نویسنده: احمد عیسی فر
زهد و عبادت حضرت زینت علیها السلام
حضرت زینب کبری علیها السلام تمام شبش را به عبادت می پرداخت و در دوران حیات خود هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقب به لقب «عابده آل علی» شد. از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «این مخدره حتی در شب یازدهم عاشورا هم نماز شبش ترک نشد و نشسته نماز خواند. ارتباط و عبادت زینب آن چنان با خدا قوی بود که دیگران از آن حضرت التماس دعا داشتند». نقل است که حضرت سیدالشهداء علیه السلام در هنگام وداع آخر به خواهرش می فرماید: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله اللیل» یعنی خواهرم مرا در نماز شب فراموش مکن.
مصائب و مشکلات نتوانست در روحیه زینب اثرگذاشته و ارتباط آن حضرت را با خدا قطع کند، فاطمه بنت الحسین علیها السلام می گوید: «و اما عمتی زینب فانها لم تزل قائمه فی تلک الیله فی محرابها الی ربّها» یعنی عمه ام زینب در شب دهم محرم پیوسته در محراب عبادتش قائم بود و به راز و نیاز می پرداخت و به درگاه الهی استغاثه می کرد».
در جریان اسارت هم زینب خود را نباخت و هم چنان به عبادت ادامه داد، امام سجاد علیه السلام فرمود: «عمه ام زینب در طول راه کوفه و شام همیشه نماز شب را به پا می داشت، در برخی از منازل بین راه می دیدم که نشسته نماز می خواند، پرسیدم چرا نشسته نماز می خوانی؟ گفت: به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، چون غذایی که به ما می دهند کم است من غذای خود را بین کودکان تقسیم می کنم و اکنون سه روز است که چیزی نخورده ام».
شجاعت و شهامت حضرت زینب علیها السلام
از امتیازات و ویژگیهای دیگری که زینب کبری علیها السلام دارد شجاعت است. شجاعتی علی گونه که در عاشورا بسیار مورد نیاز بود. اگر ذره ای ترس و وحشت از حکومت طاغوتی و جبّار یزید در دل ایشان بود، هیچگاه نمی توانست پیروز شود، شجاعت زینب باعث می شود تا در مجلس یزید خطبه ایراد کند و او را مفتضح نماید. زینب بارها جان امام سجاد علیه السلام را از مرگ حتمی نجات داد. یکی از نویسندگان در این باره می گوید: «برخورد و عکس العمل زینب در برابر دشمنان بسیار اعجاب انگیز است. زینب با جباران و ظالمین مقابله می کرد در حالی که آنان در اوج عظمت و اقتدارشان بودند، ولی زینب، تنها، غریب، بی کس و در حالت اسارت و مظلومیت بود که یاری داشت و نه معینی، جز اطفال و مردی بیمار از اهل بیت!»
محمدحسنین سابقی درباره قوت قلب و شجاعت حضرت زینب می گوید: «زینب شیرزنی از خاندان بنی هاشم است، آن چنان که با صدای بلند ندا سر داد. که کاخ سلطنت امویان ستمگر غاصب از جای کنده شد؛ و در مجلس یزید میگسار و سفاک سخنرانی نمود. یزیدی که در آن روز زمام امور عرب را به دست داشت و سلطان بلاد بود، و با ابهت و پادشاهیش و هیبت سلطانیش و در حالی که پاسبان ها با شمشیرهایی از نیام برکشیدن اطراف او را گرفته بودند و مجلس هم مملو از افراد مختلف بود، زینب سخنانی ایراد کرد که او و اطرافیانش را مفتضح نمود.
ایثار حضرت زینب علیها السلام
ایثار از ماده «اثر» بوده و چنانکه راغب می گوید: «اثر» یعنی چیزیکه بر وجود شیء دیگری دلالت دارد. علامه طباطبائی می فرماید: «ایثار، یعنی مقدم داشتن غیر برخود». در قرآن مجید درباره ایثار آمده است: «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» یعنی مهاجران را بر خود مقدم می دارند، هر چند که خود بدان نیاز داشته باشند!
اینکه می بینیم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام هنگام دعا اول مؤمنین و مؤمنات را دعا می کند، و در جواب فرزند خود، امام حسن علیه السلام می فرماید: «الجار ثم الدار» نمونه بارزی از ایثار است. زینب، در عاشورای حسینی، هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشته و به پیشگاه الهی تقدیم نمود. رها کردن همه زندگی و شوهر و فرزندان خود در مدینه، تقدیم کردن دو فرزند دیگرش برای شهادت در رکاب برادر، تحمل کردن قتل و غارت و به اسیری بردن و بسیاری از کارهای دیگر همه، نشانه ایثار و از خود گذشتگی حضرت زینب است. همچنین تقسیم کردن غذای خود در بین اسرا و تحمل کردن گرسنگی به مدت سه روز یا بیشتر، همه از نمونه های بارز و آشکار ایثار آن بزرگوار است. در ایثارگری زینب علیها السلام همین بس که بگوییم، وی بارها و بارها، جان امام سجاد علیه السلام را از مرگ حتمی نجات داد و در هنگام خطر، خود را «پیش مرگ» امام علیه السلام می کرد.
فصاحت و بلاغت حضرت زینب علیها السلام
دیگر از ویژگی های حضرت زینب که به او موقیعت مخصوص می داد، فصاحت و بلاغت بود. زینب همچون پدر بزرگوارش زیبا سخن می گفت. آن چنان زیبا و با منطقی قوی و استوار که فرصت هر نوع خدشه و اظهارنظر را از دیگران می گرفت.
مسلماً در کوفه و شام، شمشیر و سنان به کار نمی آمد، شمشیر و سنان، به مقدار نیاز در کربلا و عاشورا به کار رفته بود؛ در آنجا سخن گفتن لازم بود و منطقی پولادین.
زینب این سلاح را دارا بود. شیوه سخن گفتن را به خوبی از پدر آموخته بود. می دانست در کوفه چگونه باید سخن بگوید و در شام چطور. با نگاهی به خطبه های ایشان فصاحت و بلاغت آن برای ما نمایان می شود. می بینیم که جملات فصیح، در خور فهم مخاطبین و بنا به مقتضای حال و مقام ادا شده است. حضرت زینب علیه السلام در کوفه به یک نحو سخن رانده و در شام، درمجلس یزید به گونه ای در خور آن مجلس.
تربیت حضرت زینب علیها السلام
اساس و منشاء همه فضایل در تربیت صحیح و درست نهفته است، اما قبل از هر چیز، مربی و کسی که امر تربیت اطفال را عهده دار گردیده اهمیت دارد. اولین چیزی که در تربیت مورد نیاز است این است که مربی خودش باید فردی کامل و عامل باشد تا بتواند از عهده این امر مهم و خیر برآید. این خود امتیازی است که حضرت زینب علیها السلام از مربیان و معلمانی برخوردار بوده است که جزیره العرب، بلکه پهندشت کره خاکی در طول تاریخ به خود ندیده و نمی بیند.
در باب تربیت زینب علیها السلام شاید نیازی نباشد که سخنی بگویی، چرا که در گذشته گفتیم که فضّه، کنیز حضرت زهرا در نتیجه ارتباط و شاگردی در مکتب خاندان رسالت به چه مقاماتی رسیده بود. زینب خود از سلاله ولایت و رفیعه وحی است. پس مسلماً به مراتب بیشتر از دیگران از محضر حضرات خمسه طیبه بهره جسته است. به علاوه زینب علیها السلام تربیتی مخصوص داشت و می بایست به گونه ای ساخته شود که در هنگام مواجه با مصایب و نوایب تحمل و صبر خود را از دست نداده و در مقابل تندباد چون کوه استوار بماند. لذا تربیت مخصوص زینب، به خاطر مسئولیت خطیری که در آینده بر دوش او گذاشته می شد، از همان زمان کودکی وی شروع شد. اولین معلم و مربی او وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود. به طوری که در گذشته گفتیم، حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وقتی خواب زینب را از زبان شیرین کودکانه اش می شنود، می فرماید: «دخترم! دنیا به خاطر فقدان این بزرگان سیاه شده و تو در مصیبت اینان لباس عزا و مصیبت بر تن خواهی کرد». این، در حالی است که زینب پیش از پنج سال ندارد. پس از آن حضرت مادرش، فاطمه و پدرش علی و برادرش امام حسن و امام حسین علیها السلام سعی بسیار در تربیت و پرورش زینب داشتند. همه تلاش می کردند زینب را آماده و مهیّا کنند تا بتواند مصایب و مشکلات سخت و دشوار را تحمّل کند.
سخاوت در خردسالی
روزی که امام علی علیه السلام میهمانی همراه خود به منزل آورده بود. آن گاه به فاطمه علیها السلام فرمود: «در خانه چه داری؟» عرض کرد: «تنها قرصی نان است که آن را برای دخترم زینب گذارده ام». زینب علیها السلام اگر چه آن زمان چهار ساله بود وقتی این سخن را شنید گفت: «مادر جان نان را برای مهمان ببرید».
منبع: عیسی فر، احمد؛ (1384)، زنان نامدار شیعه، تهران: رایحه عترت، (1387).