در زندگی و داستان کوچک حضرت یونس ـ علیه السلام ـ که در قرآن آمده، درسهای بزرگ است که در این جا به پارهای از آنها اشاره میشود:
1. باید در امور، به خصوص نفرین برای نابودی افراد، شتابزدگی نکرد، و تا احتمال هدایت وجود دارد، با کمال صبر و مقاومت و وقار، برای هدایت مردم تلاش نمود. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر همین اساس رفتار میکرد، در یکی از موارد، سرسختی و لجاجت مشرکان به جایی رسید که نزدیک بود پیامبر اسلام آنها را نفرین کند. خداوند به او خطاب نموده و فرمود:
«فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَکْظُومٌ؛ اکنون که چنین است صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی گردید) در آن هنگام خدا را خواند در حالی که قلبش پر از اندوه بود.»[1]
2. در میان اقوامِ گنهکار مشمول عذاب الهی، تنها یک قوم که همان قوم یونس ـ علیه السلام ـ بودند قبل از عذاب ایمان آوردند و نجات یافتند، و این موفقیت به خاطر راهنماییهای یک عالم آگاه و دلسوز اتّفاق افتاد.
خداوند در قرآن میفرماید: «چرا در هیچ یک از شهرها و آبادیها به موقع ایمان نمیآورند تا موجب جلوگیری از عذاب آنها شود، جز قوم یونس ـ علیه السلام ـ که آنها به موقع ایمان آوردند و از عذاب رسوا کننده دنیا نجات یافتند، و تا پایان زندگیشان از مواهب زندگی بهرهمند شدند.»[2] اگر دیگران هم چنین باشند مانند آنها نتیجه خوبی خواهند گرفت.
3. خداوند در بیان نجات یونس ـ علیه السلام ـ میفرماید:
«فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ـ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ یونس ـ علیه السلام ـ در آن ظلمتهای متراکم (داخل شکم ماهی) فریاد زد: خداوندا! جز تو معبودی نیست، تو منزّه هستی، و من از ستمکارانم ـ ما دعای او را به اجابت رساندیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.»[3]
از جمله: «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ و همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.» فهمیده میشود که این یک قانون سرنوشت ساز برای همه مؤمنان است و اختصاصی به یونس ـ علیه السلام ـ ندارد، هر مؤمنی باید دارای این ویژگیها باشد یعنی:
1. به حقیقت توحید و معبود یکتا توجّه کند.
2. ذات پاک خدا را از هر گونه عیب و نقص منزه بداند.
3. به گناه خود اعتراف و اقرار کند.
چرا که مجازاتهای الهی به دو گونه است: 1. مجازات استیصال 2. مجازات تنبیهی، در مجازات تنبیهی قبل از ورود مجازات، اثر مجازات به بنده میرسد، و اگر بنده خود را پاک سازد، نجات پیدا میکند.
4. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ در مناجات و راز و نیاز خود به خدا عرض میکردند:
«اَللّهُمَّ لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً؛ خدایا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن، هرگز به خودم وانگذار.»
اُمّ سلمه ـ علیه السلام ـ شبی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در این حال دید که این دعا را میکرد. علّت را پرسید. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «ایمن نیستم. خداوند یک لحظه یونس ـ علیه السلام ـ را به خودش واگذارد، آن همه دچار بلا شد.»[4]
ابن ابی یعفور میگوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ را دیدم دستهایش را به طرف آسمان بلند کرده و قطرات اشکش از روز محاسنش جاری بود و میگفت:
«رَبّ لا تَکِلْنِی اِلی نَفْسِی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِنْ ذلِکَ وَ لا اَکْثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر از این به خودم وانگذار.»
سپس به من رو کرد و فرمود: خداوند یونس ـ علیه السلام ـ را به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن به خودش واگذاشت و چنان گناه (ترک اولی) و مکافاتی به سراغش آمد.
عرض کردم: آیا حالش به حالت کفران رسید؟ فرمود: نه ولی اگر کسی در این گونه حالت باشد و (بی توبه) بمیرد، هلاک میشود.[5]
آری راه، بسیار باریک است. باید از درگاه خدا همواره استمداد نمود، و گرنه یک لحظه هوسرانی، یک عمر پشیمانی را به دنبال خواهد آورد.
5. عُرَفا گویند (چنان که در اشعار مثنوی آمده): گرچه قرار گرفتن یونس ـ علیه السلام ـ در شکم ماهی یک نوع مکافات بود، ولی همان معراج او بود که عجایب دریا را دید، و ساخته و تربیت شد و پاک و با صفا بازگشت. اگر معراج پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آسمانها بود، معراج یونس در دریاها بود. برای خدا بالا و پایین فرقی ندارد.
بنابراین باید هم چون یونس ـ علیه السلام ـ در سختیها و شدّتها با گفتن: «لا اله الا اللهُ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ» خود را به معراج ببریم، و در ملکوت اعلی سیر کنیم تا نجات یابیم.
به قول یکی از عرفا؛ یونس ـ علیه السلام ـ در چهار تاریکی امتحان شد:
1. تاریکی ذلّت 2. تاریکی بیم و عقوبت 3. تاریکی دریا و تلاطم 4. تاریکی شکم ماهی.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «لا تُفَضِّلُونِی عَلی یونُسَ بْنِ مَتّی؛ مرا (در این جهت که یونس ترک اولی کرد و در شکم ماهی قرار گرفت) بر او ترجیح ندهید»
گـفت پـیغمبـر کـه مـعـراج مـرا نـیـست بـر مـعـراج یـونـس اجـتبـا[6]
آنِ مـن بـالا و آن او نـشیب ز آن که قرب حق برون است از حسیب
قرب نی بالا، نه پستی رفتن است قـربِ حـق از حبس هستی رستن است
نیست را، چون جای بالایست و زیر نیست را نه رود و نه زود و نه دیر
کـارگاه صُـنع حـق در نیستی است غَرّه هستی چه دانی نیست چیست
کوتاه سخن آن که: چنان که مولانا در این اشعار گوید: پلّههای معراج به محو شدن و خود را هیچ دانستن در برابر عظمت خدا است، کسی که در حقیقت خدا را شناخت و با تمام وجود اقرار به تقصیر و ناچیزی خود کرد، در مسیر معراج قرار گرفته است. یونس ـ علیه السلام ـ چنین کرد، و به معراج رسید و سرانجام بر قلّه معراج راه یافت.[1]. قلم، 48.
[2]. یونس، 98.
[3]. انبیاء، 87 و 88.
[4]. بحار، ج 14، ص 384.
[5]. اصول کافی، ج 2، ص 581.
[6]. اجتبا، برگزیدگی.