سید جعفر صادقی فدکی
چکیده :
برای فرونشاندن خشم، راه های زیادی وجود دارد که انسان میتواند به وسیله آن خشم خود را فرو نشانده، از پیامدهای خطرناک آن جلوگیری نماید. راهکارهایی همچون : تغییر وضعیتی که انسان در آن است ، حلم و بردباری و …
متن مقاله :
برای فرونشاندن خشم، راههای زیادی وجود دارد که انسان میتواند به وسیله آن خشم خود را فرو نشانده، از پیامدهای خطرناک آن جلوگیری نماید.
در اینجا به برخی از این روشها ـ که در روایات ذکر گردیده ـ اشاره میکنیم:
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
«داوُوا الغَضَبَ بِالصَّمتِ»؛ «غضب را با سکوت مداوا کنید».[۱]
سکوت و سخن نگفتن در حالت شدت غضب و خشم باعث میگردد، خشم انسان کم کم فروکش کند؛ اما اگر در حالی که خشمناک است به سخن گفتن و نزاع خود ادامه دهد آتش خشم شعلهورتر میگردد و هم خود و هم دیگران را میسوزاند.
راه دیگر رفع غضب تغییر حالت است؛ به این معنا که اگر انسان در حالت غضب ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بلند شود یا از خانه و یا از آن صحنهای که در آن غضب نموده خارج شود.
امام باقر علیه السلام در این باره میفرماید:
«اَیما رَجُلٍ غَضِبَ و هُوَ قائِمٌ فَلیجلِس فَاِنَّهُ سَیذهَبُ عَنهُ رِجزَ الشَّیطان و إن کانَ جالِسا فَلیقُم»؛
«هر فردی که غضبناک گردید اگر ایستاده است باید بنشیند؛ زیرا این عمل، پلیدی شیطان را از او برطرف میکند و اگر نشسته است باید بلند شود».[۲]
در روایتی دیگر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مؤمنان را به وضو گرفتن هنگام غضب سفارش کرده، میفرماید: «غضب از شیطان است و شیطان از آتش خلق گردیده و آب، آتش را خاموش میکند؛ لذا هنگام غضب بپاخیزید و با وضو آتش غضب را خاموش کنید».[۳]
امام باقر علیه السلام در حدیثی دیگر در مورد خاموش کردن غضب نسبت به ارحام، میفرماید:
«أَیما رَجُلٍ غَضِبَ عَلی ذِی رَحِمٍ فَلیدنِ مِنهُ فَلیمُسَّهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ اِذا مَسَّت سَکنَت»؛
«هر شخصی که بر خویشاوندان خود غضب نماید باید نزدیک او رفته و او را مس نماید؛ زیرا که رحم وقتی مس گردید آرام و ساکن میگردد».[۴]
راه دیگر خاموش کردن غضب؛ حلم و بردباری است.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
«ضادُّوا الغَضَبَ بِالحِلمِ»؛ «غضب را با حلم و بردباری برطرف کنید».[۵]
بسیاری از اولیای الهی و بزرگان دین هرگاه بر وجود آنان خشم مستولی میگردید با حلم و بردباری بینظیر خود، آتش خشم را خاموش میکردند و نمیگذاشتند این آتش از درون آنان به بیرون سرایت نماید و به خود یا دیگری صدمهای وارد کند.
در ذیل به دو نمونه اشاره مینماییم:
حلم امیرالمؤمنین علی علیه السلام
«روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام از بازار خرمافروشان میگذشت. ناگاه چشمش به زنی افتاد که در حال گریه کردن بود. امام علیه السلام به او فرمود: چرا گریه میکنی؟ زن گفت: اربابم چند درهمی به من داده تا خرما بخرم و من آمدهام و از این جا مقداری خرما خریدم و به خانه بردم، اما اربابم این خرما را نپسندید و گفت: برو و این خرما را به صاحبش پس بده. حالا من به این فروشنده مراجعه کردهام تا پولم را بگیرم، اما او قبول نمیکند. حالا من نمیدانم چگونه به خانه و نزد اربابم باز گردم. حضرت به نزد فروشنده رفت و فرمود: ای بنده خدا! این زن، خدمتکار است و از خود هیچ اختیاری ندارد. درهم او را برگردان و خرماها را پس بگیر. فروشنده که آن حضرت را نمیشناخت از جا بلند شد و با دست خود محکم به سینه امام علیه السلام کوبید و گفت: به تو مربوط نیست. خرماها را پس نمیگیرم. مردم که شاهد ماجرا بودند و حضرت را میشناختند، نزدیک شدند و به آن مرد گفتند: وای بر تو! به امیرالمؤمنین جسارت میکنی؟! صاحب مغازه با شنیدن نام امام علیه السلام به نفس نفس افتاد و از ترس رنگش زرد شد و فوراً خرماها را پس گرفت و به نزد حضرت آمد و شروع به عذر خواهی کرد. امام علیه السلام بدون اینکه در صدد انتقام برآید با حلم و بردباری فراوان از خطای او گذشت و تنها به این سخن اکتفا کرد که به شرطی از تو راضی میشوم که کارت را اصلاح کنی».[۶]
سائل بیادب و حلم مرحوم کاشفالغطاء
«روزی شیخ جعفر کاشف الغطاء مبلغی پول بین فقرای اصفهان تقسیم کرد و پس از اتمام پول به نماز جماعت ایستاد. بین دو نماز که مردم مشغول خواندن تعقیبات نماز بودند فقیری بیادب آمد و به مرحوم شیخ گفت: ای شیخ! مال جدّم ـ خمس ـ را به من بده. شیخ فرمود: قدری دیر آمدی. متأسفانه چیزی باقی نمانده است. فقیر بیادب با کمال جسارت آب دهان خود را به ریش شیخ انداخت. شیخ نه تنها هیچگونه عکسالعمل خشونتآمیزی از خود نشان نداد، بلکه برخاست و در حالی که دامن خود را گرفته بود در میان صفوف نمازگزاران گردش کرد و گفت: هرکس ریش شیخ را دوست دارد به این فقیر کمک کند. مردم که ناظر این صحنه بودند کمک نمودند و دامن شیخ را پر از پول کردند. سپس شیخ پولها را آورد و به آن فقیر تقدیم کرد و به نماز عصر ایستاد».[۷]
غضب ممدوح
چنانکه در ابتدای بحث اشاره کردیم؛ غضب یکی از غرایز و قوای مفید انسانی است که اگر انسان در جای خود و به اندازه از آن استفاده نماید، برکات فراوانی برای دنیا و آخرت او دارد؛ زیرا به وسیله غضب است که بسیاری از کارها اصلاح میشود و جلوی بسیاری از مفاسد و مضرات گرفته میشود. بر این اساس، انسانهایی که قوه غضبیه ندارند و در هیچ جا و برای هیچ امری غضب نمیکنند و یا انسانهایی که قوه غضبیه دارند، ولی در جایگاه خود از آن استفاده نمیکنند به شدت مذمت شدهاند و در مقابل، کسانی که از این نعمت الهی استفاده کرده، در مقابل حرام و کارهای باطل خشم میگیرند، مدح و ستایش شدهاند.
امام زینالعابدین علیه السلام در این باره میفرماید:
«قالَ موسی بنُ عِمرانَ علیه السلام: یا رَبِّ، مَن اَهلُک الَّذینَ تُظِلُّهُم فِی ظِلِّ عَرشِک یومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّک؟ قال: فَاَوحی اللّهُ اِلَیهِ… وَالَّذینَ یغضِبُونَ لِمحارِمِی اِذا استُحِلَّت مِثلَ النَّمِرِ اِذا حَرِدَ»؛
«موسی بن عمران خطاب به خداوند عرض کرد: پروردگارا! اهل تو، آنان که در سایه عرش خود ـ در آن روزی که هیچ سایهای جز سایه تو نیست، جای دادهای ـ چه کسانی هستند؟ خداوند به موسی وحی کرد: آنان کسانی هستند که همچون پلنگی که غضب میکند، در برابر حرام من آنگاه که حلال میشود، غضب مینمایند».[۸]
امام باقر علیه السلام در روایتی دیگر میفرماید:
«اَوحَی اللّهُ اِلی شُعَیبِ النَّبِی (صلی الله علیه و آله وسلم) : اِنِّی مُعَذِّبٌ مِن قَومِک مِائَهَ اَلفٍ، اَربَعینَ اَلفا مِن شِرارِهِم و سِتّینَ اَلفا مِن خِیارِهِم. فَقالَ: یا رَبِّ، هؤُلاءِ الاَشرارُ، فَما بالُ الاَخیارِ؟ فَاَوحَی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیه: داهَنُوا اَهلَ المَعاصِی و لَم یغضَبُوا لِغَضَبی»؛
«خداوند متعال به شعیب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) وحی کرد که من یکصدهزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد. چهل هزار نفر از بدان امت تو و شصت هزار نفر از خوبان آنان را. شعیب علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! علت عذاب بدان معلوم است، اما خوبان چه گناهی کردهاند؟ وحی رسید که آنان با اهل معصیت سازش نمودند و برای من در مقابل گناه آنان خشم نگرفتند».[۹]
بنابراین به کار بردن غضب در جای خود، به ویژه در مقابل حرام و معصیت خداوند، امری پسندیده و گاه واجب است و عدم وجود این ویژگی در انسان، یک نقص محسوب میشود که هم از نظر عقل و هم از دیدگاه شرع مذموم و ناپسند است.
امام خمینی(ره) در مورد قوه غضبیه و آثار مفید و سودمند آن برای فرد و اجتماع میفرماید:«بدان که قوّه غضبیه یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که به واسطه آن تعمیر دنیا و آخرت شود و با آن حفظ بقای شخص و نوع و نظام عایله گردد و مدخلیت عظیم در تشکیل مدینه فاضله و نظام جامعه دارد. اگر این قوه شریفه در حیوان نبود از ناملایمات طبیعت دفاع نمیکرد و دستخوش زوال و اضمحلال میگردید و اگر در انسان نبود، علاوه بر این، از بسیاری از کمالات و ترقیات باز میماند، بلکه حدّ تفریط و نقص از حد اعتدال نیز از مذامّ اخلاق و نقایص ملکات شمرده میشود که به آن مفاسدی بسیار و معایبی بیشمار مترتب گردد؛ از قبیل ترس و ضعف و سستی و تنبلی و طمع و کمصبری و قلت ثبات و راحتطلبی و خمودی و زیر بار رفتن و رضای به رذایل، فضایح، بی غیرتی و کمهمّتی.
خدای تعالی در صفت مؤمنان میفرماید: «اَشِدّاءُ عَلَی الکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»؛ «بر کافران سخت گیرند و با خود مهربان».[۱۰]
اداره امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود و تعزیرات و سایر سیاسات دینیه و عقلیه نشود، جز در سایه قوّه شریفه غضبیه. پس آنها که گمان کردند که کشتن قوه غضب و خاموش کردن آن از کمالات و معارج نفس است، خود خطایی بزرگ و خطییه عظیمهای کردند و از حد کمال و مقام اعتدال غافلاند. بیچارهها ندانند که خدای تبارک و تعالی در جمیع سلسله حیوانات این قوه شریفه را عبث خلق نفرموده و در بنیآدم این قوه را سرمایه زندگی مُلکی و ملکوتی و مفتاح خیرات و برکات قرار داده».
حضرت امام خمینی (ره) در پایان این بخش مینویسد:
«در هر صورت، در باطن ذات انسان و حیوان، قوه غضبیه موجود و مودوع است؛ الاّ آنکه در بعضی خاموش و افسرده است؛ مثل آتشی که زیر خاکستر باشد. باید اگر انسان در خود حالت خاموشی و سستی و بیغیرتی احساس کرد به معالجه به ضد آن حال بیرون آید و نفس را در حال اعتدال درآورد».[۱۱]
منابع
[۱]. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۲۶۸.[۲]. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۵۹.
[۳]. بحارالانوار، ج ۷۰،ص ۲۷۲.
[۴]. الکافی، ج ۲، ص ۳۰۲.
[۵]. عیون الحکم و المواعظ، ص ۸۴.
[۶]. بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۴۸.
[۷]. سیمای فرزانگان، ص ۳۳۸.
[۸]. المحاسن، ج ۱، ص ۱۶.
[۹]. الکافی، ج ۵، ص ۵۶.
[۱۰]. فتح ۴۸ ۲۹.
[۱۱]. چهل حدیث، امام خمینی، ص ۱۳۴ – ۱۳۵.