ب- بیعت با پیامبر:
حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، نه تنها پیشتازترین زن در گرایش به اسلام و ایمان و نماز و پرستش خدا بود، بلکه نخستین بانویی است که دست بیعت به پیامبر داد، و قهرمانانه پیمان بست که از حق حیات، حق آزادی، حق برابری و حق دفاع و سایر حقوق طبیعی و انسانی پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر فشار تاریک اندیشی و تعصب انگیزی، با همهی وجود و امکانات خود دفاع کند، و در این پیمان وفادار ماند و یکدیگر ویژگیهای معنوی او به شمار رفت.
با دقت در سیرهای حضرت خدیجه (که پارهای از آنها قبلاً اشاره شده)، دلیل این پیشتازی و پیشگامی خدیجه (سلام الله علیها) در تمام این موارد را میتوان اینطور بیان کرد؛
1- او از مدتها پیش، با ادیان اسمانی آشنا شده بود، و در مورد آنها فکر و مطالعه کرده بود، و در پرتو این شناخت ها که از بشارتهای موسی و مسیح در مورد پیامبر اسلام بود، خیلی راحتتر آگاه شد و تصمیم گرفت.
2- او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمویش «ورقه» بود، که از عالمان بزرگ مذهب مسیح بود، و.
مفاهیم و مقررات و معارف مذاهب پیشین را به خدیجه یاد داده بود، و در راه زندگی، همواره مشاور خیرخواه و دلسوز بود.
3- راز دیگر پیشتازی او به اسلام و ایمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و شهرت آن حضرت به راستی و درستی و امانت داری و پاکی و پروا و… در سراسر حجاز بود، و از سوی دیگر او محمد صلی الله علیه و آله را برترین انسانهای روزگار خود میدانست و این او را به هدفش نزدیکتر میکرد.
4- امتیاز دیگر اسلام و ایمان و بیعت او با پیامبر این بود که بسیار خالصانه و سرشار از اطمینان قلب و یقین خالص بود. دلیل این بیان گواهی پیامبر به ایمان عمیق و استوار و دلیل دیگر این بود که او ثروت فراوان آبرو و اعتبار بسیار و آسایش و امنیت خود را پای دین خدا ریخت، و این همه فداکاری جز در پرتو اخلاص و یقین بالا نیست.
5- امتیاز دیگرش این بود که اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه دنباله روانه، نه بر اساس مُد و پیروی از جریان محافظه کار و رایج جامعه و تاریخ بود و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلکه بر اساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خردورزی و اخلاص و کمال طلبی بود.
بر همین اساس بود که خدیجه (سلام الله علیها) دوشادوش امیرالمؤمنین و همفکر و همرزم و هم اندیش با او، اسلام آورد، به پرفرازترین مراحل ایمان اوج گرفت و در پیمانش راه کمال و جمال، پس از علی علیه السلام دست بیعت به پیامبر داد.
در این مورد آوردهاند که؛ هنگامی که علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) اسلام آوردهاند و نمار خواندند، روزی پیامبر صلی الله علیه و آله آن دو را صدا زد و فرمود: «انّ اِلاسلام شُروطاً وَعَهداً وَمواثیق… »؛ (17) «شما برای تقرب به درگاه خدا اسلام آوردهاید و در برابر برنامهی آسمان تسلیم شدهاید، این اسلام دارای شروط و عهد و پیمان است حالا اگر در اسلام و ایمان خود استوار هستند باید با خدا و پیامبرش بیعت کنید تا به سلامت و رستگاری برسید.».
سپس علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و دین او، برای فداکاری و ایثار تا پای جان بیعت نمودند.
– در روایت دیگری آمده است که: پس از اسلام و ایمان و نمازخواندن علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) روزی پیامبر گرامی آن دو را صدا زد و گفت:
این فرشتهی وحی است که نزد من آمده و میگوید: اسلام و باور آن دارای شرایط و پیمانهایی است، سپس در مورد یکتایی خدا، صفات کمال و جمال او، رسالت پیامبر، فرود وحی و پیام آسمانی، ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و کیفر آن دنیا و دیگر اصول و فروع اسلام، صحبت کرد و از آن دو پرسید:
آیا به همه ی آنچه برای شما گفتم، گواهی می دهید؟
ابتدا امام علی علیه السلام و سپس خدیجه (سلام الله علیها) اقرار و اعلام کردند که باور عمیق دارند و سپس: «فَوَضَعَ کَفَّ فِی کِّفِهِ… »(18)
پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارک را باز کردند و دست علی علیه السلام را درمیان دست خود گذاشتند و فرمود: «علی جان! با من در مورد شرایط و مقررات اسلام بیعت کن که از من و آرمان من، همانگونه دفاع کنی که از خود دفاع کنی.».
امیرالمؤمنین غرق در شور و جذبه بود که با چشمانی اشک آلود گفت: «پدر و مادرم فدایت! به خواست خدا، همان گونه که فرمودی با تو دست بیعت میدهم.».
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله رو به خدیجه (سلام الله علیها) کرد و از او خواست تا دستش را روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دهد و همان طور بیعت کند و او نیز با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کرد.
ج- همراهی با امام علی (علیه السلام).
از دیگر امتیازهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، مهر و لطف بی پایانش به علی علیه السلام، توفیق شرکت جدی در نگهداری، پرستاری و تربیت آن حضرت، سعادت همراهی و همگرایی و همفکری با او در دفاع از حق و پیامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام هم بیعت با علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان و جانشین راستین پیامبر به اشارهی خود آن حضرت است.
وجود این ویژگیها و در واقع ولایت مداری این بانو، از دیگر ویژگیهای معنوی او بود که زندگی.
و ازدواج آن را معنویتر و ماندگارتر میکرد:
1- مربی و مدافع علی علیه السلام در کودکی:
از شگفتیهای روزگار در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که در سالهای اولیه زندگیشان، پدر و مادر خود را از دست دادند به همین خاطر به منزل عمویش جناب «ابوطالب» و همسر وفادارش «فاطمه» دختر «اسد» آمدند و این زن و مرد نگهداری و مراقبت و تربیت آن کودک نمونه را به عهده گرفتند و در این راه پرافتخار و پرفراز و نشیب از ایثار و فداکاری و محبت و عاطفه کم نگذاشتند، و بالاخره آن کودک در سن حدود بیست و پنج سالگی با خدیجه (سلام الله علیها) ازدواج کرد که در آن زمانها بود که کودکی در خانهی خدا، از پدر و مادر برگزیدهای به نام علی علیه السلام به دنیا آمد، ولادت امام علی علیه السلام همزمان با سالهای اول زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه (سلام الله علیها) مصادف بود و خواست خدا بود که این بار، این کودک متولد شده در کانون خانوادهای که برترین کانون کمال و معنویت و فرهنگ و دانش بود بزرگ شود.
چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله با تدبیری حکیمانه پس از مشورت با عموی بزرگوارش ابوطالب و همسر او، کودک ارجمند آنها را به خانهی خود بردند؛ و ادارهی زندگی و تغذیه جسمی و فکری و عاطفی و اخلاقی او را به همراه همسر خود، خدیجه (سلام الله علیها) به عهده گرفتند.
در این مورد آوردهاند: «ثُمَّ اِنَّهُ کانَ اَبوطالبٍ وَفاطِمَه بِنْت اَسَدْ رَبَّیا النَّبِیَِ صلی الله علیه و آله وَرَبَیَّ النَّبِیُّ وَ خَدیجَهُ لِعَلیٍ علیه السلام (19)…»به این مضمون که: پس از رحلت جانسوز پدر و مادر ارجمند پیامبر در کودکی، جناب ابوطالب و همسرش مراقبت و تربیت او را بعهده گرفتند، پس از گذشت حدوداً دو دهه، دست حکیمانهی تقدیر و تربیت و آموزش فرزند آن پدر و مادر را به پیامبر گرامی و همسر او، خدیجه (سلام الله علیها) سپرد و علی علیه السلام در زیر سایهی آن دو بزرگوار رشد و نمو، نمود.
و آمده است که: «وَأخَذَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه-السلام وَ هُوَ اِبْنُ سِتُّ سِنینٍ کَسِنِّهِ یَوْمَ أخَذَهُ أبُوطالِبٍ، فَرَبَّتْهُ خَدیجَهُ وَالمُصْطَفى إلى أنْ جاءَ الاسلامُ، وَتَرْبِیَتُهُما أحْسَنُ مِنْ تَرْبِیَهِ أبوطالِبٍ وَ فاطِمَهَ بِنْتُ أسِدٍ، فَکانَ مَعَ النَّبِیِّ إلى أنْ مَضى، وَبَقِی عَلِیٌ علیه السلام بَعْدَهُ… »؛ (20) «پیامبر گرامی، علی علیه السلام را در آغازین سالهای کودکیاش که در ششمین بهار از زندگی بود، با تدبیری حکیمانه از خانهی عمویش ابوطالب و همسر او، به خانهی خود و خدیجه (سلام الله علیها) برد، و این رویداد مهم، درست مانند همان رویدادی بود که در کودکی خود آن حضرت اتفاق افتاده بود، و جناب ابوطالب و همسرش فاطمه، نگهداری و سرپرستی محمد صلی الله علیه و آله را با بردن آن کودک به خانهشان به عهده گرفتند، به این ترتیب علی علیه السلام در کانون گرم خانهی محمد و خدیجه بود تا زمانی که اسلام آمد و شرایط تربیتی و نگهداری پیامبر و خدیجه برای علی علیه السلام بهتر از شرایطی بود که ابوطالب و همسرش برای پیامبر بوجود آورده بودند.».
– و روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَخْتَرْتُ مَنِ اخْتار اللهُ لی عَلیکُم عُلِّتاً» (21).
2- مهر خدیجه (سلام الله علیها) نسبت به امام علی (سلام الله علیه) :
پس از رفتن علی علیه السلام به خانه ی خدیجه و پیامبر، علاوه بر اینکه خدیجه (سلام الله علیها) از تعهد انسانی خود برای نگهداری و مراقبت و تربیت آن کودک استفاده میکرد، ولی مهر آن کودک باعث شد خدیجه او را مانند فرزند خود بداند و به صورت وصف ناپذیری مهر و محبت او را به دل خود احساس کرد و مانند مادری، شیفته و شیدا برای آن کودک شد.
آن کودک شب و روز در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بود؛ در کنار او زندگی میکرد، بازی میکرد، به جست و خیز میپرداخت و همراه با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فکری و عاطفی و منش و روش مترقی که برگرفته از رهنمونها و الگودهی های درخشان پیامبر و خدیجه بود، به کمال و شکوفایی میرسید.
در مقابل، آن کودک هم به پیامبر و خدیجه، دل بسته بود و پدر و مادرش او را فقط در خانهی این دو مربی آگاه و پر معنویت و دو معلم دلسوز میدیدند.
شاید بتوان انگیزههای این مهر و محبت خالصانه را در؛
– زیبایی و جاذبهی وصف ناپذیر این کودک و چگونگی تولد او که درجای خود بی نظیر و ممتاز بود دانست.
– یا زیبایی معنوی و انسانی او که به تدریج و با گذشت زمان نمایانتر میشد و موجب بیشتر شدن محبت خدیجه (سلام الله علیها) به او میشد.
– اینکه خدیجه (سلام الله علیها) دلبستگی و مهر و محبت، پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به آن کودک میدید، به همین خاطر بهترین غذا و زیباترین لباسها را برای علی علیه-السلام تهیه میکرد و به هنگام خارج شدن او از خانه، هم مراقب آراستگی لباس و سوارهی او بود، هم عدهای از کارگزاران را برای خدمت.
و مراقبت از آن کودک انتخاب میکرد، تا جایی که برخی از خدمتکاران و نزدیکان خدیجه (سلام الله علیها) فکر میکردند، آن کودک، برادر محمد صلی الله علیه و آله است.
– و شاید به خاطر نقش نجات بخش و بی نظیر، امام علی علیه-السلام در زندگی انسانها و پیشرفت دین خدا و ارزشهای بالایی که خدیجه (سلام الله علیها) در فکر آنها بود.
– و مهمترین دلیل این مهر و محبت، وصفهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از امام علی علیه السلام داشتند. در روایات، پیامبر او را به خاطر پیشگامی در اسلام و پیشتازی در ایمان، به خاطر عدالت طلبی و آزادی خواهی، به خاطر آراستگی وصف ناپذیر به ارزشهای اخلاقی و انسانی و به خاطر ویژگیها و امتیازات و برتریهای بسیارش بر همگان، ستایش میکرد، و او را الگوی شایستگان و محور حق و مرکز عدالت و سمبل آزادگی و آزادمنشی معرفی میکند؛ ازجمله نمونهای از دریای روایات که پیامبر فرمودند: «عَلِیُّ خَیْرَ اُمَّتی، وَاَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَاَفْضَلُهُمْ حِلْماً»؛ (22) «علی علیه السلام بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهرهی امت من میباشد.».
همچنین یکی از دانشمندان اهل سنت نیز در این مورد آورده: «و علیُّ نَشَأ فِی بَیْتِ خَدیجَهٍ وَ هُوَ صَغیر، ثُمَّ تَزَوَّجَ بَعْدَها فَظَهَرَ رُجوعُ اَهْل البَیْتِ النَّبَویّ اِلَی خَدیجَه دون غَیرِها…»؛ (23) «به این ترتیب علی علیه السلام از کودکی در خانهی خدیجه (سلام الله علیها) بزرگ شد و سپس با دخترش فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج کرد، پس روشن میشود که ریشه و اساس خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی مادر به خدیجه (سلام الله علیها) برمی گردند نه به کس دیگری… ».
– محبت خدیجه (سلام الله علیها) هر روز بیشتر و بیشتر میشد، مخصوصاً وقتی محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه-السلام میدید از جمله: آن حضرت میفرمود: «مَنْ اَحَبَّ عَلِیّا فَقَد اَحَبَّنِی، وَمَنْ اَحَبَّنی فَقَدْ اَحَبَّ اللهِ، وَ مَنْ اَبْغََض عَلِیّاً فَقَدْ اَبْغَضَنی وَمَنْ َابْغَضَنی فَقَدْ اَبْغَضَ اللهِ…»؛ (24) «هان ای مردم! هرکس علی علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت من را دوست داشته، و هرکس من را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هرکسی که با علی علیه السلام دشمنی و عداوت کند، در حقیقت با من دشمنی کرده و کسی که با من دشمنی کند، در حقیقت با خدا دشمنی کرده است.».
– همچنین میفرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقی وَخُلْقی، وَاَنْتَ مِنْ شَجَرَتِی الَّتی اَنَامِنْها»؛ (25) «علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، مانند من هستی و از همان درخت تناوری هستی که من از آنم.».
– و میفرمودند: «عَلِیٌّ خَیْرُمَنْ اَتْرُکُهُ بَعْدیِ»؛ (26) «علی علیه-السلام بهترین چهرهای است که من پس از خود در میان امت برجای میگزارم.» و بسیاری فرمایشات دیگر که مجال نوشتن نیست.
3- اولین بیعت کننده با امام علی علیه السلام:
در روایتی از پیامبر اسلام آمده است که: «عَلَى الصَّلَوهِ وَ الزَّکَوهِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلَایَهِ وَ مَا نُودِیَ بِشَیءٍکَما نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ» (27).
اسلام پس از اندیشه و باور توحیدگرایانه و بشردوستانه، در میدان عمل به راین اساس و ارکان بنیان شده، (که با توضیحات بیشتر برای درک بهتر مطلب) است؛
1- بر پایهی رابطهی دوستانه و آگاهانه با خدا و توحید گرایی خالص، که نشان آن، نمازهای شبانه روزی، پنجگانه است.
2- رعایت حقوق انسانها در جلوههای گوناگون زندگی که از مهمترین آنها، شناختن حقوق مالی و اقتصادی محرومترین و بی دفاعترین انسانهاست که نه توان گرفتن حقوق خود را دارند و نه توان دفاع از حقوق خود را دارند که باید به سراغ آنها رفت و با انگیزههای پاک و خدایی و خالص، حقوق آنها را بپردازیم.
3- شرکت در مراسم پر معنویت حج و طواف خانهی خدا با مقررات آن، که هرسال برپا میشود تا اندیشمندان و صاحبان قدرت به یاد داشته باشند که جامعهی مطلوب و مورد نظر پیام بر صلی الله علیه و آله، جامعهای است که برابری، عدالت، آزادی امنیت، حق حیات و دیگر اصول حقوق بشر برای سیاه و سفید، آشنا و بیگانه و توانمند و محروم، یکسان است و هیچ کس حق ندارد حقوق بشر را پایمال کند.
4- روزه و رمضان، تا در هر سال یک ماه همه برای رفتن به میهمانی خدا فکر کنند و خود را برای رفتن به ضیافت خدا با توبه و جبران گذشته و اصلاح خود و روابط اجتماعی و سیاسی، خود و جامعهی خود را برای مهمانی خدا آماده کنند و کم شدن جرم و جنایت در این ماه، نشان دهندهی آثار پربرکت این ماه است.
5- و ولایت یعنی دوستی علی علیه السلام و فرزندان پاک سرشت و پاک روش آن حضرت، و آنان را به دلیل برتری در اندیشه و رفتار و منش، الگو و سرمشق و نمونهی زندگی قرار دادن، که این واقعیت ولایت است نه چیز یا کس دیگر.
بر همین اساس بود که خدیجه (سلام الله علیها) از همان سالهای اولیهی دعوت، با شناخت مقام بالای امام علی علیه السلام با راهنمایی خدا و پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله، با امام علی علیه السلام به عنوان جانشین واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کرد.
نتیجه:
با توجه به ویژگیهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، میتوان به این نتیجه رسید که در نظر او میان ایمان و عمل صالح یک پیوند محکمی وجود دارد. یعنی ایمان، در دیدگاه ایشان تنها باور عمیق قلبی بدون ضوابط و عملکرد مشخص نیست. بر همین اساس حضرتش در طول حیات طیبهاش همیشه خداوند را در نظر داشتند به مین سبب همیشه ماندگار و جاودانه میباشند.
نویسنده : مهدی وزنه
راسخون
پینوشتها:
17- محمدباقرمجلسی، همان، ج 65، ص 392.
18- همان؛ سیلاوی، همان، ص 339.
19- زین الدین محمد بن علی ابن شهرآشوب، مناقب ال ابی طالب، ج 2، ص 179.
20- همان؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج 28، ص 294.
21- زین الدین محمدبن علی ابن شهرآشوب، همان، ج 2، ص 180؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج 38، ص 294؛ نورالله شوشتری، ج 17، ص75.
22- حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج 6، ص 153.
23- علی ابن ابوالفضل عسقلانی، فتح الباری بشرح البخاری، ج 7، ص 128.
24- ابن عبدالبر، همان، ج 3، ص 1101؛ محمدبن یوسف صالحی شامی، همان، ج 11، ص 293؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص458.
25- محمدبن یوسف صالحی شامی، همان، ج 11، ص 8؛ علی حسنی میلانی، نفحات الازهار، ج 5، ص 121.
26- علی ابن ابی هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 9، ص 113.
27- محمدبن حسن بن علی بن محمدبن حسین حرعاملی، ج 1، ص 13؛ محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی صدوق، همان، ص 268؛ محمدبن حسن طوسی، همان، ص 124؛ ابوعیسی ترمزی، الشمائل المحمدیه و الخصائل المصطفویه، ج 1، ص 286؛ یحیی بن حسن حلی ابن بطریق، العمده، ص 331؛ محمدبن خالدبرقی، المحاسن، ج 1، ص 286؛ محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی، همان، ج2، ص18.
کتابنامه
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا.
ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، بیروت، انتشارات دارالفکر،1409ه.
ابن جوزی، عبد الرحمن، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، انتشارات صادق،1358ه.
ابن شهر آشوب، زین الدین محمدبن علی، مناقب ال ابی طالب، بی جا، انتشارات ذوی القربی، چاپ دوم، بی تا.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت،1414 ه. ق.
ابو الفرج، عبدالرحمان بن علی بن محمد، صفوه الصفوه، بیروت، انتشارات دارالمعرفه، چاپ دوم،1399ه.
ابی الحدید، هبه الله، شرح نهج البلاغه، دار النشر، دار الکتب العلمیه، بیروت،1418 هـ، الطبعه : الأولى، تحقیق : محمد عبد الکریم النمری.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه ی بنی هاشم،138ش.
امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی کتاب والسنه و الادب، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ چهارم،1379.
الانصاری، محمد حیاه، المثانی، بی جا، بی نا، بی تا.
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات موسسه بنیاد بعثت،1416ه.
برقی، محمدبن خالد، المحاسن، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه،1371.
البصری الزهری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار النشر دار صادر بی تا.
ترمزی، الشمائل المحمدیه و الخصائل المصطفویه، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه،1412ه.
حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه ال البیت،1308ه.
الحسون، محمد، اعلام النساء المؤمنات، بی جا، انتشارات اسوه،1411ه.
حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، قم، انتشارات مهر،1414ه.
حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، قم، انتشارات سید الشهداء،1408ه.
حلی، علی بن یوسف، شرح منهاج الکرامه فی معرفه الامام، بی جا، بی تا.
حلی، یحیی بن حسن ابن بطریق، العمده، قم، انتشارات جامعه مدرسین،1407ه .
ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام، دار النشر، دار الکتاب العربی، لبنان، بیروت،1407 هـ، چاپ اول.
راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی،1409ه .
سیلاوی، الانوار الساطعه، چابخانه علمیه،1421ه.
سیوطی، جلال الدین، تفسیردرالمنثور، قم، انتشارات کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی،1402ه.
شرف الدین، عبدالحسین، النص و الاجتهاد، بی جا، انتشارات سید الشهداء،1404ه.
شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1405ه.
شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، مکتبه آیت الله المرعشى، قم،1409 ه ق، چاپ:اول.
شیبانی، محمد بن عبد الکریم، الکامل فی التاریخ، دار النشر، دار الکتب العلمیه، بیروت،1415 هـ، الطبعه : ط 2، تحقیق : عبد الله القاضی.
صالحی شامی، یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیرالعباد، بیروت، دارالکتب العلمیه،1414ه .
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، نشر اسلامیه، چاپ سوم،1390ه.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372 ه.ش.
طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، قم، انتشارات دارالثقافیه،1414ه.
عبد البر، عبد الله بن محمد، الاستیعاب، دار النشر، دار الجیل، بیروت،1412، الطبعه : الأولى، تحقیق : علی محمد البجاوی.
عبده یمانی، محمد، الانوار فی مولدالنبی، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه،1418ه.
العسقلانی الشافعی، علی بن حجر أبو الفضل، فتح الباری، دار النشر، دار المعرفه، بیروت، تحقیق : محب الدین الخطیب.
عسقلانی، ابن حجر، الأصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه،1415ه.
فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم،1415ه.
قمی مشهدی، محمد رضا، کنز الدقائق، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ اسلامی،1368ش.
کراجکی، ابو الفتح، کنز الفوائد، انتشارات دار الذخائر، قم، چاپ : اول، 1410 هجرى.
کلینی، محمد، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم،1365 ه.ش.
کثیر قرشی، اسما عیل بن عمر، البدایه والنهایه، دار النشر: مکتبه المعارف – بیروت.
مؤسسه ال البیت، مجله ی تراثنا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفا،1404ه
مفید، محمدبن نعمان، الافصاح فی امامه امیرالمؤمنین، قم، الموتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ:اول،1413 ق.
مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه،1420ه.
مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسیرکتاب الله منزل، قم، انتشارات امام علی بن ابی طالب،1420ه.
هندی، متقی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، دار النشر، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 هـ-1998 م، چاپ اول، تحقیق : محمود عمر الدمیاطی.
هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، دار النشر، دار الریان للتراث، دار الکتاب العربی، القاهره، بیروت، 1407.