نویسندگان: دکتر محمد علی چلونگر* /علیاکبر عباسی**
دلایل مربوط بودن نامه 36 به حمله ضحاک بنقیسفهری
الف) ذکر نام ضحاک در نامه امام در منابع
متن نامه 36 و شواهد و قراین و بررسی منابع حاکی از آن است که این نامه پس از حمله و غارت ضحاک بن قیس بر اطراف کوفه و مقابله ننمودن فوری کوفیان با ضحاک و نگرانی علی (علیه السلام) نوشته شد. نام ضحاک هم در نامه عقیل و هم در نامه علی (علیه السلام) ذکر شده است. عقیل ـ که از بی وفایی کوفیان نگران شده بود ـ در نامهای به آن حضرت گفت که «…چون به مکه رسیدم، شنیدم مردم مکه میگویند که ضحاک بن قیس به حیره غارت برده و هر چه از اموال خواسته با خود برده است و به سلامت بازگشته است، اف بر این زندگی در این روزگار که ضحاک بتواند به تو گستاخی کند. ضحاک چیست! کمایی خودرو در دشتی هموار. و چون این خبر به من رسید، چنین پنداشتم که گویا یاران تو از یاری دادنت خودداری کردهاند. اکنون ای پسر مادرم، تصمیم خود را برای من بنویس! اگر آهنگ کشته شدن داری، برادرزادگان و فرزندان پدرت را پیش تو آورم…». (1)جواب نامه علی (علیه السلام) به عقیل تقریباً دو صفحه است که سید رضی کمتر از نصف آن را جمع آوری و در نهج البلاغه آورده است و به دلیل این که از وسط نامه تا پایان آن ذکر شده، ضمایر مطرح در خط اول نامه در نهج البلاغه نامفهوم است. در منابعی که کل نامه آمده، حقیقت امر روشن و کاملاً واضح است که امام نامه را در باره ضحاک بن قیس و شکست دادن سپاهیان غارتگرش نگاشته است. نام منطقهای که ضحاک غارت برد، قطقطانه و ثعلبیه بود. (2) در نامه علی هم به نام ضحاک اشاره شده و ایشان نوشته است:
آنچه در مورد غارت بردن ضحاک بر مردم حیره نوشته بودی، او کوچکتر از آن است که بتواند به حیره نزدیک شود، او با گروهی اسب سوار پیش آمده بود و آهنگ راه سماوه کرده بود و از واقعه و شراف و قطقطانه و آن نواحی گذشته بود و من لشگری گران از مسلمانان را به سوی او گسیل داشتم… . (3)
شروع نامه امام در نهج البلاغه با جمله لشکری انبوه از مسلمانان را به سوی او گسیل داشتم است.
ب) مطابقت ماجرا های حمله ضحاک با سخنان امام در نامه
ماجرا های حمله و غارت ضحاک با آنچه که در نامه امیر مؤمنان در باره لشکر دشمن ذکر فرموده، دقیقاً مطابقت دارد. در این نامه امام می فرماید:
… فلحقوه ببعض الطریق و قد طفلت الشمس للایاب فاقتلو شیئاً کلالا، فما کان إلا کموقف ساعه ی حتی نجا جریضاً بعد ما اُخِذَ منه بالمخنق و لم یبق منه غیر الرمق. فلا یأ بلای ما نجا… . (4)
برای مقابله با کشتار های ضحاک امام علی (علیه السلام) مردم کوفه را فراخواند که سستی کردند. امام خطبهای در نکوهش آنان خواند در نهایت، پس از مدتی درنگ، تعدادی از کوفیان ـ که حدوداً چهار هزار نفر بودند ـ (5) برای جهاد و مقابله با ضحاک آماده شدند که علی (علیه السلام) حجر بن عدی را به فرماندهی آنان انتخاب کرد (6) و حجر موفق شد به ضحاک ـ که در حال فرار به سمت شام و قلمرو معاویه بود ـ رسیده و وی را شکست دهد. در این درگیری یاران ضحاک و سپاهیان حجر نزدیک غروب آفتاب درگیر شدند و از یاران حجر دو تن به نام های عبدالله و عبدالرحمن فرزندان حوزه ازدی (7) و از نیرو های ضحاک نوزده و یا هفده تن کشته شدند. (8) ضحاک پس از آن، در برگشت به شام ـ که با گریز شبانه و پس از آن گم شدن در روز های بعد انجام گرفت ـ دچار گرفتاری و تشنگی شد و نزدیک بود که هلاک شود ـ که با رسیدن به گروهی از مردم در کنار آبی از مرگ نجات یافت. (9) این گرفتاری ضحاک که در برگشت از یارانش جدا افتاده بود و با دردسر های جدی مواجه شد و در نهایت جان، به در بردنش و رسیدن وی به نزد معاویه ـ (10) در نامه امام هم ذکر شده است.
این نامه نمیتواند پس از حمله و غارت بسر بن ارطاه بر یمن نوشته شده باشد؛ زیرا با حوادثی که برای بسر اتفاق افتاد، هماهنگی ندارد. بسر در سال چهلم هجری بر سرزمین های تحت حکومت امام (علیه السلام) حجاز و یمن حمله برد؛ امام در خطبه هایی که در جریان حمله بسر ایراد نمود، نکوهش بیشتری متوجه مردم کوفه نمود به دلیل این که آنان نسبت به زمان حمله ضحاک در سال 38 هجری بی تفاوتتر شده بودند و پاسخ مساعدی نمیدادند و مدت زمانی طولانی لشکر برای مقابله به اقدامات بسرفراهم نمیشد، تا جایی که بسر سر تا سر حجاز را در نوردید و به یمن رسید و امام در خطبهای فرمود: شنیدهام که بسر به یمن در آمده است، همانا میبینم که این مردم به شما چیره میشوند که آنان در باطل خود فراهمند و شما در حق خود پراکنده و پریش آنان با امام خود کار به امانت میکنند و شما کار به خیانت…». (11)
زمانی که بسیار دیر شده بود، فقط حدود دو هزار نفر برای تعقیب و جنگ با بسر آماده شدند و امام جاریه ی بن قدامه را بر رأس دو هزار نفر به تعقیب بسر فرستاد. (12) و پس از آن نیز گروهی دیگر را به فرماندهی وهب بن مسعود به همین مأموریت اعزام نمود. (13) جاریه به تعقیب بسر پرداخت و توانست وی را از قلمرو و حوزه حکومتی علی (علیه السلام) بیرون براند، ولی هیچ گاه به وی نرسید و نتوانست وی را به دام اندازد. بسر بدون هیچ گونه درگیری توانست سالم به قلمرو معاویه فرار کند. وهب بن مسعود خثعمی نیز به بسر نرسید و به هیچ یک از یاران او دست نیافت. (14) بسر در برگشت، خطاب به معاویه گفت که بدون حتی یک تن تلفات برگشتم:
…انی سرت فی هذا الجیش اقتل عدوک ذاهباً جائیاً لم ینکب رجل منهم نکبه… . (15)
وی انسان های بسیاری را کشت، خانه های بسیاری را سوزاند و مردم شهر های بسیاری را تهدید کرد. اشعاری در باره کشتارها و غارت های وی سروده شده است. (16) تعداد کشته های سپاهیان وی را سی هزار تن نوشتهاند. (17) از جمله کشته های بسر دو کودک عبیدالله بن عباس حاکم علی (علیه السلام) بر یمن بود که مادرشان در رثای آنها همیشه مویه و زاری مینمود و چنین سرود: (18)
ها(یا) من احس بنیی اللذین هما
کا لورتین تشظا عنهما الصدف
آی چه کسی از دو پسر من که همچون دو مروارید از صدف جدا ماندهاند خبر دارد؟
و در بیت چهارم به اسم بسر و باور نکردن این خبر هول انگیز نیز اشاره مینماید:
نبئت بسرا و ما صدقت ما زعموا
من قولهم و من الافک الذی اقترفوا
خبری از بسر به من رسیده که چه کرده، در حالی که من گفتهها و دروغ های آنان را باور نکردم
ج) شهادت حضرت امیر (علیه السلام) در جریان غارت بسر
هنوز جاریه ی بن قدامه فرمانده اعزامی علی (علیه السلام) برای تعقیب بسر برنگشته بود که امام به شهادت رسید و مردم مکه خطاب به جاریه میگفتند: «علی کشته شده، با تو برای چه کسی بیعت کنیم». (19) و مردم مدینه به نیابت از امام حسن (علیه السلام) با جاریه بیعت کردند. (20) علی (علیه السلام) بعد از غارت بسر زنده نبود که عقیل به ایشان نامهای بنویسد و ایشان هم جواب دهد و سپاه امام برای مقابله با بسر بسیار دیر آماده شد که امام متعاقب آن در خطبه فرمود: «کاش مرا هزار سوار از بنو فراس بن غنم بود که تا ایشان را میخواندی، سوارانی از ایشان نزد تو میآمدند تا زنده چون ابر تابستانی» (21) . و سپاه جاریه با نیرو های بسر هیچگاه درگیر نشد که صحبت از جنگ با لشگریان شام در هنگام غروب باشد و خود بسر هم دچار گرفتاری و تشنگی نشد. بنابراین، این نامه نمیتواند در باره ماجرای غارت بسر بن ارطاه نوشته شده باشد و مربوط به غارت ضحاک بن قیس فهری است. ضحاک اولین سردار مورد اعتماد معاویه بود که درخواست وی برای غارتگری را پذیرفت. پس از این که در شام شایع شد که علی همراه مردم عراق عازم شام است، به دستور معاویه شامیان برای مقابله جمع شدند و در باره محل نبرد به تبادل نظر پرداختند، اما کمی بعد، خبری جدید آمد که قاریان سپاه علی بر ضد او خروج کردند و او ناچار به ایشان پرداخت و پس از پایان نبرد نهروان کوفیان نظرش را در باره نبرد با شامیان نپذیرفتند و بین مردم کوفه پراکندگی ایجاد شد. در این شرایط و هنوز سپاه معاویه بازنگشته بود که وی ضحاک را فرا خواند و به او دستور حمله و ایجاد آشوب و ناامنی را داد. (22) علی (علیه السلام) برای مقابله با تهاجم ضحاک، حجربن عدی را روانه مناطق مرزی با شام نمود و ضحاک چون شنید که حجر به تعقیب او حرکت نموده فرار کرد. یاران حجر نزدیکی غروب آفتاب به نیرو های ضحاک رسیدند و با آنان درگیر شدند و سپاه ضحاک را شکست دادند. نهایتاً شب شد و سپاهیان امام دست از پیکار برداشتند و صبحگاهان اثری از ضحاک و یارانش ندیدند. بعدها ضحاک به پاس خدماتش به معاویه مدتی به حکومت کوفه هم رسید و در آنجا از حمله در سال های قبل یاد نموده و از کشتن عمرو بن عمیس بن مسعود، برادر زاده عبدالله بن مسعود در آن حمله وکشتن وی به دست خود با افتخار یاد میکرد. (23) او در صفین همراه معاویه و از سرداران مطرحش بود (24) و در زمان خلافت معاویه نیز سالار نگهبانانش گردید. (25) وی از ولایتعهدی یزید هم به شدت طرفداری نمود (26) و بعد از بیماری معاویه و مرگ او وصیت هایش را به یزید گفت (27) و بعدها بر ضد مروان بن حکم و به نفع ابن زبیر در درگیری مرج راهط کشته شد. (28) شروع غارتگریها با حمله اوست و در ادامه سرداران دیگر معاویه مثل نعمان بن بشیر و سفیان بن عوف و عبدالله خصرمی و مخصوصاً بسر بن ارطاه آشفتگیها و ناامنیها و کشتارهایی را در حوزه حکومتی حضرت علی (علیه السلام) انجام دادند.کشتار های بسر در این اردوکشی نظامی به حدود سیهزار نفر رسید. (29)
نتیجه
بر اساس آنچه در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با تجزیه و تحلیل سخنان امام علی (علیه السلام) در نامه 36 و بررسی و تدبر در حوادث و جزئیات غارتگری های سرداران معاویه در قلمرو حکومتی حضرت امیر (علیه السلام)، همچنین در نظر گرفتن شواهد و قراین، به این نتیجه میرسیم که نامه امام به برادرشان عقیل پس از غارت ضحاک بن قیس فهری و در باره آن غارتگری و مقابله سپاهیان علی با آشوبگران شامی نگاشته شده است؛ در حالی که مصححین و مترجمین و برخی از شارحین نهج البلاغه یا به شخصیت مورد نظر امام اشارهای نکردهاند و یا شخص غارتگر و سردار معاویه مد نظر امام در نامه را بسر بن ارطاه دانستهاند. همچنین زمان انجام حمله سپاهیان معاویه و مقابله سپاهیان امام به سال 38 هجری بوده است؛ در حالی که برخی از مترجمین آن را مربوط به سال 39 میدانند.
کتابنامه :
– نهج البلاغه، عبدالمحمد آیتی، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی و بنیاد نهج البلاغه، چاپ چهاردهم، 1377 ش.
– شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، بیروت: دار احیاء الکتب العربیه، 1962 .
– الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت: دارصار، 1385 ق/ 1965 م.
– الفتوح، ابن اعثم کوفی، تحقیق: علی شیری، بی جا: دار الاضواء، الطبعه الاولی [بی تا].
– الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الاضواء، الطبعه الاولی، 1410 ق.
– شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، بیروت: دار الآثار للنشر دار العالم الاسلامی، بی تا.
– نهج البلاغه، جعفر امامی و محمد رضا آشتیانی، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب، جاپ اول، 1384 ش.
– نهج البلاغه، محمد علی انصاری قمی، تهران: انتشارات نوین، [بی جا] [بی تا].
– انساب الاشراف احمد بن یحیی بن جابر بلاذری، تحقیق: شیخ محمد باقر محمودی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الاولی، 1974 م.
– تاریخ نامه طبری، بلعمی، تحقیق: محمد روشن، تهران: سروش، چاپ دوم، 1373 ش.
– نهج البلاغه، محمد بهشتی، انتشارات شهریور، چاپ سوم، 1379 ش.
– الغارات، ابواسحاق ابراهیم محمد ثقفی کوفی، تصحیح. میر جلال الدین حسین ارموی، تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 1356 ش.
– نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم [بی تا].
– توضیح نهج البلاغه، سید محمد حسینی شیرازی، دار العلوم، الطبعه الاولی، 1423 ق.
– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، حبیب الله خوئی، تصحیح: السید ابراهیم میانجی، طهران: منشورات مکتبه اسلامیه، 1389 ق.
– نهج البلاغه، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، چاپ سی و ششم، 1385 ش.
– اخبار الطوال، ابوحنیفه احمد بن داود دینوری، تحقیق: عبدالمنعم عامر، قاهره: دار احیاء الکتب العربیه، الطبعه الاولی، 1960 م.
– نهج البلاغه، مصطفی زمانی، مؤسسه انتشارات نبوی، چاپ چهاردهم، 1378 ش.
– نهج البلاغه منظوم، محمد حسن سلطانی، مصحح: سهراب اسدی، تهران: انتشارات به آفرین، چاپ دوم، 1379 ش.
– نهج البلاغه، داریوش شاهین، تهران: سازمان انتشارات جاویدان، [بی چا] 1361 ش.
– نهج البلاغه، مهدی شریعتی، انتشارات فرهنگ مکتوب، چاپ اول، 1382 ش.
– نهج البلاغه، سید جعفر شهیدی، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، 1372 ش.
– نبرد جمل، شیخ مفید، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی، چاپ اول، 1367 ش.
– نهج البلاغه، علی شیروانی، قم: انتشارات دار العلم، چاپ دوم، 1383 ش.
– نهج البلاغه، صالح صبحی، قم: دار الهجره، الطبعه الخامسه، 1412 ق.
– التاریخ الطبری، محمد بن جریر طبری، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دار التراث العربی، الطبعه الثانیه، 1387 ق/ 1967 م.
– نهج البلاغه، کاظم عابدینی مطلق، قم: نشر فراگفت، چاپ دوم، 1382 ش.
– نهج البلاغه، شیخ محمد عبده، بیروت: منشورات مؤسسات الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الاولی، 1993 م.
– نهج البلاغه، حسین عمادزاده، تهران: انتشارات شرف، [بی چا] [بی تا].
– نهج البلاغه، محسن فارسی، تهران: امیرکبیر، چاپ دوازدهم، 1383 ش.
– نهج البلاغه، علی نقی فیض الاسلام، [بی چا] [بی تا] [بی نا] [بی جا].
– نهج البلاغه، عزیز الله کاسب، نشر محمد، چاپ دوم، 1379 ش.
– نهج البلاغه، اسدالله مبشری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهاردهم، 1383 ش.
– مروج الذهب و معادن الجوهر، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، تحقیق: اسعد داغر، قم: دار الهجره، الطبعه الثانی، 1409 ق.
– نهج البلاغه، عبدالمجید معادیخواه، قم: نشر ذره، چاپ اول، 1374 ش.
– نهج البلاغه، محمد مقیمی، تهران: کتابفروشی سعدی، چاپ دوم [بی تا].
– وقعه صفین، نصر بن مزاحم منقری، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، القاهره، المؤسسه العربیه الحدیثه، البعه الثانیه، 1382 ق، افست قم: منشورات مکتبه المرعشی النجفی، 1404 ق.
– نهایه الارب فی فنون الادب، شهاب الدین احمد، نویری، قاهره: دارالکتب و الوثاق القومیه، اول، 1423 ق.
– نهج البلاغه، ترجمه حدود قرن پنجم و ششم، تصحیح: عزیز الله جوینی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1368 ش.
– التاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب یعقوبی، بیروت: دار صار، بی تا.
پی نوشت ها :
*استادیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
**دانشجوی دکتری تاریخ
1) الغارات، ج2، ص430 .
2) انساب الاشراف، ج2، ص438 .
3) الغارات، ج2، ص431-432 .
4) نهج البلاغه (شهیدی)، ص110.
5) انساب الاشراف، ج2، ص438؛ ن هایه الارب، ج20، ص255 .
6) انساب الاشراف، ج2، ص425؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص196؛ تاریخ الطبری، ج5، ص135؛ الکامل، ج3، ص377 .
7) انساب الاشراف ج2، ص438، در طبری فقط ذکر دو تن بون نام بردن از نامشان، ر.ک: تاریخ الطبری، ج5، ص135 .
8) انساب الاشراف، ج2، ص437؛ مقایسه شو با الفتوح، ج3، ص220 و نیز تاریخ الطبری، ج5، ص135؛ تاریخ نامه طبری، ج4، ص667 .
9) الغارات، ج2، ص441 .
10) همان، ص340 .
11) نهج البلاغه (شهیدی)، ص25 .
12) تاریخ یعقوبی، ج2، ص198 .
13) انساب الاشراف، ج2، ص455 .
14) همان، ص458 .
15) الغارات، ج2، ص639؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج2، ص17 .
16) شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج2، ص11.
17) همان.
18) انساب الاشراف، ج2، ص457؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج2، ص13؛ نهج البلاغه (عبده)، ص85 متن شعر در نهج البلاغه عبده تفاوت هایی جزئی با منابع دارد.
19) الغارات، ج2، ص639 .
20) انساب الاشراف، ج2، ص458 .
21) نهج البلاغه (شهیدی)، ص25 .
22) الغارات، ج2ف ص421 .
23) همان، ص437؛ انساب الاشراف، ج2، ص439 .
24) وقعه الصفین، ص360 .
25) اخبار الطوال، ص226 .
26) الامامه و السیاسه، ج1، ص188-189 .
27) اخبار الطوال، ص226 .
28) تاریخ یعقوبی، ج2، ص256 .
29) شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج2، ص11
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57