نویسنده: حضرت آیتالله جوادی آملی
تنظیم و نگارش: عباس فتحیه
پیشگفتار
شب قدر که در قرآن کریم به عنوان شب مبارک، شب نزول دفعی قرآن و تنزل فرشتگان الهی از آن یاد شده، ارزندهترین شبها و برتر از هزار ماه است. در این نوشتار، درباره ماهیت و اهمیت شب قدر، معنای نزول دفعی و تدریجی و چگونگی نزول دفعی قرآن در آن شب، زمان آن و راز نهفتگیاش در میان دیگر شبها سخن گفته شده است. همچنین درباره بهترین و مهمترین رهاورد مبارک نزول قرآن، چگونگی استدلال با تنزل فرشتگان در ان، بر استمرار جریان خلافت و امامت انسان کامل الهی و برخی مباحث مهم تفسیری و کلامی دیگر بحث و بررسی اجمالی شده است.
شب پربرکت
هر چه منشأ خیر کثیر باشد و بدون تسامح و مجازگویی، بتوان از آن به کوثر عجل الله تعالی فرجه الشریف در قبال تکاثر که کثرتپنداری و موهوم است] یاد کرد. موجودی مبارک است که از خدای متبارک تنزل مییابد، مانند:
الف) قرآن حکیم «وَهَـذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ» (انعام: 92) و «و هذا ذکر مبارک انزلناه». (انبیاء: 50)
ب) انسان کاملی چون حضرت مسیح علیه السلام که میگوید: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ». (مریم: 31)
ج) کعبه که قبله و مطاف پیروان اسلام است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِّلْعَالَمِینَ». (آل عمران: 96)
د) مسجد الاقصی که نخستین قبله مسلمانان بوده و هماره مورد تکریم پیروان قرآن است: «… الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ». (اسراء: 1)
هـ) شب قدر که ظرف نزول قرآن حکیم و تنزل فرشتگان رحمت و مبشران سلامت است: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُّبَارَکَهٍ». (دخان: 3)
نزول قرآن، مایه شرافت ماه رمضان
از ماههای سال، فقط نام ماه رمضان در قرآن آمده است. از ماههای رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم، با تعبیر عام «الاَشهرُ الحُرُمُ»1 و «منها اربعه حُرُمٌ»،2 و از ماههای حج؛ یعنی شوال، ذیقعده و ذیحجه نیز به عنوان «اَشهُرٌ معلومات»3 یاد شده است، نه نام ویژه آنها.4 البته اجزای زمان، بهطور ذاتی یکسانند و مزیتی ذاتی بر هم ندارند، ولی گاه «متزمّن»، به زمان بها میدهد، آنگاه آن زمان ویژه، برای برخی از امور خاص طرف قرار میگیرد.
خدای سبحان، ماه رمضان را با نزول قرآن در آن معرفی میکند: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ».5 بنابراین، عظمت این ماه بر تشریع حکم روزه مبتنی نیست، بلکه معرف حقیقی ماه رمضان، ظرف نزول قرآن بودن آن است؛ قرآنی که حاوی اموزهها و احکام فراوانی است که یکی از آنها روزه است؛ قرآنی که هدایت انسانها را بر عهده دارد و شواهد هدایت و تفاوت میان حق و باطل در آن تعبیه شده است.
رابطه نزول قرآن با تشریع وجوب روزه
برخی مفسران، تناسب میان نزول قرآن و تشریع روزه در آیه 185 سوره بقره را اینگونه ترسیم کردهاند: «چون قرآن که بزرگترین آیات ربوبی است، در این ماه نازل شد، روزه که بزرگترین آیات عبادی است، در این ماه واجب شد».6
بر پایه تحلیلی دیگر در اینباره، تفریع جمله «فمن شهد منکم الشَّهر» بر قبل، برای آن است که بفهماند حال که ماه رمضان، ماه نزول قرآن است، بر انسان است که در این ماه، از غیر خدا و از خواستههای نفسانی امساک کند تا نسیم روحانی بر او بوزد و درِ غیب به رویشان بازگردد.7 حدیث «لولا انّ الشیطان یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملکوت السموات؛8 اگر شیاطین بر فراز دلهای مردم پرواز نمیکردند، فرزندان آدم به ملکوت آسمانها مینگریستند» نیز بیانگر این تناسب است.
نزول دفعی و تدریجی قرآن
خدای سبحان، در سوره مبارکه قدر میفرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ؛ ما قرآن را در شب قدر نازل نمودیم.» (قدر: 1) و در آیهای دیگر، نزول قرآن را در شبی مبارک میداند: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُّبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ.» (دخان: 3) جمع این دو آیه و برخی آیات دیگر، نشان میدهد که قرآن کریم به صورت دفعی در شب مبارک قدر نازل شده است.
از دیگر سو، تاریخ مسلّم و شأن نزول آیات، نشاندهنده آن است که قرآن به صورت تدریجی، طی 23 نازل شده و در خود قرآن نیز آیاتی بر نزول تدریجی اجزای آن تصریح دارند. خداوند فرموده است: «وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلاً؛ قرآن را متفرق نازل کردیم تا تو آن را به تدریج دریافت و به تدریج، بر مردم تلاوت کنی.» (اسراء: 106) در آیه دیگری، اعتراض کافران از نزول قرآن بیان شده است. کافران میگفتند: چرا قرآن مانند تورات موسی، یکباره نازل نشده است؟9
خدای سبحان در پاسخ این اعتراض، خطاب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا؛ نزول تدریجی قرآن، برای تثبیت قلب توست». (فرقان: 32)
بنابراین، ظاهر آیات قرآنی، در مسئله کیفیت نزول قرآن متفاوت است. برخی از آنها بر نزول دفعی و یکباره قرآن در شب قدر و برخی دیگر بر نزول تدریجی و در طول زمان رسالت آن حضرت دلالت دارند، ولی برای هر یک از دو دسته آیات یادشده، محملی است که با محمل دیگر هماهنگ است.
برای تبیین انسجام میان این آیات، میتوان گفت: قرآن کریم دو نزول داشته؛ یکی به صورت دفعی و دیگری به صورت تدریجی. هر دسته از این آیات نیز بر یکی از این دو گونه نزول دلالت دارند.
برخی برای جمع میان این دو دسته از آیات، گفتهاند: قرآن کریم، فقط یک نزول تدریجی داشته است و آیاتی که بر نزول قرآن در شب مبارک قدر دلالت دارند، مربوط به آغاز نزول قرآن است که در شب قدر صورت گرفته است؛10 زیرا شروع کارهای مهم و متدرّج، مبدا تحقق آن به شمار میآاید. بنابراین، پس از نظر مبدا نزول، گفته میشود که قرآن در شب قدر نازل شده است.
این سخن با ظاهر قرآن سازگاری ندارد؛ زیرا ظاهر آنجا که خداوند فرمود: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر: 1) و نیز در سوره مبارکه «دخان» که نخست به قرآن و کتاب مبین سوگند میخورد و سپس میفرماید: «ما آن را در شب مبارکی نازل کردیم»، مجموع قرآن مقصود است، نه بخشی از آن. افزون بر این، خدا در قرآن میفرماید: قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»11 و چون شب قدر در ماه مبارک رمضان است، پس اگر منظور آغاز نزول قرآن باشد، آغاز رسالت باید در ماه رمضان باشد، در حالی که تاریخ مسلّم امامیه بر آن است که بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در ماه رجب صورت گرفته است. همچنین اگر منظور، نزول بخشی از قرآن در ماه مبارک رمضان و شب مبارک قدر باشد، نه آغاز نزول وحی، باید گفت امر نزول بخشی از قرآن، ویژه شب قدر نیست؛ زیرا هر بخشی از قرآن در زمانی خاص نازل شده است.
بنابراین، ماه مبارک و شب مبارک قدر، ظرف نزول تمام قرآن است، نه خصوص آیات آغازین آن وگرنه باید مبدأ رسالت، ماه مبارک رمضان باشد، نه «ما اَصَبِّ رَجَبٍ» و نه بخشی از مجموع قرآن؛ زیرا در آن صورت، میان ماه رمضان و غیر آن فرقی نبود.12
راه حل علامه طباطبایی قدس سره
علامه طباطبایی قدس سره در تفسیر وزین المیزان نگاشته است:
قرآن کریم، در دو مرتبه نازل شده؛ مرتبهای از آن، بسیط و یکپارچه و مصون از تغییر است و مرتبه دیگرش به صورت تفصیلی و غیربسیط است و صلاحیت تغییر و تحول به گونه ناسخ و منسوخ و مانند آن را دارد. آنچه در شب مبارک قدر بر قلب مطهر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده، همان مرتبه بسیط قرآن است و آنچه در طی دوران رسالت بر آن حضرت نازل شده، مرتبه تفصیلی و غیربسیط است که با ناسخ و منسوخ همراه است».13
این راه حل اگر چه با برخی شواهد قرآنی و روایی تطبیقپذیر است، نزول قرآن کریم در شب قدر، نمیتواند به صورت بسیط محض باشد؛ زیرا به فرموده خود قرآن، شب قدر، شبی است که هر امر حکیم و یکپارچهای، تفریق و تفصیل مییابد: «فیها یُفرقُ کلُّ أمر حکیم».14
شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیری و گسترش است و چنین شبی، با آن مرتبه از قرآن که بسیط محض است، تناسبی ندارد و قرآن، مانند دیگر امور، هم دارای مرحله حکیم بسیط، واحد و ثابت است و هم دارای مرحله تفریق ترکیب، تکثیر و تدریج. آنچه در شب مبارک قدر نازل میشود، باید مناسب با تفریق باشد، نه جمع؛ زیرا در آن شب، هر چیز حکیم و جمع، به صورت تفریق مطرح میشود.
پاسخ درست و راه حل نهایی
قرآن کریم، سه مرتبه عالی، متوسط و نازل دارد: مرتبه عالی قرآن، ام الکتاب و کتاب مکنون در مقام لدن و نزد ذات اقدس الهی است؛ مرتبه متوسط قرآن، همان است که در دست فرشتگان مقرب و «کِرام بَرَرَه» است و مرتبه نازل آن، قرآن مدوّنی شامل الفاظ و مفاهیم است و به صورت عربی مبین، تنزل یافته و جامعه انسانی در خدمت آن است.
مرتبه نازله قرآن، به صورت تفصیلی و در طی سالیان نازل شده و این نزول هم نزولی تدریجی است که در این قسمت، بحثی نیست. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مرتبه عالیه، قرآن را با مرتبه عالیه قلب دریافت کرده و در مرتبه نازله، قرآن را با سمع و بصر قلب گرفته است و در شب قدر، با مرتبه متوسطه قلب.
مرتبه عالی قرآن که در مقام لدن جای دارد، حقیقتی بسیط و محض است که هیچگونه کثرت و تفصیلی در آن راه ندارد و نزول آن مرتبه بر وجود مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، در شب معراج و بدون واسطه فرشتگان و به صورت مستقیم رخ داده است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مقامی، حقیقت مکنون قرآن را از خداوند دانسته است که حتی جای فرشته مقرب و جبرئیل امین نبود و خود او گفت: «لو دنوت أنمله لاحترقت؛ اگر بیش از این نزدیک شوم، خواهم سوخت.»15 مقام لدن، مقام فضای الهی است و همان مرتبه بسیط محض قرآن که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را در مقام رفیع و بلند و بدون واسطه دریافت کرد. جبرئیل، قرآن را در شب قدر که هر قضایی در آن قَدَر میشود، بر قلب مطهر پیامبر نازل شد: «نَزَلَ به الرّوح الأمین علی قلبک لتکون من المُنذرین.»16 البته در این مرحله، مرتبه بسیط محض قرآن، از بساطت محض مقام لدن خارج شده است و نوعی تفصیل یافته که متناسب با شب قدری است که هر محکمی در آن تفصیل مییابد: «فیها یُفرق کل أمرِ حکیم».17
بنابراین، آنچه در شب مبارک قدر نازل شده، مرتبه متوسطی است میان مرتبه عالی بسیط و مرتبه نازلِ تفصیلی آن. از این رو، چون بسیط است، با نزول دفعی در شب قدر متناسب است و چون بسیط محض نیست و نوعی تفصیل در آن وجود دارد، با تقدیری بودن شب قدر و تفریق تناسب دارد.18 با این بیان، ابهام و اشکال دیگری نیز حل میشود که اگر شب قدر، شب اندازهگیری است و لازمهاش بساطت نداشتن قرآن است، پس چرا از کلمه انزال استفاده شده است؟
ماده نزل اگر به باب افعال برود، میشود انزال و استفاده آن بدون قرینه، در امور دفعی است، نه تدریجی و تفصیلی. اگر این ماده به باب تفعیل برود، میشود تنزیل و استفاده آن بیشاهد و قرینه، در امور تدریجی و تفصیلی است، نه دفعی و یکپارچه و بسیط.
در آیاتی که نزول قرآن را در شب قدر بیان میکند، از کلمه انزال استفاده شده، نه تنزیل و این خود، مانعی برای اثبات نزول دفعی قرآن در شب قدر است؛ زیرا اگرچه کلمه انزال با نزول دفعی سازگار و متناسب است، با تقدیری بودن و تفصیلی بودن شب قدر سازگار نیست.
رفع این مشکل، با توجه به انچه گفته شد، روشن میشود؛ زیرا گرچه قرآن نازل شده در شب قدر، امری بسیط و یکپارچه است، ولی در عین بساطت و اجمالی که دارد، واجد نوعی تفصیل نیز هست که با تقدیری بودن شب قدر هماهنگ است و کلمه انزال اگر در این باره نازل شده، به دلیل بساطت قرآن در این شب است. جمع میان اجمال و تفصیل و نیز میان بساطت و ترکیب و جمع و تفریق، در بحثهای آینده روشن میشود.
بنابراین، نزول یکباره همه قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر، ناظر به همین معناست، نه مانند الواح موسی علیه السلام که به صورت کتابِ دفعی و مدوّن معنوی (نه صوری) بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده باشد. چنین نزول دفعی، اگرچه امتناع عقلی ندارد، با حکمت تدریجی بودن آن، که در برخی آیات بازگو شد، هماهنگ نیست. در نتیجه، حکمتهای یاد شده (مانند تثبیت فؤاد و پاسخگویی به اقتضائات زمانی و مکانی متفاوت)، به امت اسلامی مربوط است، نه شخص رسول الله صلی الله علیه و آله .
پینوشتها:
1. نک: توبه: 5؛ مجمع البیان، ج 5 و 6، ص12.
2. نک: توبه: 36؛ مجمع البیان، ج 5 و 6، ص42.
3. بقره: 197.
4. مجمع البیان، ج 1 و 2، ص523.
5. نک: بقره: 185.
6. التفسیر الکبیر، ج5، ص89.
7. تفسیر بیان السعاده، ج1، ص173.
8. بحارالانوار، ج60، ص32 و ج 67، ص59.
9. نک: فرقان: 32.
10. نک: تفسیر منهج الصادقین، ج1، ص480؛ روح المعانی، ج2، ص92؛ تفسیر المنار، ج2، ص161 و بسیاری از تفسیرهای متقدمان و متأخران.
11. نک: بقره: 185.
12. نک: تفسیر تسنیم، ذیل آیه 185 سوره بقره.
13. المیزان، ج2، صص15 ـ 18.
14. نک: دخان: 4.
15. بحارالانوار، ج18، ص382.
16. نک: شعراء: 193 و 194.
17. نک: دخان: 4.
18. شاید بتوان این مطلب را از بحث استاد علامه رحمه الله درباره آیه اول سوره هود استفاده کرد.