اشاره:
قرآن مجید در صدها آیه که از مسألهی معاد بحث میکند تعبیرات کاملاً متنوعی دارد که هر یک از آنها اشاره به یکی از ابعاد مفهوم معاد است، و در مجموع بیانگر عمق این مسأله و اهداف زندگی پس از مرگ است.
از آنجا که مطالعه تعبیرات متنوع قرآن دربارهی معاد افقهای تازهای در برابر دیدگان ما در این مسأله مهم عقیدتی میگشاید، به شرح آن میپردازیم.
عمدهترین و مهمترین تعبیرات قرآنی از این مسأله هشت تعبیر زیر است:
1ـ «قیام الساعه» (رستاخیز).
2ـ «احیاء موتی» (زنده کردن مردگان).
3ـ «بَعْث» (برانگیختن).
4ـ «حشر» (جمع کردن).
5ـ «نشر» (گستردن).
6ـ «معاد» (بازگشت به سوی خدا).
7ـ «لقاء رب» (دیدار پروردگار).
8ـ «رجوع» (بازگشت به سوی او).
با این اشاره به قرآن باز میگردیم، و به نمونههایی از تعبیرات فوق گوش جان میسپاریم.
1ـ وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یُبْلِسُ الُْمجْرِمُونَ.[1]
آن روز که قیامت بر پا میشود مجرمان در نومیدی و غم و اندوه فرو میروند.
2ـ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.[2]
این به خاطر آن است که بدانید خداوند حق است و مردگان را زنده میکند و بر هر چیز توانا است.
3ـ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ.[3]
و اینکه رستاخیز شکی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبر آرمیدهاند زنده میکند.
4ـ وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ.[4]
پروردگار تو قطعاً همه را (در قیامت) جمع و محشور میکند چرا که حکیم و توانا است.
5ـ وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُورُ.[5]
خداوند آن کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت درآورد، ما این ابرها را به سوی سرزمین مردهای میرانیم و به وسیلهی آن زمینی را بعد از مردنش زنده میکنیم، رستاخیز نیز همین گونه است.
6ـ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ.[6]
(و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید (بار دیگر در رستاخیز) باز میگردید.
7ـ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ.[7]
آنها که لقای خداوند (و رستاخیز) را انکار کردند زیان کردند و هدایت نیافتند.
8ـ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ.[8]
هر انسانی مرگ را میچشد، سپس به سوی ما باز میگردد.
تفسیر و جمعبندی
1ـ قیامت
معروفترین تعبیر رستاخیز «قیامت» است که از مادهی «قیام» گرفته شده، قرآن مجید در 70 مورد از آن روز بزرگ به عنوان «یَوْمَ القِیامَهِ» تعبیر کرده، و در بعضی مانند نخستین آیهی مورد بحث تعبیر به «روزی که ساعت قیام میکند» آمده است، میفرماید: «آن روز که ساعت برپا میشود مجرمان نومید میگردند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یُبْلِسُ الُْمجْرِمُونَ)[9]
گنهکاران حق دارند که در آن روز مأیوس و غمگین و ساکت و خاموش گردند، چون نتائج اعمال خود را میبینند، در حالی که راهی برای جبران و تدارک مافات در برابر آنان وجود ندارد.
فخر رازی در تفسیر خود میگوید: یأس دو گونه است:
گاهی موجب راحتی انسان است، و آن در جایی است که نسبت به اموری باشد که انسان در انتظار آن به سر میبرد در حالی که از ضروریات زندگی او نیست.
در این گونه موارد یأس مایهی آرامش است.
ولی گاه در برابر اموری است که انسان شدیداً به آن نیازمند است، بدیهی است یأس در این گونه امور مایهی حیرت و سرگردانی و غم و اندوه جانکاه میگردد، واژه «اِبْلاسْ» در مورد دوم به کار میرود (در حالی که واژه «یأس» چنین نیست).
و گاه میفرماید: یَوْمَ تَقُومُ الحِسابُ «آن روز که حساب برپا میشود».[10]
گاه میفرماید: یَوْمَ تَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمینَ: «آن روز که مردم در برابر رب العالمین قیام میکنند.»[11]
و گاه میگوید: یَوْمَ تَقُومُ الرّوُحُ وَ المَلائِکَهُ: «آن روز که فرشتهی بزرگ خدا روح و فرشتگان دیگر قیام میکنند.»[12]
و گاه میفرماید: یَومَ یَقُومُ الأشَهادُ: «در آن روز که گواهان قیام میکنند»[13]
آری آن روز روز قیام و بپا خاستن است:
روز قیامت ساعت، قیام حساب، قیام مردم، قیام فرشتگان، قیام گواهان روز قیام و قیام هر چیز.
جالب این که در میان این تعبیرات تعبیر قیام الساعه مفهوم خاصی دارد، زیرا ساعت همان گونه که گفتیم به معنی جزئی از زمان است، آیا زمان هم بپا میخیزد؟ بعضی معتقدند که این تعبیر دلیل بر این است که روز قیامت خود گوئی موجود زندهای است که قیام و برپایی برای او تصور میشود. (دقت کنید)
2ـ احیاء موتی
زنده کرن مردگان عنوان دیگری است که در آیات مربوط به معاد به طور وسیع وگسترده به چشم میخورد.
از جمله در آیهی مورد بحث بعد از آن که قرآن مجید سه مسألهی مهم را یادآور میکند (مسألهی آفرینش انسان از خاک، و تطورات و دگرگونیهای دوران جنین، و زنده شدن زمین بعد از نزول بارانهای حیاتبخش) میفرماید: «این به خاطر آن است که بدانید خداوند حق است، و مردگان را زنده میکند و بر همه چیز قادر است» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
تعبیر به «احیاء موتی» (حیات بعد از مرگ) به طور وسیعی در آیات معاد آمده، این تعبیر دلیل روشنی بر معاد جسمانی است که نه تنها روح انسان، بلکه جسم او نیز در جهان دیگر باز میگردد (البته در سطحی والاتر و بالاتر که بعداً اشاره خواهد شد) اگر معاد منحصراً روحانی بود حیات بعد از مرگ مفهومی نداشت، بلکه روح بعد از جدائی از جسم همچنان به بقای خود ادامه میدهد.
3ـ «بعث» (برانگیختن)
تعبیر دیگری که در آیات قرآن از قیامت به چشم میخورد «بعث» است، چنان که در آیات مورد بحث که به دنبال آیهی گذشته در سورهی حج آمده است، میفرماید: «این به خاطر آن است که بدانید قیامت خواهد آمد، و شکّی در آن نیست، و خداوند تمام کسانی را که در قبرها آرمیدهاند بر میانگیزد». (وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ).
این تعبیر به قدری در قرآن گسترده است که یکی از نامهای قیامت «یوم البعث» (روز برانگیخته شدن)،[14] یا «یَومَ یُبْعَثُونَ» میباشد، این تعبیر در شش آیه از قرآن آمده است.[15]
حتی در سئوالاتی که مشرکان از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میکردند همین تعبیر به طور مکرر به چشم میخورد مانند: «أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»[16]: «آیا هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم برانگیخته میشویم».[17]
«بَعث» در لغت، مفهوم وسیعی دارد، بعضی آن را به معنی «فرستادن» و بعضی «رسانیدن». و بعضی به معنی «پراکندن» تفسیر کردهاند. ولی به طوری که از موارد مختلف استعمال آن به دست میآید مفهوم آن همان چیزی است که در فارسی از آن به عنوان «برانگیختن» تعبیر میکنیم، منتها در هر موردی به تناسب آن مورد مفهوم خاصی دارد، مانند برانگیختن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای تبلیغ، برانگیختن لشکر برای جهاد، یا انسان خواب برای اداء وظائف، یا مردگان برای حساب یا حیوان برای حرکت.[18]
انتخاب این تعبیر برای قیامت به خاطر آغاز حرکت است که خداوند مردگان را از قبر بر میانگیزد، سپس آنها را به سوی محاکم و دادگاههای قیامت برای حساب می فرستد، و از آنجا نیز به سوی بهشت یا دوزخ فرستاده میشوند، هر یک از این مراحل یکی از مصداقهای «بعث» است.
تعبیر دیگری در آیات قرآن نیز به چشم میخورد که با واژهی «بَعث» قریب الافق است، و آن مادهی «بَعثَرَه» (بر وزن منقبه) میباشد.
این تعبیر تنها در دو آیه از قرآن دیده میشود، وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ: «هنگامی که قبرها زیر و رو شود» (و مردگان برای حساب برانگیخته شوند)»[19] و در جای دیگر میفرماید: أَ فَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ: «آیا انسان نمیداند هنگامی که آنچه در قبرها است زیر و رو و برانگیخته میشود…»[20]
واژهی «بَعثره» را گرچه ارباب لغت به معنی زیر و رو کردن و پراکنده تفسیر کردهاند، ولی به گفتهی راغب در مفردات بعید نیست که این واژه مرکّب از دو کلمهی «بَعث» و «اُثیرت» بوده باشد که اولی به معنی برانگیختن و دومی به معنی پراکندن است، و لذا هر دو معنی را در مفهوم خود جمع کرده است.
«بیضاوی» همین مطلب را به تعبیر دیگری نقل میکند که این واژه مرکب از «بعث» و «رأی» در «اثاره» است.[21]
4ـ حَشْر
تعبیر دیگری که آن هم در آیات فراوانی از قرآن مجید دربارهی قیامت آمده است تعبیر «حشر» است، چنان که در آیهی مورد بحث میفرماید: «پروردگار تو همهی آنها را مشحور میکند، که او حکیم و دانا است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ).
تعبیر «حشر» حدود سی بار در آیات قرآن مجید و در سورههای مختلف در مورد قیامت به کار رفته است، و این گستردگی دلیل بر اهمیت آن از دیدگاه قرآن میباشد.
[1] . روم / 12.
[2] . حج / 6.
[3] . حج / 7.
[4] . حجر / 25.
[5] . فاطر / 9.
[6] . اعراف / 29.
[7] . یونس / 45.
[8] . عنکبوت / 57.
[9] . «یُبْلِسُ»… از ماده ابلاس به گفته راغب در اصل به معنی غم و اندوهی است که از شدت یأس و نومیدی حاصل میشود، و بعضی آن را به معنی یأس تفسیر کردهاند، در حالی که بعضی دیگر از مفسّران و ارباب لغت آن را به سکوت ناشی از عدم دلیل معنی نمودهاند (مفردات، صحاح، التحقیق، روح المعانی و تفسیر المیزان).
[10] . ابراهیم / 41.
[11] . مطففین / 6.
[12] . نباء / 38.
[13] . غافر / 51.
[14] . روم / 56.
[15] . اعراف / 14 ـ حجر / 16 ـ مؤمنون / 100 ـ شعراء / 86 ـ صافات / 144 و ص79.
[16] . صافات / 16.
[17] . این معنی در آیات اسراء / 49 و 98 ـ مؤمنون / 82 ـ واقعه / 47 ـ انعام / 29 ـ مؤمنون / 37 آدمه است.
[18] . مفردات راغب، مقاییس اللّغه و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.
[19] . انفطار / 4.
[20] . عادیات / 9.
[21] . تفسیر بیضاوی، ذیل آیهی 4 سورهی انفطار.
@#@ واژهی «حشر» در لغت بنا به نقل «مقائیس» به معنی جمع کردن توأم با راندن است، و گاه به هر گونه جمع نیز گفته میشود، و به گفتهی «مفردات» به معنی بیرون بردن جمعی از قرارگاهشان به سوی میدان جنگ و مانند آن است، و لذا در روایت آمده است: «اَلنِّساءُ لا یُحْشَرْنَ» یعنی زنان به سوی میدان جنگ برده نمیشوند.
استفاده از این تعبیر برای معاد و روز قیامت به خاطر آن است که همهی انسانها که در طول تاریخ بشر بر صفحهی زمین ظاهر شدهاند، در آن روز یکجا جمع میشوند، و به سوی دادگاه عدل الهی برای حساب و کتاب، و سپس به سوی بهشت و دوزخ رانده میشوند.
اضافه بر این. در آن روز ذرات وجود هر انسانی که در مناطق مختلف کرهی زمین و حتی گاهی در دریاها و فضا پراکنده شده، به فرمان الهی در کنار هم جمع میشوند، و روح به آنها باز میگردد، نه تنها خود آنها که اعمالشان نیز گردآوری میشود، بنابراین روز قیامت روز جمع و حشر در ابعاد مختلف است.
5ـ نشر
«نشر» یا «نشور» تعبیر دیگری است که قرآن مجید در آیات متعددی برای روز رستاخیز برگزیده است که در واقع یکی دیگر از ابعاد حیات انسان را بعد از مرگ نشان میدهد، چنان که در آیهی پنجم مورد بحث میخوانیم: «خداوند همان کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت درآورد، سپس ما این ابرها را به سوی سرزمین مردهای میرانیم، پس با آن زمین را بعد از مردن زنده میکنیم، نشر (انسانها در قیامت) همین گونه است، (وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُورُ).
«نشر» و «نشور» به گفتهی راغب در مفردات در اصل به معنی گستردن و پهن کردن است، چنان که دربارهی پارچه، صفحهی کاغذ، ابر، نعمتها، و احادیث این تعبیر به کار میرود.
و به گفتهی «مقائیس اللغه» در اصل به معنی گشودن همراه با تشعب است.
و به همین جهت به بوی خوش که در فضا پراکنده میشود «نشر» گفته میشود.
به کار رفتن این تعبیر در مورد معاد یا به خاطر انتشار انسانها در نقاط مختلف محشر است، چنان که در آیهی بالا به آن اشاره شد، و یا به خاطر انتشار نامههای اعمال است، چنانکه در سورهی تکویر بر آیهی 10 میخوانیم وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ: «زمانی که صحیفههای اعمال منتشر شود».
جالب این که در بعضی از روایات آمده است که در قیامت خداوند باران مخصوصی از زیر عرش فرو میفرستد که وقتی به زمین فرو میرود اجساد مردگان جان میگیرد! و همچون گیاهان میرویند! سپس ارواح در آنها دمیده میشود، بعد زمین میشکافد و آنها از درون خاک بیرون میآیند (گوئی زمین رحم برای آنها است).[1]
6ـ معاد
در گروه دیگری از آیات از قیامت تعبیر به «عود» و بازگشت انسانها شده است که منظور از آن بازگشت به حیات مجدد است، در ششمین آیهی مورد بحث میخوانیم: «همان گونه که در آغاز شما را آفرید (بار دیگر در قیامت) باز میگردید». (کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ).
این جمله، کوتاهترین و در عین حال روشنترین دلیل بر امکان معاد را در خود جای داده، و از آفرینش نخستین استدلال بر آمکان آفرینش مجدد میکند.
قابل توجه این که تعبیر «عود» حتی در لسان مشرکان و منرکان معاد نیز بوده است که میگفتند: «چه کسی میتواند ما را به زندگی مجدد باز گرداند»؟ (فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا). و قرآن در پاسخ آنها میگوید: «بگو: همان کسی که شما را در آغاز آفرید»! (قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ).[2]
تعبیر به «معادْ» نیز از همین جا گرفته شده.
ضمناً این تعبیر دلیل روشنی بر مسألهی معاد جسمانی است، چرا که روح در حقیقت بازگشتی ندارد، بلکه به بقای خود بعد از مرگ ادامه میدهد، این حیات جسمانی است که در قیامت بازگشت میکند، و روح به آن میپیوندد.
7ـ لِقاءُ الله
تعبیر دیگری که در آیات متعددی از قرآن مجید اشاره به قیامت و رستاخیز میکند تعبیر به «لقاء الله» یا «لقاء رب» است، از جمله در هفتمین آیهی مورد بحث میخوانیم: «آنها که لقای خدا را تکذیب کردند مسلماً گرفتار زیانند، و هرگز هدایت نیافتهاند» (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ).[3]
تعبیر به «لقاء الله» یا «لقاء رب» که مکرر در آیات قرآن آمده، بسیار پر معنی و عمیق است.
بدون شک منظور ملاقات حسی پروردگار نیست، چرا که ملاقات حسی تنها در مورد اجسام است که دارای مکان و زمان و رنگ و کیفیات دیگرند، به طوری که میتوان آنها را با چشم ظاهر دید.
بلکه منظور یک شهود باطنی و دیدار و ملاقات روحانی و معنوی با خدا است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چنین میگوید: «بندگان خدا در شرایطی قرار میگیرند که حجابی میان آنها و پروردگارشان نیست، زیرا طبیعت روز قیامت ظهور و بروز حقایق است، همان گونه که در آیهی 25 سورهی نور آمده: «وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ» (در آن روز میداند که خداوند حق آشکار است).[4]
8ـ رجوع الی الله
سرانجام تعبیر دیگری که به صورت بسیار گسترده (دهها بار) از قیامت در آیات قرآن مجید به کار رفته، تعبیر به «رجوع و بازگشت به سوی پروردگار» یا تعبیر به «رَدّ اِلَی الله» و مشتقات آنها است، از جمله در آخرین آیهی مورد بحث میگوید: «هر انسانی مرگ را میچشد سپس به سوی ما باز میآئید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ).
تعبیر به رجوع و بازگشت همان گونه که گفتیم در آیات مکرری دیده میشود. گاه میگویند: إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً «بازگشت همهی شما به سوی خدا است.)[5]
و گاه نفس مطمئنه و روح تکامل یافته را مخاطب قرار داده، میفرماید: اِرْجِعی اِلی رَبِّکِ: «به سوی پروردگارت باز گرد».[6]
و گاه در مقام بیان قدرت خداوند میگوید: إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لِقادِرٌ: «او قادر است که انسان را باز گرداند».[7]
و گاه از زبان گروهی از مؤمنان نقل میکند: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ: «ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم.»[8]
و گاه میفرماید: اِنَّ اِلی رَبِّکَ الرُّجعی: «مسلماً بازگشت همگان به سوی پروردگار تو است.»[9]
این تعبیرات که نظائر فراوانی در قرآن مجید دارد نشان میدهد که رستاخیز و قیامت از دیدگاه قرآن یک نوع بازگشت است، و میدانیم مفهوم این واژه آن است که چیزی از نقطهای آمده باشد، باز به همان نقطه برگردد.
در اینجا این سئوال پیش میآید که این معنی چگونه دربارهی قیامت تطبیق میکند، و چگونه ما از سوی خدا آمدهایم که به سوی او بازگردیم؟!
جمعی از مفسران در پاسخ این سئوال کلمهای در آیه در تقدیر گرفتهاند و گفتهاند مفهوم آن، آن است که اِلی حُکمِهِ تُرْجَعُونَ: «به سوی حکم خدا باز میگردید.» همانگونه که گاه گفته میشود: رَجَعَ اَمْرُ الْقَومِ اِلَی الأَمیرِ: «کار مردم به امیر بازگشت داده شد».[10]
ولی آیا صحیح است که در تمام این آیات چنین کلمهای را محذوف بدانیم؟ اصلاً چه نیازی به تقدیر و قائل شدن به حذف است؟ حتماً این تعبیر قرآنی نکتهی خاصی داشته که باید با تلاش و جستجو آن را دریابیم. برای یافتن پاسخ این سئوال بهتر است به آغاز خلقت انسان باز گردیم.
قرآن میگوید خداوند به فرشتگان خطاب کرد و فرمود: فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ: «هنگامی که جسم آدم را نظام بخشیدم و از روح خود در او دمیدم (ای فرشتگان) برای او سجده کنید.»[11]
مسلماً منظور از روح خدا روحی نیست که از ذات پاک او جدا شده باشد، چرا که او واجب الوجود است و از هر نظر بسط و خالی از اجزاء ترکیبی است، بلکه منظور این است که از یک روح بزرگ که از اشرف مخلوقات خدا میباشد. در او دمیده شد (و به اصطلاح این اضافه، «اضافه تشریفیّه» است).
به این ترتیب روح والای انسان از آن عالم بالا به سوی جهان خاکی کشیده شده، و با این خاک تیره پیوند یافته، تا مدارجی از کمال را طی کند، سپس از آن جدا شود و به عالم بالا و جوار قرب حق باز گردد.
درست است که طبق معاد جسمانی در قیامت جسم و روح هر دو باز میگردند، ولی باید توجه داشت که در آنجا روح به جسم باز نمیگردد بلکه جسم به سوی روح میرود، و تعالی و تکامل مییابد! و لذا نقائص جسم دنیوی را از دست میدهد، فرسودگی، پیری، فناپذیری، درد و بیماری، و تعب و خستگی همه از آن رخت بر میبندد (دقت کنید).
نتیجه:
در یک جمعبندی به اینجا میرسیم که روز باز پسین مراحل و مواقفی دارد که از هر کدام از آنها در قرآن مجید تعبیری آورده شده است.
نخست از «قیام ساعت» و آغاز رستاخیز و دگرگونی جهان بحث میشود.
سپس به مرحلهی «احیاء موتی» و زنده شدن مردگان میرسد.
بعد خداوند آنها را بر میانگیزد یعنی مرحلهی «بعث» شروع میشود.
سپس آنها را جمع میکند، و این مرحلهی «حشر» است بعد آنها را میگستراند و این مرحلهی «نشر» است.
سپس آنها بازگشت به سوی خدا میکنند و این مرحلهی معاد است.
سپس به مرحلهی «لقاء پروردگار» میرسند و این مرحلهی لقاء الله است.
و سرانجام به سوی آن وجود نامتناهی و کمال مطلق پیش میروند و این مرحلهی «رجوع» به پروردگار است.
[1] . تفسیر روح البیان، ج7، ص323 (با تلخیص).
[2] . اسراء / 51.
[3] . همین تعبیر در آیات دیگری مانند انعام، 31 و 145 ـ یونس / 7 و 11 و 15 ـ رعد / 2 ـ کهف / 105 و 110 ـ فرقان / 21 ـ عنکبوت / 5 و 23 ـ روم / 8 ـ سجده / 23 ـ فصلت / 54 ـ سجده / 10 و 20 نیز آمده است.
[4] . تفسیر المیزان، ج15، ص103 و ج10، ص69.
[5] . مائده / 48.
[6] . فجر / 28.
[7] . طارق / 8.
[8] . بقره / 156.
[9] . علق / 8.
[10] . مجمع البیان، ج1، ص71 و تفسیر فخر رازی، ج2، ص152.
[11] . حجر / 29.
آیت الله مکارم شیرازی- با تلخیص از پیام قرآن، ج5، ص31ـ48