نویسنده:فریده کوهرنگ بهشتی
تاثیر حجاب بر زنان، خانواده و جامعه (1)
چکیده
با توجه به این که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نقش مهم و سازنده ای در تربیت افراد جامعه دارند، توجه به عوامل ایجاد سلامت روحی و شخصیتی زنان، از مسائل قابل توجه کارشناسان است. در این نوشتار برآنیم تا به اختصار به بیان تاثیر حجاب بر زنان، به عنوان یکی از عوامل موثر بر سلامت آنان بپردازیم. حجاب سبب می شود زنان به تهذیب نفس خود بپردازند و به مراتب عالی کمال صعود کنند، ارزش خود را در جامعه فزونی بخشند، حس آرامش و امنیت را در خود ایجاد کنند و همچنین با رعایت حجاب فرمان الهی را اطاعت کنند.
مقدمه
اگرچه زنان به لحاظ جمعیتی، نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند؛ اما به لحاظ تاثیر، همه افراد جامعه را پرورش و آموزش می دهند. بنابراین سلامت روح و شخصیتی زنان در مقابل سلامت مردان اهمیتی مضاعف دارد. زنانی می توانند افراد سالمی به جامعه تحویل دهند، که خود از سلامتی و وضعیت روحی مناسب بهره مند باشند. از این روست که چون از سلامت زنان در جامعه سخن به میان می آید در واقع، در چشم اندازی دورتر، سلامت جامعه مد نظر است. از جمله عواملی که تاثیر چشم گیری در سلامت بانوان دارد، حجاب است. البته حجاب در آیین مقدس اسلام چنان که در آیات و روایات بیان شده است، منحصر به پوشش نمی باشد بلکه حجاب مفهومی گسترده تر و فراگیرتر از پوشش ظاهری را دربر می گیرد؛ چنان که به طور مثال از حجاب در نگاه، گفتار و رفتار نیز سخن رفته است. اما با توجه به حجم گسترده مطالب، تشریح همه مطالب در این مقول نمی گنجد؛ بنابراین نگارنده بر آن است تا با تمرکز بر حجاب در پوشش، تاثیر حجاب را در سلامت روحی و شخصیتی زنان مشخص نموده و گامی در جهت آگاهی بخشیدن زنان و ترغیب آنان به حفظ حجاب بردارد.
تاثیر حجاب بر شخصیت و سلامت روحی زنان
اولین تاثیر حجاب را می توان در آیینه سلامت روحی و فکری خود زنان مشاهده نمود؛ چنان که حجاب، با تعدیل غریزه خودنمایی در زنان، اسباب رسیدن به کمال را برای آنان فراهم کرده، ارزش وجودی زن را بالا برده و سلامت فکری و روحی وی را تضمین می کند.
1. حجاب، عامل موثر در تهذیب نفس زن
میل به خودنمایی و جلوه گری به مصالحی در سرشت زن، نهفته است که باید در مسیر درست و هدفی والا بکار گرفته شود. چرا که هیچ گرایشی بدون جهت در جان انسان به ودیعت نهاده نشده است. اما اگر این گرایش، مرزی نداشته باشد و همه جا نمود داشته باشد فساد آفرین است. زیبایی برای زن دروجود او سرمایه است،اما باید بجا مصرف شود. زکات جمال زن،عفاف است.جواز کشف حجاب در مقابل محارم از جمله شوهر،این غریزه را جهت می دهد که خودآرائی زن مختص به شوهرباشد ومنع آن در برابر نا محرم،این غریزه را کنترل می کند.وقتی زن در جهت کنترل این خواهش،اقدام کرد آمادگی غلبه بر سایرخواهشها را بدست آورده ودرجهت رشد وتعالی خود حرکت می کند وانسانی مهذب می شود که می تواند جامعه خود را نیز بسازد.بدون هیچ تردیدی،اندام زن اگر آراسته گردد،هوس بازان را به هیجان می آورد ونسبت به زن تعرض می کنند.در سایه رعایت عفاف،زن با شهامت هر چه تمامتربه وظیفه خود در اجتماع مشغول شده وخطری نیز متوجه او نمی شود.از طرف دیگر انسان هم درمبارزه با نفس اغواگر پیروزی را کسب می کند.
بنابراین به درستی می توان گفت حجاب در واقع تعدیل کننده غریزه خودنمایی و تبرج در زنان است و با نقش اساسی که در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانی ها و دغدغه های فکری زن به شمار می آید؛ زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه در بین جامعه، باعث افراط در تجمل و توجه به زیبایی های ظاهری می شود که این توجه افراطی، می تواند بروز اختلال های روانی را در زن در پی داشته باشد.(رجبی، 1390، ص 120- 121). افراط در توجه به زیبایی سبب می شود افراد هر چه بیشتر به خودآرایی روی اورده و برای این کار هزینه های سنگین متقبل شود که ممکن است از سویی سبب به وجود اوردن مشکلات اقتصادی و منجر به بحث های خانوادگی شود و از سوی دیگر وجود امکان همیشگی مقایسه، دغدغه خاطر زنان شده و تمرکز و آورامش روان آن ها را مختل می کند.
2. حجاب، عامل موثر در ارزشمندی شخصیت زن
استاد مطهری معتقد است «حقیقت این است که بدبختی ها و سیه روزی های قدیم زن غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن او به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید او از آن جهت است که عمدا یا سهوا زن بودن او و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضای غریزی اش و استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است.» (مطهری، 1379، ج 19، ص 30).اگر زنان محجّبه باشند، امتیازات ظاهری محو گشته و اذهان متوجّه علم و ادب و هنر و اخلاق ایشان می شود و دیگر تمام توان زن صرف ظاهر و زیبایی نمی گردد، بلکه وقت و توانش به چیزهایی صرف می شود که بسیار ارزشمند تر است. در واقع عفاف و پوشیدگی برای زن همچون سد و حفاظی است که در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، می خواهد زن بازیچه دست شهوت پرستان نباشد و ارزش او به میزانی تنزّل نکند که تنها وسیله ای شود برای اطفاء شهوت ها.بنابراین حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصا تاکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و باوقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود.(مطهری، 1391، ص 86). علاوه براین یکی دیگر از ثمرات حجاب برای زن، گران بهاتر شدن او برای مرد و در نتیجه، به وجود آمدن عشق است که لذت بخش ترین عواطف انسانی به شمار می آید. طبیعی است که وقتی زن زیبایی های خود را در معرض نمایش قرار می دهد، کم کم برای مردان عادی شده و اندک اندک از ارزش آن کاسته می شود؛ ولی وقتی زن خود را می پوشاند، نه تنها ارزش او کم نمی شود، بلکه برای مرد رویایی تر جلوه می کند.بنابراین همانطور که پوشش زن جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر می کند و ارزش و بهای او را بالا می برد، بی حجابی و خودنمایی در بین انظار عمومی، از جذابیت و ارزش زن می کاهد و کشش و جاذبه او را پایین می آورد و باعث محرومیت او از به دست آوردن مقام معشوقیت نزد مرد (شوهر یا نامزدش) می شود. البته زنی که خود را در معرض تماشای عمومی می گذارد و با انواع آرایش ها و عشوه های زنانه، سعی در جلب نظر مردان دارد، ممکن است چند صباحی احساس رضایت و خوشایندی از این کار داشته باشد، ولی به زودی متوجه می شود که قدر و منزلتی نزد انسان های با شخصیت و محترم ندارد و خریدارش فقط مردان پست و شهوت پرستی هستند که او را تنها برای برطرف ساختن غرایز حیوانی خود می خواهند و این در حالی است که بین آنان هرگز رابطه عاشقانه به وجود نمی آید.(رجبی،1390، 119)راسل در این مورد می نویسد: تصور من بر این امر است که اگر مردی به سهولت به زنی دست بیاید، احساس آن مرد نسبت به آن زن، یک نوع احساس عاشقانه عمیق نمی تواند باشد.(راسل، 1355، ص 79)
بنابراین هر چه زن در روابط خود با مرد آزادتر باشد و کمتر حریم حجاب را رعایت کند، ارزش انسانی خود را از دست می دهد و به وسیله ای برای اطفای شهوت های مرد تبدیل می شود، بدون این که جایگاهی در قلب او به دست آورد و در نتیجه، با دست نیافتن به این جایگاه و ارضا نشدن نیازش به عشق و محبت، در معرض مشکلات و اختلال های روانی قرار می گیرد و اندک اندک سلامت روانی خود را از دست می دهد.(رجبی، 1390، ص 120)در مقابل؛ حجاب برای دختر همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته ترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است.(دورانت، 1380، ص 60 ). «ویل دورانت» نیاز اصلی زن در زندگی زناشویی را، مورد محبت و توجه مرد واقع شدن می داند و در این باره می نویسد: «زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه به او مایه حیات اوست» و در جای دیگر می نویسد: «می گویند زنان بیشتر به دنبال ستایش ها و تحسین های مطلق و مبهم مردانند و بیشتر می خواهند که مردان به خواست آنها توجّه کنند و این امر از میل آنها به لذّت جنسی بیشتر است؛ در خیلی از موارد لذّت محبوب بودن آنان را بیشتر خرسند می سازد.» (دورانت، 1369، ص 135 و 34).
بنابراین می توان گفت یکی از حکمت های حجاب زن، حفظ احترام و شخصیت انسانی اوست. به همین دلیل اسلام به آنان دستور داده است برای حفظ حرمت خود، حجاب را مراعات کنند و به مردان نیز دستور داده است از نگاه شهوت انگیز و حیوانی به زنان، و نیز از هرگونه لذت¬بری جنسی خارج از دایره ازدواج، جدا پرهیز کنند. پیامبر اسلام در حدیثی می فرماید: «لا حُرْمَهِ لِنِساءِ اَهْلِ الذِّمَّه اَنْ یُنْظَرَ اِلی شُعُورِهِنَّ وَ اَیْدیِهِنَّ»یعنی زنان غیر مسلمان چون در حریم دین داری و ایمان نیستند، نگاه کردن به آنها [تا وقتی به قصد لذت بردن نباشد] اشکال ندارد.(عبدالعلی ابن جمعه الحویزی، بی تا، ج3، ص 590) و این بیانگر آن است که احترامی برای زنان غیر مسلمان نیست تا به موها و دست هایشان نگاه نشود. بنابراین در فرهنگ اسلام، حجاب نوعی احترام به زن و حرمت برای اوست که نامحرمان به او دید حیوانی نداشته باشند، ولی این حرمت برای زن کافر نیست.(عبدالله جوادی آملی، 1371، ص 426)
3. حجاب، عامل موثر در ایجاد سلامت و آرامش روان زن
از تفاوت های آشکار بین زن و مرد، تفاوت در میزان عواطف و احساسات است. خداوند متعال، احساسات و عواطف زن را قوی تر و متنوع تر از مرد قرار داده است. نقش این عواطف در زندگی انسان بسیار مهم و حیاتی است، به طوری که بدون آن، ادامه زندگی ناممکن می شود. این نقش می تواند از دو جهت باشد: نخست این که منبع مهم و عامل اصلی آرامش و سکون در زندگی زناشویی است، چنان که قرآن کریم می فرماید: و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه. (روم / 21) و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ دومین نقش مهم عواطف در زن، مسئولیت مادری است که آفرینش بر عهده او قرار داده است. مادر شدن که از برگ ترین و عالی ترین افتخارات زن است، تعیین کننده نقش اساسی عاطفه در وجود اوست. قرآن از استعداد شگفت انگیز تولید مثل زن به “قرار مکین”(مومنون / 13)، قرارگاه مطمئن، تعبیر می کند. این استعداد زمانی می تواند فعلیت یابد که روح و روان زن سرشار از عاطفه باشد؛ زیرا عواطف معجزه آسای زن است که سبب به وجود آمدن انگیزه مادر شدن و پرورش فرزند می شود و در یک کلمه، رمز بقای نسل انسانی است. در واقع زن با تربیت فرزندان،عواطف انسانی را به آن ها منتقل می کند؛ عواطفی که جامعه انسانی سخت به آن نیازمند است و تمام مصیبت ها و مشکلات دنیای کنونی از کمبود آن چشمه می گیرد. اسلام یکی از راه های آن را واجب کردن حجاب می داند که، بهترین راه را برای حفظ و بقای عواطف و احساسات باارزش و انسانی زن محسوب می شود؛ عواطفی که اگر در او نابود شود، نه تنها هسته روانیش را تهدید می کند و او را دچار مشکلات روانی حاد می سازد، بلکه جامعه انسانی را نیز به نابودی می کشاند. (رجبی، 1390، ص131- 132). علاوه بر این زن به دلیل این که عواطف و احساسات قوی تری نسبت به مرد دارد، از نظر روانی نفوذ پذیرتر از مرد است و در بین عوامل بیرونی، بیشتر از مرد متأثّر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از سوی شوهر باشد، باعث می شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود، اما وقتی از چند منبع باشد یعنی زمانی که زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او از بین می رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می شود. بنابراین زنان با رعایت حجاب در واقع بلندترین گام را پیش از هر چیز در جهت سلامت روان خویش برمی دارند.
در منابع اسلامی درباره آثار روانی حجاب و بی حجابی مطالب زیادی وجود دارد. مثلاً در آیه 60 سوره نور درباره فلسفه حجاب می فرماید: «وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرُ لَهُنَّ»؛ و اگر «زنان» خود را بپوشانند برای آنها (خیر) بهتر است.کلمه «خیر» که به معنای سود و نفع است، مطلق است و به دلیل اطلاقش، هم شامل نفع مادی می شود و هم نفع معنوی. در آیه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص تر بیان شده است، در آنجا که می فرماید: «ذلِکُم اَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»؛ این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دل های شما و آنها بهتر است. بنابراین طبق این دو آیه می توان گفت، اثر مهم حجاب برای زن، طهارت و پاکی قلبی است که مقدمه ای برای رسیدن به سلامت قلبی (قلب سلیم) است و از آن در روانشناسی به «سلامت روانی» تعبیر می شود.در روایات نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی (علیه السلام) در وصیّت خود به امام حسن (علیه السلام)می فرماید: «وَاکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِکَ اِیّاهُنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الْحِجابِ اَبْقی عَلَیْهِنَّ.»؛ (زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. (نهج البلاغه، نامه 31) همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «صِیانَهُ الْمَرْاَهِ اَنْعَمُ لِحالِها وَ (اَدْوَمُ) لِجَمالِها»؛ پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می شود. (نوری، 1408، ص 255)؛ منظور از حال زن در این حدیث، وضعیت روانی اوست که رعایت حجاب سبب تعادل آن می شود.
4. حجاب، به عنوان عامل ایجاد امنیت برای زن
امنیت، یکی از طبیعی ترین و ضروریترین نیازهای بشری است.بنابراین، اگر انسانها در زندگی روزمره خود و در کوچه و خیابان و محل کار و تحصیل و حتی داخل منزل احساس امنیت نکنند و همواره در ترس و دلهره باشند، به تدریج دچار اضطراب میشوند. در این میان، زنان به دلیل ویژگیهای شخصیتی و موقعیت اجتماعی، آسیب پذیری بیشتری دارند و طبعاً نیاز به امنیت در آنها بیشتر احساس میشود؛ زیرا در بین جوامع بشری، همیشه مردانی که به دلیل نداشتن تربیت صحیح انسانی، به دنبال فرصتی هستند تا زنان را مورد سوء استفاده های جنسی قرار دهند، یا دست کم مردانی که زمینه های انحرافی در آنها دیده میشود و به تعبیر قرآن « فِی قَلبِهِ مَرَضٌ؛ یعنی بیمار دل هستند» وجود دارند که با دیدن کوچکترین صحنه برانگیزاننده جنسی، عنان اختیار از کف داده و به زنان بی حرمتی روا میدارند؛ در این شرایط، زنانی که در انظار عمومی بدن خود را به نمایش میگذارند و باعث تحریک مردان میشوند، ناگزیر باید منتظر آزار و اذیت این افراد لاابالی و فرصت طلب نیز باشند. این آزارها که گاهی به آدم ربایی و قتل میانجامد، به شدت زندگی زنان بدحجاب و نیز آرامش و سلامت روانی آنها را به خطر میاندازد.(رجبی، 1390، ص 104-105). بنابراین مصونیت ارتباطات اجتماعی میان زن و مرد از فواید بسیار مهم حفظ حریم و پوشش و آرایش است. قرآن به صراحت کم شدن زمنه ایذای زنان را از آثار حجاب دانسته است.(احزاب / آیه 59) امام رضا (ع) نیز در ضمن روایتی، دلیل حرمت نگاه به زنان را پیشگیری از تحریک مردان و بروز مشکلات ناشی از آن دانسته اند. (محمدبن الحسن الحر العاملی، 1416، ج2، ص 193، ح 25406) این روایت گرچه در موضوع نگاه وارد شده است، اما می توان با توجه به ملازمه خودآرایی زنان با جلب نگاه مردان، کم شدن هیجان جنسی مردان را از آثار رعایت حجاب دانست. امروزه این دیدگاه مطرح شده است که شخص یا گروهی که در زمینه ای آسیب پذیرند لازم است زمینه های اسیب خود را تا حد امکان مخفی نگاه دارند. یکی از سازمان های زنان در آمریکا نیز که زنان را در موضوع جنسی آسیب پذیر می بیند، سیزده توصیه به آنان ارائه کرده است که از جمله آن ها عدم حضور در خلوتگاه ها، عدم معاشرت با غریبه ها، اجتناب از تنها بودن در خیابان یا محوطه دانشگاه ها در ساعات پایان شب و همراه داشتن چیزی است که به مثابه سلاح دفاعی عمل می کند؛ (گیدنز، 1376؛ ص 204-206) اما در اسلام، پیش شرط امنیت اجتماعی زنان آن است که خود آنان، زمینه های ناامنی را فراهم نیاورند.(حق شناس، 1387، ص24- 25)
5. حجاب، به عنوان اطاعت امر خداوند
مهم تر از هر چیز، بدون توجه به فلسفه و فواید حجاب، کسی که مطیع امر خدا باشد، اسلام آورده و بنابراین تسلیم فرمان خداوند است، هر دستوری از جانب خداوند را بدون چون و چرا با کمال میل و اشتیاق می پذیرد و در جهت اعمال آن تمامی تلاش خود را به کار می برد. به راستی که پس از مرگ که هیچ چیز و هیچ کس انسان را یارای مساعدت نیست، کسی که رضایت خداوند را در دنیا حاصل نکرده باشد، سیاه روز و سرافکنده خواهد بود. چرا که خداوند به اعمال همه بندگان رسیدگی کرده و برای آنان که اطاعت امر او را پیشه کرده اند، پاداش و ثواب و برای کسانی که در امر او نافرمانی کرده اند، عذاب و عقاب قرار داده است. انسان باید چه تنگ نظر باشد که پاداش بزرگ الهی را به بهای خوشی ها و هوسرانی های زودگذر خویش از کف بدهد.
نتیجه
با توجه به آن چه گفته شد، حجاب تاثیر مهم و عمده ای بر سلامت زنان و به تبع آن سلامت جامعه دارد. آگاهی بخشی باید ابتدا از فرد فرد جامعه شروع شود تا بتوان کل جامعه را رهبری کرد؛ چرا که همین افراد هستند که چون آلوده شوند خانواده خود را نیز آلوده می کنند و خانواده های آلوده نیز، جامعه را به ورطه تباهی می کشانند.بنابراین کارشناسان و مسئولین فرهنگی باید بیش از پیش در جهت آگاهی رساندن به افراد از تاثیرات حجاب اقدام نمایند. این اقدامات باید به طریق درست و برنامه ریزی شده صورت گیرد.
منابع مقاله :
قرآن
نهج البلاغه
محمدبن الحسن الحر العاملی، تفصیل وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1416ق؛ ج2.
جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، تهران: انتشارات رجاء، 1371.
حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، قم،دارالکتب العلمیه، بی تا.
حق شناس، سید جعفر ، نظام اسلامی و مساله حجاب، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1387.
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، مترجم امیرحسین آریانپور و …، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.
دورانت، ویل، لذات فلسفه،عباس زریاب، تهران: انتشارات سازمان و انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1369.
راسل، برتراند، زناشویی و اخلاق، مهدی افشار، تهران: انتشارات کاویان، 1355.
رجبی، عباس ، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1390.
گیدنز، آنتونی ، جامعه شناسی،ترجمه منوچهر صبوری، چ سوم؛ تهران: نی، 1376.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: انتشارات صدرا، 1379.
مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران: انتشارات صدرا، 1391.
نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد 14، موسسه آل بیت ، قم : 1408