در راستاى نهادینهسازى فرهنگ حجاب و عفاف، توجه به محورهاى زیر قابل تأمل است:
1. آموزش حجاب در مدارس
——————————-
مدارس، مراکز تعلیم و تربیت و تزکیهاند. آموزش عملى احکام دینى، بخشى از وظایف معلم و دانشآموز را تشکیل مىدهد. توصیه بدون تعلیم و تربیت، پوشش دینى را به دستور خشک و تحمیلى مبدل مىسازد، ولى توصیه همراه با معرفت، پذیرش آن را آسان مىکند. معرفت به حجاب، ضامن اجرا و دوام آن است. آنگاه که پوشش دینى در محیطهاى اجتماعى و پس از پایان تحصیلات، به شکل فرهنگ پذیرفته شده درآید، رسمیت عملى پیدا مىکند.
2. تشویق
————
این اصل در تربیت آدمى، کاربرد فراوان دارد. ماهیت تشویقها متفاوت است و مىتواند بار عاطفى، مالى، تشریفاتى، شغلى، سیاسى، علمى و امثال آن داشته باشد که در ترویج فرهنگ حجاب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اگر فردى نیازمند نوعى تشویق نباشد، باید از نوع دیگر بهره بگیریم. احترام لازم و محسوس مردم به بانوان با حیا و باحجاب جامعه سبب ترویج فرهنگ حجاب خواهد شد. همانطور که برخورد منفى با زنان بىحجاب نیز مىتواند عاملى بازدارنده به حساب آید با این شرط که حد و اندازه آن را باید رعایت کرد تا به لجاجت نیانجامد.
3. فعالیتهاى علمى، فرهنگى و هنرى
———————————————
انتشار نشریه و کتاب، تشکیل میزگردهاى ادبى، فراخوانى مقاله، تعیین موضوع حجاب براى انشا و پرسش مهر، بهکارگیرى هنرهاى تصویرى، مسابقات فرهنگى و مانند آن آثار مثبتى دارند. تولید برنامهها و فیلمهاى مفید و آموزشى نیز در رادیو و تلویزیون اثرى فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینى بانوانى که در فیلمهاى سینمایى و تلویزیونى بازى مىکنند یا عکسى که با پوشش اسلامى در صفحات مطبوعات به چاپ مىرسد، آثار مثبتى دارد، چنانکه پوششهاى غیر شرعى نیز آثار زیانبار و گستردهاى بر فرهنگ جامعه مىگذارد. اساسا حضور زنان پوشیده در صحنههاى مختلف جامعه، آثار مثبت و چشمگیرى در همگانى کردن فرهنگ حجاب اسلامى در جامعه دارد. پخش آیات، روایات و کلمات حکمتآمیز و تصاویر الهام بخش درباره حجاب در محیطهاى عمومى، تابلوهاى شهرى و محیطهاى مناسب دیگر نیز به تقویت این فرهنگ خواهد انجامید.
4. تقویت فرهنگ غیرت
————————–
بىتردید، زنان با هر تفکر و عقیدهاى، به نظر و سلیقه همسران خود در انتخابهاى خویش از جمله لباس و وضع ظاهرى توجه مىکنند. ازاینرو، غیرتمندى مردان در نوع پوشش آن نقش بسزایى دارد. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینى در جامعه کمک مىکند. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: “یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نارا وَقُودُها النّاسُ وَ الْحِجارَهُ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتش دوزخى که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید. ” (تحریم: 6) پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلممىفرماید: “خداوند، بینى هریک از مؤمنانى را که غیرت نمىورزند، به خاک مىمالد. “1 ایشان در سخنى دیگر، غیرت را از ایمان مىداند.2
5. نظارت بر رسانههاى جمعى
———————————-
رسانهها بهویژه صدا و سیما در ساختار فرهنگ اجتماعى مردم نقش مهمى دارند و مىتوانند با نوع برنامههاى خود، آنان را به فساد یا صلاح بکشانند. کمترین تسامح در اعطاى امتیاز کار فرهنگى جهت راهاندازى مؤسسههاى هنرى، نمایش تئاتر و فیلم و انتشار روزنامه، مجله و کتاب، به نفوذ فرهنگ بیگانه و ابتذال اخلاقى مىانجامد. شرط پوشش دینى در تهیه و خرید فیلمها و برنامههاى تلویزیونى، ضرورتى انکارناپذیر است. حتى نمایش دختر بچهها با وضع نامتناسب از سیماى جمهورى اسلامى، بدآموزى فرهنگى دارد.
برخى والدین فکر مىکنند دیدن صحنههاى آنچنانى در فرزندانشان تأثیرى ندارد یا چون آن را درک نمىکنند، مسئله را جدى نمىگیرند. این توهمى بیش نیست. آنها این مسئله را خوب درک مىکنند و از آن تأثیر مىپذیرند. این صحنهها بر روحشان تأثیر منفى مىگذارد و در بزرگسالى ظهور مىیابد.
6. فعالیت قواى سهگانه
—————————-
تصویب قوانین جامع و دقیق در این زمینه در مجلس شوراى اسلامى و عمل کردن بدون تساهل و تسامح قوه قضاییه به قوانین یاد شده سبب مىشود فرهنگ حجاب ترویج یابد. قوه قضاییه سهمى مهم در حفظ سلامت جامعه دارد و اوضاع اخلاقى جامعه، کارنامه گویاى این دستگاه است. نظارت جدى و دلسوزانه مسئولان دولتى بر محیطهاى تحت نظارت آنها نیز از جمله عوامل ترویج حجاب و پیشگیرى از بدحجابى در ادارات دولتى است.
7. احیاى امر به معروف و نهى از منکر
——————————————
پس از تقویت ریشههاى حجاب، شناخت معروف و اجراى امر به معروف و نهى از منکر تأثیر بسزایى در کنترل اجتماعى دارد. امر و نهى دینى، تکلیف عمومى است. زن، ناموس جامعه اسلامى است و همه باید در حفظ این گوهر الهى بکوشند. جامعه دینى، هیچگونه تساهل و تسامحى را در این راستا برنمىتابد. بىاعتنایى در این راه پسندیده نیست، ولى وسواس و بدگمانى هم کارساز نخواهد بود. مبناى طهارت و تقوا، تربیت و ایمان است. اگر فقط ترس پشتوانه پرهیز باشد، در جایى که چنین ترسى نیست، شخص از ارتکاب محرمات پروا نخواهد داشت. پىآمد چنین فضایى، ایجاد نفاق و دورنگى و دوگانگى در معاشرت و پوشش و رفتار خواهد بود.
8. معرفى پوششهاى متناسب
————————————
یکى دیگر از عوامل فهم، تعریف درست از پوشش متناسب با سن و شرایط کارى بانوان است. الگویى که با رعایت معیارهاى شرعى، آزادى عمل بیشترى را براى زنان مسلمان فراهم آورد. افزون بر این، با معرفى الگوى پوشش و تنوع دادن در آن، مىتوان تا حدود زیادى به نیازهاى بانوان پاسخ داد.
9. تقویت باورهاى دینى با احیاى فرهنگ ناب اسلامى
————————————————————
اگر زنى داراى باورى قوى باشد شالوده شخصیتى او نیز بر اساس همین باور شکل مىگیرد؛ چنان که حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: “أَلْمَرْءُ بِإِیمانِهِ. ” یعنى: شخصیت انسان در گرو باورهاى اوست.3
آن حضرت در جاى دیگر مىفرمایند: “وَ الْمُؤْمِنُ بِعَمَلِهِ. ” یعنى: و ایمان انسان در عمل او جلوهگر است.4
بنابراین، باید با تقویت پایههاى دینى و باورهاى اعتقادى، وسیله اعمال صالح را در زنان فراهم آوریم و این مسئولیت بیش از همه بر عهده متولیان مذهبى و فرهنگى جامعه است.
10. باطنگرایى و سیرتگرایى به جاى صورتگرایى
———————————————————
فراخوانى زن مسلمان به ارزشهاى اصیل دینى و فراهم نمودن تمهیدات لازم براى تقویت عملى و پرورش روح ایمان و تعهد وى، نقش مهمى در این زمینه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصیت وجودى و عظمت روح بلند انسان است و تن و نماى فیزیکى انسان منزلت والایى ندارد. حضرت مسیح علیهالسلام مىفرماید:
یعنى: بحق براى شما مىگویم: تن چه سودى دارد در صورتى که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهاى شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهایتان تباه باشد و سودى نبرید که پوست خود را پاک نگاه دارید و دلهاى شما چرکین باشد.5
متأسفانه برخى از زنان در شرایط کنونى، حتى پوشش را نیز براى خودنمایى برمىگزینند. سخن تأملبرانگیز حضرت على علیهالسلام در این مورد، کاملاً گویاست:
تَظْهَرُ فِى اخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنْهِ نَسْوَهٌ کاسِیاتٌ عارِیاتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّینِ خارِجاتٌ وَ فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ وَ لِلشَّهَواتِ مائِلاتٌ وَ إِلَى اللَّذّاتِ مُسْرِعاتٌ مُسْتَحِلاّتٌ لِلْمُحَرَّماتِ وَ فِى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
یعنى: در آخرالزمان که بدترین زمانهاست، ظاهر مىشوند زنان پوشیدهاى که برهنهاند (لباس دارند اما تنگ، کوتاه، نازک و بدننما مىباشد) و از خانه با خودآرایى بیرون مىآیند، اینان از دین خارجند و در فتنهها داخل و به سوى شهوات تمایل دارند و به سوى لذات نفسانى در شتابند و حرامها را حلال مىدانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتار مىآیند.6
11. معرفى و شناساندن الگوهاى زن مسلمان
—————————————————-
انسان فطرتا الگوگزین و اسوهپذیر است و دوست دارد ارزشهاى باورمند خود را در چهرههاى مجسم دیده و همانندسازى کند. با وجود این امروزه زن مسلمان، آنچنان که باید با شخصیتهاى بزرگ تاریخ اسلام آشنا نشده تا دریابد که آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامى، شرافت و منزلت انسانى خویش را حفظ نمودند.
زن مسلمان با شناخت شیوه رفتارى زهراى مرضیه علیهاالسلام و زینب کبرى و الگوبردارى از آن، بازیچه هوسها قرار نمىگیرد و عامل فسادگسترى نمىشود و به حیات طیبه و پاکیزه مىرسد:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُو?مِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ.7
یعنى: هر کس از مرد و زن که ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حیات پاکیزه مىبخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى که انجام دادهاند، خواهیم داد.
خداوند در این آیه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ یعنى ملاک برترى، زن یا مرد بودن نیست، بلکه هر انسان مؤمنى که عمل صالحى انجام دهد، به او پاداش داده مىشود و فرقى هم بین زن و مرد نیست. البته کسانى که دستورها و قوانین الهى را سرلوحه زندگى خود قرار مىدهند در قرآن و احادیث از آنان، به نیکى یاد شده است.8
در این میان، پیروى از اسوهها تأثیر بسزایى در رشد و تکامل آدمى دارد و چه اسوهاى بهتر از کسى که پیامبر گرامى اسلام درباره او مىفرماید: “اِنَّ اللّهَ تَعالى لَیغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَهَ وَ یرْضى لِرَضاها. “9 یعنى: خداوند با غضب فاطمه علیهاالسلام غضبناک مىشود و با رضایت او راضى مىشود.
حضرت امام خمینى رحمهالله در خصوص جامعیت حضرت زهرا علیهاالسلام و الگو قرار دادن این بانوى فرشته خو مىفرماید:
تمام ابعادى که براى زن متصوّر است و براى یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا علیهاالسلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولى نبوده است؛ یک زن روحانى، یک زن ملکوتى، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، این زن معمولى نیست؛ این موجود ملکوتى است که در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلکه موجود الهى جبروتى، در صورت یک زن ظاهر شده است. زنى که تمام خاصّههاى انبیا در او است. زنى که اگر مرد بود، نبى بود. زنى که اگر مرد بود، به جاى رسولالله بود.10
جلوههاى ملکوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى مُلکى و ناسوتى هم در این موجود مجتمع است.11
استاد شهید مرتضى مطهرى نیز در تبیین عظمت و جامعیت حضرت زهرا علیهاالسلام مىنویسد:
در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالى قدر فراوانند. کمتر مردى است به پایه خدیجه برسد و هیچ مردى جز پیغمبر صلىاللهعلیهوآله و على علیهالسلام به پایه حضرت زهرا علیهاالسلام نمىرسد. حضرت زهرا علیهاالسلام بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد.12
در مقایسهاى کوتاه بین اسلام و سایر مذاهب و مکاتب درمىیابیم که زن در اسلام، ارزش و منزلت والایى دارد. حضرت امام رحمهالله در این باره مىفرماید:
آن قدر که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا مىداند که به مرد خدمت نکرده است.13
اگر خداوند این اندازه براى زنان ارزش قائل است براى آن است که صلاح و فساد کشور بستگى به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر کانون خانواده، یک محیط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمینه براى رشد و تربیت آیندهسازان فراهم مىآید و مسائلى چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بیمارىهاى عصبى و روانى کاهش مىیابد. البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسیم مىشوند که بین این دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسیار است؛ چنان که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: “لَیسَ لِلْمَرْأَهِ خَطَرٌ لالِصالِحَتِهِنَّ وَ لالِطالِحَتِهِنَّ فَأَمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَیسَ خَطَرُها الذَّهَبُ وَ الفِضَّهَ هِىَ خَیرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ أَمّا طالِحَتُهُنَّ فَلَیسَ خَطَرُها التُّرابَ التُّرابُ خَیرٌ مِنْها “.14
یعنى: براى زن، ارزش و هماوردى نیست؛ نه براى صالح آنها و نه براى ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابرى نمىکند بلکه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاک نیز قیمت و بهاى او نیست بلکه خاک بهتر از اوست.
12. توجه دادن به مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش
————————————————————–
توجیهات غیروجیهى که از برخى بانوان غیرمتدین شنیده مىشود (مانند: دلم مىخواهد؛ آزادم؛ ربطى به دیگران ندارد) مردود است؛ زیرا در هیچ جاى دنیا انجام هر کارى بر اساس خواهشهاى نفسانى پذیرفته نیست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالى در برابر زنان همین حرف را بزند، در سایه آزادى این افراد، چه وضعیتى براى اینگونه از بانوان پیش خواهد آمد؟! توجیه “ربطى به دیگران ندارد. ” هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهى از منکر نمىسازد؛ زیرا اگر یک یا چند عنصر مخرب به پیکره نظام اسلامى آسیب وارد کنند، وظیفه همگان است تا از سرایت آن آسیب، به جامعه پیشگیرى کنند و او را ارشاد و راهنمایى و در صورت عدم پذیرش تنبیه نمایند.
توجیهات دیگرى چون “این آقا مثل برادرم است. ” یا “انسان باید دلش پاک باشد. ” نیز پذیرفتنى نیست؛زیرا در عیناینکه در یک جامعه اسلامى افراد خواهران و برادران دینى هستند اما باید مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعایت شود. رعایت نکردن این امور، آسیبهاى جدى به همراه خواهد داشت.
همچنین این توجیه که “این لباسها را به بازار نیاورند تا ما هم نخریم. ” نیز نادرست است؛ زیرا صرف وجود این اجناس در بازار، از انسان سلب اختیار نمىکند؛ به علاوه، بسیارى از اشیاى نامناسب دیگر هم در بازار موجود است که انسان نباید آنها را خریدارى نماید.
تفکر “در جوانى مدپرستى و در پیرى خداپرستى ” هم بطلانش روشن است؛ زیرا خویشتندارى انسان از گناهان، در جوانى اجر و پاداش بیشترى دارد. از آن گذشته، چه تضمینى وجود دارد که فرصت توبه به انسان دست دهد. این توجیهات یاد شده از منظر عقل و شرع پذیرفته نیست.
خداوند در کتاب هدایت مىفرماید:
وَ لا یؤذَنُ لَهُمْ فَیعْتَذِرُونَ.15
یعنى: در روز قیامت به آنها اجازه داده نمىشود تا عذر و بهانه بیاورند.
در آن روز بر دهانها مهر زده مىشود، اعضا و جوارح سخن مىگویند16 و تمام اعمال آدمى ثبت و ضبط مىشود. خداوند مىفرماید:
إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.17
یعنى: بدرستى که ما تمام رفتار و کردار شما را نسخهبردارى مىکردیم.
وقتى انسان، اعمال و رفتار خود را مانند فیلم حاضر ببیند، نمىتواند آن را انکار کند و شرمنده کردار و گفتار خویش خواهد بود. خداوند درباره مشاهده اعمال انسان در روز جزا مىفرماید:
یوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَینَها وَ بَینَهُ أَمَداً بَعِیداً.18
یعنى: در روز قیامت هر کس آنچه از کار نیک انجام داده حاضر مىبیند و فرد گنهکار دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد.
گنهکاران با دیدن کارنامه اعمال خود مات و متحیر مىمانند و مىگویند:
یا وَیلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً.19
یعنى: “اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر این که آن را شماره کرده است. ” و همه اعمال خود را حاضر مىبینند و پروردگارت به احدى ظلم نمىکند.
13. بازنمایى مصونیتها و فواید حجاب
——————————————-
با بررسى آثار تمدنهاى مختلف در مىیابیم که حجاب از آداب و رسوم دیرینه تمدنهاى بشرى بوده است. نقوشى که از نیاکان به جا مانده، از احترام به حجاب در بیشتر قومها و ملّتها حکایت مىکند:
در نقشهایى که از ایران باستان بر جاى مانده، هیچ صورت زنى دیده نمىشود و ناامنى از ایشان نیز به نظر نمىرسد.20
قرآن، به زنان مؤمن مىآموزد که با پیروى از حکم پیامبر صلىاللهعلیهوآله پوششهاى بلند (مانند چادر) بر خویش افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند: “یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُو?مِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ “21
از مجموع آیات و روایات اسلامى برمىآید که زن باید خود را از نامحرم پوشیده دارد و از هرگونه رفتار و سخن و لباسى که نظر نامحرم را جلب کند، بپرهیزد تا کسانى که در قلبشان طمع وجود دارد، به او تمایل پیدا نکنند. امام باقر علیهالسلام در هشدارى مىفرماید: سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهاى شیطان است.22
حجاب، سدّى در برابر امیال هوسبازان است و باعث روآورى جوانان به ازدواج مىشود؛ چنان که بىحجابى و بىعفتى مىتواند سبب گریز جوانان از ازدواج گردد.
حجاب موجب خشنودى خداوند است؛ زیرا زن، با حجاب، جلال خود را حفظ مىکند و به راستى جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیلهاى براى گسستن بندهاى اسارت نفس و رهایى از آن است؛ حجاب نشانگر حیا و پاکى روح و روان زنان است و استقلال فرهنگى و دینى یک جامعه را به نمایش مىگذارد و ایمان و اعتقاد زن را به خداوند نشان مىدهد.
زن با حجاب، در تیررس هواهاى نفسانى ناپاکان نیست؛ در نتیجه محبوب است و محبوب مىماند. زنان با حجاب چون مرواریدى در صدف عفافند که با ارزشند و گرانبها. کوتاه سخن این که زنان با حجاب تنها بنده خداوند و سبب عزّت و سرافرازى خود و خانوادهشان مىباشند.
با این وصف، در عصرى قرار گرفتهایم که در کلام غربیان، عصر برهنگى و آزادى جنسى نام گرفته است. غربیان و غربباوران، بىحجابى را جزئى از حقوق آزادى زنان، به حساب مىآورند. به همین جهت، سخن از حجاب براى آنان ناخوشایند و گاه به مثابه افسانهاى متعلق به زمانهاى گذشته است.
به راستى کدامین راه براى زنان عزّتآفرین و شخصیتآور است: آیا اگر زنان مانند عروسکى بزک شده به جامعه بیایند و مردان هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را پایین آورند و زنان درگیر مسابقه خودنمایى شوند، شخصیت آنان حفظ مىشود یا این که حرمت و احترام خود را در محیط خانواده حفظ کنند؟
پینوشتها:
1 . وسائل الشیعه، ج 14، ص 109.
2 . همان.
3 . آمدى، پیشین، ج 1، ص 62.
4 . همان، ص 61.
5 . ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 548.
6 . محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 19.
7 . سوره نحل: 97.
8 . ر.ک: احزاب: 35؛ حجرات: 13؛ روم: 21؛ قصص: 7؛ آلعمران: 45؛ تحریم: 11.
9 . محمد محمدى رىشهرى، میزانالحکمه، ج 4، ص 94.
10 . زن از دیدگاه امام خمینى رحمهالله، ص 88.
11 . همان، ص 91.
12 . مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 150.
13 . زن از دیدگاه امام خمینى رحمهالله، ص 5.
14 . محمد بن حسن حرّ عاملى، همان، ج 20، ص 33.
15 . مرسلات: 36.
16 . یس: 65.
17 . جاثیه: 29.
18 . آلعمران: 30.
19 . کهف: 49.
20 . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 552.
21 . احزاب: 59.
22 . محمد بن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 133.
منبع: کتاب “مروارید عفاف “