1 – قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ: ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُومِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ اظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْکْبَرِ: مَنْ اعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ انَّهُ فی طاعَهِ اللّهِ قَدِمَها اوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ اخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(1) سه حالت و خصلت در هر یک از مومنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی میباشد و از سختیها و شداید محشر در امان است. اوّل آن که به مردم چیزی را دهد که از آنان برای خویش میخواهد (آنچه برای خود میپسندد را به آنان عطا کند). دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنکه بداند آن حرکتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او سوّم از برادر مومن خود (به عیبی که در خود نیز دارد ) عیب جویی نکند تا آنکه آن عیب را از خودش دور سارد
2 – قال علیه السلام: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُوْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکا عَلی خَطیئَتِهِ .(2) سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد. و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.
3 – قال علیه السلام:ارْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقا لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْ سْتحْیا مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حسْنِ خُلْقِهِ مَعَ اهْلِهِ.(3) چهار خصلت است که در هرکس باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات میکند که از او راضی و خوشنود است:
1 – تقوای الهی با کارهایی که برای مردم به به دوش میکشد. 2 – راست گوئی و صداقت با مردم . 3 – حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتیهای در پیشگاه خدا و مردم. 4 – خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانوادهی خود.
4 – قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا.(4) ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود مادامی که از درون خود پند دهندهای داشته باشی و محاسبه(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحهات گردد.
5 – قال علیه السلام: وَ امّا حَقُّ بَطْنِکَ فَانْ لا تَجْعَلْهُ وِعا لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِکَثیرٍ، وَ انْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ.(5) حقّی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام – چه کم و چه زیاد – قرار ندهی و (نیز) در چیزهای حلال میانهروی کنی.
6 – قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّهِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ اشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(6) کسی که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهای نیک، سرعت مینماید و شهوات را زیر پا میگذارد و هرکس از آتش جهنم هراسناک باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه میکند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمیگرداند.
7 – قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَ مَذْهَبَهٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَ قِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.(7) دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و کاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(که گریبانگیر شخص شده) و (اما) کم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (که شخص به آن آراسته است).
8 – قال علیه السلام:اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَهُ الانْسانِ نَفْسَهُ.(8) تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و کنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.
9 – قال علیه السلام: سادَهُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الاخِرَهِ الاتْقیاء.(9) در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.
10 – قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.(10) هرکس برای (رضا و خوشنودی) خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند میگرداند.
11 – قال علیه السلام: إنَّ افْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(11) با فضیلتترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شکم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ناک).
12 – قال علیه السلام: مَنْ زارَ اخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ الْفَ مَلَکٍ، وَ هَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ الا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ.(12) هرکس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن که به وعدههای الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند کرد، و نیز هاتفی از پشت سر ندایش در دهد که بهشت گوارایت باد که از آلودگیها پاک شدی . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند رحمت فرایش خواهد گرفت.
13 – قال علیه السلام:إ نْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِکَ فَاعْتَذَرَ إلَیْکَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(13) چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی کند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.
14 – قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، کَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(14) تعجّب دارم از کسی که به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراکش اهتمام میورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمیدهد.
15 – قال علیه السلام: مَنْ اطْعَمَ مُوْمِنا مِنْ جُوعٍ اطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَ مَنْ سَقی مُوْمِنا مِنْ ظَمَا سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ کَسا مُوْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.(15) هرکس مومن گرسنهای را طعام دهد خداوند او را از میوههای بهشت اطعام مینماید، و هر که تشنهای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش میگرداند، و هرکس مومن برهنهای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی خواهد پوشاند.
16 – قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ، وَ الاَّْرا الْباطِلَهِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَ لایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّای هَلَکَ.(16) به وسیله عقل ناقص و نظریههای باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمیتوان به دین خدا دست یافت؛ تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض میباشد؛ پس هرکس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاک میگردد.
17 – قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَهٌ، وَ الاَّْخِرَهُ یَقْظَهٌ، وَ نَحْنُ بَیْنَهُما اضْغاثُ احْلامِ.(17) دنیا همچون نیمه خواب (چرت ) است و آخرت بیداری میباشد و ما در این میان این دو در خواب پریشانیم.
18 – قال علیه السلام: مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ انْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَکُونَ خُلَطاوُهُ صالِحینَ، وَ تَکُونَ لَهُ اوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ(18) از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نماید و معاشرینش افرادی صالح و نیکوکار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد که با آنان یاری گردد و کمک حال او باشند.
19 – قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَهٌ، فَیَنْبَغی لَکَ انْ تَنْظُرَ ما فیها.(19) آیههای قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینهای باز میشود شایسته است که خوب در آن بنگری.
20 – قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّه لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ یَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّهِ(20) هر که قرآن را در مکّه مکرّمه ختم کند نمیمیرد مگر آن که حضرت رسول اللّه و نیز جایگاه خود را در بهشت رویت مینماید.
21 – قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَ عَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِکَ یَجِبُ عَلَیْکُمْ تُشارِکُوهُمْ فی الاْجْرِ.(21) شماهائی که به مکّه نرفته اید و در مراسم حجّ شرکت نکرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی که بر میگردند، با آنها – دیدار و – مصافحه کنید تا در پاداش و ثواب حجّ آنها شریک باشید.
22 – قال علیه السلام: الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضا، مِنْ اعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.(22) راضی بودن به سختترین مقدّرات الهی از عالیترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
23 – قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَهٍ احَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَهُ غَیْظٍ رَدَّها مُوْمِنٌ بِحِلْمٍ، اوْ جُرْعَهُ مُصیبَهٍ رَدَّها مُوْمِنٌ بِصَبْرٍ.(23) نزد خداوند متعال حالتی محبوبتر از یکی از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظی که مومن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی که مومن آن را با شکیبائی و صبر بگذراند.
24 – قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.(24) هرکس مردم را عیب جوئی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست میکنند.
25 – قال علیه السلام: مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلی الصَّلاحِ، وَ ادَبُ الْعُلَما زِیادَهٌ فِی الْعَقْلِ.(25) هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر میکشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، سبب افزایش عقل است.
26 – قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍشَکُورٍ.(26) همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شکرگزاری را دوست دارد.
27 – قال علیه السلام:إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ اصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ.(27) زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها میگوید: چگونه شب را به روز رساندید؟ جواب دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار میگیریم.
28 – قال علیه السلام: ما تَعِبَ اوْلِیاء اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاَّْخِرَهِ.(28) دوستان و اولیاء خدا در فعالیّتهای دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمیاندازند و خود را خسته نمیکنند بلکه برای آخرت زحمت میکِشند.
29 – قال علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.(29) چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را میدانستند هر آینه آن را تحصیل میکردند گرچه با ریخته شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آبها در گردابهای خطرناک باشد.
30 – قال علیه السلام: لَوِ اجْتَمَعَ اهْلُ السّماء وَ الاْ رْضِ انْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.(30) چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.
31- قال علیه السلام: ما مِنْ شَیْیءٍ احبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ، وَ ما شَیْیءٌ احَبُّ إلی اللّهِ مِنْ انْ یُسْالَ.(31) بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوبتر از عفت شکم و عورت نیست، و نیز محبوبترین کارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش میباشد.
32 – قال علیه السلام: یابْنَ آدَم إ نَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْوُولٌ، فَاعِدَّ لَهُ جَوابا.(32) ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور میشوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع کننده و صحیح در مقابل سوالها) برایش مهیّا و آماده کن.
33 – قال علیه السلام: نَظَرُ الْمُوْمِنِ فِی وَجْهِ اخِیهِ الْمُوْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَ الْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.(33) نظر کردن مومن به صورت برادر مومنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.
34 – قال علیه السلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِاکْلَهٍ اوْ اقَلّ مِنْ ذلِکَ وَ إ یّاکَ وَ مُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فی کِتابِ اللّهِ.(34) بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را میفروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت کردن با کسی که قاطع رحم (کسی که ارتباط خویشاوندی را بریده) میباشد چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.
35 – قال علیه السلام: اشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَهُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَکَ الْمَوْتِ، وَ السّاعَهُ الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَهُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی، فَإمّا الْجَنَّهُ وَ إمّا إلَی النّارِ.(35) مشکلترین و سختترین لحظات و ساعات دورانها برای انسان، سه مرحله است:
1 – آن موقعی که عزرائیل بر بالین انسان وارد میشود و میخواهد جان او را برگیرد. 2 – آن هنگامی که از درون قبر زنده میشود و در صحرای محشر به پامی خیزد. 3 – آن زمانی که در پیشگاه خداوند متعال – جهت حساب و کتاب و بررسی اعمال – قرار میگیرد و نمیداند راهی
بهشت و نعمتهای جاوید میشود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.
36 – قال علیه السلام:إ ذا قامَ قائِمُنا اذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَ جَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ ارْبَعینَ رَجُلاً.(36) هنگامی که قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفدا و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر میدارد ودلهای ایشان را همانند قطعه آهن محکم مینماید، و نیرو و قوّت هر یک از ایشان به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.
37- قال علیه السلام:عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناء وَ تَرَکَ دارَالْبقاء.(37) بسیار عجیب است از کسانی که برای این دنیای زودگذر و فانی کار میکنند و خون دل میخورند ولی آخرت را که باقی و ابدی است رها و فراموش کرده اند.
38 – قال علیه السلام: رَایْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی ایْدِی النّاسِ.(38) تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران میبینم (یعنی قناعت داشتن ).
39 – قال علیه السلام: مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ اکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ ایْسَرِ ما فیهِ.(39) کسی که بینش و عقلش کاملترین چیزش نباشد هلاکتش آسانترین چیزش است.
40- قال علیه السلام:إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّهُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.(40) همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رها کردن سخنان و حرفهایی است که به حالش سودی ندارد. همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشکلات زندگی بردبار و شکیبا بودن و نیز دارای اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.
1- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3. 2- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3. 3- مشکاه الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48. 4- مشکاه الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5. 5- تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2. 6- تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3. 7- تحف العقول: ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3. 8- تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3. 9- مشکاه الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77. 10- مشکاه الا نوار: ص 166، س 3. 11- مشکاه الا نوار: ص 157، س 20. 12- مشکاه الا نوار: ص 207، س 18. 13- مشکاه الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3. 14- اعیان الشّیعه: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19. 15- مستدرک الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8. 16- مستدرک الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25. 17- تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 343، س 20. 18- وسائل الشیعه: ج 17، ص 647، ح 1، ومشکاه الا نوار: ص 262. 19- مستدرک الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3. 20- من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95. 21- همان مدرک: ج 2، ص 147، ح 97. 22- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16. 23- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21. 24- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64. 25- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304. 26- کافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25. 27- اصول کافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعه: ج 12، ص 189، ح 1. 28- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69. 29- اصول کافی: ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109. 30- اصول کافی: ج 1، ص 102، ح 4. 31- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3. 32- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5. 33- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3. 34- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26. 35- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق. 36- خصال: ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12. 37- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128. 38- اصول کافی: ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10. 39- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام. 40- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.