امام حسن ـ علیه السّلام ـ به شهادت تاریخ، فردی سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نمیورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.
در جنگ جمل
امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در خط مقدم جبهه میجنگید و از یاران دلاور و شجاع علی ـ علیه السّلام ـ سبقت میگرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی میکرد.[1]
پیش از شروع جنگ نیز، به دستور پدر، همراه عمار یاسر و تنی چند از یاران امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ وارد کوفه شد و مردم کوفه را جهت شرکت در این جهاد دعوت کرد.[2]
او وقتی وارد کوفه شد که هنوز «ابو موسی اشعری» یکی از مهرههای حکومت عثمان بر سر کار بود و با حکومت عادلانه امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ مخالفت نموده و از جنبش مسلمانان در جهت پشتیبانی از مبارزه آن حضرت با پیمان شکنان جلوگیری میکرد، با این کار حسن بن علی ـ علیه السّلام ـ توانست بر رغم کار شکنیهای ابو موسی و همدستانش متجاوز از 9 نفر را از شهر کوفه به میدان جنگ گسیل دارد.[3]
در جنگ صفین
نیز در جنگ صفین، در بسیج عمومی نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ برای جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمی به عهده داشت و با سخنان پرشور و مهیج خویش، مردم کوفه را به جهاد در رکاب امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ و سرکوبی خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود.[4]
آمادگی او برای جانبازی در راه حق به قدری بود که امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ را از ادامه جنگ با دشمن باز دارند تا نسل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با کشته شدن این دو شخصیت از بین نرود.[5]
[1] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص21.
[2] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، 1384 هـ . ق، ج2، ص170؛ ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ط 3، قاهره، مکتبه مصطفی البابی الحلبی، 1382 هـ . ق، ج1، ص67.
[3] . ابو حنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ط 1، قاهره، دار الحیاء الکتب العربی، (فست انتشارات آفتاب تهران) ص144 ـ 145؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج3، ص231.
[4] . نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ط 2، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، 1382 هـ . ق، ص113.
[5] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، 1961م، ج11، ص25 (خطبه 200).
مهدی پیشوایی ـ سیره پیشوایان، ص93