نویسنده : ابراهیم خرّمی مشگانی
تقلید جاهلانه
از دیگر عوامل بی حجابی زنان در اجتماع، تقلید جاهلانه یا به عبارتی همان چشم و هم چشمی است.
اقسام تقلید
پیروی و تقلید از دیگران انواع گوناگون دارد:
الف: تقلید عالم از عالم
انسان دانشمندی که در یک رشته صاحب تخصص و نظر است و می تواند نظریه ارائه دهد، نباید از دانشمند هم پایه ی خود تقلید کند، بلکه باید به تشخیص خود عمل کند.
ب: تقلید جاهل از عالم
این نوع تقلید همان چیزی است که عقل و فطرت انسان به آن دستور می دهد. یک منطق درست می گوید که برای ساختن خانه باید به سراغ بنّا رفت و برای دوختن لباس باید به سراغ خیاط رفت و هنگام بیماری به دنبال پزشک رفت و…
ج: تقلید جاهل از جاهل
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که این نوع تقلید را سرکوب می کند؛ چون باعث بدبختی و سقوط انسان می شود.
در سوره ی مبارکه ی زخرف آیات شریفه ی 22 و 23 آمده است؛ زمانی که پیامبر اسلام به بت پرستی مشرکان اعتراض می کرد و آنها را به توحید دعوت می نمود، مشرکان می گفتند:
«بل قالوا انا وجدنا اباءنا علی امهٍ و انا علی اثارهم مهتدون»
«بلکه آنها می گویند ما نیاکان و پدران خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها هدایت شده ایم.»
«قال مترفوها انا وجدنا اباءنا علی امهٍ و انا علی اثارهم مقتدون»
«سرمایه داران مست و مغرور گفتند:
ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها اقتدا می کنیم.»
و در سوره ی مبارکه ی انبیاء آیه 51 خداوند جریان و گفتگوی حضرت ابراهیم را متذکر می شود و می فرماید:
«اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون»
«هنگامی که حضرت ابراهیم به پدر (عمو) و قومش فرمود:
چیست این بت های جماد که عمری در کنارشان گرد آمده اید و آنها را می پرستید؟»
«قالوا وجدنا اباءنا لها عابدین»
«گفتند: یافته ایم که پدران ما هم این بت ها را پرستش و عبادت می کردند.»
«قال لقد کنتم انتم و اباءکم فی ضلالٍ مبینٍ»
«ابراهیم فرمود: بی گمان خود شما و پدرانتان همه در گمراهی آشکار بوده و هستید.»
د: تقلید عالم از جاهل
بسیار زشت و ناپسند است که یک انسان دانشمند و دانا بدون در نظر گرفتن معلومات و سرمایه ی خود کورکورانه به دنبال دیگران برود و از آنها تقلید کند؛ چرا که این نوع تقلید از خطرناک ترین و زشت ترین انواع تقلید است و در دین مقدس اسلام این نوع رفتار ابلهانه و تقلید جاهلانه گناه محسوب می شود.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
الگوپذیری انسان و معرفی الگو توسط قرآن
انسان از نظر فطری یک موجود الگوپذیر است؛ یعنی سعی می کند در زندگی برای خود الگوهایی انتخاب کند، چه این الگو در زمینه مالی باشد چه در زمینه ی علم و معنویت. به هر حال انسان برای رسیدن به کمال مطلوب و ساختن شخصیت روحی، فکری و اجتماعی خود به دنبال پیدا کردن افرادی است که در زمینه ی دلخواه او به جایگاه والا رسیده باشند.
اصل تقلید و الگوپذیری در انسان ضرری ندارد، بلکه در مواردی باعث پیشرفت فردی و اجتماعی می شود؛ چون همین روحیه ی تقلیدپذیری است که باعث می شود فردی از موفّقیّت دیگران بهره مند شود. رقابت سالم و سازنده که باعث رشد و پیشرفت در زمینه های گوناگون می شود، در دین اسلام جایگاه ویژه ای دارد.
از آن جایی که الگو و الگوپذیری در دین اسلام اهمیت ویژه ای دارد، قرآن کریم پیامبران را به عنوان الگوی شایسته (اسوه حسنه) معرفی می کند.
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوهٌ حسنهٌ»(1)
اسلام چهره های خوب و بد را معرفی می کند؛ چون نیک می داند که داشتن یک الگوی مناسب در ساختار روحی و اخلاقی انسان بسیار مؤثر است. بنابراین قرآن هم الگوهای خوب را به مردم معرفی می کند و هم الگوهای بد و ناشایست را.
در قرآن دو زن که همان همسران حضرت نوح و حضرت لوط هستند، به عنوان زنان بد و نالایق معرفی شده اند.
«ضرب الله مثلاً للذین کفروا امراتَ نوحٍ و امرات لوطٍ»(2)
«خداوند برای کسانی که کافر شده اند، مثلی زده است که همسران نوح و لوط هستند.»
همین طور قرآن آسیه همسر فرعون و حضرت مریم مادر حضرت عیسی را به عنوان زنان لایق و شایسته معرفی می کند.
چه تقلیدی ناشایست است؟
هر نوع تقلید و پیروی از دیگران که مانع رشد و پیشرفت انسان شود، در اسلام فاقد ارزش و اعتبار است؛ چون انسان را به سوی مسائل دنیایی و مادّی پیش می برد.
«و لا تمدنَّ عینیک الی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهره الحیوه الدنیا لنفتنهم فیه و رزقُ ربّک خیرٌ و ابقی»(3)
«هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنها داده ایم، میفکن که این ها شکوفه های زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.»
«لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجاً منهم و لا تحزن علیهم»(4)
«هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنها دادیم، میفکن و به خاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش.»
و پیامبر اسلام به اباذر غفاری می فرمایند:
«او صانی ان انظُرَ الی من هو دونی و لا انظرَ الی من هو فوقی»(5)
«تو را سفارش می کنم که به زیردستان خود نگاه کن نه به بالادست خود.»
و نیز آن حضرت می فرمایند:
«من رمی ببصره ما فی ید غیره کثُرَ همّه و لم یشف غیضه»(6)
«کسی که چشم خود را به آنچه در دست دیگران است بدوزد، همیشه اندوهگین و غمناک خواهد بود و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمی نشیند.»
بسیار شرم آور است اگر بگویم در جامعه ی امروز زنان و دختران فراوانی به
چنین بیماری مبتلا شده اند و در بسیاری از مسائل از جمله مادیات با یکدیگر چشم و هم چشمی می کنند.
فراوانند زنان و دخترانی که می خواهند با دختر همسایه، هم کلاسی، همکار، دوستان و اقوام خود برابر باشند؛ چون از وضعیت آنها کورکورانه پیروی می کنند و شرایط خویش و خانواده ی خویش را در نظر نمی گیرند. برای اینکه مثل فلان زن یا دختر باشند، بلندپروازی می کنند، بهانه می گیرند، چون نمی توانند همانند الگوی غلط خویش باشند، در هاله ای از غم و اندوه فرو می روند و خانواده را در یک جنگ عصبی و روانی می اندازند. جملاتی که در زیر آمده، همگی بیانگر نوعی تقلید جاهلانه است.
چرا فلان دختر لباس آن چنانی می پوشد و من نمی پوشم؟
چرا فلان دختر طلا و جواهرات آن چنانی دارد و من ندارم؟
چرا جهیزیه ی فلان دختر کامل تر و بهتر است؟
چرا مهریه ی فلان دختر بیشتر از من است؟
چرا جشن عروسی فلان دختر با تشریفات کامل تر از من برگزار شد؟
زیاد دیده شده است که دختران و زنان حتی در مواردی از قبیل انتخاب لباس، انتخاب کفش و جوراب، وسایل آرایش، قاب و شیشه ی عینک و چگونگی حالت موی سر دچار تقلید جاهلانه می شوند. این نوع تقلید نه تنها باعث وابستگی به مستکبران می شود، چون روحیه ی اسراف گرایی را پرورش می دهد، بلکه باعث می شود زنان و دختران جامعه به منجلاب فساد و تباهی بیفتند که پیامد آن انحراف مردان و به ویژه نسل جوان است.
آیا پسندیده است که یک دختر مسلمان که خود الگویی چون فاطمه ی
زهرا دارد، از بازیگران غربی با لباس ها و وضعیت آن چنانی تقلید کند؟
آیا تقلید جاهلانه و کورکورانه از نوع پوشش و در بعضی موارد از رفتار دیگران باعث خفّت و خواری ما نمی شود؟
جواب و قضاوت این چراها و اگرها را به عهده ی خود شما می گذاریم.
چرا دختران مسلمان فرهنگ بی حجابی را از کشورهای اروپایی و غربی یاد می گیرند؟ و خود را همچون یک عروسک بی اختیار وسیله ی تبلیغ نوع پوشش غرب می کنند؟
چرا باید دختران مسلمان تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار بگیرند؟
آیا بهتر نیست که خود دختران مسلمان، فرهنگ حجاب و پوشش اسلامی را به بیرون از مرزها معرفی کنند و آنها را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دهند؟
آیا تقلید از کشورهای اروپایی و غیرمسلمان در زمینه ی نوع پوشش، بزرگی و افتخار است؟ آیا پسندیده است که زن مسلمان از زنان غرب تقلید کند، در حالی که اسلام شخصیت واقعی اش را در سایه ی حجاب تعریف کرده است؟
حجاب سمبل شخصیت زنان مسلمان است و باعث می شود که زنان در جامعه نقش آفرین باشند، نه اینکه تنها نقش پذیر باشند.
آیا بی جهت گفته شده:
«زن در حجاب همچون مروارید در صدف است؟»
البته که بی جا گفته نشده است، زنانی که به بی حجابی تمایل دارند، در حقیقت دارند مروارید وجود خود را در معرض دیدگان آلوده قرار دهند. اگر این زنان یک لحظه با خود بیندیشند و شخصیت های زنان نمونه ی تاریخ را مورد مطالعه قرار دهند، به روشنی خواهند فهمید که:
با گذشت هزار و چهارصد سال از شهادت بانوی بزرگ اسلام، سرور زنان عالم، حضرت فاطمه ی زهرا هنوز نام و رفتار آن حضرت زنده و پویاست و هر روز که می گذرد افکار نیکوی فاطمه ی زهرا گویاتر و نمایان تر می شود. آیا این چنین شخصیتی نمی تواند الگوی زندگی باشد؟
البته که می تواند، اگر زنان مسلمان ما درست فکر کنند و به رفتار خویش ایمان داشته باشند، زنان مسلمان الگوهای زیادی دارند، الگوهایی چون حضرت مریم، هاجر، آسیه، زینب کبری، ربابه همسر امام حسین، شهربانو والده ی مکرمه ی امام سجاد، نرگس مادر امام زمان (عج) و…
ای زنان و بانوان آزاده ی مسلمان بیدار باشید!
امیرالمؤمنین علی می فرمایند:
«و لا تکن عبد غیرک، و قد جعلک الله حُرّاً»(7)
«بنده ی دیگری مباش؛ چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است.»
و امام باقر می فرمایند:
«لا تذهبُ بکم المذاهب»(8)
«هر مذهبی شما را به راهی نبرد.»
و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره ) می فرماید:
«تا این خانم ها (شما را نمی گویم، شما توده هستید، آن خانم ها را می گویم) تا این ها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود، اینجا هم تقلید می کنند.
تا از این تقلید بیرون نیایید، نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید. اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید، بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید، تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید.»(9)
و در جای دیگر حضرت امام (ره) فرموده است:
«یکی از امور دیگری هم که باز من گفته ام، این است که ما را جوری بار آورده بودند که یا باید فرنگی مآب باشیم یا هیچی. یک نفر جوان، یک نفر خانم اگر سر تا پایش فرنگی مآب است، این معلوم می شود خیلی عالی مقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمان هاست، این خیلی عقب افتاده است. عقب افتادگی و جلو رفتن را به این می دانستند که فرنگی مآب باشد. یعنی فرض کنند فرم لباسش چه جور باشد، فرم کفشش چه جور باشد یا مثلاً هر چه که از خارج می آید، صرف بکند. مصرفی بار آوردند ما را، برای همین جهت ما را مصرفی بار آورده اند.»(10)
چیست این آرایش و الگو و مد
چیست این سرگشتگی در کار خود
چیست این پیراهن و شلوار تنگ
چیست این تن پوش هفتاد و دو رنگ
گرچه دارد شیوه های رنگ رنگ
من به جز عبرت نگیرم از فرنگ
ای به تقلیدش اسیر، آزاد شو
دامن قرآن بگیر، آزاد شو
«اقبال لاهوری»
پی نوشت ها :
1. . احزاب، 21.
2. . تحریم، 10-12.
3. . طه، 131.
4. . حجر، 88.
5. . زبده الاحادیث، ج2، ص 137.
6. . تفسیر نمونه، ج11، ص 135.
7. . نهج البلاغه، نامه 31.
8. . اصول کافی، ج3، ص 117
9. . تبیان، ص 226.
10. . همان، ص 227.
منبع:خرّمی مشگانی ابراهیم/ جرا حجاب/انتشارات مرسل/تهران چاب سوم 1387