صدقه

صدقه

چیزی مانند زکات که انسان از مال خود در راه خدا می دهد را صدقه گویند؛ ولی در واقع، صدقه هم شامل واجب می شود و هم مستحب.
علامه بزرگوار ابن فهد برای صدقه پنج قسم بیان کرده است:
صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، ‌در علم.[1] صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا شفاعت کند، و در عقل: در مشورت کمک نماید، و در زبان:‌در میان مردم به اصطلاح برخیزد، و در علم: روشنگر افکار مردم شود.
و باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به فقیر و مسکین نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو وجوب و یا بطور استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص مسلمان باید جامعه را بهره مند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد، کتابخانه، بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار می گیرد، انجام دهد.
معنای فقیر و مسکین:
فقیر: کسی است که محتاج است، ولی سؤال (درخواست) نمی کند، اما مسکین؛ کسی است که سؤال می نماید و بر این معنی از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایتی نقل شده است.[2] و آیه مبارکه: « لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً»[3] روشنگر این مدعاست.
اقسام صدقه
همانطوری که گذشت، صدقه دارای معنی عامی است که هم شامل واجبات مانند زکات خواهد شد و هم صدقات مستحبی را می گیرد، بنابراین بی تناسب نیست که بطور اختصار درباره قسم اول هم بطور خلاصه بحثی شود.
زکات(صدقه واجب):
زکات یکی از فروع دین و از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر و نجس است و در اکثر آیات قرآن هر کجا نامی از نماز برده شده، از زکات هم نامی برده شده و فقهای اسلام، در کتب فقهیّه خود، یک فصل مخصوص زکات و بعضی یک جلد درباره آن نوشته اند.
شخصی بنام ثعلبه انصاری خدمت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شرفیاب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زیادی مرحمت کند! حضرت فرمود: صلاح نیست، منحرف خواهی شد، سوگند به آنکه جانم در قبضه قدرت اوست، اگر اراده نمایم که تمام کوه های دنیا طلا و نقره شود، خواهد شد.
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا روزیم کند، تمام حقوق الهی و حقوق همسایگان و مستمندان را می پردازم، حضرت دعا کرده و آنقدر گوسفندان او زیاد گردید که در شهر نتوانست نگهداری کند.
زمانی که تهیدست بود، پیوسته در جماعتها حاضر بود، ولی وقتی ثروت او رو به افزایش یافت، کم کم حضور او در جماعت ها کم شد، تا بجایی رسید که بطور کلی قطع کرد.
خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: وای بحال ثعلبه! طولی نکشید که آیه زکات آمد، سرور کائنات برای گرفتن مالیات اسلامی (زکات) به سوی او مأمور فرستاد، در پاسخ مأمور گفت:‌این یا جزیه است یا شبیه به آن، از دیگران بگیرید تا نوبت من شود.
بعد از آنکه از دیگران مالیات گرفتند، نزد او آمدند. حرف خود را تکرار کرد، آنگاه گفت: بروید تا من درباره آن فکری کنم مأمورین حضور پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیدند و جریان را بعرض آن حضرت رسانیدند، فرمود:‌وای بحال ثعلبه! چیزی نگذشت که آیه نازل شد که: بعضی از مردم با خدا عهد کردند که اگر خدا از فضل خود ثروتی به ما عنایت کند، زکاتش را می دهیم و از نیکوکاران خواهیم بود و چون خدا از فضلش به آنها عطا کرد، به آن بخل ورزیده و پشت نمودند و حال آنکه آنان روگردانند.[4] چون ثعلبه از موضوع مطلع گردید، نزد حضرت رفت، او را نپذیرفت. بعد از رحلت آن سرور نزد خلفاء ثلاثه رفت، آنها هم راهش نداند و در حال کفر و نفاق از دنیا رفت.[5] آری، ترک واجب گاهی از کفر و ارتداد سر در می آورد، باید کوشید دستورات الهی را موبمو عمل کرد و هیچ تنبلی و سستی نشان نداده و محبت مال را باید از دل بیرون کرد، نکند بگونه ای باشد که نماز بخواند، حج برود، یا احیاناً روزه بگیرد، اما به زکات که می رسد، ترک کند که امکان دارد به سرنوشت ثعلبه ها دچار گردد و در شدت و سختی آن، همین بس که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را کفر به خدا به حساب آورده است.[6] و از علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود: بر شما باد به زکات؛ زیرا از پیامبر شما شنیدم که می فرمود: زکات پل اسلام است پس هر که آن را بپردازد، از پل گذشته و هر که نپردازد،‌در زیر آن محبوس خواهد شد. زکات خشم خدا را خاموش می نماید.[7] زکات چنانکه در رساله های عملیّه ذکر شده، بر نه چیز واجب می شود: گندم،‌ جو،‌کشمش، خرما، طلا، نقره،‌شتر، گاو و گوسفند.
صدقات مستحبی:
برای اهمیت و عظمت صدقات مستحبی خوبست نخست به حالات انبیاء و ائمه ـ علیهم السّلام ـ بلکه به حالات سایر مؤمنین و افراد خیّر و محسن، نظر افکند که چگونه از مال خود، در راه خدا بهره مند شده؟ و بوسیله آن چه خدمتهایی به جهان اسلام و مسلمین نموده اند.
روایات در فضیلت صدقه بسیارند که برای نمونه به بعضی از آنها می پردازیم: علی ـ علیه السلام ـ فرمود: هر که به عوض و بدل یقین کند، خوب بخشش نماید.[8] و نیز فرموده: خوشا به حال کسی که زیادی مالش را انفاق کند و از زیادی گفتارش جلوگیری نماید.[9] امام باقر از علی بن ابیطالب ـ علیهما السّلام ـ نقل می فرماید که: آن حضرت فرمود: روزی یک دینار انفاق کردم، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به من فرمود: آیا نمی دانی که صدقه مؤمن از دستش بیرون نمی رود، تا آنکه از دهان هفتاد شیطان آزاد گردد (همه گویند: نده!) و در دست سائل قرار نگیرد، تا نخست در دست خدای بزرگ قرار گیرد، آیا خداوند چنین آیه ای نفرموده: آیا ندانسته اند که خدا اوست که توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد.[10] زمانیکه امام باقر ـ علیه السلام ـ پدر بزرگوارش را غسل می داد، افراد متوجه پینه های دست و پا و پیشانی امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ بودند که در اثر سجده بسیار پینه بسته بود، ولی در پشت شانه نیز اثر پینه ای دیدند، از امام باقر ـ علیه السلام ـ پرسیدند: این اثر چیست؟ حضرت فرمود: اگر بعد از حیات پدرم نبود، نمی گفتم.
روزی بر او نمی گذشت مگر آنکه یکی یا بیشتر از بینوایان را سیر می کرد شب که می شد، انبان خود را پر می کرد و وقتی دیده ها بخواب می رفت، به در خانه‌ تنگدستان آبرومند رفته، میان آنان تقسیم می فرمود، و آنان نمی دانستند که آورنده طعام کیست؟[11] صدقات پیمبر و آل او ـ علیهم السّلام ـ آن قدر زیاد است که خود نیازمند به کتاب مستقلی است و علامه بزرگوار، مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ‌ در بحار، یک باب مخصوص برای آن باز نموده است.
فوائد صدقه:
برای صدقه واجب یا مستحب، فوائد بسیاری است که از خلال روایات و آیات استفاده می شود:
1 . پاداش زیاد اخروی، چنانکه از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده: آگاه باشید هر که انفاق نماید به صدقه ای، برای اوست به وزن هر درهم، مانند کوه اُحد از نعمت های بهشت.[12] 2 . صدقه در دست پروردگار قرار گیرد، چنانکه از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آنکه فرشته ای بر آن موکل است، جز صدقه، چه آنکه آن در دست خدا واقع می شود.[13] 3 . با صدقه مال کم نخواهد شد، همانطور که از موسی بن جعفر ـ علیهما السّلام ـ از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده که فرمود: هیچگاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس بدهید و نترسید.[14] 4 . کمر شیطان را می شکند.[15] 5 . مرگ بد را دفع می کند.[16] 6 . عمر را زیاد می نماید.[17] 7 . روزی را زیاد و فقر را برطرف سازد.[18] 8 . شفا و دوای مریض است.[19] 9 . از خطر خرابی محفوظ ماند.[20] 10 . خانه و شهر را آباد سازد.[21] 11 . قضاء حتمی آسمانی را برطرف کند.[22] 12 . از اذیت درنده نگهداری نماید، چنانکه از حضرت رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده: در زمان بنی اسرائیل قحطی شدیدی سالیان پی در پی پدید آمد در نزد زنی لقمه نانی بود، آن را در دهان گذاشت، سائلی او را صدا زد، زن گفت: در چنین وقتی ببخشم؟ آن را از دهان بیرون آورد و به سائل داد که ناگهان بچه کوچک او، در بیابان مورد حمله گرگ قرار گرفت، او را در دهان گرفت و فرار کرد. مادر بدنبال آن می دوید و فریاد می زد، پروردگار جبرئیل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد، فرمود: «یا أمه الله»آیا خوشنود شدی؟ این لقمه بجای آن لقمه است.[23] 13 . مالِ‌ انسان را از تصرف اشرار حفظ می کند، چنانکه از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده، هر که در حالت اختیار مال خود را از خوبان دریغ دارد، خداوند در حالت اضطرار، مال او را نصیب اشرار کند.[24] 14 . هفتاد در از شر و بدی را می بندد.[25] 15 . تجارت سودمندی است، چه در دنیا و چه در آخرت، چنانکه از علی ـ علیه السلام ـ روایت شده: هر گاه گرسنه شدید، با خدا بوسیله صدقه سودا کنید.[26] 16 . ناراحتی فکری وسوسه و ترس را برطرف سازد.[27][1] . عده الداعی، ص 44.
[2] . الفَقیرُ الّذی لایسأَلُ النّاسُ وَ المسکینُ الّذی یَسأَلُ، تفسیر صافی، ص 708.
[3] . برای فقراء: آن کسانی که در راه خدا بازداشت شده اند، قدرت سیر در زمین را ندارند،‌نادان آنها را از جهت عفیف بودنشان، ثروتمند می پندارند،‌تو آنها را به سیما می شناسی، از مردم در حالت الحاح سؤال نمی کنند سوره بقره، آیه 273.
[4] . وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ، سوره توبه، آیه 75.
[5] . آداب النفس، ج 1، ص 325، منهج الصادقین، در شرح آیه.
[6] . خصال، ج 1، ص 156، خصال ده گانه.
[7] . علَیکم بالزّکوهِ فَانّی سمعتُ نبیّکم یقول: الزکوهُ قَنْطَرَهُ الإسلامِ فَمَن اَداها جازَ القَنطرهَ وَ مَنْ مَنَعَها احتُبِسَ دونَها وَ هی تُطفی غضَبَ الرَّبَّ، بحار،‌ج 96، ص 15.
[8] . مَن ایقَنَ بِالخَلفِ جادَ بالعطیّه، بحار، ج 96، ص 115.
[9] . طوبی لمَن انْفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و اَمسَکَ الفَضلَ‌ مِن کلامِهِ، بحار، ج 96، ص 117.
[10] . اَما علمت اَنَّ صَدَقهَ المُؤمن لاتخرج من یدهِ حَتی یٌفَکَّ بها عَنْ لُحِی سَبْعینَ شیطاناً و ما یَقَعُ فی یَدِ السّائلِ حَتی یقَعَ فی یَدِ الرَّبَّ تبارکَ و تعالی اَلم یقل هذه الآیهَ: المْ یَعلَمُوا اّنَّ الله هو یَقبلُ عنَ عبادهِ و یأخُذًُ الصّدقاتِ. سوره توبه، آیه 104، بحار، ج 96، ص 127.
[11] . سفینه البحار، لغت صدق.
[12] . بحار، ج 96، ص 115.
[13] . ما من شَیءٍ اِلا وکلَ بهِ ملکٌ إلا الصَّدَقهَ فاِنّها تَقَعُ فی یدِ الله، بحار، ج 96، ص 127. روایت گذشته از امام باقر ـ علیه السلام ـ نیز بر آن دلالت دارد.
[14] . و ما نقَصَ مالٌ مِن صدَقهٍ قطّ فاعطوا و لا تَجبنوُا. بحار، ج 96، ص 131.
[15] . و الصّدَقَهًُ تکسِرُ ظَهْرهُ. بحار، ج 96، ص 114.
[16] . الصّدقهُ تمنَعُ میتهَ السُوءِ، بحار ج 96، ص 124.
[17] . بحار، ج 96، ص 119.
[18] . اِستَنزلوُا الرّزقَ‌ بالصّدقه، بحار، ج 96، ص 118.البر و الصدقه ینفیانِ الفقرَ همان مدرک، ص 119.
[19] . داووا مرَضاکُم بالصّدقهِ، بحار، ج 96، ص 120.
[20] . دفع الله عزّوجلَّ عنه الهَدمَ. بحار، ج 96، ص 124.
[21] . أنّ الصّدقهَ وصلهَ الرّحِم تعمِّرانِ الدّیارَ. بحار، ج 96، ص 130.
[22] . تدفَعُ القَضاءَ المُبرَمَ مِنَ السَّماءِ بحار، ج 96، ص 130.
[23] . لقمهُ بلقمهٍ، بحار، ج 96، ص 124.
[24] . من منعَ مالَهُ من الاَخیار اختیاراً صرَفَ اللّهُ مالَهُ الیَ الاشرارِ اضطراراً. بحار، ج 96، ص 131.
[25] . قال النَّبی ـ صلی الله علیه و آله ـ : الصّدَقهُ تسُدُّ سَبعینَ باباً مِنَ الشَّرََ. دعوات راوندی.
[26] . اذا اَملقتُم فتاجِرُوا الله بالصَّدقَهِ. نهج‌البلاغه، ص 258، حکم.
[27] . قال ابو عبدالله ـ علیه السلام ـ : اذا وَقعَ فی نفسِکَ شَیءٌ فخذ شَیئاً فتصدَّق بهِ علی اَوّلِ‌ مسکینٍ تلقاهُ فانَّ الله یَدْفعُ عَنکَ، نهج‌البلاغه، ص 129.
@#@
17 . صدقه در شب، خشم خدا را فرو نشاند و گناه بزرگ را نابود ساخته و حساب را آسان گرداند.[1] 18 . یک درهم صدقه بالاتر از ده شب نماز است.[2] باید توجه داشت که مراد از ده شب نماز، قسم مستحب آنست نه واجب، وگرنه اگر کوه ابوقبیس طلا گردد و در راه خدا انفاق شود، جای یک رکعت واجب را نخواهد گرفت.
19 . قرض انسان ادا شود و برکت ایجاد کند.[3] 20 . فرزندان انفاق کننده، مورد بخشش الهی قرار گیرند.[4] 21 . نحسی روز و شب را برطرف می سازد، چنانکه از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که پدران بزرگوارش از جد والاتبار خود نقل فرموده اند میان من و مردی زمینی بود. آنمرد اراده کرد آن را قسمت کند. چون از اهل نجوم بود، در ساعت خوبی اقدام کرد، وقتی به سوی این کار بیرون آمد، بدنبال پدرم فرستاد، چون زمین را قسمت کردند، بهترین سهم نصیب پدرم شد، آن مرد تعجب کرد، پدرم به او فرمود: چرا تعجب می کنی؟ جریان ساعت را گفت.
حضرت فرمود: آیا تو را به بهتر از آنچه انجام دادی، دلالت نکنم؟ چون صبح کردی، به صدقه ای تصدق کن که نحسی آن روز از تو برطرف خواهد شد و چون شب نمایی، صدقه بده که نحسی آن شب از تو برطرف خواهد گردید.[5] موضوع نحسی روز و شب، چنانکه در شرح گفتار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ (ساعاتُهُ اَفْضلُ السَّاعاتِ) گذشت، هم از آیات قرآنی استفاده می گردد و هم از روایات، بعلاوه با تجربه ثابت شده که بعضی از روزها، برای انسان نحس گشته و در آن روز مصائب گوناگونی به سوی او رو می آورد و یا در بعضی از شبها، حوادث رقت بار و قضایای کوبنده ای بوجود می آید که خود دلیل بر صحت و امکان آنست ـ والله اعلم.
آیا صدقه انحصار به بینوایان دارد؟
شکی نیست در اینکه انفاق به بینوایان، از صدقات مشروع بحساب آمده و دارای فوائد مذکور است، اما آیا انفاق به غیر فقیر نیز صدقه بوده و فوائد گذشته را هم در بر دارد یا نه؟
از روایات استفاده خواهد شد که انفاق بطور کلی صدقه است و دارای همان فوائد خواهد بود، گرچه در بسیاری از آنها ذکر فقراء و مساکین شده، چنانکه در اصل خطبه شعبانیه نیز ذکر گردیده.
از جمله روایاتی که بر مطلوب ما دلالت دارد، روایتی است که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل گردیده که: هر احسانی چه به مالدار و چه به فقیر، صدقه است. پس صدقه دهید، گرچه به نصف خرمایی باشد، و از آتش پرهیز نمائید، گرچه به نصف خرمایی باشد.
پس بدرستی که خداوند بزرگ آن نیمه خرما را برای صاحب صدقه تربیت می کند،‌چنانکه یکی از شما بچه الاغ یا بچه شترش را می پروراند،‌تا اینکه آن را در قیامت به او رد کند، بزرگتر از کوه بزرگ.[6] چگونه باید انفاق کرد؟
اصولاًُ باید دانست که در آئین اسلام، در هر موضوعی خداوند حد وسط را ملاحظه کرده و به آن فرمان داده است و لذا نه افراط در آن دیده می شود و نه تفریط و بهمین جهت، امت هم به امت وسط نامیده شده است.[7] یکی از موضوعاتی که می توان در آن حد وسط را مشاهده کرد، انفاقات و صدقات است؛ خداوند بزرگ چنین دستور فرموده: نه آن اندازه انفاق کن که به نکوهش و حسرت بنشینی و نه دستهای خود را به گردن بندی و هیچ انفاق ننمایی، بلکه میانه روی را پیشه خود ساز.[8] علت نزول آیه آنطور که از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل گردیده این بود که امکان نداشت کسی شرفیاب حضور پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ شود و از او چیزی درخواست نماید و حضرت او را رد سازد.
روزی زنی بچه خود را نزد او فرستاد و گفت: اگر آن حضرت فرمود: چیزی ندارم، بگو پیراهن خود را بده بچه نزد ایشان رفت، حضرت چیزی نداشت، آن کودک پیراهن او را گرفت آیه فرود آمد که میانه روی را مراعات کن.[9] چه صدقه ای قبول خواهد شد؟
شکی نیست در اینکه در دنیا، انفاقات روی اغراض صورت می گیرد؛ گاهی برای شهرت در میان مردم، زمانی، برای تلافی کردن، و گاه برای زیادی هوادار روزی بجهت کوبیدن حریف، و ممکن است برای انگیزه های دیگر انجام گیرد، البته بسیار هم دیده شده که برای رضای خدا و بجهت فرمان آفریدگار با عظمت و حکیم و داناست.
و نیز انفاقات گاهی از مال حلال و زمانی از حرام و گاه از مال شبهه ناک صورت می گیرد.
بنابراین باید کوشید که صدقه و انفاقی که آن اندازه ارزنده است و دارای فوائد بسیاری است، با موانعی توأم نگردد که مردود شناخته شود و مورد قبول حضرت احدیت قرار نگیرد، بلکه تا بتواند باید با تلاش بسیار و دقت زیاد، آن را از مال حلال تهیه کرده، خالصانه برای تحصیل خوشنودی خدای بزرگ، در خفا و پنهانی، انفاق نموده تا فوائد مذکور نصیب او گردد.
خداوند حالات فُسّاق را که بیان می کند چنین می فرماید: بگو (ای پیغمبر) شما با میل یا اکره انفاق کنید، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا شما ملت فاسقی هستید.[10] و یا درباره ریاکاران چنین می فرماید: و کسانی که اموال خود را به جهت خودنمایی و دیدن مردم انفاق می کنند، و به خدا و روز قیامت ایمان ندارند (آنان مستکبر و خودستا بوده) و هر که شیطان دوست او باشد (مسلّم از او عمل پذیرفته نخواهد شد) پس شیطان بد همنشینی است.[11] و در خصوص منت گذارندگان چنین می فرماید: ای کسانی که ایمان دارید! صدقات خود را با منت و آزار باطل مسازید، مانند آنکه مال خود را بجهت دیدن مردم انفاق کند.[12] و در موضوع شرائط دیگر چنین می فرماید: ای گروندگان! از پاکیزه های آنچه کسب کرده اید انفاق نمایید و از آنچه ما از برای شما از زمین می رویانیم و از پلید آن اراده انفاق نکنید، در صورتی که خودتان گیرنده آن نیستید،‌ مگر آنکه از آن چشم پوشی کنید، و بدانید که خدا بی نیاز پسندیده است.[13] روشهای نیکو در صدقه از دیدگاه روایات :
نظر به اینکه روایات متمم آیات قرآنی و مبین آنهاست، در هر باب و در هر موضوع که قرآن وارد شده، روایات هم تذکراتی دارد و بهمین جهت در موضوع صدقات، روشهای پسندیده ای را بیان داشته اند که بسیار مناسب است ملت مسلمان در انفاقاتشان آنها را مراعات کرده و بکار برند:
1 . از حلال باشد چنانکه گذشت:
یکی از اصحاب امام صادق ـ علیه السلام ـ گوید: به آن حضرت عرض کردم: من دو آیه از قرآن را امتحان کردم به نتیجه نرسیده ام، حضرت فرمود:‌ کدامند؟ گفتم: این آیه که خدا فرموده:‌مرا بخوانید من دعای شما را اجابت می کنم.[14] ما او را می خوانیم اجابت را نمی بینیم! فرمود: آیا چنین می بینی که خدا خلف وعده می کند؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمی دانم، فرمود: من تو را از آن خبر می دهم:
هر که خدا را در آنچه به آن فرمان داده فرمان برد، آنگاه او را از جهت و ناحیه دعا بخواند، اجابت خواهد کرد. گفتم: جهت و ناحیه دعا چیست؟ حضرت فرمود: ابتداء می کنی بنام خدا، سپس او را ثنا می گویی و به بزرگی یاد می کنی و نعمت های او را که بر تو ارزانی داشته یاد می نمایی، سپس او را شکر می کنی، آنگاه بر پیامبر و آل او درود می فرستی، بعد گناهان خود را متذکر می شوی، پس اقرار به آن می نمایی.
سپس پرسید: آیه دیگر کدام است؟ گفتم: گفتار خدا: آنچه انفاق می کنید از چیزی پس خدا آن را عوض می دهد[15] و من انفاق می کنم و بدل آن را نمی بینم!
حضرت فرمود: آیا خلف وعده را در او می بینی؟ گفتم: نه فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمی دانم. حضرت فرمود:
اگر یکی از شما مال حلالی را کسب کند و در راه خدا انفاق نماید، هیچ درهمی را انفاق نمی کند، مگر آنکه خدا عوض آن را خواهد داد.[16] 2 . چنانکه گذشت در انفاق خود از منت نهادن بپرهیزد: از علی ـ علیه السلام ـ روایت شده: بهشت بر سه طائفه حرام باشد:‌ منّان (منت گذار) قتّات (سخن چین)، مدمن الخمر ( کسی که از خوردن شراب باکی ندارد یا آنکه دائم می خورد).[17] 3 . پنهانی صدقه دادن:
شکی نیست در اینکه انفاق در پنهانی برای انسان، سالم تر است تا آشکارا؛ زیرا آدمی باید خود ساخته باشد که بتواند خود را از ریا حفظ کند و از طرفی گرفتن صدقه برای طرف نیز آسان تر می باشد، زیرا در انفاق آشکار، ممکن است شخص بینوا خجالت بکشد.
و شاید بهمین جهت باشد که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده: چهار چیز از گنجهای نیکی است: کتمان حاجت، کتمان صدقه، کتمان مرض و کتمان مصیبت.[18] و از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده:‌آنچه را که خدا بر تو واجب کرده، آشکار کردن آن بهتر از پنهان نمودن آنست و آنچه مستحبی است پنهان کردن آن از علنی کردن بهتر است و اگر انسانی زکات مالش را بر گردنش حمل کند و آشکارا تقسیم نماید، این عمل بسیار نیکوست.[19] 4 . انفاق به بستگان:
انفاق نسبت به بستگان و فامیل، هم صدقه است و هم پیوند خویشی، چنانکه از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده: صدقه بر مسکین صدقه است و بر خویشاوند صدقه وصله است.[20] از حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ روایت شده که: از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ شنیدم که فرمود: به کسی که متکفل امور آنها هستی،‌ابتداء کن؛ مادرت، پدرت، خواهرت و برادرت، سپس پائین تر بعد پائین تر و فرموده: صدقه ای نیست در صورتی که فامیل محتاج باشد.[21] از موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ روایت شده که: در بنی اسرائیل مرد صالحی بود و زن صالحه ای داشت.[1] . إنَّ صَدقهَ اللّیلِ تُطُفی غضبَ الرَّبَّ و تَمْحُوا ذَنبَ‌ العظیمِ و تُهوّن الحِسابَ‌. بحار، ج 96، ص 128.
[2] . صدقهُ درهمٍ افضَل من صلوهٍ عشرٍ لیالٍ، بحار، ج 96، ص 133.
[3] . الصدقهُ تَقضِی الدَّینَ‌ و تُخلِفُ البرَکهَ، بحار، ج 96، ص 134.
[4] . قال الصادق ـ علیه السلام ـ ما اَحسَنَ عبدٌ الصّدقهَ فی الدُّنیا إلا احسَنَ اللهُ الخلافهَ علی وُلِدِهِ مِن بَعدهِ. بحار، ج 96، ص 135.
[5] . إذا اَصبَحتَ فَتَصدَّق بِصَدَقَهٍ تُذهب عَنکَ نَحَس ذلکَ الیَومِ، وَ إذا اَمسَیتَ فَتَصَدَّق بِصَدقهٍ تذهب عَنکَ نحس تِلکَ اللَّیله، نوادر، ص 53، کافی، ج 4، ص 6، بحار، ج 96، ص 131. کلُّ معروف صدقَهٌ الی غنیَّ او فقیر فتصَدَّقوا ولو بَشِقِّ تَمرَهٍ و اتَّقوا النّار ولو بشِقَّ التَّمرهِ‌ فانَّ الله عزوجلّ یربیها لصاحبِها کما یربّی اَحَدُکم فلوه اَو فصیلَهُ حتّی یوفِّیهُ اِیّاها یَومَ القیمهِ حتّی یکونَ اَعظمَ مِن الجَبَلِ العَظیم، بحار، ج 96، ص 122.
[6] . کلّ معروف صدقه الی غنیّ او فقیرٍ فتصدّقوا ولو بشق تمرهٍ و اتّقُوا النّار ولو بشقّ التَّمرَهِ فانَّ اللهَ‌ عزوجلّ یربیها لصاحبها کما یُربّی احدُکم فَلْوَهُ اَوْ فَصیلهُ حتی یوقّیَهُ ایّاه یوم القیامه حتی یکون اعظم من جبل عظیمِ. بحار. ج 96،ص 122.
[7] . و کذلک جعلناکم امّهَ وَسَطاً لتَکونوُا شُهَداءَ علَی النّاس سوره بقره، آیه 143.
[8] . و لا تجعل یدکَ مغلُولهً الی عُنقِکَ و لا تَبسطها کلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ ملوُماً مَحسوراً، سوره بنی اسرائیل، آیه 29.
[9] . تفسیر صافی، ج 1، ص 967.
[10] . قل انفقوا طوعاً اَوْ کَرهاً لن یُتقَبَّلَ منکم اِنّکُم کُنتُم قوماً فاسقینَ، سوره توبه، آیه 53.
[11] . و الذین ینفقونَ اموالَهُم رئاءَ النّاس و لا یؤمنونَ باللهِ و لا بالیومِ الآخرِ‌و مَنْ یکُن الشَّیطانُ لَهُ قریناًُ فساءَ‌ قریناً، سوره نساء، آیه 38.
[12] . یا ایّها الّذین آمنوا لاتُبطلوا صدَقاتِکم بالمن و الأذی کَالَّذی یُنفِقُ مالَه رئاء النّاس، سوره بقره، آیه 263.
[13] . یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتُم و ممّا اَخرجنا لکم مِنَ الأرضِ و لا تیَمَّمُوا الْخبَیثَ منهُ تُنفقونَ و لستُم بآخذیهِ إلا اَن تُغمضوا فیه و اعلموا انَّ الله غنیٌ حمیدٌ، سوره بقره، آیه 267.
[14] . ادعونی اَستَجِب لکم،سوره مؤمن، آیه 62.
[15] . و ما انفقتُم من شیءٍ فهوَ یخلِفهُ. سوره سبأ، آیه 38.
[16] . لو أنّ احدکُمُ اکتسَبَ المالَ من حلّهِ و انفَقَ فی حقّهِ لَم یَنفق درهماً إلا اخلف الله علیه. بحار، ج 96، ص 145.
[17] . تحرمُ الجنّه علی ثلاثهٍ، علی المنّانِ، و علی القتّاتِ و علی مدمِنِ الخَمرِ. بحار، ج 96، ص 144
[18] . اربعه من کنوز البرِّ: کتمانُ الحاجه ِ و کتمانُ الصدقهِ و کتمان المرض، و کتمان المصیبهِ. بحار، ج 96، ص 155.
[19] . کلّما فرضَ علیکَ فإعلانهُ افضل من اسراره و ما کان تطوعاً فاسرارهُ افضلُ من اعلانِهِ، و لو انّ رجلاً حمل زکات مالِه علی عاتقیه فقسّمَها علانیهً، کان ذلک حسناً جمیلاً، تفسیر صافی، ج 1، ص 228.
[20] . الصدقه علی مسکینِ صدقهٌ، و هی علی ذی رحمٍ صدقهٌ وصله. بحار، ج 96،ص 137.
[21] . سمعتُ رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ یقول: ابدَ بمن تعولُ امّکَ، و اباکَ، و اختَک، و اَخاکَ، ثمَّ اَدناکَ فاَدناکَ و قالَ: لا صدقهَ‌ و ذو رحمٍ محتاجٌ. اختصاص مفید، ص 219.
@#@ در خواب دید که به او گفته شد: خداوند در زندگانی برای تو چنین مقرر فرموده که نصف عمر در وسعت و نصف دیگر در تنگی و سختی باشی، اینک اختیار با توست، نصف اول عمر را اختیار می کنی یا نصف آخر را؟ من گفتم: من زن صالحه ای دارم که در معاش با هم شریکیم، باید با او مشورت کنم.
صبح که شد، جریان خواب را برای زن بیان کرد زن گفت: نصف اول عمر را برگزین و در عافیت بشتاب، زود است که خداوند بر ما رحم کرده و نعمت خود را تمام کند.
شب که شد، دوباره طرف را در خواب دید، از او پرسید چه کردی؟ گفت:‌نصف اول را اختیار کردم. گفت: میل خودت است آنگاه دنیا از هر طرف به او رو آورد، زن او به او گفت: به خویشان و نیازمندان برس، به آنها پیوند کن و نیکی نما و به همسایه ات و برادرت فلانی برس.
چون نصف عمر گذشت، مردی را که دیده بود، در خواب دید، به او گفت: بدرستی که خدا از تو تشکر نموده و برای توست در تمام عمر آنچه گذشته است از وسعت.[1] 5 . انفاق به همسایگان:
خویشاوند و همسایه در آیات و روایات بسیاری، اکیداً مورد سفارش قرار گرفته که اگر دلیلی نبود بر اینکه همسایه ارث نمی برد، آدمی خیال می کرد همسایه از انسان ارث می برد.
از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده: به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخوابد و همسایه مسلمان او گرسنه باشد.[2] ابوالفتوح رازی، از آن حضرت نقل کرده: مؤمن نیست کسی که همسایه او از شرش ایمن نباشد. گفتند: یا رسول الله! حق همسایه بر همسایه چیست؟ فرمود: پست ترین حق او اینکه اگر قرض بخواهد، به او بدهد و اگر استغاثه کند، به فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد فریادش رسد، اگر چیزی بعاریت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نیازمند گردد او را احسان کند، هر زمان او را بخواند اجابت نماید، اگر مریض شود عیادتش کند، اگر بمیرد او را تشییع نماید، اگر خیری به او رسد خوشحال شود، اگر مصیبتی به او وارد گردد بد حال شود، خانه خود را بلندتر از خانه‌ او نکند که موجب اذیّت او گردد، و اگر چیزی بخانه آورد بخانه او بفرستد.
تا آنکه فرمود: آنچه را که گفتم بشنوید! ادا نمی کند حق او را مگر اندکی و براستی که مرا خداوند نسبت به همسایه سفارش فرموه که من گمان بردم برای او ارث قرار می دهد.[3] در ایام و ساعات مخصوص صدقه دهد:
از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده: صدقه در روز جمعه، دو چندان خواهد شد.[4] و نیز فرمود: هر که در ماه مبارک رمضان صدقه دهد، خداوند از او هفتاد نوع از بلا را برطرف سازد.[5] ابوحمزه ثمالی گوید: روز جمعه ای با علی بن الحسین ـ علیهما السلام ـ نماز صبح کرده، پس از فراغ از نماز و تسبیح، از مسجد بیرون آمد، من هم با او بودم،‌کنیز خود را بنام «سکینه» طلبید، فرمود: مبادا سائلی را که در خانه آید، رد سازید، مگر آنکه به او غذا دهید؛ زیرا امروز روز جمعه است.
به حضرت گفتم: چنین نیست که هر که سؤال کند مستحق باشد؟ حضرت فرمود: ای ثابت![6] می ترسم بعضی از آنها مستحق باشد به او چیزی نخورانیده، ردش کنیم، پس بما اهل بیت آنچه را که بر یعقوب و آلش نازل شد فرود آید، آنها را غذا دهید! آنها را غذا دهید! بدرستی که یعقوب هر روز گوسفندی را می کشت، سپس از آن تصدق داده و خود و عیالش از آن می خوردند.
شب جمعه ای در وقت افطار سائل عبوری، مؤمن، روزه دار، غریب و مستحقی که در نزد خدا منزلتی داشت، به در خانه اش آمد، صدا زد: از زیادی غذای خود به من سائل عبوری غریب گرسنه بدهید! و مکرر همین خواهش را نموده گفتار او را می شنیدند ولی چون نمی شناختند، حرف او را تصدیق ننمودند.
چون مأیوس شد و شب او را فرا گرفت، گریان برگشت و شکایت گرسنگی خود را به خدای بزرگ نمود شب را به گرسنگی گذرانید و فردا را هم روزه گرفت، گرسنه و شکیبا و ثناگوی خدای بزرگ، و در آن شب یعقوب و آلش سیر خوابیدند و صبح کردند در حالی که از غذای آنها زیاده آمده بود.
حضرت فرمود: خداوند بزرگ به او وحی فرمود: ای یعقوب! بنده مرا خوار ساختی، بنحوی که مستحق غضب من گردیدی و مستوجب ادب من و فرود آمدن عقوبت من بر تو و بر فرزندانت.
ای یعقوب! بدرستی که محبوب ترین پیمبرانم به سوی من و گرامی ترین آنها نزد من کسی است که بیچارگان بندگانم را رحم کند و آنان را به خود نزدیک نموده، غذایشان دهد و پشتیبان و پناهگاه آنها باشد.
ای یعقوب! آیا به «ذمیال» بنده من رحم ننمودی؟ با آنکه در عبادت خود کوشا و از ظاهر دنیا به کم قانع است، او هنگام افطار به در خانه ات آمد و شما را ندا کرد،‌به او غذا ندادید، گریان برگشت و به من شکایت کرد و گرسنه خوابید صبح برای من روزه گرفت و تو با فرزندانت ای یعقوب! سیر خوابیده و صبح کردید در حالی که زیادی غذای شب در نزد شما بود؟!
آیا نمی دانی که عذاب و بلای من به دوستانم سریعتر است تا به دشمنانم؟ و چنین کاری از جهت حسن نظر من به آنها است و استدراج برای دشمنان است آگاه باش! سوگند بعزت خود، هر آینه به تو بلای خود را فرو فرستم و تو و فرزندانت را نشانه تیر مصائب خود قرار دهم و تو را بعقوبت خود می آزارم. پس آماده بلا و خشنود به حکم من بوده و به مصیبت ها شکیبا باشید.[7] آری، آدمی نمی داند که در رد سائل چه ضررهایی متوجه انسان شده و چه منافعی از دست او می رود که همین داستان و داستانهای دیگر مانند داستان علویه و نصرانی و شیخ بلد و غیر آن، روشنگر آنست و باید چنین قضایایی درس بزرگی باشد برای دیگران و عبرتی برای هر فرد مسلمان.
بدی رد سائل و نکوهش سؤال:
در قرآن حالات بینوایان عفیف[8] و بدی رد سائل آمده و همچنین در روایات مفصل بیان گردیده که اگر کسی به همه آنها اطلاع حاصل کند، امکان ندارد گدایی کند و یا اگر سائلی به او مراجعه کرد، او را ناامید سازد و براستی که اگر احتیاج، کسی را مجبور به سؤال کرد و حقیقتاً درمانده و محتاج گردید، وظیفه هر فرد مسلمان است که حاجت او را برطرف سازد، بلکه تا بتواند او را بر خود مقدم دارد و این درس را از مکتب علی ـ علیه السلام ـ فرا گیرد:
ابوسعید خدری نقل کرده: روزی علی ـ علیه السلام ـ از فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ پرسید: آیا نزد تو از غذا چیزی هست که ناشتایی کنیم؟ فاطمه عرضه داشت: نه، دو روز است در نزد من چیزی نبوده و تو را بر خود و فرزندانم مقدم داشتم.
علی ـ علیه السلام ـ بیرون رفت در حالی که به خدای بزرگ توکل کرده و گمان نیک به او داشت. یک دینار قرض گرفت، همینکه اراده کرد برای عیالش چیزی بخرد مقداد بن اسود کندی ـ ره ـ به او رسید و روز بسیار گرمی بود که زیر تابش آفتاب، آدمی اذیت می شد. حضرت از او پرسید: چه شده که در چنین وقتی از خانه بیرون آمدی؟
عرضه داشت: تقاضامندم مرا واگذار! حضرت فرمود: امکان ندارد. از او ابرام و از حضرت اصرار تا آنکه گفت: صدای گریه عیال را از تنگدستی شنیدم.
چشمان علی ـ علیه السلام ـ پر از آب شد، قضیه خود را هم بیان فرمود و گفت: اینک این یک دینار که من جهت عیالم قرض کردم بگیر! تو را بر خود مقدم داشتم.[9] از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده که خواهش سائل را قطع نکنید! اگر نه این بود که بیچارگان دروغ می گفتند، کسی که آنها را رد کند، رستگار نمی شد.[10] و نیز فرموده: سائل را به چیز کمی یا با نرمی و رحم دلی رد کنید؛ زیرا سائلی بسوی شما خواهد آمد که نه از انس است و نه از جن، تا ببیند رفتار شما را در آنچه خداوند به شما از فضل و کرمش بخشیده ببیند.[11] سائلین هم باید متوجه باشند که بشر فقط باید بسوی خدای جهان آفرین و روزی دهنده تمام مخلوقات، دریایی، صحرایی، زمینی، هوایی، موجودات ریز و ذره بینی و مخلوقات کوه پیکر، دست گدایی دراز کند، و به هیچوجه به مخلوقی که همچون خودش محتاج و درمانده و ضعیف و ناتوانست رو نزند و امیدوار نگردد زیرا که امیدش قطع خواهد شد، و بداند که رسول گرامی اسلام فرمود:
هر که «از خلق» بی نیاز گردد، خداوند او را بی نیاز سازد و هر که طلب خویشتن داری کند، خدا او را خویشتن دار سازد و هر که «ازخدا» سؤال کند، خدا به او ببخشد، و هر که بر روی خودش در سؤال را باز نماید، خداوند بر او هفتاد در از بیچارگی باز کند که چیزی، کوچکترین در آن را نبندد.[12] [1] . إنّ الله تعالی قد شکرَ لکَ ذلک ولکَ تمامُ عُمرِکَ سِعْهً مثلِ ما مضی. بحار، ج 96، ص 162.
[2] . سفینه البحار، ج 1، ص 192.
[3] . اسلام و مستمندان، ص 371.
[4] . ولکنّ الصدقه یومَ الجمعهِ تضاعفُ اَضعافاً. بحار، ج 96، ص 180.
[5] . مَن تصدَّقَ فی شهر رمضانَ بصدقهٍ صرَفَ الله عنه سَبعینَ نوعاً من البلاء، بحار، ج 96، ص 179.
[6] . نام ابوحمزه ثمالی است.
[7] . بحار، ج 12، ص 272.
[8] . یحسبُهُم الجاهلُ اَغنیاءَ من التَّعفٌّفِ. سوره بقره، آیه 273.
[9] . کشف الغمه، ص 141، حالات حضرت در میدان جنگ.
[10] . لاتقطعوا علی السّائل مسئلَتَهُ فلولا اَنّ المساکینَ یکذبوُنَ ما افلحَ من ردَّهُم. بحار، ج 96، ص 158.
[11] . ردّوا السائل ببذلٍ یسیرٍ او بلینٍ و رحمهٍ فانّه یأتیکم من لیس بانسٍ و لا جان لینظر کیفَ صنعَکم فیما خوّلکمُ الله، بحار، ج 96، ص 159.
[12] . من استغنی اغناهُ الله و مَن استعفَّ اعفَّهُ الله، و من سألَ اعطاهُ الله، و من فتحَ علی نفسِهِ باب َ مسئلهٍ، فتح الله علیه سبعینَ باباً من الفقرِ لایسدُّ ادناها شیءٌ، بحار، ج 96، ص 158.
سید حسین شیخ الاسلامی – وظایف ما در ماه مبارک رمضان، ص 102

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید