با نظری به آیات و روایات روشن میشود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلکه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم میباشد که در قرآن به آنها سفارش شده است.
نمونه عینی عزا و گریه در قرآن کریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، که بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه کرد و پاداش آن گریهها برابر با پاداش هفتاد شهید میباشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن کریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.
در حجم زیادی از روایات این مطلب آمده که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در سوگ مصائب آینده حسین ابن علی ـ علیه السّلام ـ اشک ریختند، مانند گریه حضرت، هنگام ولادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ ، سوگواری حضرت در منزل ام سلمه، زینب، عایشه و همین طور گریه رسول خدا در خانه امام علی ـ علیه السّلام ـ هنگام روبرو شدن با بنیهاشم و گریه امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ و ابن عباس در هنگام عبور از سرزمین کربلا و…
همچنین موارد بسیاری از عزاداری اصحاب در روایات نقل شده است، همچون گریه اصحاب بر خبر شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عزاداری صحابه در رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مرثیه سرایی و گریه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ در لحظه جان دادن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و بعد از رحلت آن حضرت، ودر مرگ مادرش خدیجه کبری ـ سلام الله علیها ـ و عموی بزرگوارش حمزه، و گریستن خلیفه اول و دوم در سوگ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ همراه سخنان ام ایمن و گریه امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ و ابن عباس در هنگام عبور از سرزمین کربلا و اقدام نمادین عبدالله عمر پس از وفات رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و… که از مسلمات تاریخ اسلام میباشد.
آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، که بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى کنند و فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.[1] و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق[2] است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى کردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم[3] یا براى فاطمه بنت اسد.[4]
حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى کنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفته اند که منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.[5] و محبّ واقعى کسى است که در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه براى تمام أزمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است. و حتى در عزاى امام حسین(ع) به خاطر ضایع شدن اجر رسالت و جارى شدن ظلم و جور در حق اهل بیت(علیهم السلام) و ذوى القربى پیامبر(ص) آسمان و زمین گریستند و این مطلب را مفسرین شیعه و اهل سنّت در ذیل آیه (فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین) ذکر کرده اند.[6]
هم چنین از رسول گرامى اسلام(ص) نقل شده: الزموا مودتنا اهل البیت فانه من لقى اللّه و هو یحبّنا دخل الجنّه بشفاعتنا [7] «همیشه با مودت ما اهل بیت همراه باشید، پس کسى که در روز قیامت خداوند را ملاقات کند در حالى که ما را دوست بدارد به واسطه شفاعت ما داخل بهشت خواهد شد.»
و به قول شافعى:
یا اهل بیت رسول اللّه حبکم
فرض من اللّه فى القرآن أنزله[8]
در اینجا به چند نکته اشاره مى نمائیم :
1- عزادارى در مصائب ائمه اطهار (علیهم السلام) در واقع یک حرکت اجتماعى بر ضد ظلم و جور و احیاء عدل و سنّت پیامبر -صلى الله علیه وآله- است چرا که بنى امیّه، که به گفته خود اهل سنت، از طرف پیامبر(صلى الله علیه وآله)، شر الملوک نامیده شدند[9]و هم چنین بنى عباس، با خیانت ها و ستم هایى که در حق اهل بیت -علیهم السلام- روا داشتند اجر رسالت را ضایع نمودند و مسیر اسلام را منحرف ساختند و عزادارى شیعیان در حقیقت اظهار برائت از ستمگران زمان و زنده کردن ارزشهاست و یکى از نمونه هاى بارز آن انقلاب اسلامى ایران است که مردم با الهام از مکتب عاشورا و قیام امام حسین -علیه السلام- بر علیه حاکمان جور قیام نمودند و به ارزش هاى اسلامى جان تازه اى بخشیدند.
2ـ اشک و گریه در قرآن؛ درباره حضرت یعقوب(ع) مى خوانیم که در فراق یوسف(ع) شب و روز مى گریست تا آنجا که بینائى خود را از دست داد «و ابیضت عیناه من الحزن[10]» و گفت «و اسفابر یوسف! و چشمان او از گریه و اندوه سفید شد. در آیه 86 مى خوانیم «گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا مى گویم و شکایت نزد او مى برم و از خدا چیزهاى مى دانم که شما نمى دانید» حتى خود برادرها به ظاهر گریه کردند، و حضرت یعقوب آنها را منع نکرد، «و جائوا اباهم عشاءً یبکون[11]» شب هنگام گریان به سراغ پدر آمدند.
3ـ اثر اشک از نظر بعضى از دانشمندان: اوید روسى مى گوید: در گریستن لذتى است زیرا اندوه ها و تأثرات درونى که در اعماق روح و قلب انسان است با سیلاب و اشک بیرون آمده و نابود مى شوند» و دیگرى مى گوید: قطره هاى اشک بدون اینکه به کوشش ما براى جلوگیرى از آن توجهى کند فرو ریخته و با افتادن خود روح پر شکنجه ما را آسوده مى کنند[12].
4- آنچه از گفتار ائمه (ع) در دست ما مى باشد تشویق به عزادارى نموده اند، و پاداشهاى زیادى براى آن بیان نموده اند، که به بعضى از آنها اشاره مى شود.
الف) امام صادق (ع) رئیس مکتب جعفرى مى فرماید: «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولا یتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا» پیروان ما که از طنیت ما ساخته شدهاند و با آب ولایت ما خمیر مایه آنها سرشته شده است در حزن و اندوه ما ناراحتند و در شادیهاى ما خشنودند[13].
این روایت چه مى گوید؟ آیا اگر شیعه در مصیبت اهلبیت(ع) اشک ریخت و عزادار بود و در روز ولادت آنها شاد بود و این شادى را ابراز داشت، این روایت شامل آن نمى شود؟ آری بهترین مصداق براى روایت فوق همین است.
ب) امام صادق (ع) فرمود: «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و… خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد.
5- مودت و محبت اهلبیت را همه فرقه هاى اسلامى فرض و لازم مى دانند چون قرآن بر آن تصریح دارد[15] اگر انسان بخواهد به این فریضه عمل کند، جز این است که در روزهاى شادمانى آنان شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوهناک گردد. امثال محمد حامد فقى ها باید جواب دهند که این محبت ها چگونه باید ابراز شود؟ خوب است پرسشگر محترم لحظه اى تصور کند، آیا انسان در مرگ عزیزترین بستگانش اشک نمى ریزد؟ و بستگان دور هم جمع نمى شوند اظهار تأسف و ناراحتى نمى کنند؟ و آیا در تولد فرزندى که مدت ها در انتظارش بوده (مخصوصاً اگر پسر باشد، براى آنها که بر اثر فکر جاهلى از نوزاد دختر نفرت دارند) شاد نمى شود؟
6- عزادارى ها خود نوعى از شعائر اسلامى است که در قرآن بر آن سفارش شده است (من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب[16]) ، همچنین ائمه اطهار-علیهم السلام- سفارش کرده اند، که در شادى ما شاد باشید[17] چنانچه کاخ کسرى و… در مقابل ولادت پیامبر (ص) عکس العمل نشان دادند و پدرش عبدالله خوشحال شد[18]،
خداوند متعال میفرماید: «فالذین آمنوا و عَزّروه و نصروه و اتبعوا النور الذى انزل معه اولئک هم المفلحون[19]» آنان که به پیامبر ایمان آورده و او را گرامى داشته و او را یارى کرده اند، و از نورى که (قرآن) به او فرستاده شده است پیروى کنند رستگارانند. جمله «غزّروه» که به معناى تعظیم و تکریم است[20] به زمان پیامبر (ص) اختصاص ندارد و بر پائى مراسم جشن در روزهاى بعثت، و ولادت آن حضرت و ائمه اطهار -علیهم السلام- و ایراد سخنرانى و قرائت شعار سازنده، مصداق روشن تعظیم و تکریم آن حضرت و اهل بیت است.
مودتى را که همه فرقه هاى اسلامى نسبت به اهلبیت فرض و لازم مى دانند، یکى از راههاى اظهار آن، برپائى مجالس عزاداری در ایام سوگواری آن عزیزان و مجالس جشن و شادی در ایام شادی و میلاد آن ذوات مقدسه است که در آن، تاریخ زندگى، شجاعت ها و فداکارى هاى آنها بازگو مى شود[21].[1]- جعفر سبحانى، بحوث قرآنیه فى توحید و الشرک (مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، 1419، چاپ اول) ص 140.
[2]- «فطرت اللّه التى فطر الناس علیها» قرآن کریم، سوره روم: 30.
[3]- صحیح مسلم (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 4، ص 1808، ح 2315.
[4]- حاکم نیشابورى، مستدرک على الصحیحین (بیروت، دار المعرفه) ج 3، ص 108.
[5]- طبرانى، معجم کبیره (بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ 2، 1404) ج 3، ص 47، ح 2641.
ـ فخر رازى، تفسیر کبیر (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 27، ص 166.
ـ نور الدین هیثمى، مجمع الزوائد (بیروت، دارالکتب العربى، چاپ سوم) ج 7، ص 103.
ـ زمخشرى، کشاف (دارالکتب العربى) ج 4، ص 219.
[6]- تفسیر قرطبى (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 16، ص 141.
ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (بیروت، دار المعرفه، 1402 هـ) ج 4، ص 142.
ـ طبرى، جامع البیان فى تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفه، 1407) ج 25، ص 74.
[7]- ابن حجر هیثمى، صواعق المحرقه، باب 11، فصل 1، مقصد 2، ص 173.
ـ معجم الزوائد، همان، ج 9، ص 172.
ـ طبرانى، معجم الأوسط (ریاض، مکتبه المعارف، چاپ اول، 1407 هـ) ج 3، ص 122، ح 2251.
[8]- قندوزى، حنفى، ینابیع الموده (دار الاسوه، چاپ اول، 1416) ج 3، ص 103.
[9]- صحیح ترمذى (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 4، ص 503، ح 2226.
[10]ـ یوسف/84.
[11]ـ یوسف/16.
[12]ـ ر ـ ک محمد تقى عطار نژاد ـ نسخه عطار (کتابفروشى افتخارى) نل از ره توشه راهیان نور شماره 32، ص 180.
[13]ـ علیرضا صابرى، الحکم الزاهره (مؤسسه النشر الاسلامى، جامعه مدرسین قم، 1405 هـ ق، 1363 ش) ج 1، ص238، روایت .1277
[14]ـ محمد بن نعمان مفید، الامالى (مؤسسه النشر الاسلامى التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه) ص175، روایت 5.
[15]ـ شورى/23.
[16]ـ حج/32.
[17]ـ روایاتى که از الحکم الزاهره نقل شد، ج1، ص238.
[18]ـ تاریخ یعقوبى (پیشین) ج1، ص359.
[19]ـ اعراف/157.
[20]ـ راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن (دفتر نشر کتاب چاپ دوم، 1404 هـ) ص333، عین عبارت این است «النصره مع التعظیم».
[21]ـ جعفر سبحانی ،آئین وهابیت ص182.
@#@
قرآن کریم مى فرماید: «و رفعنالک ذکرک[1]» آوازه تو را در جهان بلند کردیم، آیا ترتیب مجالس عزاداری و جشن سوگ یا شادی ائمه اطهار – علیهم السلام- جز بالابردن نام و نشان آنها نتیجه اى دیگر دارد؟
7- کمال خواهی و فضیلت طلبی؛ عزاداریها پیوند قلبی و ارتباط باطنی با حجتهای الهی و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ را در پی دارد، چرا که شیعیان و محبّین اهلبیت با تمام احساس و عواطف و با همه وجود، در مجالس امام حسین ـ علیه السّلام ـ شرکت، میکنند به گونهای که بین خود و آن حضرت یک پیوند معنوی برقرار ساختهاند و همین امر به طور محسوس در رفتار و اخلاق ایشان تأثیر گذاشته و آنان را به صراط مستقیم هدایت کرده و کمال جویی و فضیلت را در آنها ایجاد میکند.
8- تکریم ائمه، و ارزشها: در مراسم عزاداری، مقام و شخصیت ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ تکریم شده و به مردم معرفی میشوند و به همه ارزشها و خوبیهایی که در شخصیت معصومین ـ علیهمالسّلام ـ ظهور و بروز داشته است احترام گزارده شده و مورد تمجید قرار میگیرند. همین امر باعث تقویت این خصائص نیک در اخلاق و کردار مردم میگردد.
9- رشد فضائل و کرامتهای انسانی و الهی و پرورش روحیّه شهادت طلبی؛ هر قطره اشک کلامی است که شهادت را چون پیامی به مردم ابلاغ میکند و گریه نشانه آن است که فاجعهای روی داده و ظلمی صورت گرفته، است عزاداری نه یک روز، نه ده روز، نه یک ماه، بلکه در تمام سال، برای این است که ملتی که در شهادت زندگی میکند باید عزادار باشد و در مجالس عزا با بیان فلسفه شهادت و با یادآوری از شهیدانش، روحیه شهادت طلبی را همچنان تازه نگه دارد. بیشک به خاطر نشر فلسفه شهادت و ایثار و کرامتهای انسانی است که شیعه به بهانه مرگ برادر، عمو، دایی و… جلسه برگزار میکند و یکباره به کربلا گریز میزند و از حسین ـ علیهالسّلام ـ سخن میگوید.
10- زنده نگه داشتن اسلام با استفاده از ابزار عزاداری؛ عزاداری اسلام را زنده کرد و اگر امام حسین ـ علیه السّلام ـ قیام نمیکرد، اثری از اسلام باقی نمیماند. اساس شکلگیری انقلاب اسلامی ایران نیز از نهضت امام حسین ـ علیه السّلام ـ است. امام خمینی (ره) درباره تجدید و تکرار عزاداریها میفرماید: «… اصلاً نمیفهمند مکتب سید الشهداء چه بوده و نمیدانند این منبرها، گریهها و سینهزنیها حدود 1400 سال است که ما و مکتب را حفظ کرده و تا حالا اسلام را آورده. این عده از جوانها اینطور نیست که سوء نیت داشته باشند آنها خیال میکنند که ما باید حرف روز بزنیم، حرف سید الشهداء حرف روز، و همیشه حرف روز است. اصلاً حرف روز را سیدالشهداء آورده و دست ما داده است و سیدالشهداء را این گریهها و مکتب وی را این مصیبتها و داد و قالها و این سینهزنیها و این دستجات حفظ کرده است. اگر فقط مقدسی بوده و توی اتاق و توی خانه مینشست و برای خودش هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگفت چیزی نمانده بود… همینهاست که این نهضت را پیش برده. اگر سیدالشهداء نبود این نهضت را کسی پیش نمیبرد.»[2]
بنابراین عزاداری حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ یک حرکت است یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. همین عزاداریها سبب میشود که شور و عاطفه، از شعور و شناخت برخوردار گردد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه دارد و مکتب عاشورا به عنوان یک فکر سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تأثیر خود را حفظ کند. خون و شهادت و عزاداری احیای خط رساندن صدای مظلومیت اهلبیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ به گوش تاریخ است…. هم بر مظلومیت امام گریه میشود و هم در سایه آن، هدف امام حسین ـ علیه السّلام ـ از نهضت و حرکت شناخته میشود، جلسات سخنرانی و موعظه، روضههای خانگی و دستههای عزاداری و هیأتهای زنجیرزنی، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در بر پایی مجالس و عزاداریها، با آن شورو و عشق و صفای باطن، و هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این پیوند قلبی را عمق و غنا میبخشد.
11- در اینکه آیات و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ به صبر و استقامت توصیه کردهاند، هیچ جای تردید نیست مراد از آن توصیهها این است که در عزاداریها جزع و فزع و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی، و گفتن سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت صورت نگیرد، در حالی که هیچ یک از مصادیق عزاداری (گریه، تسلیت گقتن، گرامی داشت خاطرات شهدا و …) که شیعیان دارند، چنان حالتی نداشته و منافاتی با سفارشات صبر ندارد.
[1]ـ انشراح/4.
[2] . قیام عاشورا، در کلام و پیام امام خمینی، ص 16.
حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه