در آیات و روایات تاریخی اسلامی، حضور مؤثر زنان و مسئولیت های آنان در صحنه های اجتماعی مشاهده می شود. در این رابطه بعضی از دینداران نقش زن را محدود به نقش مادری و همسری می دانند و تصور می کنند وظیفه زن محدود به این دو نقش بوده و حق حضور در اجتماع و انجام مسؤولیت هایی دیگر را ندارد.
درمقابل عده ای نیز معتقدند که زن علاوه بر نقش مادری و همسری توانایی و صلاحیت انجام سایر نقش های اجتماعی را نیز دارد و به ناچار باید در بسیاری از مدیریت ها خود را نشان دهد. این حضور علاوه بر پیامدهای مثبت دارای آسیب ها و خطراتی است که او
را تهدید می کند. از جمله آسیب های فردی مثل صدمات جسمی، روحی و خستگی و نیز آسیب های خانوادگی مثل رشد مشکلات عاطفی فرزندان و کاهش ارتباط با اعضای خانواده، نارضایتی شوهر و نیز آسیب های اجتماعی مثل کاهش میزان ازدواج و خطر ارتباط نامشروع؛
این مقاله در صدد شناسایی این آسیب و نقد و بررسی آن ها می باشد، علاوه بر آن ضرورت حضور زن دراجتماع را از دیدگاه قرآن تحلیل و جلوه های و آداب حضور او را از دیدگاه شریعت اسلام بیان می کند.
طرح مسئله
امروزه کسی نمی تواند نقش کاربردی زنان را در جامعه انکار کند؛ چرا که زنان نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل داده و نقش او را در رشد و تعالی انسان و جامعه انسانی مهم تلقی کرده اند؛ و بسیاری از چرخ های اقتصادی، آموزشی و خدمات با دستان توانمند آن ها به حرکت درمی آید، این واقعیتی انکار ناپذیر است و می توان گفت عدم حضور زن در بعضی مشاغل می تواند به پیکره جامعه صدمه بزند. در متون دینی و منابع اسلامی نیز به نصوصی برخورد می کنیم که نشانگر جایگاه والای زن در اجتماع است.
اهمیت مسئله به اندازه ای است که همواره برخی افراد این موضوع را دستاویز حمله به مسلمانان قرار داده اند و با پیدایش فمینیسم این حملات دو چندان شده است، در مقابل دانشمندان مسلمان در دفاع از حقوق زن سخن ها گفته و کتاب ها و مقالات مختلف نوشته و نشست هایی برگزار کرده اند. در میان پیشتازان این حرکت، امام خمینی(ره) و شهید مطهری(ره) و آیت اللّه آملی را می توان نام برد. شهید مطهری، در کتاب نظام حقوق زن در اسلام، به تفصیل در این زمینه قلم فرسایی کرده است. آیت اللّه جوادی آملی نیز در کتاب زن در آیینه جلال و جمال در 3 بخش از عظمت و جایگاه زن سخن به میان آورده و در بخش پایانی نیز به شبهات در این زمینه پاسخ وافی داده است.
1.قرآن و ضرورت حضور زن در جامعه
2.در قرآن، آیاتی وجود دارد که بیانگر فعالیت اجتماعی زنان می باشد، از جمله:
1 .1.بیعت زنان با پیامبر (ص)(حضور سیاسی)
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (ممتحنه، 12). «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند در حالی که با تو بیعت کنند که هیچ چیز را شریک خدا قرار ندهند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندانشان را نکشند و هیچ تهمتی را نیاورند که آن را بین دستهایشان و پاهایشان بربافته اند و در هیچ [دستور] پسندیده ای نافرمانی تو را نکنند، پس با آنان بیعت کن و برای آنان از خدا طلب آمرزش کن که خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است».
آیه بالا به مسئله بیعت با حکومت، این بارزترین مظهر عمل سیاسی، اشاره و ضمن بیان حکم
بیعت زنان مؤمن با رسول خدا، شروطی را برای آنان تعیین می کند که بعضی میان زنان و مردان مشترک است، مانند شرک نورزیدن و نافرمانی نکردن از رسول خدا در کارهای نیک و بعضی بیش تر به زنان ارتباط می یابد، مانند دوری جستن از سرقت، زنا، کشتن اولاد و فرزندان دیگران را به شوهر نسبت دادن. (طباطبایی، 19، 1374 /411)
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: « وقتی رسول خدا(ص) مکه را فتح نمودند با مردان بیعت کردند، سپس زن ها آمدند که با حضرت بیعت نمایند و خداوند آیه 12 سوره ممتحنه را نازل فرمود» (مجلسی، 21 /134)
بیعت پیامبر با زنان نشان می دهد که بر خلاف ادعای مخالفان اسلام که می گویند: اسلام برای زنان ارزشی قائل نشده، دقیقاً آن ها را مهم ترین مسایل از جمله مسئله بیعت به حساب آورده است، آنان نیز در این امر مهم شرکت نموده اند و شرایط مربوط به آن را پذیرفته اند.
2-1. مهاجرت زنان
یکی دیگر از مسایلی که حضور زنان را در اجتماع در صدر اسلام نمایان می کند، شرکت زنان در نهضت بزرگ اجتماعی- سیاسی هجرت می باشد.
مهاجرت در صدر اسلام برای گسترش پایگاه های اسلام و حفظ دین بسیار حائز اهمیت بوده است و در این امر بین زن و مرد هیچ تفاوتی نبوده است و پیامبر، هم از زنان و هم از مردان می خواستند که هجرت کنند.
آیات متعددی نیز از مهاجرت زنان مسلمان سخن گفته است:
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا* إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلاَ یَهْتَدُونَ سَبِیلاً» (نساء، 97 و 98). «در واقع کسانی که فرشتگان، [جان های] ایشان را به طور کامل گرفتند، در حالی که به خویشتن ستمکار بودند، (فرشتگان به آنان) گفتند:» در چه [حالی] بودید؟ « (در پاسخ) گفتند:» ما در زمین، مستضعف بودیم. «(فرشتگان) گفتند:» آیا زمین خدا، وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟! «پس آنان مقصدشان جهنم است و بد فرجامی است. مگر مستضعفانی از مردان و زنان و کودکان، که توان چاره جویی ندارند و به هیچ راهی رهنمون نمی شوند».
این آیه نیز به موضوع هجرت می پردازد که از حرکت های اجتماعی و سیاسی می باشد. در هجرت مسلمانان به حبشه و مدینه، زنان نیز هم پای مردان حضور داشتند. یکی از زنانی که در
مهاجرت به مدینه شرکت داشت، اسماء همسر زبیر بود. او می گوید: «در این مهاجرت فرزندم عبداللّه را حامله بودم و در قبا وضع حمل کردم». (مهریزی، 103)
در مجمع البحرین نیز روایت شده است که «پیامبر زنان مهاجر را سوگند می داد که بگویند: «به خدا سوگند، من از خشم شوهرم و یا از روی علاقه به این آب و خاک و یا برای تحصیل دنیا، وطن را ترک نکرده ام، من نیامدم مگر به خاطر خدا و پیامبر او». (طریحی، 43 و 407)
3-1. کسب و تلاش اقتصادی (استقلال اقتصادی زنان)
اسلام به زن، استقلال اقتصادی بخشیده است تا وی، مانند مردان از حق مالکیت و تصرف در اموال خویشتن، بدون نظارت و قیمومیت کسی، بهره ببرد و با اختیار خویش ثروتش را در راهی که نیاز می داند، صرف کند.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
«لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ» (نساء، 32) «برای مردان از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان [نیز] از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است».
این آیه کسب و تلاش اقتصادی و مالکیت مردان و زنان را که از مصادیق مشارکت اجتماعی است تأیید می کند و این تصور غلط را که مالکیت و کسب و تلاش اقتصادی منحصر به مردان است، از بین می برد.
یکی از وجوهی که مجمع البیان برای آیه ذکر می کند، این است که «هر کدام از زنان و مردان را از تجارت، زراعت و سایر کسب های خود نصیبی است. بنابراین باید قانع و از قسمت و بهره خداوند راضی باشند». (طبرسی، 5 /26)
4-1. دختران شعیب در صحنه کار و اجتماع
قرآن کریم از دختران شعیب در حال انجام فعالیت اقتصادی- اجتماعی یاد می کند و شرم و حیای آن ها را در حین عمل و کار بیان می کند و می فرماید:
«وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ* فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ* فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ* قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» (قصص،
26-23). «چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت که [دام های خود را] آب می دادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور می کردند. [موسی] گفت: «منظورتان [از این کار] چیست؟» گفتند: [ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبانان [همگی گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیری سالخورده است». پس برای آن دو، [گوسفندان را] آب داده، آن گاه به سوی سایه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر چیزی که سویم بفرستی سخت نیازمندم». پس یکی از آن دو زن- در حالی که به آزرم گام بر می داشت، نزد وی آمد [و] گفت: «پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما، مزد دهد» و چون [موسی] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد، [وی] گفت: «ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی. هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است».
آیات مزبور، به برخی از فعالیت ها و رفتارهای اجتماعی زنان اشاره دارد؛ زیرا رفتن به بیایان، شبانی و چوپانی، آب دادن به گوسفندان در کنار مردان و سخن گفتن با موسی (مرد بیگانه)، جایز دانسته شده است و دختران شعیب با رعایت عفت و حجاب این اعمال و رفتار را انجام می دادند و از اختلاط با مردان جلوگیری می نمودند حتی زمانی که به سوی موسی می رفتند، با شرم و حیا راه می رفتند.
5-1. مادر و خواهر موسی(ع) نزدیک کاخ فرعون
از جمله زنان نمونه که در برابر سخت ترین حوادث، مقاومت شگفت انگیزی داشتند مادر موسی(ع) به نام یوکابد» و خواهر موسی(ع) به نام «کلثمه» یا «کلیمه» بودند. (محمدی اشتهاردی، 52) قرآن کریم، ماجرای مادر موسی(ع) را در هنگام حاملگی وی از موسی آغاز می کند؛ زمانی که فرعون تصمیم به قتل فرزندان پسر می گیرد و با دریا انداختن موسی ادامه می یابد و در این جا تلاش های خواهر موسی برای رساندن او به مادرش آغاز می شود. در قرآن درباره خواهر موسی چنین آمده است:
«وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ» (قصص، 11) «مادرش به او گفت: « از پی او برو» پس او را از دور دید، در حالی که آنان متوجه نبودند».
6-1. امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه فردی و اجتماعی زنان
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ
الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (توبه،71) « و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند که به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند و نماز را بر پا می کنند و زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می برند. آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد دارد که خدا توانا و حکیم است».
یکی از فعالیت های اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکراست که در این آیه هر مرد و زن موظف به انجام آن شده است.
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: آیه حال عامه مؤمنان را بیان می کند و می فرماید: مردان و زنان با ایمان اولیای یکدیگرند تا منافقان بدانند، نقطه مقابل ایشان مؤمنان هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگی افرادشان در حکم یک تن واحد هستند و به همین جهت بعضی از ایشان امور بعضی دیگر را به عهده می گیرند و هر کدام دیگری را امر به معروف و نهی از منکر می کند. (طباطبایی، 9 /455)
7-1. حضور زن در مباهله
« فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَهُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» (آل عمران، 61) «پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
در این آیه، مباهله به عنوان یک عمل مذهبی- اجتماعی مطرح است. قرآن مردان و زنان را با هم در این فعالیت سهیم می داند.
همگی اتفاق دارند که مراد از «نساءنا»، فاطمه(س) است. به دلیل اینکه جز او زنی در مباهله شرکت نکرد و آیه نیز دلیل بر فضیلت او بر همه زنان جهان است. (طباطبایی، 4 /102)
نویسندگان:دکتر سید علی اکبر ربیع نتاج (1)وعالیه روح اله زاده اندواری (2)
پی نوشت ها :
1. دانشیار دانشگاه مازندران
نشانی الکترونیکی: sm.rabinataj@ Gmail.com
2. دانشجوی کارشناسی ارشد
نشانی الکترونیکی: a.roh@ yahoo.com
* تاریخ دریافت مقاله: 1 /2 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 29 /2 /1389
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.