مسجدالاقصی (5)

مسجدالاقصی (5)

بنای معبد سلیمان و تخریب مسجدالاقصی (1)

بنای معبد دستوری الهی
براساس تفاسیر تورات، موسی‌بن میمون (عالم یهودی) معتقد است که خداوند به قوم یهود فرمان داده است که در پی‌آمدن روز کیپور (روزی که یهودیان در ازای کفاره‌ی گناهان خود، روزه می‌گیرند) معبد سلیمان را در کوه سینا بنا کنند. بر پایه‌ی تفسیر موسی‌بن میمون، آفریدگار به قوم یهود دستور داده که مکانی را به منظور خدمت به او بنا کنند و در آنجا قربانی‌های خود را پیش‌کش کرده و سه بار در سال مراسم جشن و زیارت در آن مکان، برپا کنند (نشریه موعود، شماره 46).

اساس انجیلی بازسازی معبد
اندیشه اهمیت بازسازی معبد، بر این فرض مبتنی است که پیش‌گویی‌های صریح عهد عتیق در مورد معبد هنوز تکمیل نشده است.
و براساس برخی مآخذ عهد جدید، در صورتی‌که با عقاید آینده‌نگرایی تفسیر شوند، وجود معبد یهودی دقیقاً بیش از بازگشت مسیح است. (نشریه موعود، شماره 46، ص 19).

محل معابد گذشته
یکی از مسائل حل نشده‌ی علاقمندان به بازسازی معبد، تعیین محل آن است. در این‌باره سه تئوری از سوی تاریخ‌دانان و باستان‌شناسان ارائه شده است.

تئوری C
این تئوری توسط فادر بلارمینو بگاتی، محقق وابسته به فرقه‌ی فرانسیس مقدس، ارائه گردیده که براساس یافته‌های باستان‌شناسی اولیه می‌باشد. او استدلال می‌کند که معبد در گوشه‌ی جنوبی منطقه، نزدیک محلی که در حال حاضر مسجدالاقصی در آن مستقر است، واقع بوده است.
آنها براساس مروری بر عملیات‌های انجام شده با اشعه‌ی مادون قرمز بر روی معبد، مدعی هستند که ممکن است، ساختار زیرزمینی، وجود طاق‌ها را در این منطقه، در جنوب قبه‌الصخره نمایان سازد اگر رومیان معبد خود را روی معبد ویران شده‌ی یهودیان ساخته باشند (که معمولاً سنتشان اینگونه بود) این مکان محل واقعی معبد می‌باشد.

تئوری A
که توسط آشرکافمن فیزیکدان دانشگاه عبرانی ارائه شده است. کاوش‌های وی براساس حساب‌های رساله میشنا (بخشی از تلمود) و محاسبات زوایای مسیر دید میان کوه زیتون (محلی که گوساله‌ی سرخ ظاهراً قربانی شده بود) و حیاط شرقی معبد (جایی که محراب بزرگ قرار داشت) می‌باشد. کافمن براساس این محاسبات معتقد است که معبد در شمال غربی منطقه حدود 330 فوت دور از قبه‌الصخره واقع بوده است. تئوری کافمن به طور فزاینده‌ای از سوی مسیحیان صهیونیست مورد توجه قرار دارد.

تئوری B
عمومی‌ترین تئوری است که از حمایت باستان‌شناسان سنتی و عوام برخوردار است که بیان می‌کند معبد در محل فعلی قبه‌الصخره واقع بوده و براساس شواهد فیزیکی باقی مانده، معبد اول و دوم، هر دو زیر قبه‌الصخره قرار داشتند. (مجله موعود، شماره 46، ص 20).

چگونگی ساخت معبد
چیم ریچمن سخنگوی مؤسسه‌ی معبد می‌گوید: برنامه‌ها و نقش‌های معبد سوم چندین سال است که وجود دارند. ساختمان‌های دیگر مربوط به معبد در حال برنامه‌ریزی و ساخت هستند. برای مثال خاخام اشلوموگرون بر ساخت نسخه عینی ساختمان حیاط بزرگ شادرین جدید در مجاور معبد شرییف نظارت کرده است (مجله موعود، شماره 46، ص 20).
همه چیز برای ساخت هیکل فراهم است. حتی مواد اولیه جهت ساخت آن نیز آماده است. آنها در جایی خاص و به طور مخفیانه نگهداری می‌شوند اماکنی وجود دارد که اسرائیلی ما در آن مشغول به کار هستند تا مواد مورد نیاز جهت ساخت هیکل جدید را فراهم نمایید و یکی از اسرائیلی‌ها در حال بافت پارچه کتان خالص است تا از آن در تهیه لباس کاهنان هیکل استفاده شود. در مدرسه مذهبی یشفات اتریت کوهانیم (تاج کاهنان) خاخام‌های جوان را آموزش می‌دهند که چگونه و به چه صورت مناسک و اعمال قربانی‌کردن حیوانات را بجا آورند. (گریس‌هال سل، یدا…، ص 93- 92).

زمان بازسازی (آغاز تخریب)
بازسازی معبد در سال 1967م با گرفتن شهر قدیمی اورشلیم آغاز شد هال لیندسی با اطمینان می‌گوید همین حالا که در حال مطالعه هستید تدارک ساخت معبد سوم در حال فراهم‌شدن است. (موعود/ شماره 46/ ص 19).
عده‌ای از پژوهشگران بر این عقیده هستند که صهیونیست‌ها حتی بیش از اشغال فلسطین، درصدد تخریب مسجدالاقصی بودند، اما جنگ جهانی اول و دوم، باعث ناکام‌ماندن این توطئه گردید. (مؤسسه‌ی فرهنگی قدس در روزنامه قدس).

زمان ساخت هیکل
نشریه‌ای اسرائیلی که از سال 1998 به نام «صدای کوه هیکل» پایگاهی اینترنتی برای خویش افتتاح کرده است می‌گوید: «هدفش پاکسازی بناهای اسلامی و ساخت هیکل یهودی به جای آنهاست. این نشریه در جای دیگر اضافه می‌کند که اکنون زمان ساخت مجدد هیکل فرا رسیده است. و از دوستان اسرائیل می‌خواهد از اشغال کفرآمیز مسلمانان در اراضی که مسجد بر آن ساخته شده است، جلوگیری کنند و می‌افزاید زمان ساخت هیکل سوم نزدیک شده است. (گریس هال‌سل، یدا…، ص 105).

اقدامات ساختمانی برای برپایی معبد
در روز شانزدهم/ نوامبر/ 1989م یک سنگ عظیم به وزن 530 کیلوگرم در شمال مسجدالاقصی کار گذاشته شد تا زیربنای معبد یهودیان بر پایه‌ی آن قرار گیرد. جورشدن سلمون رئیس هیئت امنای هیکل سلیمان در جشن کارگزاری سنگ بنیادین گفت: با پایه‌گذاری هیکل سلیمان عصر نوینی را آغاز می‌کنیم که ملت یهود در این عصر برای همیشه رهایی خواهد یافت و به دنبال آن از چند سال گذشته گردآوری سنگ‌های مقدس برای معبد یهودیان آغاز شده است و قرار است شش میلیون سنگ مقدس، اکثراً از منطقه‌ی جنوب بئرالسبع برای هیکل سلیمان جمع‌آوری شود. معمارانی هم که برای ساخت معبد در نظر گرفته شده‌اند کاملاً آماده کار هستند و فقط منتظر دستورند. (نشریه ترجمان سیاسی، شماره 52).

بازسازی هیکل
«بازسازی هیکل به دو معنا به کار می‌رود:

نظریه‌ ی اول
1- تجدید بنای هیکل بعد از بازگشت یهودیان از بابل به دستور کوروش هخامنشی (538 ق.م) از همین‌رو، هیکل ساخته شده را هیکل دوم نامیدند تا از هیکل اول که بخت‌النصر آن را تعمیر کرد، متمایز باشد. پس از آنکه برخی اقوام ساکن در فلسطین به تجدید بنای هیکل اعتراض کردند، داریوش اول، شاهنشاه ایران، فرمانی مبنی بر ادامه بنای هیکل صادر کرد.
2- بازسازی هیکل پس از بازگشت ملت یهود به صهیون در آخرالزمان به رهبری ماشیع: این هیکل سوم است به این اعتبار که هیکل دوم، هیکلی است که «هرود» بنا نمود و تتیوس آن را ویران ساخت.
فقه یهودی می‌گوید که هیکل حتماً باید بازسازی شود و آیین‌های پرستش قربانی بار دیگر در آن برپا شود به همین دلیل این شعائر و آیین‌ها در تلمود با توصیف دقیق و با ذکر جزئیات تدوین شده است.
یهودیان در نمازهای خود برای بازسازی هیکل دعا می‌کنند با این حال عقاید و دیدگاه‌ها در مورد مسأله موعود و کیفیت بازسازی هیکل در آینده مختلف است. نظریه‌ی غالب فقهی آن است که بر هر یهودی واجب است که صبر کند تا عصر مسیرهایی فرا برسد. در آن هنگام یهودیان می‌توانند بازسازی هیکل را آغاز کنند و بنابراین واجب است در امور عجله نکنند و به بازسازی هیکل نپردازند که این کار از نوع بدعت و تعجیل است.
موسی‌بن میمون معتقد است که هیکل به دست بشر ساخته نخواهد شد. همچنین راشی نیز معتقد است که هیکل سوم کاملاً از آسمان فرود می‌آید. فقهای یهود معتقدند که تمام یهودیان به سبب دست‌زدن به مردگان یا عبور از قبرها ناپاک هستند و باید با خاکستر گوساله‌ی سرخ تطهیر شوند.
از آنجا که تمام یهودیان ناپاک هستند و تطهیر آنها نیز به سبب نبودن خاکستر لازم برای این کار ممکن نیست و نیز از آنجا که زمین هیکل همواره طاهر است. بنابراین ورود هر یهودی به آن محل گناه بشمار می‌آید، علاوه بر این بر تمام یهودیان، حتی یهودیان پاک، ورود به قدس الاقداس حرام است و چون محل دقیق قدس الاقداس برای کسی روشن نیست و ممکن است کسی (نادانسته) بر آن مکان قدم بگذارد بنابراین ورود یهودیان به این مکان به کلی حرام است. در فقه یهودی تقدیم قربانی نیز حرام است؛ چرا که آئین قربانی باید با بازگشت ماشیح که به اراده‌ی خدا واقع خواهد شد، احیا شود.

نظریه‌ی دوم
اما در این مورد نظریه‌ی فقهی دیگری نیز وجود دارد که خلاف موارد فوق است و معتقد است بر یهودیان واجب است که قبل از عصر مشیحانی بنایی موقت برپا کنند، این نظر ورود یهودیان را به منطقه‌ی کوه موریا حلال می‌داند اما این نظر در اقلیت است و هنوز جزئی از احکام شرع یهود نشده است با این همه این رای به سبب طبیعت چند لایه‌ی یهودیت، همچنان مطرح است.
صهیونیست‌ها از این تناقض موجود در ترکیب چند لایه‌ای یهودیت، استفاده کرده و خاخام ارتدوکس را به منفی بافی متهم کردند و تصمیم گرفتند زمام امور یهودیان را خود به دست گیرند.
خاخام «شلوموگولن» اعلام کرده است که محل دقیق قدس الاقداس را مشخص کرده و در نتیجه یهودیان می‌توانند به زیارت کوه موریا بردند. اکنون به ارائه‌ی آرای فرقه‌های مختلف یهودی در دوره‌ی معاصر درباره‌ی هیکل می‌پردازیم؛ می‌توان ابتدا آنها را به دو دسته صهیونیستی و غیرصهیونیستی تقسیم کرد؛ غیرصهیونیست‌ها به بازگشت عملی (در زمان حاضر) و نیز بازسازی هیکل اعتراض دارند. اصلاح‌طلبان دعاهای مخصوص بازسازی هیکل را حذف کرده‌اند و از سال 1818 کلمه، Temple (تمپل) انگلیسی را به معنای معبد به کار می‌برند، برای اشاره به کنیسه‌های یهودی به کار می‌برند و معتقدند که معبد هر کجا باشد، جایگزین هیکل است و هیکل هرگز بازسازی نخواهد شد.
اما ارتدکس‌ها ترجیح می‌دهند از کلمه‌ی یونانی «سیناگوگ» برای کنیسه‌های یهودی استفاده کنند تا کلمه‌ی «هیکل» همچنان به معنای خاص خود؛ یعنی هیکل قدس باقی بماند. ارتدکس‌ها دعاهای خاص بازگشت را حفظ کرده‌اند و محافظه‌کاران نیز از آنان پیروی می‌کنند. بازگشت [به فلسطین] در نظر ارتدوکس‌ها همچنان مسأله‌ای مربوط به بازگشت ماشیح است.
اما صهیونیست‌ها از نظر طرز نگرش به مسأله‌ی بازسازی هیکل دو دسته می‌شوند: صهیونیست‌های غیرمذهبی و صهیونیست‌های مذهبی. صهیونیست‌های غیرمذهبی درواقع به آیین قربانی زیاد اهمیت می‌دهند نه به بازسازی هیکل. بنابراین به این قضیه از دیدگاه عملی نگاه می‌کنند و معتقدند که خواست صهیونیست‌های مذهبی برای بازسازی هیکل نوعی جنون مذهبی است که بی‌آنکه فایده عملی ملموسی داشته باشد مهاجرنشین اسرائیل را با خطر مواجه می‌سازد.
از این‌رو می‌بینیم که مسأله‌ی بازسازی هیکل در میان مردم اسرائیل که یکی از سکولارترین جوامع دنیا هستند، چندان طرفداری ندارد.
«تدی کولک» به کسانی که سنگ بنای هیکل را نصب کردند به عنوان دیوانه اشاره کرده و عقیده دارد که در خط «شبتای زوی» حرکت می‌کند؛ یعنی در خط همان ماشیح دروغینی که در قرن هفدهم یهودیان را برانگیخت و به آنها وعده‌ی بازگشت به فلسطین داد و حتی برخی پیروان خود را به عنوان حاکم سرزمین مقدس تعیین کرد؛ سپس حرکت او با شکست روبرو شد و تمام این ماجرا یهودیت را از پایه تکان داد و آن را در بحرانی انداخت که هرگز از آن رهایی نیافت.
خاخام «گورن» صاحب فتوای مکان قدس‌الاقداس نیز با سنگ بنای هیکل سوم مخالف کرد. صهیونیست‌های مذهبی به این مسأله از دیدگاه‌های مختلفی می‌نگرند. مسأله‌ی بازسازی هیکل از نظر آنها اهمیت بنیادینی دراد. بنابراین آنها تمام تلاش و کوشش خود را بر این کار متمرکز کرده‌اند.
این مسأله برای آنها جنبه‌ی ایدئولوژیک دارد؛ جنبه علمی، بسیاری از سازمان‌های تروریستی جدید صهیونیستی مهم‌ترین هدف خود را به بازسازی هیکل و تخریب آثار اسلامی موجود در آن مکان تعیین کرده‌اند.
گروه‌های یهودی، تلاش‌های بسیاری برای انفجار اماکن مقدس اسلامی در قدس و یا سوزاندن آنها انجام داده‌اند، حتی توطئه‌ی بمباران هوایی اماکن اسلامی هم وجود داشته و کشف شده است. سازمان یهودی به نام «امنای کوه هیکل» وجود دارد که میلیونر آمریکایی تری‌رایزن هور (مسیحی اصول‌گرا) بودجه‌ی آن را تأمین می‌کند. این سازمان، ساختن هیکل سوم را هدف اساسی خود قرار داده است.
گئولا کوهن، عضو نخست، رهبری جریانی را برعهده دارد که معتقد است منطقه‌ای که اینک محل مسجدالاقصی و مسجد صخره است همان منطقه‌ای است که هیکل در آن قرار داشته است، بنابراین این محل، حق مسلم یهودیان است. در نزدیکی دیوار ندبه، دو مدرسه‌ی تلمودی تأسیس شده است که دویست طلبه، آداب آیین قربانی را می‌آموزند تا در هنگام بنای هیکل سوم آن را بجا آورند.
یکی از این مدارس، مدرسه‌ی عالی هیکل است و وظیفه‌ی اصلی آن تعجیل در بازسازی هیکل است. این مدرسه به تهیه‌ی ابزارهای عبادت قربانی دست زده و ساخت 88 ابزار را به پایان رسانیده و آنها را در موزه گذاشته است و در راه ساختن 65 ابزار باقی مانده است. جمعیت‌های دیگری نیز هستند که شجره‌ی خانواده‌های کاهن را زیرورو می‌کنند تا معلوم شود که چه کسانی اهلیت و شایستگی تقدیم قربانی را دارند.
در سال 1990 کنفرانسی متشکل از یهودیانی که گمان می‌کردند از نسل کاهنانند، تشکیل شد. در هتل هیکل در قدس ماکتی از هیکل وجود دارد و می‌خواهند ماکت بزرگتری از آن بسازند و هزینه‌ی دو میلیون دلاری این کار را نیز از یهودیان سراسر جهان، فقط یهودیان و نه دیگران جمع‌آوری کنند.
گروه امنای هیکل تحت‌نظر گوشوم سالمون رئیس گروه، مراسمی برای نصب سنگ بنای هیکل برپا نمودند. در این مراسم که در نیمه‌ی اکتبر 1989 برگزار شد، کاهنی با لباس ویژه‌ی کهانت شرکت کرد. این لباس او از کتان دست‌بافت با شش رشته نخ، در مدرسه عالی هیکل تهیه شده بود. در این تجمع از برخی ظروف آیینی، برق شوفار و ابزارهای موسیقی مانند: آکاردیون استفاده شده بود. سنگ‌بنا به حجم یک متر مکعب بود و دو سنگ‌تراش یهودی اهل قدس، آن را بدون استفاده از ابزارهای فلزی (طبق قواعد آئینی آماده کرده بودند و می‌خواستند سنگ را به صحن دیوار براق در نزدیکی دیوار ندبه برسانند، اما پلیس اسرائیل جلوی آنها را گرفت و سنگ در انباری به امانت گذاشته شد و تصمیم گرفته شد که باغی در اطراف آن احداث شود. برخی از اعضای نهاد دینی اسرائیل، گروه امنای هیکل را یاری می‌کنند.
به رغم این تقسیم‌بندی در مورد بازسازی هیکل، می‌بینیم که برخی طرح‌هایی که قبلاً افراطی و یا دیوانه‌وار محسوب می‌شدند، اینک مقبول شده‌اند و حتی بخشی از رویکرد سیاسی صهیونیسم را تشکیل می‌دهند و یا جزء برنامه‌های احزاب معتدل قرار گرفته‌اند! بنابراین دور از انتظار نیست که کمی بعد ببینیم همه صهیونیست‌ها (اقلیت متدین و اکثریت متحد) از بازسازی هیکل به عنوان امری اساسی در عقیده صهیونیسم (که صهیونیسم بدون آن کامل نیست) طرفداری کنند.
مسیحیان بنیادگرا معتقدند که ساختن هیکل شرط اساسی بازگشت دوباره‌ی مسیح است. در سال 1990 کنفرانس زیر نظر وزارت ادیان اسرائیل برگزار شد تا درباره‌ی این قضیه و تعیین تکلیف یهودیان معاصر در خصوص بازسازی هیکل، بحث و گفتگو شود. (دایره‌المعارف یهود، یهودیت، صهیونیسم دکتر عبدالوهاب المسیری، ص 180- 179).

گوساله سرخ
«گوساله سرخ» معادل عبری «بارا» یا «دوما» به گوساله‌ای گفته می‌شد که خاکستر آن برای پاک‌شدن افراد و ای اشیاء نجس‌شده در اثر تماس با بدن مردگان مورد استفاده قرار می‌گرفت.
«یک گاو سرخ بی‌عیب که هرگز یوغ بر گردنش گذاشته نشده باشد، بیاورید» در تلمود آمده است که گوساله باید کاملاً سرخ باشد و نباید در آن رنگ دیگری به چشم بخورد و حتی اگر در پشت آن دو موی سیاه یافت شود در آن صورت نمی‌تواند گوساله‌ای مقدس باشد و برای چنین مراسمی از آن استفاده شود.
به نظر می‌رسد که در اینجا رنگ سرخ، نماد گناه است. سفر چهارم از سدر ششم تلمود به آداب و رسوم مربوط به گوساله سرخ می‌پردازد بدیهی است که جسد مرده کاهنان از مهم‌ترین منابع نجاست شناخته می‌شود. اگر کاهنی به جسد یک یهودی حتی به شکل غیرمستقیم برخورد کند؛ یعنی مثلاً از قبرستان، بیمارستان و یا خانه‌ای که در آن جسد مرده‌ای باشد، گذر کند، این کار او را نجس خواهد کرد.
اما جسد بیگانگان نجاستی به همراه ندارد؛ زیرا آنها مقدس نیستند. یهودی در صورت نجس‌شدن، به همین حال باقی می‌ماند، مگر آنکه خود را با خاکستر گوساله‌ی سرخ تطهیر کند. این سنت تا قرن ششم ادامه یافت تا آنکه خاکستر آخرین گوساله سرخ‌رنگ از میان رفت از آن زمان به این‌سو تمامی یهودیان ناپاک‌اند و بیگانگان نیز در هر حال ناپاک‌اند و راهی برای پاک‌شدن ندارند. با توجه به اینکه زمین معبد در منطقه مسجدالاقصی همچنان پاک است، به همین دلیل ورود هر یهودی به آن گناه محسوب می‌شود و وی اجازه‌ی چنین کاری را ندارد و نمی‌تواند در آنجا نماز بخواند. اما چرا یهودیان یک گاو سرخ نمی‌کشند تا از خاکستر آن برای پاک‌شدن استفاده نمایند؟
در اینجا می‌بینیم که تنگنای عجیبی پیش می‌آید؛ زیرا گاو را تنها کاهنان پاک می‌توانند قربانی کنند و این در حالی است که آنان چندین قرن است که ناپاک باقی مانده‌اند. هم‌اکنون مرکزی برای تحقیق در مورد گاو سرخ وجود دارد و یکی از مجله‌های علمی دینی در اسرائیل پیشنهاد داده که یکی از زنان باردار خاندان کاهنان، در خانه‌ای که روی ستون‌های بلندی ساخته شده از همه دور نگه داشته شود تا هیچ یهودی در آن نباشد، سپس چند ربات، زایمان آن زن را انجام دهند و کودک به دنیا آمده تا سیزده سال از هر انسانی جدا نگه داشته شود تا در آن زمان به عنوان یک کاهن پاک بتواند گاو سرخ را قربانی کند و مشکل حل شود. برخی دیگر پیشنهاد دادند پیرامون آثار به جای‌مانده از معبد، حفاری‌هایی شود تا شاید شیشه محتوی خاکستر گاو سرخ پیدا شود و بدین ترتیب مشکل حل گردد. مجله تایم در شماره 16/ اکتبر/ 1989 خبر دارد که قرار است کاهنان پاک‌سازی بدن خود را آغاز کنند و نمایندگان نهاد اصلی خاخامی در اسرائیل، دو هفته را در اروپا سپری کردند تا شاید بتوانند جنین گاو سرخی بیابند و در شکم یکی از گاوهای مزرعه‌ای را در اسرائیل قرار دهند.
روزنامه یدیعوت آحارونوت به نقل از خاخام یا شور (یکی از رهبران گروه‌های فعال در بازسازی معبد سلیمان) نوشت که او با یک ذره‌بین قوی، گاوی سرخ‌رنگ را در کفار حسیدیم معاینه کرده است که حتی یک موی سیاه نیز در آن دیده نمی‌شود این گوساله در اثر تلقیح مصنوعی یک گاو آمریکایی و یک گاو اسرائیلی باز رنگ‌های سفید و سیاه به دنیا آمده است. بنابراین این گاو شایستگی آن را دارد که برای انجام مراسم عبادی مربوط به تطهیر ورود به مسجدالاقصی که گفته می‌شود معبد سلیمان در آن قرار داشته مورد استفاده قرار گیرد. برخی از خاخام‌ها این تلاش را محکوم ساختند و هشدار دادند که ممکن است منجر به جنگ شود. (دایره‌المعارف یهود، یهودیت صهیونیسم، جلد5، ص 263- 262).
ادامه دارد …..

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید