرستاد در آن نوشته بود به نام خداوند رحمن و رحیم لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسی که یک درهم بدون مجوز مال ما را بخورد.[11]
6 . و در نامه دیگری که آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستاد نوشت (و اما آنچه پرسیده بودی از عمل کسی که مالی از (خمس) مالهای ما در دست او است و آن را برای خود حلال دانسته و بدون دستور ما مانند مال خود در آن تصرف می کند هر کس چنین کاری کند ملعون بوده و ما دشمن او هستیم چنانکه پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود هر کس چیزی از حق اهل بیت مرا حلال شمرد به زبان من و به زبان هر پیغمبر مستجاب الدعوه ملعون خواهد بود. پس هر کس به ما (در ندادن حق) ستم کند از جمله ستمگران به ما خواهد بود ولعنت خداوند بر او است که خداوند می فرماید لعنت خدا بر ستمگران.[12]
7 . محمد بن زید طبری می گوید جمعی از مردم خراسان خدمت امام رضا ـ علیه السلام ـ رسیدند و از آن حضرت خواستند که خمس را برای آنها حلال کند آن حضرت فرمود حلال نمی کنم شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفی می کنید ولی حقی که خدا برای ما قرار داده و ما را برای آن قرار داده که آن خمس است از ما باز می دارید و سه بار فرمود نه برای هیچ یک از شما حلال نمی کنم.[13]
خمس از چه چیزهائی واجب است؟
در هفت چیز خمس واجب است که بهتر می دانیم درباره هر کدام عین فتوای امام خمینی مدظله را از توضیح المسائل معظم له، با ذکر شماره مسأله نقل کنیم که برای خوانندگان قابل عمل و باعث اعتماد بیشتری باشد.
1 . منفعت کسب: هر گاه انسان از تجارت یا صنعت یا کسبهای دیگر مالی به دست آورد اگر چه مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورد و از اجرت آن مالی تهیه کند چنانچه از مخارج سال خود و عیالاتش زیاد بیاید (باید) خمس یعنی یک پنجم آن را به دستوری که بعداً گفته می شود بدهد (مسأله 1752).
2 . معدن: اگر (کسی) از معدن «طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج»، نمک و معدنهای دیگر چیزی به دست آورد در صورتی که به مقدار نصاب (پس از کسر مخارج به اندازه 105 مثقال نقره سکه دار یا 15 مثقال طلای سکه دار قیمت آن) باشد باید خمس آن را بدهد. (مسأله 1798 و 1799).
3 . گنج: گنج مالی است که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسی آن را پیدا کند (و صاحب آن معلوم نباشد و خلاصه) طوری باشد که به آن گنج بگویند (باید خمس آن را بدهد) (مسأله 1806) و در صورتی خمس گنج را باید داد که پس از کسر مخارجی که برای آن شده قیمت آن به 105 مثقال نقره سکه دار یا 15 مثقال طلای سکه دار برسد (مسأله 1809).
4 . مال حلال مخلوط به حرام: اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال و مقدار آن هیچکدام معلوم نباشد باید خمس تمام مال را بدهد (اگر معلوم نباشد که حرام بیش از یک پنجم است وگرنه هر چه یقین به حرمت آن دارد باید بدهد و بعد از دادن خمس حلال می شود).(مسأله 1813)
5 . جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید: اگر کسی به واسطه فرو رفتن در دریا لؤلؤ یا مرجان یا جواهر دیگر روئیدنی باشد یا معدنی، که با فرو رفتن در دریا به دست می آید اگر بعد از کم کردن مخارجی که برای بیرون آوردن آن کرده قیمت آن به هجده نخود طلا برسد باید خمس آن را بدهد چه در یک دفعه آن را بیرون آورده باشد یا چند دفعه و چه از یک جنس باشد و چه از چند جنس مختلف ولی اگر چند نفر با هم آن را بیرون آورده باشند در صورتی خمس آن واجب است که سهم هر کدام به قیمت هجده نخود طلا برسد (مسأله 1819).
6 . غنیمت: اگر مسلمانان به امر امام معصوم ـ علیه السلام ـ با کفار جنگ کنند چیزهائی در جنگ به دست آورند به آنها غنیمت گفته می شود و مخارجی که برای غنیمت کرده اند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری که امام ـ علیه السلام ـ صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهائی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند (مسأله 1828) و نیز غنیمتهای جنگی که در حال غیبت امام (معصوم) گرفته می شود که امکان اجازه از امام نیست باید خمس آن داده شود مخصوصاً اگر جنگ برای دعوت به اسلام باشد و همچنین آنچه در دفاع از دشمنی که به مسلمانان و کشور اسلامی حمله کرده گرفته می شود غنیمت است و باید خمس آن داده شود هر چند در حال غیبت باشد.[14][1] . سوره انفال، آیه 41.
[2] . جامع الاحادیث، ج 8، ص 546.
[3] .وسائل، ج 6، باب 8،ص 350، ح 6.
[4] . اسدالغابه، ج 1، ص 328.
[5] . بحارالانوار، ج 21، ص 360.
[6] . تفسیر عیاشی، ج 2، ص 93.
[7] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 4.
[8] . وسائل، ج 6، ص 338، ح 5.
[9] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 2.
[10] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 1.
[11] . وسائل، ج 6، ص 337، ح 7.
[12] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 6.
[13] . وسائل، ج 6، ص 376، ح 3.
[14] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 352.
@#@
7 . زمینی که کافر ذمّی از مسلمانان می خرد: اگر کافر ذمّی (یهودی یا نصرانی که در پناه اسلام است) زمینی را از مسلمانان بخرد باید خمس آن را از همان زمین بدهد و اگر پول آن را هم بدهد اشکالی ندارد ولی اگر غیر از پول چیز دیگری بدهد باید با اجازه حاکم شرع باشد و نیز اگر خانه و دکان و مانند اینها را از مسلمانان بخرد اگر زمین آن را جداگانه قیمت کنند بایدخمس زمین را بدهد. و قصد قربت از کافر لازم نیست… و اگر آن زمین را کافر ذمّی از مسلمان خریده به مسلمان دیگر هم بفروشد باید خمس آن را بدهد و اگر آن کافر بمیرد و مسلمانی آن را ارث برد باز هم باید خمس آن را بدهد. (مسأله 1829 و 1830).
تقسیمات خمس و مصارف آن
به طور کلی خمس به دو قسمت تقسیم می شود:
2 . یک قسم آن سهم امام است که همان سهم خدا و رسول و امام است که در آیه خمس بیان شده که در زمان غیبت امام زمان ـ علیه السلام ـ از آنجا که فقهای واجد شرائط رهبری از جانب آن حضرت به نیابت عامه آن حضرت منصوب شده اند و صریحاً حضرتش فرمود: «اِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم و اَنَا حُجَّه اللهِ»[1] یعنی علماء و راویان حجت من بر شما و من حجت خدا (بر آنها) هستم.
از این رو باید سهم امام به آنان داده شود و از طرفی چون زعامت و اداره امور مادی و معنوی جامعه به عهده علما است، سهم امام باید به آنان داده شود که در راه ترویج و حفظ دین و مصالح مسلمانان و رفع نیازمندیهای آن ها صرف کنند و یا در امور و مواردی که آنان اجازه می دهند مصرف شود و باید هر کس آن را به مجتهدی بدهد که از او تقلید می کند و به نظر او اعلم و جامع الشّرائط است و انسان در صورتی می تواند سهم امام را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد که بداند آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید می کند سهم امام را به یک طور مصرف می کند.[2]
2 . قسمت دیگر خمس سهم سادات فقیر است از یتیمان، مستمندان، درماندگان در سفر و هر چند بسیاری از فقها فرموده اند سهم سادات را شخص خمس دهنده خود می تواند به این گونه از سادات بدهد ولی بعضی از فقها مانند رهبر انقلاب امام خمینی مدظله فرموده اند سهم سادات نیز باید به اجازه مجتهد جامع الشرایط به سادات داده شود.[3] و به افرادی می شود این خمس را از سادات داد که از طرف پدر سیادت آنها ثابت باشد که نسبت آنها به عبدالمطلب می رسد و اگر فقط از ناحیه مادر چنین نسبتی داشته باشد از سادات محسوب نشده و نمی شود سهم سادات را به آنها داد.[4] و به سیدی که دوازده امامی نیست نیز نمی شود سهم سادات را داد هر چند دارای چنین نسبتی باشد (مسأله 1837).
چند تذکر کوتاه
اگر چه این بحث مناسب بیان تمام احکام و مقررات خمس نیست و کسانی که مایلند تا حدودی به مسائل آن آشنا شوند باید به رساله های عملیه رجوع کنند ولی در اینجا چند نکته کوتاه را تذکر می دهیم.
1 . اگر چه برحسب آیه خمس و بعضی روایات هر فایده ای باید خسم آن داده شود ولی بر حسب روایاتی که می فرماید:«الخُمسُ بَعْدَ المَؤنَهِ»[5] آنچه انسان از کسب و تجارت و کار به دست می آورد پس از تأمین مخارج ضروری در پایان سال خمس اضافه را باید بدهد.
2 . کسی که خمس بدهکار است نمی تواند آن را به گردن گیرد که بعدها بدهد بلکه باید خمس آن را جدا کند و در بقیه تصرف کند ولی اگر برای او امکان ندارد که یک بار بپردازد می تواند با حاکم شرع یا نماینده او دست گردان کند که در ظرف مدتی به تدریج خمسی که بدهکار است پرداخت نماید.
3 . هر گونه تصرف در مال خمس نداده غیر جائز و غصب است بنابر این اگر با آن معامله ای انجام دهد و حاکم شرع اجازه ندهد یک پنجم معامله او باطل است و اگر با آن غذائی بخرد نمی تواند بخورد و اگر زمین بخرد یا لباس و فرش خریداری کند نماز و غسل و وضو در آنها باطل است.
4 . وسائلی که انسان با آنها کار می کند از ماشین مغازه و اثاث آن، هر چه با آن کسب می کند جزء سرمایه محسوب شده و باید خمس آنها را بدهد.
5 . چیزی که انسان یک بار خمس آن را داده دیگر خمس به آن تعلق نمی گیرد ولی اگر منافعی از آن به دست آید یا نموّ کند یا قیمت آن بالا رود خمس آن استفاده یا نموّ و زیادی قیمت باید داده شود.
6 . آنچه انسان مورد نیاز او است از خانه، لباس، خوراک، زیارت، میهمانی کردن، اثاث و لوازم خانه، چیزهائی که به دیگری می بخشد و … اگر از مال خمس نداده باشد باید خمس آن داده شود ولی اگر از درآمد همان سال باشد (که آن را خریداری کرده) و برای او مناسب و مطابق شأن وی باشد خمس ندارد.
7 . آنچه به عنوان بخشش، جایزه، صدقه مستحبی به دست انسان می آید اگر سال بر آن بگذرد و مصرف نشود بعضی از علما گفته اند باید خمس آن را بدهد ولی بعضی از فقها مانند امام خمینی مدظله فرموده اند خمس آن واجب نیست ولی مستحب است که خمس آن داده شود.[6]
8 . اگر کسی بمیرد و به مال او یا بر گردن او بدهکاری خمس باشد قبل از هر چیز ورثه او به عنوان بدهکاری از اصل مال باید آن را پرداخت نمایند.
9 . اگر مالی به دست انسان بیاید و یقین داشته باشد که خمس آن داده نشده باید خمس آن را بدهد.
10 . ارثی که به دست وارث می آید یا مهری که زن می گیرد اگر از پیش خمس بر آن واجب نشده باشد خمس آن واجب نیست.
نقش اساسی خمس در حفظ دین و رفع نابسامانیها
جای تردید نیست که هر دین و مرامی برای ترویج و اداره تشکیلات آن نیازمند به امور مالی و بودجه است لذا اسلام نیز برای این منظور بودجه هائی مقرر کرده و بعضی از منابع ثروت را اموال عمومی اعلام کرده است و خمس نیز یکی از بودجه های اساسی اسلامی است که در حفظ دین و اداره تشکیلات آن و تأمین مصالح جامعه و رفع نیازمندیهای آن نقش مهمی به عهده دارد چنانکه امام هشتم ـ علیه السلام ـ در پاسخ تاجری که از آن حضرت درخواست معافیت از خمس را کرده بود فرمود «نه، باید خمس را بدهید تا ما به وسیله آن دین را ترویج و تقویت کرده و حیثیت خویش را در مقابل دشمنان حفظ کنیم و مستمندان را یاری نمائیم» «اِنَّ الخُمْسَ عَونَنا عَلی دِیننا وَ عَلی عِیالِنا وَ علی مَوالینا»[7] چه سهم سادات آن موجب رفع نیازمندیهای سادات فقیر، یتیم، درمانده می گردد چنانکه زکات که بر آنها حرام است برای اداره و رفع گرفتاریهای مستمندان دیگر جامعه می باشد. و سهم امام آن به امام ـ علیه السلام ـ و سایر رهبران دینی امکان می دهد که دین را ترویج کرده و تشکیلات آن را اداره کنند و مصالح جامعه را تأمین نمایند مخصوصاً در طول تاریخ شیعه که پیوسته حکومتهای ستمگر اموال عمومی را در اختیار خود گرفته و دست امامان و رهبران دینی را از آنها کوتاه می کردند فقط خمس بوده است که بر آن قدرت نداشته و منحصراً در اختیار ائمه ـ علیهم السّلام ـ و علمای اسلام بوده و مؤمنین متعهد شخصاً به آنها پرداخت می کردند.
یک گواه زنده
جای انکار نیست که در طول تاریخ فقط حوزه های علمی شیعه، از هر نظر مستقل بوده و به هیچ قدرت و حکومتی وابسته نبوده است و در هر زمانی با حریّت و حق طلبی به اتکاء الهی وظیفه واقعی خود را انجام داده و معارف دین را آن چنانکه بوده بیان کرده و با صراحت با دولتهای طاغوتی مخالفت و مبارزه کرده است که یک گواه زنده آن مبارزات حیرت انگیز و شجاعانه حوزه های علمیه و روحانیّت شیعه با رژیم منحوس گذشته ایران بود که در بیداری مردم و پیروزی انقلاب نقش بسیار حساسی را به عهده داشت و یک علت مهم این استقلال و مبارزات و عدم وابستگی به دولتها،، همین وجود خمس و بودجه سهم امام ـ علیه السلام ـ بوده است که در اختیار علمای اسلام و حوزه ها قرار می گرفته و آنان با آن قناعت کرده و به قول معروف با زندگی ساده طلبه ای می ساخته اند و احتیاجی به خلق و دولتها و حقوق دولتی نداشته اند و ناگفته پیدا است که چنین روحانیت مستقل و آزادی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و از روحانیّت مسیحیّت گرفته تا حوزه های علمیه اهل سنّت و روحانیّت آنان که نوعاً حقوق بگیر دولتها و وابسته به قدرتها بوده اند و نمونه روشن آن روحانیّت کنونی عربستان سعودی و مصر است که اکثر آنها دست نشانده و اجیر حکومتهایشان می باشند و با آنها نه تنها مبارزه نمی کنند بلکه همکای می نمایند و بر خلاف کاریهای استعمارگران و دولتهای مرتجع صحه می گذارند و نمی توانند معارف و قوانین اسلام را آنچنان که هست بیان نمایند و یک علت اساسی آن این است که آنان در اثر مبنای فقهی که دارند خمس را آنچنان که حکم الهی است و امامان شیعه بیان کرده اند نپذیرفته اند و لذا از برکت خمس محروم شده اند.
از این رو روحانیّت باید همچنان که تا کنون بوده زندگی ساده خود را از دست ندهد و حوزه های علمیه شیعه به همان بودجه خمس که مردم با اخلاص و علاقه دینی از مال حلال خود می دهند قناعت نمایند و مسلمانان متعهد هم باید به اهمیّت خمس ونقش اساسی آن بیشتر توجه کرده و از دادن آن خودداری نکنند و اگر دولت اسلامی خمس معادنی مانند آهن، طلا، نقره، ذغال سنگ، مس، و غیره را در اختیار حوزه های علمیه بگذارد بودجه کمی هم نخواهد بود و هم استقلال و تشکیلات حوزه های علمیه به خوبی حفظ می گردد و هم بسیاری از نابسامانیهای جامعه اصلاح می شود.
[1] . کشف الغمه، ج 3، ص 321.
[2] . مسأله 1834 و تحریر الوسیله، ج 1، ص 365 و 366.
[3] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 366، مسأله 7.
[4] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 365.
[5] . وسائل، ج 6، باب 8،ص 349، ح 4.
[6] . تحریرالوسیله، ج 1، ص 356.
[7] . وسائل، ج 6، باب 3، ص 375، ح 2.
غلامحسین رحیمی- فروع دین، ص 31