در سال 203 هجری امام رضا – علیه السّلام – به شهادت رسید. تنها فرزند ایشان، امام جواد – علیه السّلام – بیش از هشت سال نداشت، شیعیان از این جهت در نگرانی و اضطراب به سر می بردند. به نوشته مورخان، در این دوران شیعیان به حیرت افتاده و دچار اختلاف گشتند. [1] به همین جهت گروهی از آنان در منزل « عبد الرحمن بن حجّاج » گرد آمدند و ضجّه و ناله سر دادند. [2]
برای شیعیان مسلم بود که امام رضا – علیه السّلام – فرزند خود جواد – علیه السّلام – را برای جانشین برگزیده است. ولی خردسالی آن حضرت موجب کاوش بیشتر مردم برای اطمینان خاطر، گردید.
اضطراب خاطر موجود، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال « عبد الله بن موسی »، برادر امام رضا – علیه السّلام -، را بروند ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند، جمعی از آنها، پیش وی سؤالاتی را مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب دادن ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. [3] و شمار دیگری نیز به واقفی ها که بر امام کاظم – علیه السّلام – توقّف کرده بودند پیوستند، زیرا طبق نظر نوبختی، آنان بلوغ را یکی زا شرائط امامت می دانستند.[4]
با این وجود، بیشتر شیعیان به امامت امام جواد – علیه السّلام – گردن نهادند. در میان آنان کسانی، کمیِ سن امام را به خود امام جواد – علیه السّلام – نیز، گوشنزد کردند. آن حضرت در جواب به جانشینی « سلیمان – علیه السّلام – » از « داود – علیه السّلام – » اشاره کرد و فرمود: « حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود، گوسفندان را به چرا می برد حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالی که علمای بنی اسرائیل، عمل او را انکار می کردند. » [5]
شیعیان « امامی » امامت را از جانب خدا می دانستند، و به همین جهت کمی سن امام نمی توانست خللی در عقیده آنان ایجاد کند.
شیعیان برای اثبات امامت، سؤالاتی را مطرح می نمودند و موقعی که احساس می کردند که مدعی امامت از عهده پاسخ گویی بر می آید، ( با وجود نص به امامتشان ) وی را به عنوان امام معصوم می شناختند.
شیعیان امامی در سراسر نقاط، به ویژه در عراق، مدائن و ایران و… به سر می بردند. [6] شیعیان علاوه بر ارتباط با امام از طریق وکلای آن حضرت، در مراسم حج نیز با امام دیدار می کردند.
بنا به روایتی عده ای از شیعیان امام جواد – علیه السّلام – در مصر می زیسته اند. در این روایت، « علی بن اسباط » می گوید: « قامت امام را به دقت می نگریستم تا آن حضرت را برای اصحابمان در مصر بتوانم توصیف کنم. » [7]
در روایت دیگری آمده است: « یکی نفر از شیعیان خراسان خدمت امام جواد – علیه السّلام – مشرف شد. » [8]
در روایت دیگری از « حب بن عثمان همدانی » حاکی از آن است که عده ای از شیعیان « ری » به محضر ایشان شرفیاب شدند.[9] و این دلالت دارد بر این که شیعه در ری فراوان بوده است. [10]
قم، یکی از مراکز تشیع در دوران امام جواد – علیه السّلام – بود که شیعیان آن ارتباط نزدیکی با امام – علیه السّلام – داشتند.
احمد بن محمد بن عیسی، که از وی به عنوان « شیخ القمیّین » یاد شده است، از اصحاب امام رضا – علیه السّلام – و امام جواد – علیه السّلام – بوده است و تألیفات زیادی در فقه و حدیث، از خود به جای گذاشته و حتی محضر امام حسن عسکری – علیه السّلام – را درک کرده است. [11]
صالح بن محمد بن سهل، یکی دیگر از اصحاب امام جواد – علیه السّلام – در قم بود که رسیدگی به امور موقوفات حضرت را در آن شهر عهده دار بود. [12]
به دلیل ارتباط امام رضا – علیه السّلام – و سفر ایشان به خراسان، شبکه وکلای ایشان و روابط بین مردم و امامان، رو به گسترش نهاد.
[1] . دلائل الامامه، ص 204.
[2] . عیون المعجزات، ص 119.
[3] . مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 429 و مسند الامام الجواد، ص 29.
[4] . فرق الشیعه، ص 88.
[5] . الکافی، ج1، ص 383.
[6] . الغیبه، طوسی ، ص 212.
[7] . الکافی، ج1، ص 384.
[8] . الثاقب فی المناقب، ص 208.
[9] . همان کتاب .
[10] . تاریخ تشیع درایران ، ص 265.
[11] . مسند الامام الجواد، ص 265.
[12] . تهذیب، ج4، ص 140.
علی اصغر رضوانی- شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ص87