زیان رباخواری
رباخواری، تعادل اقتصادی را در جامعه ها به هم می زند و ثروت ها را در یک قطب اجتماع جمع می کند، زیرا جمعی بر اثر آن فقط سود می برند، و زیانهای اقتصادی همه متوجه گروه دیگر می گردد، و اگر می شنویم فاصله میان کشورهای ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر می گردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهای خونین است.
رباخواری، یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوند ها را سست می کند، و بذر کینه و دشمنی را در دلها می پاشد، و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد، اینجاست که بدهکار چنین می فهمد که رباخوار پول را وسیلهی بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده در اثر احتیاج تن به ربا می دهد، اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد، و حتی کار به جایی می رسد که فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس می کند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره، به رباخوار لعنت و نفرین می فرستد، تشنه خون او می شود، زیرا با چشم خود می بیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده، به جیب رباخوار ریخته می شود، در این شرایط بحرانی است که ده ها جنایت وحشتناک رخ می دهد، بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی می زند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی می کشد، و گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی در می آید.
این گسستگی پیوند تعاون و همکاری، در میان ملت ها و کشور های ربا دهنده، و ربا گیرنده، نیز آشکارا به چشم می خورد، ملت هایی که می بینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملت دیگری ریخته می شود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملت می نگرند، و در عین این که نیاز به قرض داشته اند منتظرند روزی عکس العمل مناسبی از خود نشان دهند.
این است که می گوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیه وام گیرنده به جا می گذارد، و کینه او را در دل خودش می پروراند و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملت ها سست می کند.
در آیه شریفه اشاره به تحریم ربای فاحش شده و با تعبیر اضعافاً مضاعفه بیان گردیده است، «یا ایها الذینَ آمنوا لا تأکلوا الربا أضعافاً مضاعفهً».[1] و در روایات اسلامی در ضمن جمله کوتاه و پرمعنایی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است، در کتاب وسایل الشیعه در مورد علت تحریم ربا چنین آمده است که هشام بن سالم می گوید امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«انما حَرََّمَ اللهُ عزوجل الربا لِکیلا یمتنعَ الناسُ مِن اصطناعِ المعروفِ»؛[2]
«خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند».
منظور از ربای فاحش این است که سرمایه به شکل تصاعدی در مسیر ربا سیر کند، یعنی سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعا مورد ربا قرار گیرند، و به همین ترتیب در هر مرحله، سود به اضافه سرمایه، سرمایه جدیدی را تشکیل دهد، و به این ترتیب در مدت کمی، از راه تراکم سود، مجموع بدهی بدهکار به چندین برابر اصل بدهی افزایش یابد و به کلی از زندگی ساقط گردد.
به طوری که از روایات و تواریخ استفاده می شود در زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در رأس مدت نمی توانست بدهی خود را بدهد، از طلب کار تقاضا می کرد که مجموع سود و اصل بدهی را به شکل سرمایه جدیدی به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد! در عصر ما نیز در میان رباخواران، این نوع رباخواری بسیار ظالمانه فراوان است.
نگارنده
در یکی از سفرها که برای تبلیغ عازم بودم به راننده کامیونی برخورد نموده و با او همسفر شدم. در مسیر راه بحث از ربا و رباخواران پیش آمد. فرد مزبور گفت: من روزی مبلغی پول از شخصی به عنوان قرض گرفتم و سودی برای آن قرار داد. نتوانستم به موقع سود آن ار پرداخت کنم و فقط اصل پول را برگردانیدم و سود او به عنوان قرض با سود جدید باقی ماند و خلاصه همین طور سود روی سود آمد تا نتیجتا کامیون را به عنوان سود پول ها از من گرفت و در حال حاضر، من راننده او و او مالک کامیون است، در حالی که اصل پول را به او برگردانیده ام.
حال باید دید نظر این انسان که تمام سرمایه خود را در اثر سود و ربا از دست داده است، نسبت به آن رباخوار بی انصاف چگونه خواهد بود، و لذ اگر گاهی در جراید می خوانیم که شخص رباخواری با وضع فجیعی به قتل رسیده است،تحقیقات نشان گر آن است که قتل او بر اثر همین فشار های مضاعفی بوده که بر افراد ضعیف وارد نموده و طرف مقابل راه خلاصی خود را در چنین راه های خطرناک و خلاف شرعی دیده است، لذا هر انسانی باید از رباخواری و ربا دادن بپرهیزد تا روزی چنین سرنوشت خطرناکی دامن او را نگیرد.
ربای قرضی
در قرض اعم از این که همجنس باشند که باکیل و وزن قرض داده شود یا شمارشی باشند مثل 20 تخته فرش با 21 تخته دیگر و یا وجه نقد صد هزار تومان به صد و ده هزار تومان، در همه موارد، حکم ربا دارد و اضافی آن هر چه باشد، حرام و اکل مال به باطل است.
در باب خرید و فروش اسکناس، فقهای ما دو نظر دارند. بعضی فرموده اند اگر اسکناس هم خرید و فروش شود و زیادی در آن باشد ربا و حرام است، لیکن بعضی از فقها فرموده اند در باب اسکناس چون عددی میباشد در اضافی آن اگر قرض باشد ربا و حرام است، لیکن اگر خرید و فروش شود از باب ربا بیرون می رود و حرام نیست. مثلا اگریک میلیون تومان اسکناس را بفروشد به یک میلیون و پنجاه هزار تومان، این پنجاه هزار تومان اضافی ربا نیست. لذا کسانی که این گونه خرید و فروش انجام می دهند هر کدام برای این که مستمسک شرعی برای خود داشته باشند به تفوای مرجع خود مراجعه نموده تا خدای ناخواسته گرفتار فعل حرام و ربا نشوند. برای این که بعضی از فقها حتی حیل باب ربا را قبول ندارند و بعضی دیگر حیل شرعیه در باب ربا را پذیرفته اند و مکلف وقتی به دستور مرجع خود عمل کرد دلیل شرعی برای خود دارد و در جامعه هم نمی توان آن شخص را رباخوار معرفی کرد.[3]
ربای حلال
در چند مورد ربا حلال است که عبارتند از:
1. اگر مسلمان از کافری که در پناه اسلام نیست ربا بگیرد، اشکال ندارد؛
2. زن و شوهر دایمی اگر از یکدیگر ربا بگیرند، حرام نیست؛
3. پدر و فرزند اگر از یکدیگر ربا بگیرند حرام نیست، لیکن بین مادر و فرزند، مشهور از فقها فرموده اند، ربا و حرام است.
«یا أیها الَّذین آمنوا اتقوا اللهَ و ذروا ما بِقیَ مِن الرّبا إن کُنتم مؤمنینَ فإن لَم تَفعلوا فَأذَنوا بحربٍ مِن اللهِ و رسولِهِ و أَن تُبتم فَلکم رئوسُ اموالَکم لا تَظلمون و لا تُظلمون»؛[4]
«ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بپرهیزید و آن چه از (مطالبات) ربا، باقی مانده رها کنید اگر ایمان دارید. اگر (چنین) نمی کنید بدانید با جنگ با خدا و رسول او روبه رو خواهید بود و اگر توبه کنید سرمایه های شما از آن شماست (اصل سرمایه بدون سود) نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود».
«یا أَیها الَّذینَ آمنوا لا تأکلوا الرّبا اَضعافاً مضاعفهّ و اتقوا الله لَعلکم تُفلحون»؛[5]
«ای کسانی که ایمان آورده اید ربا (سود پول) را چند برابر نخورید، از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید».
عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «درهمُ ربا عِندَ اللهِ أَشدُ مِن سبعینَ زنیهً کُلها بذاتِ محرمٍ»؛[6]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «یک درهم ربا نزد خداوند، از هفتاد مرتبه زنا با محارم خود بدتر است».
عَن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «درهمُ رباً أَشدُ عندَ اللهِ من ثَلاثین زنیهً کُلها بذاتِ محرمٍ مثلُ عمهٍ و خالهٍ»؛[7]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «یک درهم ربا نزد خداوند، از سی مرتبه زنا با محارم خود مثل عمه و خاله بدتر است».
عَن عشام بن الحکم أَنّه سألَ أبا عبدالله ـ علیه السلام ـ عَن علهِ تحریمِ الرّبا، فقال: «أَنَّه لو کانَ الرّبا حلالاً لترکَ الناسُ التجاراتِ و ما یَحتاجون إلیهِ فَحّرم اللهُ الربا لیفرَ الناسُ من الحرامِ إلی الحلالِ و إلی التجاراتِ من البیعِ و الشراءِ فَیبقی ذلک بینَهم فی القرضِ»؛[8]
هشام بن حکم از امام صادق ـ علیه السلام ـ از سبب حرمت ربا پرسید، آن حضرت فرمود: «اگر رباخواری حلال بود مردم تجارت (و کسب و کار و تولید) را رها می کردند، پس خداوند ربا خواری را حرام کرد تا مردم از حرام به سوی حلال و تجارت و خرید و فروش بروند، پس در میان مردم (فقط) ربا در قرض باقی ماند».
قال الصادقُ ـ علیه السلام ـ : «إذا أرادَ اللهُ بقومٍ هلاکاً ظَهر فیهِم الرّبا»؛[9]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر خداوند هلاکت و نابودی قومی را بخواهد، رباخواری در آنها پیدا می شود».
قال أبو عبدالله ـ علیه السلام ـ : «الرّبا سَبعونَ باباً اَهونَها عندَ اللهِ کالَّذی یَنکحُ أُمَهُ»؛[10]
امام صادق ـ علیه السلام ـ : فرمود: «رباخواری هفتاد در (به فساد و گناه) دارد که ساده ترین آنها نزد خدا مثل کسی است که با مادر خود ازدواج کرده است».
عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «درهمُ رباً اعظمُ عندَ اللهِ من سبعینَ زنیهً کلها بذاتِ مَحرمٍ فی بیتِ الحرامِ»؛[11]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «(گناه) یک درهم ربا نزد خداوند ازهفتاد مرتبه زنا با محرم خویش درخانه خدا، بزرگتر (و سنگین تر) است».[1]. سوره آل عمران، آیه 132.
[2]. وسایل (آل البیت)، ج18، ص 118.
[3]. برای آگاهی بیشتر در زمینه حیل باب ربا، علاقه مندان می توانند به فتوای مرجع تقلید خود مراجعه کنند.
[4]. بقره، آیات 279 ـ 278.
[5]. سوره آل عمران، آیه 129.
[6]. فروع کافی، ج1، ص 369.
[7]. تهذیب، ج2، ص 122.
[8]. فقیه، ج3، ص 567.
[9]. مجمع البیان، ج2، ص 390.
[10]. وسائل، ج12، ص 427.
[11]. تفسیر قمی، ص 84.
@#@
عن ابن بکیر قال: «بلغَ أبا عبدالله ـ علیه السلام ـ عن رجلٍ أنّه کانَ یأکل الرّبا و یُسمیهِ اللِّبأَ، فقال: لئن أَمکننی الله منه لأَضربن عنقَهُ»؛[1]
ابن بکیر گفت: به امام صادق ـ علیه السلام ـ خبر رسید که مردی ربا می خورد و اسم آن را (مثل) آغوز (اولین شیری که به کودک می دهند) می گذارد. پس امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر خداوند به من قدرت می داد گردن او را (با شمشیر) می زدم».
قال أمیر المومنین ـ علیه السلام ـ : «آکلُ الرّبا و موکلُهُ و کاتُبهُ و شاهداهُ فیهِ (فی الوزر) سواءٌ»؛[2]
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: «ربا خوار (گیرنده) و دهنده ربا و نویسنده و شاهدان (قرار داد ربا)، در گناه مساوی اند».
عن علی ـ علیه السلام ـ قال: «لَعَنَ رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فی الربا خمسهً: آکلهُ و موکلهُ و شاهدیه و کاتَبهُ»؛[3]
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: «پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ربا پنج نفر را لعنت کرد: رباخوار و ربادهنده و دو شاهد و نویسنده قرار داد ربا».
عن منصور بن حازم، عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «سألتُهُ عَن البیضهِ بالبیضتینِ قال: لا بأس بهِ، و الثوبِ بالثوبینِ، قال: لا بأسَ به، و الفرسِ بالفرسینِ، فقال: لا بأس به، ثم قال: کلُ شیءٍ یکالُ أو یوزنُ فلا یصلحُ مثلین بمثلٍ أذا کانَ مِن جنسٍ واحدٍ، فإذا کانَ لا یُکالُ و لا یوزنُ فلا بأس باثنینِ بواحدٍ»؛[4]
منصور بن حازم گفت: از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدم: «آیا یک تخم مرغ را می توان با دو عدد تخم مرغ معاوضه کرد؟ فرمود: اشکال ندارد. (پرسیدم:) یک لباس را به دو لباس (می توان فروخت؟) فرمود اشکالی ندارد. (پرسیدم:) یک اسب را با دو اسب (چطور؟) فرمود: عیبی ندارد. سپس امام (یک ضابطه ای) فرمود: هر چیزی که مکیل و موزون است وقتی (معامله جنس به جنس است) و از جنس واحد است گرفتن یا دادن اضافه حرام است (چون معامله ربوی است) و اگر مکیل و موزون نیست (بلکه معدود است) گرفتن و دادن اضافه اشکالی ندارد.
عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «الرّبا رباءان: أحدهما رباً حلالٌ، و الآخرُ حرامٌ، فأما الحلالُ فهو أن یقرضَ الرجلُ قرضاً طَمعاً أن یزیدُه و یعوضُه بأکثَر مما أخذهُ بلا شرطٍ بینهما، فإن اعطاهُ أکثرَ مما أخذهُ بلا شرطٍ بینهما فهو مباحٌ له، و لیسَ له عندَ اللهِ ثوابٌ فیما أقرضهُ، و هو قوله عزوجل «فلا یَربو عندَاللهِ» و أما الربا الحرامُ فهو الرجلُ یقرض قرضاً و یشترطُ أن یردَ أکثرَ مما أخذهُ فهذا هو الحرامُ»؛[5]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «ربا دو نوع است. یکی حلال و دیگری حرام است. ربای حلال آن است که مردی قرضی به دیگری می دهد به امید آن که قرض گیرنده هنگام پرداخت قرض خویش بر اصل قرض مقداری بیفزاید و بیشتر از آنچه قرض گرفته بوده (و شرط باز پرداخت بیشتر هم نکرده بودند) بپردازد، اگر قرض گیرنده مقداری بیشتر از آنچه قرض گرفته بوده به قرض دهنده بپردازد مباح است در حالی که شرط بازپرداخت بیشتر نکرده باشند و در عوض، قرض دهنده نزد خداوند ثوابی ندارد، به دلیل کلام خداوند که فرمود: «نزد خدا چیزی را قرض دهنده زیاد نکند»؛ ولی ربای حرام آن است که فردی به دیگری قرض می دهد و شرط می کند که بیش از آنچه قرض داده،باز پس بگیرد.
خطر رباخواری
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید خداوند متعال در آیات ربا نسبت به ربا سختگیری هایی فرموده که مانند آن را در هیچ یک از فروع دین خود جز دوستی با دشمنان دین، نفرموده و تغییراتی که در مورد سایر کبائر مانند زنا، شرب خمر، قمار و حتی قتل نفس شده و این نیست مگر آن که آثار شوم سایر گناهان از یک یا چند فرد تجاوز نمی کند آن هم در بعضی جهات و تنها در مرحله اعمال و افعال، ولی آثار شوم این دو گناه بنیاد دین را ویران و اثر ان را محو و نظام زندگی را فاسد کرده و روی فطرت انسانی پرده افکنده جلو چشمش را می گیرد.
جریان تاریخ، کتاب الهی را در این موضوع تصدیق کرده و دوستی و مداهنه با دشمنان دین، مسلمانان را به پرتگاه خطرناکی کشانید، پس بنابر این دین و آیین و عموم فضائل از میانشان رخت بر بست و کارشان بجایی رسید که دیگر مالک مال و آبرو و جان خودشان نباشند.
رباخواری و ثروت اندوزی و تراکم اموال هم مردم را به دو دسته ثروت مند و مستمند تقسیم کرد بالأخره کار به جنگ جهانی کشیده شد و فتنه ای بر پا شد که کوه ها را در هم فرو ریخت و زمین را بلرزه در آورد و انسانیت را تهدید به نابودی کرد و سرانجام شد آنچه شد و بزودی روشن خواهد گردید که بیانات قرآن درباره این گناه بزرگ از پیش گویی های این کتاب شریف بشمار می رود.[6]
عذاب رباخوار
قال النبیُ ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : «من أَکلَ الرّبا مَلأ اللهُ بطنَهُ ناراً بقدرِ ما أکلَ منه فأن کسبَ منه مالاً لم یقبل الله من عملِهِ و لم یَزل فی لعنهِ اللهِ و الملائکهِ ما دام منه قیراطٌ»؛[7]
پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «کسی که ربا بخورد خداوند شکمش را به مقدار آنچه خورده از آتش پر می کند، پس اگر از ربا مالی را بدست آورد عملش را نمی پذیرد و همیشه مورد لعن خدا و ملائکه است مادامی که قیراطی از مال ربایی نزدش باشد».
قال النبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : «لما أُسری بی ألی السماءِ رأیتُ قوماً یُریدُ أحدُهم أن یقومَ و لایقدرُ علیه عظم بطنه. فقلتُ: «من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاءِ الذین یأکلون الرّبا لا یقومون ألا کما یقومُ الّذی یتخبطهُ الشیطانُ من المسِ و أذا هم بسبیلِ آلِ فرعونَ یعرضونَ علی النارِ غُدَواً و عشیاً یقولون ربنا مَتی تقومُ الساعهُ»؛[8]
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «در شب معراج جماعتی را دیدم که گاه یکی از ایشان می خواست برخیزد از بزرگی شکمش نمی توانست. از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی اند؟ گفت: ربا خوارانند که روز قیامت بر نمی خیزند مگر مانند جن زده ها، ناگاه ایشان را بر سر راه آل فرعون دیدم که بامداد و شامگاه آتش بر ایشان عرضه داشته می شود و می گویند: خداوندا! چه وقت قیامت بر پا می شود؟».
قال النبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : «إذا ظَهر الزنا و الرّبا فی قریهٍ أُذن فی هلاکِها»؛[9]
پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده: «هرگاه زنا و ربا درقریه ای رواج یابد، در هلاکت اهلش اذن داده می شود».
قال النبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : «إذا أَکلت أمتی الرباءَ کانتِ الزلزلهُ و الخَسفُ»؛[10]
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده: «هرگاه امت من رباخوار شوند به زلزله و فرو رفتن مبتلا می شوند».
نظریه باطل
در دنیای کنونی جمعی از روشن فکران معتقدند که ربا یک ضرورت شکست ناپذیر اقتصادی است و جهان مترقی هرگز نمی تواند از آن بی نیاز باشد.
اما گفتار این گروه روشن فکر را دارای دو عنوان می توان فرض کرد: از طرفی صحیح و درست و از طرفی غلط و نادرست. به این ترتیب صحیح است که اسلام ربا را حرام و لیکن غلط است که ربا یک ضرورت شکست ناپذیر اقتصادی است.
بر همگان واضح است که امروز در عالم در نظریه بزرگ اقتصادی موجود است که سازمان خود را از اول بر پایه ربا پی ریزی نکرده اند و آنها عبارت از نظریه اسلام و نظریه کمونیستی است با آن همه اختلاف های فاحش که در اصول و فروع با هم دارند با یک فرق بزرگ که نظام کمونیستی امروز همه نیرو و قدرتی که بتواند نظام اقتصادی خود را اجرا کند در دست گرفته و برای پیشرفت مقاصد خود آن ها را بکار انداخته و اسلام همه نیروی خود را بسیج نکرده است و با وجود این هر روز رو به تکامل می رود.
بدیهی است هنگامی که اسلام حکومت رسمی خود را آغاز نماید در اولین فرصت اقتصادیات خود را بر اساس غیر از ربا استوار خواهد کرد زیرا که ضرورت های اقتصادی هرگز نمی تواند آن را عاجز کند تا به تصویب قوانین ربا ناچار گردد. چنانکه امروز کمونیست ها نظام خود را با ربا توأم نساخته اند و این ضرورت های ضروری نما آنها را از پیشرفت مقاصد خود عاجز ننموده است، بنابر این ربا از اول یک امر ضروری نبوده که دنیای امروز نتواند از زیر بار آن شانه خالی کند بلکه فقط ضرورتی است در عالم سرمایه داری، زیرا که این رژیم به خیال خود نمی تواند بدون ربا پایدار بماند و با وجود این دانشمندان بزرگ اقتصادی در دنیای سرمایه داری مانند دکتر شاخت، امروز بر علیه نظام ربا سخن می گوید و رسما اعلام می دارد که نتیجه حتمی ربا در جهان این است که سر انجام و با مرور زمان ثروت در دست عده کمی از مردم انباشته و رفته رفته، مجموع اجتماع بشر از آن محروم گردد و در اثر تورم ثروت میلیون ها نفر بشر به بندگی و بردگی طبقه ممتاز ثروتمند و سرمایه دار در آیند و ما بدون خواندن علم اقتصاد، مصداق این بردگی شوم را در دنیای سرمایه داری امروز به خوبی درک می کنیم.
آری یکی از بزرگترین معجزات اسلام این است که اصل ربا و احتکار را که محکم ترین پایه های سرمایه داری است، هزار سال پیش از پیدایش نظام سرمایه داری قدغن کرده است.[11]
قرض مطلوب نیست
انسان در مواردی باید به قرض روی آرود که ناچار بوده و دستش از همه جا کوتاه شده باشد به طوری که اگر قرض نکند گرفتار مشکلات بزرگترین می گردد یا این که فرصتی از دستش می رود یا در زندگی صدمه و لطمه ای می بیند.[1]. فروع کافی، ج1، ص 370.
[2]. فقیه، ج2، ص 90.
[3]. وسائل، ج12، ص 430.
[4]. تهذیب، ج2، ص 150.
[5]. وسائل، ج12، ص 454.
[6]. به نقل از: گناهان کبیره، ص 170.
[7]. مستدرک الوسائل، کتاب تجارت، ص 478.
[8]. مستدرک الوسائل، کتاب تجارت، ص 478.
[9]. مستدرک الوسائل، کتاب تجارت، ص 478.
[10]. مستدرک الوسائل، کتاب تجارت، ص 478.
[11]. اسلام و نابسامانی های روشنفکران به قلم سید قطب به نقل از: (گناهان کبیره، شهید دستغیب، ص 178).
@#@ در غیر از این موارد خود را مدیون کردن، جز اغتشاش فکری و ناراحتی روانی و غم و غصه فراوان، چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمودند: «من از سه چیز به خدا پناه می برم: یکی از غلبه بدهکاری و زیادی طلبکار، دوم از غلبه دشمن و زیادی آن، سوم از زیادی زنان بیوه که مردان رغبت ازدواج با آنان را ندارند».[1]
یعنی زیادی بدهی پریشانی فکری می آورد، زیادی دشمن موجب سلب آسایش می شود و زیادی زن بدون سرپرست ممکن است موجب فساد اجتماعی گردد. لذا اگر در جامعه ای این سه آفت باشد، آسایش و سلامتی در آنجا نخواهد بود.
همچنین از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت شده است: «کسی که می خواهد زود پیر و فرتوت نشود، باید لباس سبک بپوشد» از آن حضرت سؤال شد که منظور از لباس سبک چیست؟ در جواب فرمود: «یعنی خود را بدهکار نکند».
در روایت دیگری آمده است که آن حضرت فرمود: «در روز قیامت، شخص بدهکاری که قرض خود را نداده می آورند، اگر در نامه عملش حسنات باشد، آن را به پرونده طلبکار منتقل می کنند و اگر حسنات نباشد، از گناهان طلبکار به نامه اعمالش اضافه می نمایند».[2]
قرض برای ازدواج و حج
گفتیم تا آنجا که ممکن است، انسان نباید خود را مقروض کند، اما در دو مورد است که به دلیل اهمیت آنها، مقروض شدن پسندیده و ستوده است و خداوند تضمین کرده که در این دو مورد، قرض فرد مقروض را پرداخت خواهد کرد. این دو مورد ازدواج و زیارت بیت الله الحرام است. در این باره روایتی آمده که شایان یادآوری است.
فردی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا انسان می تواند قرض بگیرد و به حج رود؟ آن حضرت فرمود: آری، سپس پرسید: آیا می تواند برای ازدواج قرض کند؟ حضرت فرمود: آری. شخص محتاج به ازدواج می تواند قرض کند و منتظر عنایت خداوند باشد که روزی خداوند در صبحگاه و شامگاه برای این امر می رسد.[3]
اهمیت این دو موضوع بر کسی پوشیده نیست. ازدواج موجب جلوگیری از فساد اجتماعی و اخلاقی شده و حج موجب شوکت اسلام و مسلمین می باشد. مؤمنین باید به این دو امر توجه لازم را داشته و افرادی را که برای دریافت قرض مخصوصا در این دو مورد به آن ها رجوع می کنند، از خود دور ننمایند و صندوقهای قرض الحسنه نیز باید این دو موضوع را در اولویت قرار دهند.
سارق کیست؟
امروزه دزدی به صورتهای مختلف انجام می گیرد: عده ای سر راه مردم در جاده، خیابان و کوچه می ایستند و از مردم دزدی می کنند، شاید بتوان گفت که این نوع دزدی،دزدی آشکار است، عده ای نیز با کم کاری و کارشکنی در اداره یا کارخانه دزدی می کنند که می توان گفت این نوع دزدی، مخفیانه است. همچنین عده ای قرض می گیرند، به شرط آن که به موقع آن را بپردازند، ولی اهمیتی به پرداخت آن نمی دهند، این هم یک نوع دزدی خائنانه است.
قال الصادق ـ علیه السلام ـ : «مَن استَدانَ دیناً فلَم ینوِقَضاءَهُ کان بمنزلهِ السارقِ»؛[4]
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «کسی که قرض کند و قصدش این باشد که آن را نپردازد، همچون دزد خواهد بود».
در حدیث دیگر از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است:
«إنما رجلٌ أتی رَجلاً فاستقرضَ منهُ مالاً و فی نیتِهِ أَن لا یؤدیَهُ فذلکَ اللُصُّ العادی»؛[5]
«اگر شخصی از دیگری مالی قرض کند و نیتش این باشد که آن را نپردازد، یک نوع دزدی آشکار است».
مؤمن خیانت نمی کند
خیانت همچون دزدی صورت های متفاوتی دارد: یک مورد آن، این است که فردی از دیگری پول قرض کند، ولی آن را به موقع نپردازد و بدهی خود را به بوته فراموشی بسپارد.
شخصی به نام ابوثمامه، ازاصحاب امام جواد ـ علیه السلام ـ نقل می کند که از آن حضرت سؤال کردم که میخواهم به زیارت مکه و مدینه بروم، ولی بدهکارم. حضرت فرمود: اول بدهی ات را بپرداز و سپس به زیارت برو و سعی کن در زیارتگاه، در حالی خداوند به تو نظر کند که بدهکار نباشی، زیرا اگر بتوانی بدهی ات را پرداخت کنی ولی نپردازی و به زیارت بروی،خیانت کرده ای و مؤمن خیانت نمی کند. «فإنَّ المؤمنَ لا یَخونُ»؛[6]
و از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت شده است: «گناهی بزرگتر از این نیست که شخصی بمیرد، در حالی که بدهکار باشد و اموالی پس انداز نکرده باشد که بدهی او را بدهند».
و نیز روایت شده از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که فرموده اند:
«رأیتُ علی البابِ السابعِ مِن الجنهِ مکتوباً: لا إله إلا اللهُ، محمدٌ رسولُ اللهِ، علیٌ ولیُ اللهِ، بیاضُ القلوبِ فی أربعِ خصالٍ عیادهُ المریضِ و اتباعُ الجنائزِ و شراءُ و الأَکفانِ و ردُ القرضِ»؛[7]
«دیدم در جلوی در هفتم بهشت نوشته شده بود: لا إلا إلا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله، سفیدی و نورانیت قلب ها در چهار خصلت است: «عیادت مریض، تشییع جنازه، کفن خریدن برای خود (جهت آمادگی برای مرگ)، پرداختن قرض».
این همه تأکید برای پرداخت قرض و بدهی، بدین علت است که اگر این مسئله کاملا رعایت شود، به همه نیازمندان رسیدگی خواهد شد و هر فردی به راحتی می تواند قرض الحسنه دریافت کند، در غیر این صورت، جامعه به ربا و قرض های ربوی رو خواهد آورد. حس بد بینی با نپرداختن بدهی در جامعه ظهور پیدا کرده، آنگاه مردم از قرض دادن شانه خالی می کنند.
فرزند سیابه
عبدالرحمن بن سیابه گفت: هنگامی که پدرم از دنیا رفت یکی از دوستان او به در خانه ما آمد، پس از تسلیت گفتن پرسید: آیا پدرت از مال و ثروت چیزی گذاشته؟ گفتم: نه، کیسه ای که در آن هزار درهم بود به من داد. گفت: این پول را بگیر و در خرید و فروش، سرمایه خود قرار ده، به رسم امانت در دست تو باشد، سود آن را به مصرف احتیاجات زندگی برسان و اصل پول را به من برگردان. بسیار خرسند شدم، پیش مادرم آمده و جریان را شرح دادم، شبانگاه نزد کس دیگری از دوستان پدرم رفتم، او سرمایه مرا پارچه های مخصوصی خرید و دکانی برایم تهیه کرد، در آنجا به کسب مشغول شدم.
اتفاقا خداوند بهره زیادی از این کار روزی من فرمود: تا این که ایام و موسم حج رسید، در دلم افتاد که امسال به زیارت خانه خدا بروم. پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او مطرح کردم. گفت: اگر چنین خیالی داری، اول امانت آن مرد را رد کن و پول او را بده، بعد برو. من هزار درهم را فراهم نموده، پیش او بردم. گفت، شاید آنچه من دادم کم بوده اگر مایلی زیاد تر بدهم. گفتم: نه، خیال دارم به مکه مسافرت کنم. مایل بودم امانت شما مسترد شود.
پس از آن به مکه رفتم در بازگشت با عده ای خدمت حضرت صادق ـ علیه السلام ـ در مدینه رسیدیم، چون من جوان و کم سن بودم، در آخر مجلس نشستم. هر یک از مردم سؤالی می کردند و ایشان جواب می داد. همین که مجلس خلوت شد مرا پیش خواند، جلو رفتم. فرمود: کاری داشتی؟ عرض کردم: فدایت شوم، من عبدالرحمن پسر سیابه هستم. از پدرم پرسید، گفتم، او از دنیا رفت. حضرت برایش طلب آمرزش نمود. آنگاه پرسید: آیا ثروت و مالی گذاشته است؟ گفتم: چیزی به جای نگذاشته. سؤال فرمود: پس چگونه به حج رفتی؟ من داستان رفیق پدرم و هزار درهمی که داده بود، به عرض ایشان رساندم. ولی آن جناب نگذاشت همه آن را بگویم. در بین پرسید: آیا هزار درهم او را دادی؟ گفتم: بلی، به صاحبش رد کردم. فرمود، احسنت، خوب کردی، اینک تو را وصیتی بکنم. عرض کردم: بفرمایید.
قال: «علیک بصدقِ الحدیثِ و أداءِ الأمانهِ تَشترکُ الناسَ فی اموالِهم هکذا و جَمَعَ بین اصابِعهِ»؛
فرمود: «بر تو باد به راستی و درستی و رد امانت، که اگر حفظ این سفارش را بکنی، در اموال مردم شریک خواهی شد، این سخن را که گفت انگشتان مبارک خویش را در هم داخل کرد و فرمود: این چنین شریک آن ها می شوی».
من دستور آن حضرت را مراعات نموده و عمل کردم، وضع مالی ام به جایی رسید که زکات یک سالم سیصد هزار درهم شد.[8]
بدهی شهید
آنچه در روایت مربوط به شهادت آمده این است که هروقت مجاهد در راه خدا به شهادت رسیده خداوند تمام گناهان او را، غیر از بدهکاریهایش می آمرزد، زیرا بدهی مربوط به حق الناس است و شهید هنگامی آمرزیده خواهد شد که صاحب حق از آن بگذرد. در این باره امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
«کلُ ذنبٍ یُکفُرُهُ القتلُ فی سبیلِ اللهِ إلا الدَینَ، لا کفارهَ له إلا إداءُهُ أو یَقضیَ صاحبُهُ او یعفُوَ الذی لَهُ الحقُ»؛[9]
«تمام گناهان شهید در راه خدا پوشیده و بخشیده می شود، مگر بدهکاری او که کفاره ای ندارد، مگر این که پرداخت شود و یا وصی او به جای او آن قرض را بپردازد و یاصاحب حق آن را عفو نماید».
در روایت دیگر آمده است:
«أولُ قطرهٍ من دمِ الشهیدِ کفارهٌ لِذنوبِهِ إلا الدَّین فإنَّ کفارتَهُ قضاءُهُ»؛[10]
«اولین قطره از خون شهید کفاره گناهان اوست، بجز دین که کفاره اش پرداخت آن است».
مهلت دادن
افرادی باید خود را مقروض نمایند که قدرت پرداخت به موقع آن را داشته باشند. با این وصف اگر مقروض یا بدهکار تنگدست بود و یا توانایی پرداخت آن را نداشت، باید طلبکار به او مهلت دهد و به او فشار مالی نیاورد. امام صادق ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل می کند که آن حضرت فرموده است:
«لیسَ لِمُسلمٍ أن یُعسَر مسلماً»؛[11]
«مسلمان نباید از مسلمان دیگر در حال تنگ دستی دینش را طلب کند».[1]. وسائل، ج8، ابواب قرض، باب کراهت الدین.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. وسائل، ج8، ابواب الدین و القرض، باب وجوب نیت قضاء الدین.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. مستدرک الوسائل، ج7، باب وجوب نیت قضاء الدین.
[8]. سفینه البحار، لفظ عبدالرحمن (به نقل از: پند تاریخ، ج1، ص 215).
[9]. وسائل، ج8، ابواب الدین و القرض، باب وجوب نیت قضاء الدین.
[10]. همان.
[11]. همان.
همچنین آن حضرت فرموده است: «کسی که شخص تنگدستی را مهلت بدهد، خداوند روز قیامت بر سر او سایه می افکند، آن روزی که سایه ای جز سایه خداوند نیست».
از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است «خداوند در روز قیامت عده ای را زیر سایه عرش قرار می دهد که صورتهایشان از نور است و بال و پرهایشان از نور و بر کرسیهایی از نور می نشینند. در آن حال منادی صدا می زند که این ها قومی هستند که بر مؤمنان آسان گرفتند و شخص تنگدست را مهلت دادند تا متمکن شود و آنگاه پول خود را وصول کردند».
نکته
شایان یاد آوری است که برخی از افراد سودجو از این قانون اسلام و سفارشی که در مورد بدهکار و شخص مقروض شده که در صورت عدم تمکن مالی به او مهلت دهید و فشار نیاورید، سوء استفاده نموده و اموال خود را به نام دیگران می کنند، و یا مخفی نموده و اعلان ورشکستگی می نمایند و گروهی دیگر سعی می کنند طلب کاران را به نوعی وادار کنند که هر کدام از مقداری از طلب خود بگذرند (قسمتی از آن را ببخشند) که در این صورت طلبکار وقتی می بیند همه اموالش در معرض نابودی است، چاره ای برای خود جز قبول نمی بیند و می پذیرد، لیکن طیب خاطر ندارد و الباقی بر فرد بدهکار حلال نمیشود و باید یا کل بدهی خود را بپردازد یا رضایت باطنی طرف را حاصل نماید، و گرنه در فردای پس از مرگ گرفتار طلبکار خود می شود و جزو انسان های سارق محسوب می گردد که روایات آن بیان شد.
علی محمد حیدری نراقی – گناهان کبیره، ص 239 .