ماه رمضان، از طعام مادی تا طعام معنوی
براساس سخنان بزرگان، همانگونه که جسم انسان به غذای مادی نیاز دارد، روح او به غذای معنوی محتاج است. همانگونه که اگر به جسم انسان برای مدتی غذا نرسد، خواهد مرد، روح او نیز بر اثر بازماندن از غذای روحی و ملکوتی، خواهد مرد. به تعبیر مولوی:
بریان نخورم که هم زیان است
من نور خورم که قوت جان است1
فیلسوف شرق، ملاصدرای شیرازی، درباره غذای ملکوتی که برای انسان، لطیف و از جنس نور است، میگوید:
خداوند بزرگ، به پیغمبر خویش ـ که پیغمبر همه جهانیان است ـ فرمود: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ بر اساس حکمت و پند دادن نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان به طریقی که نیکوتر است، مجادله کن!» (نحل: 125) بدان که این خواندن، خواندن به سوی قرآن است؛ چرا که آن به منزله طعامی معنوی و خوانی آسمانی است که از آسمان به زمین فرود آمده و در آن غذاهایی از آسمان جهان عقول موجود است و در آن، برای هر گروهی از انسان به اندازه گنجایش آنها غذاهایی معنوی آماده شده است. برای توده مردم، رزقی مشخص و بهرهای معین است و برای خاصان نیز غذاهایی لطیف و میوههایی آسمانی است که نه تمام میشود و نه مانعی برای خوردن آنها وجود دارد.2
بنابراین، همانگونه که خداوند برای انسان خوان زمینی قرار داده، خوان آسمانی نیز برای او گسترده و همانگونه که وجود مادی او به طعام مادی نیازمند است، وجود معنوی او نیز به طعام معنوی نیاز دارد. البته این طعام معنوی و مائده آسمانی، در دسترس همگان نیست و بهره یافتن از آن، نیازمند شرایطی روحی است. دهان مادی در فرصتهایی چون ماه مبارک رمضان، از غذا و طعام بسته و شخص از پرخوری و شکمپرستی دور میشود، تا بر اثر آن، دهان معنوی باز و آدمی خورنده لقمههای راز و مائده آسمانی گردد. به تعبیر زیبای مولوی:
این دهان بستی، دهانی باز شد
تا خورنده، لقمههای راز شد
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
دست بردار از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پُر زگوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان بازدار
بعد از آنش با مَلَک انباز3 دار
محیالدین بن عربی مینویسد:
در روایت، خدواند، لقا و دیدارش را به منزله افطار روزهدار و غذای معنوی او قرار داده است، چنانکه در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله میخوانیم: «للصائم فرحتان؛ فرحه عند فطره و فرحه عند لقاء ربه؛ روزهدار را دو سرور و خوشحالی است: یکی خوشحالی هنگام افطارش و دیگری هنگام دیدار پروردگارش.» اما خوشحالی افطار روزهدار از آن جهت است که از غذای طبیعی میخورد و آن غذای جسمانی اوست؛ چرا که روزیدهنده خداست و اما خوشحالی ملاقات پروردگارش، غذای حقیقی اوست که بقایش بدان بستگی دارد».4
خداوند و پذیرایی از جنس گرسنگی
در ماه مبارک رمضان، خداوند، میزبان و روزهدار، مهمان اوست و در اینکه خداوند بهترین میزبان است، تردیدی نیست. پرسش این است که آیا پذیرایی خدا مانند پذیرایی بندگان از یکدیگر در مهمانیهاست یا تفاوت دارد؟ شکی نیست که جنس پذیرایی خداوند از روزهدار، با پذیرایی بندگان از یکدیگر متفاوت است. آنجا که گرسنگی، سرچشمه برکات جسمانی و روحی است و سلامت جسم و روح روزهدار را تضمین میکند و «خورش مؤمن و غذای روح و خوراک قلب است»،5 یکی از بهترین پذیرایی خداوند از بندگان روزهدارش، گرسنگی دادن به آنهاست. استاد اخلاق، مرحوم آیتالله علی قاضی میفرمود:
در زمان یکی از پیامبران گذشته، سه نفر رفیق، گذرشان به دیار غربت افتاد. شب فرا رسید و هر یک از آنها برای تحصیل غذا به گوشهای از شهر رفتند و به یکدیگر قول دادند که فردا در وقت و مکان معین، یکدیگر را ببینند، اما دو نفر از آنها هر کدام، مهمان شخصی شدند و چون سومی جایی نداشت، با خود گفت: من به عبادتگاه عجل الله تعالی فرجه الشریف و مسجد] میروم و مهمان خدا میشوم. و تا صبح در آنجا به سر برد و همچنان گرسنه باقی ماند. صبحدم در میعادگاه، هر سه نفر حضور یافتند و هر یک سرگذشت خود را بیان کردند. از سوی خداوند به پیامبر آن زمان وحی رسید که به آن مهمان عزیز ما بگو: ما مهمانی او را قبول کردیم و خود، میزبان او شدیم و برای او درصدد تهیه بهترین غذاها برآمدیم، لکن در خزانه غیب خود، تفحص کردیم و بهتر از گرسنگی، غذایی برای او نیافتیم.6
روزهدار و بوی خوش دهانش
انسان در تنگنای حواس مادی گرفتار و دانشش اندک و ناچیز است. از اینرو، در بسیاری از موارد، قضاوت و داوری وی درباره رویدادها و آنچه در ظاهر میبیند، با داوری پروردگار در اینباره متفاوت است. چه بسا امور خوشایند ما، ناخوشایند پروردگار است و ای بسا کارهایی که انجام دادن آن برای ما تلخ و ناگوار است، در پیشگاه خداوند، شیرین و گواراست و چه بسا اموری که برای ما زیباست، برای آفریدگار، زشت و نازیباست. بر همین اساس، ای بسا ما از بوی دهان روزهدار، بیزار و رویگردانیم، در حالی که این بو نزد خداوند، از مشک، خوشبوتر است. امام صادق علیه السلام در اینباره فرمود: خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی فرستاد که چرا با من مناجات نمیکنی؟ عرض کرد: خدایا! روزه دارم و در حال روزه، دهان، خیلی معطر نیست. خداوند فرمود: ای موسی! بوی دهان روزهدار نزد من، از مشک خوشبوتر است.»7 در کلامی دیگر از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موکل میکند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار، خداوند میفرماید: «ما اطیب ریحک و روحک! یا ملائکتی اشهدوا انی غفرت له؛ عجب عطری و چه بوی خوبی داری! ای فرشتگان من! شاهد باشید که اورا آمرزیدم.8
«انسانی که میخواهد در آن عالم معطر باشد، باید بداند که آنجا دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد. آنجا روزه است که انسان را معطر میکند. باطن روزه به صورت عطر ظهور میکند؛ آن هم در سطح بدن و اما مافوق آن را خدای سبحان میداند که چیست. اگر خداوند چیزی را به عظمت بستاید، دیگر نمیشود آن را به نافه آهو و مشک نافه او همانند کرد که مشک، چیزی نیست جز برآمده از بعضی از خون غزال و با عطری که خدای سبحان از آن تعریف میکند، قابل قیاس نخواهد بود».9
محیالدین ابن عربی در اینباره سخنی شنیدنی دارد. وی میگوید:
اینکه در روایت فرمود: «بوی دهان روزهدار از بوی مشک خوشبوتر است»، از آن روست که بوی مشک، امری وجودی است و شامه ما آن را درک میکند و کسی که دارای مزاج سالم و معتدلی باشد، از آن لذت میبرد، اما اینکه بوی دهن روزهدار در نزد خدا خوشبوتر از مشک است و برای ما اینگونه نیست، برای این است که فراتر از ادراک شامه ماست و ادراک بوها از سوی خداوند، با ادراک بوها از سوی ما حتی فرشتگان متفاوت است. بنابراین، شگفت نیست که چیزی نزد ما و حتی نزد فرشتگان بدبو باشد، ولی نزد خداوند، خوشبو باشد و برای من در اینباره واقعهای است که آن را نقل میکنم و آن اینکه: من نزد موسی بن محمد در حرم مکه بودم و او در آنجا اذانگو بود. غذایی داشت که از بوی آن هر کس استشمام میکرد، اذیت میشد و من در خبری نبوی دیده بودم که فرشتگان، از انچه آدمیان اذیت میشوند، اذیت میگردند و دین مقدس، نهی کرد که کسی با بوی پیاز و تره به مساجد نزدیک شود. من آن شب آنجا ماندم و قصد داشتم به آن مرد بگویم که آن غذا را از مسجد بیرون ببرد. همان شب خواب دیدم که حقتعالی به من فرمود: «چیزی درباره غذا به او مگو؛ زیرا بوی آن نزد ما، مانند بویش نزد شما نیست.» چون صبح شد، موسی بن محمد، طبق عادتش نزد من آمد و من انچه را در خواب دیدم، برایش نقل کردم. او گریست و سجده شکر به جا آورد و سپس به من گفت: ای سرور من! با این همه، ادب نگه داشتن برای شرع، سزاوارتر است و آن غذا را از مسجد بیرون برد.10
پاداش روزه، از بهشت تا بهشتآفرین
عبادتکنندگان خدا گوناگونند. برخی خدا را میپرستند، تا گرفتار دوزخ نگردند، برخی او را عبادت میکنند تا به بهشت درآیند، ولی گروهی خداوند را فقط برای او و رسیدن به بهشت دیدار و قرب به او میپرستند. این گروه، فراتر از ترس دوزخ و طمع بهشت و فقط به عشق و شوق پروردگار، او را عبادت میکنند و اگر دوزخ و بهشتی نبود، همچنان عاشقانه خدا را میپرستیدند.
در حکایت است که: عیسی مسیح علیه السلام روزی از کنار سه مرد میگذشت که نزار شده بودند و رنگ بر رخسار نداشتند. از آنها پرسید: «چگونه به این روز افتادهاید؟» گفتند: «دلیل آن خوف از آتش دوزخ است.» آن حضرت فرمود: «خداوند به یقین، به خائفان امنیت ارزانی میدارد.» سپس عیسی مسیح علیه السلام سه مرد دیگر را دید که نزارتر و رنگپریدهتر بودند. از آنها پرسید: «چه چیزی شما را به این حال گرفتار کرده است؟» گفتند: «شوق بهشت.» آن حضرت فرمود: «امید است خداوند آنچه را بدان امید دارید، به شما ارزانی دارد.» سرانجام، عیسی مسیح علیه السلام بر سه مرد دیگر گذشت که نحیفتر از دو گروه قبل بودند و چهرههایشان مانند آیینه میدرخشید. آنها در پاسخ به این پرسش عیسی مسیح علیه السلام که «چگونه به این حال درآمدهاید؟» گفتند: «ما خداوند را دوست داریم و او را از سر عشق و نه از خوف دوزخ و امید به بهشت میپرستیم.» آن حضرت فرمود: «شما از مقربان هستید، شما از مقربان هستید».11
با نگاهی به دعاهای ماه مبارک رمضان درمییابیم در برخی دعاها، سخن از تمنای رهایی از دوزخ و درآمدن به بهشت نیست، بلکه سخن از جمال و جلال خداست و اینکه شخص، فقط قرب خدا را میخواهد و فقط به او میاندیشد.
ماه رمضان، ماه آزادی
آزاد نخوانند گرفتار هوا را
گر صاحب صد دل چو صنوبر شده باشد
صائب تبریزی
ماه مبارک رمضان، بهترین فرصت برای آزادی و رهایی است. آنکه در اسارت خواستههای نفس و زیادهخواهیهای آن به سر میبرد، آزاد نیست. ماه رمضان، ماه آزادپروری است؛ زیرا بیشترین تأثیر را در رهایی انسان از دام هواهای نفس دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبهای در آخرین جمعه ماه شعبان، درباره آثار و برکات ماه مبارک رمضان فرمود: «یا ایها الناس أن انفسکم مرهونه باعمالکم ففکوها باستغفارکم؛ مردم! جانهایتان در گرو و اسارت عملکردهای عجل الله تعالی فرجه الشریف ناشایست] شماست. پس با استغفار، آن را عجل الله تعالی فرجه الشریف از این اسارت] رها کنید.»11 در حقیقت، در این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله راهکاری برای آزادی از هواهای نفس بیان شده است. «باری، معصومان علیهم السلام در بسیاری از کلمات به ما اموختند که آزاد بشوید و آزاد باشید. البته آزاد شدن از دشمن بیرونی، چندان مهم نیست. آنچه مهم است، آزاد شدن از دشمن درونی است. راه تشخیص اینکه شخص، بنده است یا آزاد نیز این است که اگر به دلخواه خود عمل میکنیم، معلوم میشود در قفس هوای نفس و آز و طمع زندانی هستیم و اگر به خواسته خدای سبحان عمل کنیم، آزاد هستیم. از برجستهترین وظایف در ماه مبارک رمضان، آزاد شدن و رهیدن است. راه آزادی نیز استغفار و طلب آمرزش است. کسانی که گرفتار اسارت نفس هستند، هم میل به ماندن در دنیا دارند و هم از رها شدن میترسند. اسلام این دو اصل را محکوم و دو اصل دیگر را جانشین آن کرده است: یکی اینکه به طبیعت دل نبندید و دیگر آنکه از ماورای طبیعت نترسید و ماه مبارک رمضان، یکی از بهترین فرصتهاست که اصل آزادی تحقق یابد و انسان روزهدار به مقام والای آزادگی و در جمع آزادگان راه یابد».12
پینوشتها:
1. مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص 115.
2. صدرالمتألهین شیرازی، مفاتیح الغیب، ترجمه و تعلیق: محمد خواجوی، صص399 و 400.
3. شریک.
4. الفتوحات المکیه، ج 2، ص 322 (باب 69).
5. در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی، خورش مؤمن و غذای روح و طعام قلب است.» سید محمدحسین طهرانی، رساله لب اللباب، ص127.
6. سید محمدحسین طهرانی، رساله لب اللباب، صص 128 و 129.
7. محمدتقی مجلسی، روضه المتقین. (شرح من لایحضره الفقیه، ج3، ص 229.)
8. همان.
9. حکمت عبادات، صص 141 و 142.
10. الفتوحات المکیه، ج 3، ص 64 (باب هفتاد و یکم).
11. آنه ماری شیمل، عیسی و مریم در عرفان اسلامی، ترجمه و تحقیق: محمدحسین خواجهزاده، ص53.
11. شیخ صدوق، امالی، ص 85 (مجلس 20)، ح4.
12. حکمت عبادات، صص 129 و 130.