تفسیر تاریخی قرآن، بر پایه شناخت بستر نزول آیات قرآن و فرهنگ مردم عصر نزول به فهم بهتر مقاصد و اهداف آیات یاری می رساند. بررسی شرایط اجتماعی و خانوادگی زنان در عصر جاهلی، نوع نگرش این فرهنگ نسبت به زنان را بیان کرده و شرایطی که قرآن، زدن در سومین مرحله مقابله با نشوز زن عنوان نموده است، آشکار م نماید. آیه 34 سوره نساء یکی از آیات حائز اهمیت در تعیین حقوق زن و مرد در خانواده است که در سومین
مرحله مقاله با نشوز زن، «ضرب» را عنوان کرده و مفسران از دیرباز در بیان معنا و شیوه و حکمت آن با چالش های چندی مواجه بوده اند. وضعیت فرهنگی و اجتماعی زنان معاصر سبب تغییر نگرش در مفهوم «ضرب» در آیه شده و محدود کردن آن به غیر دردناک بودن یا تعبیر آن به سفر کردن، جدایی و… از روش هایی است که مفسران و محققان برای برون رفت از چالش اتخاذ کرده اند.
مقدمه
قرآن، کتاب دینی مسلمانان در طول 23 سال بر پیامبر(ص) نازل شده است. از عوامل این نزول تدریجی، تعقل مردم در آیات و آمادگی آن ها برای پذیرش تغییرات بیان شده است. دقت در بعضی آیات قرآن از جمله آیات تحریم شراب، آیات حرمت زنا و تعیین حد برای آن، اهمیت تدریجی بودن نزول آیات قرآن و توجه به فرهنگ مردم عصر نزول را نشان می دهد. با توجه به عنایت قرآن به این فرهنگ، شناخت فرهنگ عصر جاهلی در فهم مقصود شارع از نزول برخی آیات قرآن مؤثر است.
سوره نساء، ششمین سوره ای است که در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده و 176 آیه دارد. نام سوره را به دلیل وجود همین آیات دانسته اند. (معرفت، 1 /137) در آیه 34 این سوره، قوامیت مرد در خانواده، زنان صالح، خوف از نشوز زن و مراحل سه گانه مقابله با آن شامل «وعظ»، «هجر» و «ضرب» مطرح شده است. با توجه به اینکه «ضرب» به معنای زدن از مسائل بحث برانگیز این آیه می باشد؛ مطالعه بستر نزول آیه به درک بهتر مقصود شارع کمک می کند. در این راستا لازم است جایگاه زنان به عنوان همسر از جایگاه عمومی زن در جامعه جدا نیست، وضعیت عمومی زنان در آستانه نزول قرآن در فرهنگ جاهلی بررسی می شود.
دوران جاهلیت
از نظر تاریخی به دوران فترت قبل از ظهور اسلام، جاهلیت گفته می شود. (آلوسی، 1 /15) اما بعضی آن را از نظر زمانی به دوران مابین 200 تا 150 سال قبل از اسلام محدود کرده اند. (جواد علی، 1 /73) در قرآن در 4 آیه واژه جاهلیت به کار رفته و به اجمال به بیان جاهلیت و خصوصیات آن پرداخته شده است. آیه 26 از سوره فتح جاهلیت را ضد سکینه و آرامش معرفی می کند: «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ حَمِیَّهَ الْجَاهِلِیَّهِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا» (الفتح، 26) «ای محمد، آن هایی که کافر شدند در قلب آنان تعصب جاهلیت قرار گرفته، پس خداوند در قلب رسولش و مؤمنان، سکینه و آرامش قرار داد….». آیه 154 از سوره آل عمران شک و تردید و گمان ناروا نسبت به خدا را به ظن جاهلی تعبیر کرده: «….
وَطَآئِفَهٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّهِ…» (آل عمران، 154) «… و گمان ناروائی به حق بردند، مثل گمان زمان جاهلیت و می گفتند آیا ما را پس از این امر جنگ
چیزی (فرجی) هست ای رسول(ص) بگو تمام امور به دست خدا است…». آیه 50 سوره مائده طلب آنچه قبل از اسلام از بت پرستی یا آیین یهود و غیره وجود داشته، را به حکم جاهلی تشبیه کرده است. در واقع، در این آیه به حدود زمانی جاهلیتی اشاره شده است: « أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ» (المائده، 50) «آیا اینان درباره حد زنا و قصاص، حکم جاهلیت را طلب می کنند و کیست نیکوتر از خدا که برای قومی حکم کند که یقین دارند». در آیه 33 سوره احزاب، آشکار کردن زینت، تکبر در حرکت و یا جمع کردن بین همسر و رفیق را به نمایش جاهلی مثال زده است: « وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب، 33) «ای زن های رسول، در خانه های خود بنشینید و زینت خود را ظاهر ننمایید و به روش زمان جاهلیت از خانه بیرون نیایید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و خدا و رسول را اطاعت نمایید. جز این نیست که خدا می خواهد ای اهل بیت که خباثت و پلیدی را از شما خانواده پیمبر ببرد و شما را از هر خباثتی پاک گرداند». قرآن از حمیت جاهلی و ظن جاهلی، به عنوان خصوصیات بر جا مانده از آن دوران نام می برد. حمیت جاهلی با فوران خشم و غصب و ظن جاهلی را به شک و تردید در مورد یاری خداوند در جنگ تعبیر کرده است. در نتیجه جاهلیت، نه به معنای دوران نادانی (جهل مقابل علم) بلکه به معنای دورانی که حلم و سکینه و آرامش در آن وجود ندارد، تعبیر شده است. (ایزوتسو، 265) در حقیقت به دوران فترتی که جزیره العرب بدون قانون یا پیامبری که به او وحی شود، به سر می برد و کتاب منزلی نداشت، جاهلیت گفته می شود. (ابراهیم حسن، 28) در این دوران جایگاه زنان در اقوام مختلف و از جمله عرب ها نا برابری با مردان بود و وجود برخی عادات ظالمانه نزد تعدادی از قبایل مانند زنده به گور کردن دختران یکی از نمودهای فرهنگ جاهلی است.
جایگاه زن در باورهای دینی جاهلی
مردم حجاز در عصر جاهلی، دین واحدی نداشتند. گروهی یکتا پرست و پیرو دین حضرت ابراهیم بودند. یهودیت و نصرانیت نیز در قبایل اطراف مدینه وجود داشت. صابئیان که گروهی آن ها را ستاره پرست و عده ای پیرو حضرت نوح می دانند (راغب اصفهانی، 1 /396)، نیز در حجاز زندگی می کردند. در آیاتی از قرآن مانند آیه 62 سوره بقره که از این گروه نام برده شده؛ به صورت: «….هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ….» نام آن ها همراه یهود و نصاری آمده؛
پس صابئیان را می توان از اهل کتاب دانست. پرستش ملائکه و جن نیز در بین اهل حجاز وجود داشته است، ولی بیش تر مردم حجاز بت پرست بوده اند.
زن در باورهای دینی جاهلی موقعیت دوگانه ای داشت. در باورهای دینی یهود، حوا باعث راندن آدم از بهشت شد، پس به سختی هایی چون حیض، فرزند زادن، سختی و پلیدی مبتلا شد. (بلعمی، 1 /48) هم چنین یهود از زنان حائض کناره گرفته و جامه و ظرف و هر چه را به آن دست زده باشد، نجس می دانستند. یهود عقیده داشت اگر زن حائض به گوشت قربانی دست بزند، باید آن را بسوزانند. کسی که زن حائض را مس کند، نجس است و نانی که زن حائض بپزد یا غذایی که طبخ کند و هر چه را که شستشو دهد، همه آن ها نجس است و بر پاکیزگان حرام است. (مقدسی، 4 /34) ساکنان مدینه و دهات اطراف آن، بدان جهت که آداب و رسوم یهودیان در ایشان سرایت کرده بود، سخت گیری های یهود را در معاشرت با زنان حائض معمول می داشتند. (طباطبایی، 2 /208)
گروهی از عرب ها اعتقاد داشتند ملائکه دختران خدا بوده و آن ها را می پرستیدند. (ابن کثیر، 3 /51) آیات چندی در قرآن به این موضوع پرداخته و این مورد را به شدت تکذیب کرده است. (صافات، 149؛ النجم، 19؛ آل عمران، 80) مطابق آیه 26 سوره النجم، مشرکان اعتقاد داشتند ملائکه آن ها را شفاعت خواهند کرد. آن ها مجسمه هایی مؤنث می ساختند و این مجسمه ها را تمثال ملائکه دانسته و می پرستیدند؛ «وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاء وَیَرْضَى» (النجم، 26) مثلاً «لات»، «عزی» و «منات» از بت های مادینه معروف در زمان قبل از اسلام بودند. (ابن کلبی، 17) با توجه به آیات 21-19 سوره نجم «أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى* وَمَنَوهَ الثَّالِثَهَ الْأُخْرَى* أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَى» (النجم، 21) «به من خبر دهید از لات و عزی و منات آن سومین دیگر، آیه [به خیالتان] برای شما پسر است و برای او دختر؟» در قرآن نیز به مؤنث بودن این بت ها تصریح شده است. بعضی بر این عقیده اند که مؤنث ساختن تعدادی از بت ها از جهت آن است که مانند ملائکه این بت ها را دختران خدا دانسته و از آن ها طلب شفاعت می کردند. گروهی تشابه جنسیتی ملائکه با زنان را نزد عرب ها به حساب مشترک بودن زنان و ملائکه در لطافت و زیبایی، پوشیدگی و استتار و مهربانب و دلسوزی می دانند. (انصاری، 44)
نگرش های منفی نسبت به زنان در جاهلیت
وضعیت زنان در جاهلیت عموماً همراه با تحقیر و نابرابری با مردان بوده است. آنچه در
سطح کلان جامعه عرب وجود داشت، نگاه به زن به عنوان موجودی پست بود. در جاهلیت زن را مظهر مکر و نیرنگ دانسته و عقیده داشتند زن همانند شیطان در پی فریب دادن مردان است؛ به طوری که زنان را در مکر، به مار تشبیه می کردند. (زبیدی، 1 /467) همچنین ضرب المثل «کید النساء» نشان از مکر و حیله زنان دارد. (ثعالبی نیشابوری، 458)
این بیت شعر به یک شاعر جاهلی نسبت داده شده است:
کادنی المازنی عند ابی العباس و الفضل ما علمت کریم
شبها بالنساء فی کل امر ان کید النساء کید عظیم
مازنی نزد ابوالعباس با من به نیرنگ رفتار کرد، در حالی که فضل، مرد کریمی است و تو به این، به خوبی آگاهی. در هر امری او به زنان شبیه شد. به درستی که حیله زنان بس بزرگ است. (ثعالبی نیشابوری، 458)
آنان مطابق ضرب المثل «الطیره فی الثلاث: فی المرأه و الدابه و الدار» شومی را در سه چیز می دانستند؛ زن، مرکب، خانه (افغانی، 28)؛ همچنین ضرب المثل «مرأه مشومه و عقری حلقی»؛ «زن شوم است و قومش را زمین گیر و ریشه کن می کند» را دلیل شومی زنان دانسته اند. (جواد علی، 4 /619)
ضرب المثل «رأی النساء» برای بیان سستی نظر زنان، (ثعالبی نیشابوری، 24) و عبارت منسوب به پیامبر «شاوروهن و خالفوهن» با زنان مشورن کنید، اما در عمل با نظراتشان مخالفت کنید، برای بیان عدم اعتماد به نظر زنان به کار می رفت. (جواد علی، 4 /618) بعضی از آن ها عقیده داشتند «زنان دارای عقل و رأی نیستند تا ضعیف و سست گردد». (الزبیدی، 5 /618) البته در این میان شواهدی از احترام و محبت به زنان و دختران نیز وجود دارد که در اشعار جاهلی آمده است، اما تعداد آن ها اندک و محدود به زندگی اشراف می باشد.
با وجودی که در اشعار جاهلی نشانه هایی از عشق و علاقه اعراب جاهلی به دخترانشان دیده می شود، ولی شواهدی وجود دارد که نگاه عمومی به زن همراه با تکریم نبوده است. از آن جمله زنده به گور کردن دختران است که در بین برخی قبایل عرب وجود داشته است. علل این دختر کشی در جاهلیت متفاوت بود. عده ای معتقدند دختر کشی عرب ها، به یک عقیده دینی قدیمی بر می گردد؛ به اعتقاد گروهی از عرب ها، دختران، افرادی پلید از مخلوقات شیطان بودند. بنابراین با کشتن آن ها از شرشان رهایی پیدا می کردند. (وافی، 141) عده ای دیگر،تقدیم برای الهه ها را، دلیل کشتن دختران می دانند. این عمل در آیات
عهد قدیم هم دیده می شود. مواردی از جمله داستان ذبح اسماعیل، نشان دهنده وجود این قانون نزد عبرانیان و داستان ذبح عبداللّه دلیل وجود آن نزد عرب است. (وافی، 144) قرطبی یکی از دلایل دختر کشی را ملحق شدن آن ها به ملائکه می داند: « چون اعراب جاهلی بر این عقیده بودند که ملائکه دختران خدا هستند، دختران را می کشتند تا به ملائکه ملحق شدند». (قرطبی، 19 /152) هم چنین غیرت شدید اعراب نسبت به زنان و دختران، یکی از دلایل کشتن دختران دانسته شده است. اعراب نسبت به اسارت دختران در جنگ و ازدواج با غیر هم کفو غیرت نشان داده و آن ها را می کشتند. (نوری، 20)
از جمله عواملی که قرآن نیز به آن اشاره کرده است، عامل اقتصادی و فقراست. این عامل مهم ترین عامل در فرزند کشی و مخصوصاً دختر کشی نزد عرب عنوان شده است. آیه 31 سوره اسراء، به فرزند کشی از ترس فقر اشاره دارد: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم إنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْا کَبِیرًا» (اسراء، 31) «از ترس فقر اولاد خود را نکشید، ما آن ها و شما را روزی می دهیم، همانا کشتن آن ها خطایی بزرگ است». آیات 8 و 9 سوره تکویر نیز به کشتن فرزندان بی گناه اشاره کرده: «وَإِذَا الْمَوْءدَهُ سُئِلَتْ*بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (التکویر، 9)؛ «و در آن هنگام سؤال کرده شود، که طفل بی گناه را به چه جرم کشتید؟». آیات 58 و 59 سوره نحل به شرم دختر دار شدن اشاره کرده است: « وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ* یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ» (النحل، 59-58) « و وقتی به یکی از این کافران به پیدا نمودن دختر مژده دهند، صورت او سیاه می شود و از غم، در حالی که غضبناک است، خود را از بدی آنچه به وی بشارت داده شده است، پنهان می دارد (اندیشه می کند) که آیا او را به طور خواری نگاه دارم یا او را در خاک کنم. آگاه باش بد است آنچه که آن ها حکم می کنند». چون در قرآن به این نکته که گروهی از اعراب از ترس فقر فرزندان خود را می کشتند، اشاره شده، پس می توان نتیجه گرفت که این موضوع تنها در سال های قحطی و گرسنگی رخ می داده است. (وافی، 140)
همچنین در آیه 28 سوره اعراف «وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَهً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءنَا…» (الاعراف، 28)؛ (و چون کار زشتی کنند، می گویند: پدران خود را بر آن یافتیم)، به یکی دیگر از اعمالی که در جاهلیت متداول بوده و اسلام از آن نهی کرده، اشاره شده است. مفسران «فاحشه» را در این آیه اشاره به رسم اعراب جاهلی می دانند که در موقع طواف زن و مرد عریان می شدند و خانه خدا را طواف می کردند و اعتقاد داشتند همان طور که از مادر متولد شده اند، باید
طواف کنند و هنگام طواف نباید لباسی بر تن داشته باشند که در آن گناه مرتکب شده اند. (طبری، 8 /114) در آیه 33 همین سوره: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ…» (الاعراب، 33)؛ «بگو پروردگار من فقط زشتکاری ها را- چه آشکارش [باشد] و چه پنهان- حرام گردانیده است»، فاحشه آشکار و پنهان را تحرین فرموده است. مفسران، فاحشه آشکار را طواف خانه خدا در حالت عریان و فاحشه پنهان را زنای پنهان عنوان کرده اند. (طبری، 8 /124) مواردی این چنین که توسط برخی قبایل عرب انجام می گرفت باعث تحریک شهوات شده و زمینه های خیانت همسران را به یکدیگر ایجاد می کرد.
نویسندگان:دکتر علی معموری(1)وزهرا خوش سخن مظفر(2)
پی نوشت ها :
1. دکترای علوم قرآن و حدیث و مدیر بخش گروه ادیان دانشنامه قرآن شناسی
نشانی الکترونیکی: Ali@ Mamouri.com
2. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث در دانشگاه پیام نور قم
نشانی الکترونیکی: Khoshsokhanzahra@ gmail.com
* تاریخ دریافت مقاله: 20 /1 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 23 /2 /1389
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.