نویسنده: مهدی جمشیدی
مسایل و معضلات کنونی درباره حجاب، معلول متغیرهای روانی و اجتماعی متعددی است. نمی توان شیوع بی حجابی در جامعه را تنها به یک یا دو عامل خاص نسبت داد و برخوردی سطحی و عوامانه با این فرایند پیچیده اجتماعی کرد. مطلب در این نکته نهفته است که امروزه به روشنی دریافته ایم که در مواجهه باید در گام نخست، ریشه ها و سرچشمه های شکل گیری این پدیده اجتماعی را یافت و درباره هر یک و رابطه آن با دیگر عوامل و نقش و وزن آن ها تأمل علمی کرد.
اگر از همان ابتدای ظهور این پدیده نابهنجار اجتماعی- که شدت و فراگیری چندانی نداشت- مسئولانه و عالمانه در این باره تأمل و تصمیم سازی می شد، هرگز شاهد شدت یافتن روزافزون آن و تبدیل شدنش به یک معضل اجتماعی نمی بودیم و در موقعیت فعلی قرار نمی گرفتیم شاید اگر حرکت های اخیر در مورد مقابله با گسترش بدحجابی صورت نمی پذیرفت، در آینده ای نه چندان دور، بدحجابی به صورت پدیده ای عادی و بهنجار درمی آمد و نظامات و معادلات ارزشی و هنجاری جامعه، واژگون می شد.
نگارنده قصد دارد در این مجال محدود، گام نخست مذکور را بردارد و به شناسایی و تبیین برخی از دلائل و زمینه های شکل گیری پدیده بدحجابی در جامعه بپردازد. در این نوشتار دلائل و زمینه های خرد بدحجابی را بررسی می کنیم:
1- ناآگاهی و نقصان معرفتی
طبیعی است که سهمی از پدیده بدحجابی، به جهل و ناآگاهی بدحجاب ها باز می گردد؛ به این معنی که برخی از این افراد، از معارف و تعالیم اسلامی بهره چندانی نبرده اند و نمی دانند که حجاب اسلامی، دارای چه حدود و قیودی است. در تصور اینان، حجاب فعلی شان در تضاد با شریعت نیست.
2- فساد اخلاقی
گروه دیگری از افراد بدحجاب وجود دارند که اساساً تقیدی به احکام و ارزش های دینی ندارند؛ زیرا کاملاً ولنگار و بی بندوبارند و هدف آن ها از نوع پوشش شان، انجام رفتارهای ضد اخلاقی است.
3- جامعه پذیری افراطی
افرادی وجود دارند که از خود، اراده و شخصیتی ندارند و همچون مایعات که در هر ظرفی ریخته شوند به شکل آن ظرف در می آیند، دارای شخصیت سیال و متأثر از جامعه اند. دلیلی که این عده برای نوع پوشش یا الگوهای رفتاری خود ارایه می کنند، تبعیت از جامعه و همرنگی با آن است.
اینان یا واهمه دارند مقابل برخی الگوهای غیرارزشی رایج در جامعه مقاومت کنند- چون توان ایستادگی در مقابل تحقیر دیگران را ندارند- یا اساساً هر نوع تحول اجتماعی را پیشرفت می شمرند و علاقه دارند تا به همراه جامعه، مرتباً رنگ عوض کنند و نو به نو شوند.
4- بیماری های روحی و روانی
بعضی افراد بدحجاب، مبتلا به امراض روانی از قبیل افسردگی اند. این افراد به دلایل روانی، علاقه دارند جلب توجه کرده و از دیگران تایید بگیرند. یعنی دیگران آن ها را بپذیرند یا نوعی سرگرمی رفتاری برای خود ایجاد کنند.
5- به تأخیر افتادن ازدواج
دخترانی که در سن ازدواج قرار گرفته اند یا آن را سپری کرده اند اما کسی از آن ها خواستگاری نکرده و نتوانسته اند ازدواج کنند، به قصد یافتن فردی برای ازدواج و از طریق در معرض انتخاب قرار دادن خود، با حجاب نامناسب پای به جامعه می گذارند. روشن است که در چنین افرادی، عنصر ایمان دینی و اخلاق، آن چنان نیرومند نیست که آنان را از بروز این رفتارها بازدارد. (رحیم پورازغدی- چند پرسش درباره حجاب و برهنگی).
6- میل به تبرج در نهاد زن
اساساً میل به تبرج و خودآرایی در درون زنان وجود دارد، همچنان که میل به چشم چرانی در مردان شایع تر است. براین اساس، غریزه گرایش به جلب توجه و شاخص بودن، زنان را وادار به خودآرایی در جامعه می کند.
افرادی که تحت تربیت دینی قرار نگرفته اند و التزام به رعایت ارزش های دینی ندارند، در برابر بسیاری از امیال غریزی و حیوانی خود ناتوان هستند و میل به تبرج نیز از همین سنخ است (شهید مطهری- مسأله حجاب).
7- برانگیختگی غریزه جنسی
در برخی از جوانان که امکان ازدواج ندارند و به صورت موقت، مجرد هستند؛ گاهی غریزه جنسی در اثر محرک های بیرونی، به شدت فعال و نیرومند می شود و فرد را وادار می کند تا به نوعی، آن را ارضاء کند. می توان ادعا کرد که در جامعه کنونی ما، حجم قابل توجهی از پدیده بی حجابی و بدحجابی، معلول مستقیم وجود همین عامل است. برای روشن شدن ابعاد متنوع این عامل، به برخی از محرک های غریزه جنسی که جوان را به سوی انتخاب رفتارهای ضد ارزشی سوق می دهد اما در این نوشتار تنها به عامل نگاه که اصلی ترین محرک غریزه جنسی است می پردازیم.
در روایتی آمده است: «نگاه بعد از نگاه، بذر شهوت را در قلب می پاشد و همین موضوع برای این که صاحبش را در فتنه بیندازد کافی است.» (وسائل الشیعه جلد 14 ص 139) در روایات دیگر نیز این مضمون مورد تأکید قرار گرفته است: «آن که نگاهش را مهار کند، دلش را آسوده ساخته است» (غررالحکم ص 260) «نگاه به نامحرمان، تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است» (کتاب النکاح ج 5 باب 104) «آن که چشم خود را آزاد نهد، تأسف و اندوه وی بی پایان است» (اصول کافی) «بسا نگاهی که حسرتی طولانی را به دنبال آورد.» (بحارالانوارجلد 8) .
این روایات، ناظر بر این معنا است که فرد با نگاه کردن – به قصد التذاذ جنسی- به نامحرمان، میل جنسی خود را بیدار و فعال می کند، در حالی که به موضوع نگاه، دسترسی ندارد. بدین ترتیب، فرد دچار تنش روانی و فشار غریزه می شود. در این حال، بروز رفتارهای نابهنجار جنسی از وی، دور از انتظار نخواهد بود.