نویسنده: رضوان عبداللهی
بحثی در معنای رمضان و منزلت قدر
دوباره حلاوت وصل روح پاک عاشقی رسید؛ یعنی تبلور «و نفخت فیه من روحی» در کالبد خاکی. رمضان؛ یعنی گشودن سجاده بندگی در خراب آباد فراق و هجران و یافتن ندای ملکوتی «ادعونی استجب لکم». رمضان؛ یعنی پس از دویدن در سراب ها و یافتن تباهی ها؛ رسیدن به حلقه مفقود مدار مهربانی و یافتن انعکاس ندای مستجاب شده ما به سوی ما. دوباره با کوله باری از نیاز آمده ام که جرعه ای از آغوش گرم مناجاتت را به دل ناآرامم بچشانی و تصویر شیرینی مقام وصال را به کام افکار و اعمالم نشان دهی. من آمده ام تا میهمان لحظه های سبز بی خویشتن شوم. مطلبی که از پی می آید نگاهی دارد به این ماه پربرکت و بزرگداشت آن از دیدگاه آیات و روایات. با هم می خوانیم:
آن شب را قدر گویند از این رو که انسانها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت می رسند. گروهی گفته اند: شب قدر است چون کتابی گرانبها بر پیامبری بلندمرتبه و گرامی، برای امتی بلندپایه نازل شده است
رمضان اسمی از اسماء الهی است مانند سایر اسماء خداوند. پس نباید به تنهایی ذکر شود و باید گفت ماه رمضان آمد، هشام بن سالم نقل می کند که با هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر(علیه السّلام) بودیم. سخن از ماه رمضان گفته شد، امام فرمودند: نگویید این است رمضان و نگویید رمضان رفت و آمد، زیرا رمضان نامی از اسماءالله است که نمی رود و نمی آید که شیء زائل و نابودشدنی می رود و می آید، بلکه بگویید ماه رمضان. پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله است و ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است. همچنان که پروردگار بزرگ عیسی بن مریم را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است و از حضرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: «لاتقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لاتدرون ما رمضان» نگویید رمضان بلکه بگویید: ماه رمضان. شما به راستی نمی دانید که رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است).
با چنین احوالی نخستین گام در این مسیر شناسایی ماه مبارک رمضان است. شناختی برگرفته از آنچه که کتاب خدا و پیشوایان راستین الهی به انسان ارائه کرده اند.
بدین ترتیب انسان مؤمن پس از انجام هر کاری، در پی شناخت آن است آن گونه که امام زین العابدین(علیه السّلام) این آگاهی را از پروردگارش طلب می کند:
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و الهمنا معرفه فضله و اجلال حرمته…» خدایا بر محمد و آل او درود فرست و شناخت فضیلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.
برای شناخت یک پدیده می توان از طریق اوصاف و ویژگی آن به شناخت آن نایل آمد و برای شناخت رمضان چه راهی بهتر از کلام خداوند و پیشوایان دین.
از جمله اوصاف و اسامی ماه رمضان که در آیات و روایات ذکر شده است؛ یکی از اوصاف ماه رمضان که در برخی ادعیه به آن اشاره شده است، صفت «مبارک» است. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «ماه رمضان به سوی شما آمد، ماه مبارک، ماهی که خداوند روزه اش را بر شما واجب کرده است…»
امام علی(علیه السّلام) فرمودند: روزی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین فرمودند: مردم؛ ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورده است…
علمای لغت واژه «برکت» را به فزونی و رشد همراه با ثبات و دوام معنی کرده اند. در کتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: «معنی برکت فراوانی در هر چیز خیر است» . راغب اصفهانی نیز آن را به معنای ثبوت و استقرار خیر الهی در چیزی می داند. برکه «چیزی شبیه حوض» به جایی که آب در آن مجتمع و مستقر می گردد گفته می شود. بنابراین آنچه که در آن خیر فراوان و نفع و فایده بسیار، ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد، «مبارک» نامیده می شود. بدین ترتیب عنوان «با برکت» و «مبارک» در آیات قرآن کریم، در این موارد به کار رفته است:
۱) ذات اقدس الهی که خیر محض و برکت ناب است. «تبارک الله رب العالمین» (اعراف ۵۴)
«فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون/ ۱۴) و «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده…» (فرقان /۱)
۲) قرآن کریم؛«وهذا کتاب انزلناه مبارک»(انعام /۹۲) و«و هذا کتاب انزلنا مبارک فاتبعوا..»(انعام /۱۵۵)
۳) خانه خدا (کعبه)؛« ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکاً و هدی للعالمین »
۴) مسجدالاقصی؛«… الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله…»
۵) شب قدر؛« انا انزلناه فی لیله مبارکه… »
۶) پیامبران الهی؛« وجلنی مبارکا اینما کنت… «،» و بارکنا علیه و علی اسحاق…»
۷) باران؛« ونزلنا من السماء ماء مبارکاً… »
پیامبر عظیم الشأن اسلام می فرمایند:«صوموا تصحوا»؛ روزه بگیرید تا صحت و سلامتی خویش را تضمین کنید.
حضرت امیر در خطبه ای می فرمایند:« از خدا بترسید و از کیفر تباهکاری در دنیا و از زیان ستمگری در آخرت… و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ می فرماید، به وسیله نمازها و زکاتها و کوشش در گرفتن روزه در روزهای واجب برای آرام ماندن دست و پا و اندام (از معصیت و نافرمانی) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنی جانهاشان و زبونی دلهاشان و بیرون کردن کبر و خودپسندی از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهای نیکو برای فروتنی و چسبانیدن اعضای شریفه را بر زمین برای اظهار کوچکی و «ذلت به پیشگاه باعظمتش» و در روزه رسیدن شکم ها به پشت ها برای خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفه اش سازندگی و تزکیه و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است و از چیزهایی است که می تواند آدمی را از چنگ شیطان نجات بخشد و از انواع بیماریهای ظاهری و باطنی برهاند و مخصوصاً درس مقاومت و مبارزه را عملاً یاد آدمی دهد، مخصوصاً روزه که از امتیازات به خصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ واگذار شده است.»
هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع، حضرت جعفربن محمد(علیه السّلام) از علت و فلسفه روزه می پرسد، امام می فرمایند:« به راستی خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن بین اغنیاء و فقرا مساوات و برابری به وجود آید و این برای آن است که ثروتمندانی که هرگز درد گرسنگی را احساس نکرده اند، به فقرا ترحم نمایند زیرا اغنیاء هرگاه خوردنی و آشامیدنی را اراده کرده اند برایشان میسر بوده است.»
پس خداوند متعال «روزه را واجب کرد تا بین بندگانش از فقیر و غنی، برابری به وجود آورد و ثروتمندان عالم، جوع و گرسنگی را لمس نمایند، تا بر ضعفا رقت آورند و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند.
ماه رمضان و شب قدر
اما عامل دیگری که موجب برکت ماه رمضان گردید شب قدر است. «لیله القدر»شبی است که قرآن در آن نازل شده است و ظاهراً مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیری است؛ چرا که خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال بنده خود را رقم می زند و زندگی و مرگ، رزق و سعادت، شقاوت و چیزهایی از این قبیل را مقدر می سازد. در این شب، سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسانها ارتباط دارد، بر اساس حکمت و مصلحت رقم می خورد. از حضرت امام رضا(علیه السّلام) روایت شده که: این شب را لیله القدر نامیده اند، چون آنچه مربوط به سال است، از قبیل خوبی، بدی، زیان، سود، روزی (معیشت) و مرگ و ولادت در آن شب اندازه گیری می شود. امام صادق(علیه السّلام)، خطاب به (ابوبصیر) فرمودند: «ای ابومحمد، در شب قدر، حاجیان مشخص شده و پیشامدها و مرگ ها و روزی ها و آنچه مربوط به آن سال است تا سال آینده (شب قدر دیگر) رقم می خورد؛ پس آن را در شب بیست و یکم و بیست و سوم ماه جست وجو کن. البته این که خداوند بر پایه حکمت و مصلحت، تقدیر امور می فرماید، به شایستگی و ظرفیت و حال افراد و جوامع بستگی دارد.»
مرحوم طبرسی گوید: از آن رو این شب را، قدر گفته اند که دارای شرف و پایه ای بلند و شأنی عظیم است مثل این که گویند مرد دارای قدر یعنی دارای شرف و منزلت است چنان که در قرآن آمده است: «و ما قدر الله حق قدره» یعنی عظمت و شأن خدا را آن گونه که باید به جا نیاورند. ابوبکر وراق گوید: آن شب را قدر گویند از این رو که انسانها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت می رسند. گروهی گفته اند: شب قدر است چون کتابی گرانبها بر پیامبری بلندمرتبه و گرامی، برای امتی بلندپایه نازل شده است. از دیگر معانی «قدر» ضیق و تنگی است. این شب را از آن رو قدر گفته اند که زمین به واسطه کثرت فرود فرشتگان در آن شب، تنگ می شود. زمین در این شب، سرشار از فرشتگانی است که تا سپیده دم، هم صدا با زمینیان به احیای آن (شب) می پردازند و به وظایف خویش می رسند.
محمدبن مسلم از امام باقر(علیه السّلام) از علامت لیله القدر پرسید. امام(علیه السّلام) فرمودند: علامت لیله القدر این است که بوی خوشی از آن پخش می شود، اگر در سرمای زمستان باشد گرم و ملایم می گردد و اگر لیله القدر در گرمای تابستان باشد خنک و معتدل و نیکو است.
امام موسی کاظم(علیه السّلام) در همین باره می فرمایند: «خدایا می خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود، گفت: خداوندا رحمتت را می خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند، گفت: خداوندا جواز گذشتن از صراط را از تو می خواهم، فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد. گفت خداوندا از درختان بهشت و از میوه هایش می خواهم، فرمود: آنها از آن کسی است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد، گفت: خداوندا رهایی از جهنم را می خواهم، فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر استغفار کند، گفت: خداوندا خشنودی تو را می خواهم، فرمود: خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بگزارد».
حضرت علی(علیه السّلام) فرمود: فاطمه(سلام الله علیها) نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شبهای قدر به خواب رود، به آنان غذای کم می داد و از روز قبل برای احیای شب قدر آماده می شد و می فرمود: محروم کسی است که از برکات این شب محروم شود.
قدر، باران رحمتی است که در جویبار هر فرد و هر جمع به اندازه او جاری است. شخصیت افراد به گونه ای شکل گرفته که بعضی از آنان توان پذیرش جریان رودی وسیع از رحمت و برکت قدر را دارند و برخی دیگر، زمینه کمتری برای جذب رحمت و عنایت دارند. برخی هیچ گونه آمادگی ندارند تا آنجا که زمینه وجودشان چون سنگی سخت و نفوذناپذیر است. حقیقت شب قدر از نوع حقایق قرآنی است و همان طور که قرآن شفا و درمان است، شب قدر نیز این گونه است.