فرا رسیدن روز مبارک عید فطر، نوید بخش تحوّلاتی سرنوشت ساز در زندگی اهل ایمان است. چرا که عید فطر یکی از ایام اللّه، زمینه ساز وحدت کلمه برای مسلمانان و تقویت اتحاد و اراده آنان، تجدید حیات دوباره برای اسلام، دمیدن روح ایمان و سرور و نشاط برای بندگان الهی، روز نمایش عظمت دین و بازگشت دوباره به فطرت انسانی و بالاخره روز فتح و پیروزی در جهاد اکبر برای رهروان خداجوی میباشد. در شب و روز عید فطر، اهل ایمان از سوئی به شب زنده داری و نماز و دعا میپردازند و از سوئی دیگر با زمزمه زیارت امام حسین(علیه السلام) با آن حضرت و مقاصد آسمانیاش پیمان مجدد امضاء کرده و روح حماسه و عرفان و فداکاری را در وجودشان احیاء میکنند. این اعمال معنوی آنان را برای پرواز در عالم ملکوت به همراه قدسیان آماده میکند و آنان بدین وسیله از قید و بند مادّیات و علاقههای بیارزش رهائی یافته و با دلی سرشار از شوق ایمان و عشق به خدا زندگی نوینی را آغاز میکنند. چه زیباست که تمام اقشار جامعه از این فرصت به دست آمده در راه اعتلای کلمه حق و توسعه و ترویج معارف حیاتبخش الهی بهره گرفته و خود را یک سال دیگر در پناه ایمان و مصونیت بیمه کنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذیری از عبادات و ریاضات شبهای ماه رمضان و شبهای قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف میکشند و اتّحاد و یگانگی و برادری و همدلی خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان میزنند و هم نوا با برادران دینی خود، پروردگار با عظمت را صدا کرده و توفیق در تمام کارهای خیر و دوری از تمام بدیها رابه همراه حضرت محمّد و آلش ـ که درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست میکنند. در همین راستا به برخی از دستاوردهای این روز باشکوه اشاره کرده و روح و جان خویش را با آموختن درسهائی از آن صفا میبخشیم به امید اینکه ره توشههائی را برای سلوک به سوی حق به دست آوریم.
در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز عید فطر، میتوان پیامهای مهم و حیاتبخش اسلام را به گوش حاضرین رساند چرا که برخی افراد فقط در چنین روزی فرصت راهیابی به مجالس مذهبی را پیدا میکنند و در چنین فضائی آمادگی شنیدن مطالب معنوی و دستورات انسان ساز اسلامی را دارند. به همین جهت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در یکی از خطبههای خویش در روز عید فطر بعد از حمد و ثنای الهی و فراهم نمودن زمینه پیامهای آسمانی به بیان مهمترین دستوارت الهی پرداخته و اهم احکام کلیدی را به نمازگزاران فطر میآموزد در فرازهائی از گزارشی که شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در خطبه عید فطر آورده است چنین میخوانیم: «انّ هذا الیوم جعله اللّه لکم عیداً و جعلکم له اهلاً فاذکروا اللّه یذکرکم و ادعوه یستجب لکم؛امروز را خداوند متعال برای شما عید قرار داده است و به شما شایستگی آنرا عنایت فرموده پس شما هم به شکرانه آن خدا را یاد کنید تا شما را یاد کند و او را بخوانید تا شما را اجابت کند به یکی از مهمترین اعمال روز عید فطر که پرداخت زکات فطره است اشاره کرده و اهمّیت آنرا متذکر میشود، چرا که اگر زکات فطره از صورت پرداخت فردی به سمت بُعد اجتماعی آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادی در حلّ مشکلات مردم خواهد بود. ایجاد مراکز درمانی، تأسیس کانونهای علمی و صنعتی برای اشتغالزائی بیکاران جامعه، سرمایه گذاری برای مسائل بهداشتی و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعی مسلمانان و حراست از مرزهای اسلامی، توسعه فرهنگ عمومی و دینی و ایجاد مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی برخی از دستاوردهای پرداخت زکات فطره در روز عید است که در صورت جمع آوری و مصرف صحیح این بودجه دینی به دست خواهد آمد. ؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشی که از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالی اسلام پرداختهاند.
به همین جهت امیر مؤمنان مردم را به پرداخت دَینِ شرعی خویش تشویق نموده و با یاد آوری اهمّیت موضوع میفرماید: «و اَدّوا فِطرَتَکُم، فَاِنَّها سُنَّهُ نَبیِّکُم وَ فَریضَهٌ مِن رَبِّکُم فَلیُؤدّها کُلُّ اِمرِءٍ مِنکُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ کُلِّهِم ذَکَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و کَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوکِهِم عَن کُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زکات فطره خود را ـ که سنت پیامبرتان و فریضه واجبی از سوی پروردگارتان میباشد ـ هر یک از شما از سوی خود و افراد تحت تکفل خود از زن و مرد، کوچک و بزرگ، آزاد و مملوک یک صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.» علی(علیه السلام) در فراز دیگری از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهی پرداخته و به مسلمانان یادآور میشود که: «اطیعوا اللّه فیما فرض اللّه علیکم و امرکم به من اقام الصّلوه و ایتاء الزّکوه و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر و الاحسان الی نساء کم و ما ملکت ایمانکم؛ در مواردی که خداوند بر شما واجب کرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت کنید، از بپا داشتن نماز، پرداخت زکوه، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهی از منکر و نیکی و احسان به همسران و زیردستان خود. مولای متقیان باتذکر زشتی برخی گناهان کبیره اضافه میکند که: «و اطیعوا اللّه فیما نهاکم عنه من قذف المحصنه و ایتان الفاحشه و شرب الخمر و بخس المکثال و نقص المیزان و شهاده الزّور و الفرار من الزّحف؛(1) ای مردم! خدا را در مورد چیزهائی که شما را نهی کرده اطاعت کنید و از انجام آن دوری گزینید که از جمله نسبت ناروا به زنان شوهر دار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، کم فروشی در معاملات، گواهی باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است. برخی از مردم عید را به معنی نشاط و شادی ظاهری دانسته و با پوشیدن لباسهای نو و رنگارنگ و با تدارک غذاهای متنوع و شیرینی و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بیمحتوا خود را سرگرم میکنند. در حالی که عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهی با چشم دل به عید نگریسته و زوایای معنوی آنرا جستجو میکنند. بخشی از کوششهای مردان الهی در ایّام عید بعد اجتماعی دارد که در حلّ مشکلات برادران دینی،رسیدگی به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینی، کمک به مستضعفان فکری جامعه و اهتمام به مسائل عمومی و مبتلا به مسلمانان جلوه میکند چرا که آنها بر این باورند که علی(علیه السلام) در مورد ویژگیهای مردان الهی فرموده است: «نفسه منه فی عناءٍ والنّاس منه فی راحهٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه؛(2) نفس او از دستش در رنج و ناراحتی است امّا مردم(بخاطر خدماتی که او انجام میدهد) از او در آسایشاند. او برای (رسیدن به درجات عالی در روز) قیامت خود را به زحمت میافکند ولی مردم را به رفاه و آسایش میرساند». و برخی دیگر از فعالیتهای اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجائی که در طول ماه مبارک رمضان با زحمات شبانه روزی خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزی نائل شدهاند روز عید فطر را به شکرگزاری و ارتباط نزدیکتری با پروردگارشان میگذرانند:
حضرت امام خمینی در این مورد سخنان قابل توجهی ارائه کرده و میفرماید: البته عیدهائی که اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهای مختلفی که اهل نظر دارند و بحسب قشرهای مختلفی که برخورد میکنند برداشتهای مختلفی وجود دارد. آن برداشتی که اهل معرفت از عید میکنند، با آن برداشتی که دیگران میکنند بسیار متفاوت است. آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضتها را میکشند و کشیدند، روز عید روز لقای آنهاست لقاء اللّه است آن روز برای آنها. «الغیرک من الظّهور ما لیس لک؛(3) خدایا! برای غیر تو چه ظهوری هست که برای تو نیست.؟!» آنها همه چیز را از او میدانند و آن روزرا عید میکنند برای اینکه بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا برای ملاقات میشوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتی که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا میشوند برای لقاء اللّه. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوهای از آن جلوهها برسیم و ذرهای از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبی(علیه السلام) هنگامی که مشاهده کرد عدّهای از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است که در آن مردم برای کسب مقامات معنوی و بهشتی مسابقه می دهند عدّهای در این مسابقه برنده شده و برخی دیگر از کسب این مقامات باز میمانند. کمال شگفتی است از کسی که بی خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانی مشغول است به خدا سوگند! اگر پردهها کنار رورد نیکوکاران به نتائج نیکو رفتاری خود مشغول بوده و بدکاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5)
شوق دیدار یار
از برجستهترین و به یادماندنیترین ساعات روز عید فطر لحظاتی است که منتظران راستین ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) آرزوی دیدار آن حضرت را کرده و در فراقش با دلی مملو از امید اشک حسرت میریزند. آنان به یاد سخن حضرت باقر(علیه السلام) میافتند که فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَیً وَ لا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللّهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِک قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فی اَیدی غَیرِهِم؛(6) هیچ عید فطر و قربان نیست که با آمدن آن غم و اندوه آل محمد(صلی الله علیه واله) تجدید میشود راوی گفت: چرا در روز عید غمگین میشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران میبینند و از اینکه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبری امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نکرده است که حکومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. به همین جهت یکی از رایجترین اعمال این روز که اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعای ندبه در روز فطر است که دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(علیه السلام) نجوا میکنند: «هل الیک یا بن احمد سبیلٌ فتلقی…متی ترانا و نراک و قد نشرت لواء النّصرتری…».
این ابیات مولوی تا حدودی بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است که به مولای خویش عرضه میدارند: سر زپایت بر ندارم روز و شب در هوایت بیقرارم روز و شب در میان این قطارم روز و شب ای مهار عاشقان در دست تو تا قیامت روزه دارم روز و شب تا که بگشایم به قندت روزهام عید باشد روزگارم روز و شب چون زخوان فضل روزه بشکنم انتظارم، انتظارم روز و شب جان روز و جان شب ای جان تو بامه تو عید دارم روز و شب تا بسالی نیستم موقوف عید روز و شب را میشمارم روز و شب زآن شبی که وعده کردی روز وصل ابر دیده اشک بارم روز و شب بس که کشت مهر جانم تشنه است .
عارف وارسته حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در این مورد در کتاب ارزشمند المراقبات(7) مینویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حکومت آن حضرت توسط دشمنان، سختی حال شیعیان و رعایای او را در دست کافران و فاجران بنگرد و ببیند که به آنان از قتل نفوس و هتک آبرو و غصب اموال و بدی حال و مقام خواری و ابتذال چه میرسد بایستی خوشحالی او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدّل گردد و به خواندن دعای ندبه بسان زن بچه مردهای بگرید و فرج او را از خدا بخواهد… باری چون خواستی برای نماز عید بیرون روی که با امامی نمازگزاری یا خودت امام جماعت شوی برتست که از مصیبتی که برای غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشی، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است که نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفکر نمای و در پیش خویش میزان بگیر که چون برای مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از برکات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محوجور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تکمیل عقول و تزکیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق ونظر کن و با صدای بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: ای زاده احمد! آیا راهی به سوی تو هست که ملاقات شوی؟…ای آقای من: بک عجّل به جعلت فداکا و تلافی ان کان فیه أتلافی
اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب کن فدای تو شوم. فاختیاری ماکان فیه رضاکا و بما شئت فی هواک اختبرنی و به هرچه بخواهی در راه عشق خودت مرا آزمایش کن که آنچه را که رضای تو در آن است انتخاب میکنم. هام واستعذب العذاب هناکا بجمال حجبته بجلالٍ
قسم به جمال خودت که از او پوشیدهای و جلال خودت که او را سرگردان ساختهای و در کوی تو عذاب را شربت گوارا می داند فیه بقیّه لرجاکا ذات قلبی فأذن له یتمنّا دل من آب شد پس به او اجازه بده که ترا آرزو کند، در این قلب نیم رمقی برای امید و تمنای تو هست.
بنابراین درخواست برقراری دولت کریمه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) بهترین پاداش و عیدی است که میتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
سیدبن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند: هنگامی که از منزل خارج شده و به سوی نماز عید میروی دعای اللّهم من تهیّأ را میخوانی و هنگامی که به نام مبارک حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) رسیدی با آرزوی تحقق وعده الهی و استقرار حکومت عدل مهدوی (علیه السلام) میگویی: « اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً و انصره نصراً عزیزاً…اللّهم انّا نرغب الیک فی دولهٍ کریمهٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله…؛(8) خداوندا برای ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتی عزتبخش یاری نما، پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت کریمهای هستیم که با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاک مذلّت بنشانی … امام باقر علیهالسلام ازپیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت کردند: «اِذا کانَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَوّال نادی مُنادٍ: اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ أَغْدُوا اِلی جَوائِزِکُمْ. ثُمَّ یا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَیْسَتْ کَجَوائِزِ هؤُلاءِ الْمُلُوکِ. ثُمَّ قالَ: هُوَ یَوْمُ الْجَوائِزِ؛(یعقوب کلینى، کافى، ج4، ص168) هنگاهی که روز اول ماه شوال فرا میرسد، منادی ندا میدهد: هان ای مؤمنان! برای دریافت جوایزتان صبح زود بشتابید. ای جابر، جوایز خداوند همانند جوایز پادشاهان نیست. سپس فرمود: روز اول شوال، روز جوایز است.»
درسی از امام صادق(علیه السلام):
از آموزندهترین فرازهای زندگی امام صادق(علیه السلام) حادثهای شنیدنی است که در عید فطر اتّفاق افتاد ماجرا از این قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسی در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزی امام صادق(علیه السلام) را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتی میگشت تا آن حضرت را به شهادت برساند تا اینکه وی آخرین روز ماه مبارک رمضان را عید فطر اعلام کرد. آن روز هنگامی که حضرت صادق(علیه السلام) در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: ای اباعبداللّه! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهرهگیری از آیه تقیه که میفرماید: «لایتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فی شیءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّرکم اللّه نفسه و الی اللّه المصیر؛(9) افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را به دوستی بگیرند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهای با خدا ندارد مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند شما را از عقوبت خود بر حذر میدارد و بازگشت همه به سوی خداست. و با پیروی از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشوای مردم است، تو اگر روزه بگیری، من هم روزه میگیرم و اگر افطار کنی من هم افطار خواهم کرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق(علیه السلام) به همراه او غذا خورده و روزهاش را شکست با اینکه مطمئنّاً میدانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیکش فرمود: « و اللّه انّه یومٌ من شهر رمضان فکان افطاری یوماً و قضاؤه ایسر علیّ من ان یضرب عنقی ولایعبد اللّه ؛(10) به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یک روز شکستن روزه ماه رمضان (بخاطر تقیه و حفظ دین) و ادای قضای آن برای من آسانتر از این است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.» حضرت صادق(علیه السلام) با این تدبیر الهی توطئه خلیفه ستمگر را خنثی نموده و به شیعیان درسی دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأکید بر اصل قرآنی تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره میفرماید که تقیه برای حفظ دین است نه برای حفظ زندگی افراد. و اضافه میکند که اگر من بخاطر حادثهای کوچک کشته شوم دین الهی از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشی سپرده خواهد شد.
سیره تربیتی امام سجاد(علیه السلام) در عید فطر :
با مروری کوتاه به سیره تربیتی ائمه اطهار(علیه السلام) در مییابیم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان یک دانشگاه تربیتی بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسانهای با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادّی و معنوی به آنان عطا میکردند و به این ترتیب این ماه را به یک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافتهگان این مکتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگی افراد، عطایائی در نظر گرفته و آنان را تشویق میکردند. در اینجا گوشهای از سیره تربیتی و آموزنده امام سجاد(علیه السلام) را به روایت سیدبن طاووس میخوانیم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: شیوه حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطائی را مرتکب میشدند آنان را تنبیه نمیکرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتری ثبت کرده و تخلّفات هر کس را با نام و موضوع مشخص مینمود. در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان میایستاد. آنگاه از روی نوشته تمام کارهای خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد میکرد و به تک تک آنان میفرمود: فلانی تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفی کردی و من ترا تنبیه نکردم!آیا به یاد میآوری؟ میگفت: بلی ای پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر میشد و آنان به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف میکردند. آنگاه به آنان میفرمود: «ارفعوا اصواتکم و قولوا یا علی بن الحسین! انّ ربّک قد احصی علیک کلّما عملت کما احصیت علینا کلّما قد عملنا و لدیه کتابٌ ینطق علیک بالحقّ لایغادر صغیرهً و لا کبیرهٌ ممّا اتیت الّا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضراً…؛با صدای بلند بگوئید: ای علی بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانکه تو اعمال ما را نوشتهای نزد خداوند نامه اعمالی هست که با تو به حق سخن میگوید و هیچ عمل ریز و درشتی را فروگزاری نمیکند و هرچه انجام دادهای به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام دادهای نزد او حاضر و آماده خواهی یافت، چنانکه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنانکه دوست داری خدا تو را ببخشد. ای علی بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتی را که فردای قیامت در پیشگاه خدای حکیم و عادل خواهی داشت.
آن پروردگار عادل و حکیمی که ذرّهای و کمتر از ذرّهای به کسی ظلم و ستم روا نمیدارد و اعمال بندگان را همچنانکه انجام دادهاند به آنان عرضه خواهد کرد و حساب و گواهی خدا کافی است … ببخش و عفو کن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو کرده و درگذرد چنانکه خودش در قرآن میفرماید: «ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر اللّه لکم واللّه غفورٌ رحیمٌ؛(11) باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است. امام سجاد(علیه السلام) این کلمات را برای خویش و غلامان و کنیزانش تلقین میکرد و آنان با هم تکرار میکردند و خود امام(علیه السلام) که در میان آنان ایستاده بود و میگریست و با لحنی ملتمسانه میگفت: «ربّ انّک امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا کما امرت فاعف عنّا فانّک اولی بذلک منّا و من المأمورین…؛ پروردگارا، تو به ما فرمودی از ستمکاران خویش درگذریم و ما براستی بر خود ستم کردهایم. همان طور که فرمودی، ما از کسانی که ستم کردهاند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر که تو در عفو کردن از ما و از ماموران برتری. تو به ما فرمودی سائلی را از درگاه خود محروم نکنیم و هم اکنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانهات زانو زده و احسان و عطای تو را میطلبیم، بر ما منّت بگذار و محروممان نگردان، که تو در این کار شایستهتر از ما و از مأموران هستی. خدایا! من اکرام کردم تو هم به من اکرام کن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما ای صاحب احسان و کرامت. پس از این برنامه عرفانی حضرت سجاد(علیه السلام) خطاب به غلامان و کنیزان خویش میفرمود: من شما را عفو کردم، آیا شما هم من و بدرفتاریهای مرا که فرمانروای بدی برای شما و بنده فرومایهای برای فرمانروای بخشاینده عادل و نیکوکار بودم، بخشیدید؟! همگی یکصدا میگفتند: با اینکه ما از تو جز خوبی ندیدهایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان میفرمود: بگوئید خداوندا! از علی بن الحسین درگذر! همان طور که او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد کن همان طور که او ما را از بردگی آزاد کرد. آنان دعا میکردند و امام سجاد(علیه السلام) هم آمین میگفت. و در پایان می فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان کردم به امید اینکه خدا نیز از من درگذرد و آزادم کند. در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا میبخشید که از دیگران بینیاز میشدند. هر سال در شب آخر ماه مبارک رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد میکرد و میگفت: «انّ للّه تعالی فی کلّ لیلهٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار کلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارک رمضان هفتاد هزار کس را از آتش جهنم آزاد میکند که همگی مستحق عذاب بودهاند آن حضرت هیچ بندهای را بیش از یک سال به بندگی نمیگرفت. هرگاه کسی را در اول سال و یا در وسط آن مالک میشد در شب عید فطر آزاد میکرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را که هیچگونه نیازی به آنان نداشت میخرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایای قابل توجهی را به آنان عطاء میکرد.(12) با توجّه به این روایت نسبتاً طولانی در مییابیم که رهبران الهی و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامی و آموختن آن به انسانهای تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادی جسم آنان میکوشیدند بلکه افکار و اندیشههای آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستی رها میساختند و بهدین گونه بود که تربیت یافتگان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) از پستی ذلّت به اوج عزت میرسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خدا جوی مبدل میگشتند. که فهرست مفصلی از اینان را میتوان در کتابهای رجالی، تاریخی و سیره مطالعه نمود.
سیره و حرکت امام رضا (علیه السلام) برای نماز عید فطر :
خلفا سال ها بود که نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مىخواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق کرده بود، سیره فرق کرده بود. کم کم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلل، لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانههاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مىخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شکوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خودش بر اسبى که گردنبند طلا یا نقره داشت؛ سوار مىشد و شمشیرى زرین به دست مىگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، درست مثل این که مىخواهند رژه نظامى بروند. بعد مىرفتند به مصلى، دو رکعت نماز مىخواندند و برمىگشتند. مامون به حضرت رضا اصرار داشت که مىخواهم نماز عید فطر را شما بخوانید. امام فرمود: من از اول با تو شرط کردم که فقط اسمى از من باشد و من کارى نکنم. (مامون گفت:) نه آقا! من خواهش مىکنم. شما از نماز هم ابا مىکنید؟! این که یک کار مربوط به مردم نیست که بگویید پاى ظلمى در کار مىآید. لااقل همین یک نماز را شما بخوانید. در اینجا حضرت جملهاى مىگوید نظیر جمله امام حسین و نظیر جمله حضرت على علیه السلام در جریان بیعت بعد از عمر. فرمود: من به یک شرط حاضرم، من نماز مىخوانم اما با سیره جدم و پدرم، نه با سیره شما. مامون با آن همه زرنگى که داشت (از نظر خودش) احمق شد. گفت: بسیار خوب، به هر سیره و روشى که مىخواهید بخوانید. فکر مىکرد غرض این است که کارى را به عهده حضرت رضا علیه السلام گذاشته باشد تا مردم بگویند پس امام رضا عملا هم قبول کرد. در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهاى عادى بپوشید، پاها را برهنه کنید، دامن عباها و آستین هایتان را بالا بزنید و ذکرهایى را که من مىگویم شما هم بگویید. حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد. ما داریم به پیشگاه خدا مىرویم، توجهتان به خدا باشد. ذکرها را که مىگویید، خدا را در نظر بگیرید. امام عمامهاش را به شکلى که پیغمبر مىبست بسته است، لباسش را به شکلى که پیغمبر مىپوشید پوشیده است، عصا به شکل پیغمبر به دست گرفته، پاهایش را برهنه کرده، با یک حالت خضوع و خشوعى! از همان داخل منزل که بیرون مىآمد، با صداى بلند شروع کرد به گفتن «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا.» سالهاست که مردم این ذکرها را درست نشنیدهاند. کسانى که همراه حضرت بودند، وقتى آن حال الهى حضرت را دیدند که منقلب شده، خودش را در حضور پروردگارش مىبرد و اشکهاى مبارکش جارى است، با حالت خضوع و خشوع، با معنویت تمام و در حالى که اشک هایشان جارى بود فریاد کردند: «الله اکبر، الله اکبر على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا.» حضرت مىگوید و اینها تکرار مىکنند، تا آمدند نزدیک در منزل. صدا بلندتر مىشد. مامون، فرماندهان سپاه و سران قبایل را فرستاده که بروید پشتسر على بن موسى الرضا نماز عید فطر بخوانید. اینها به سیره سالهاى پیش خلفا، خودشان را آرایش و مجهز کرده و لباسهاى فاخر پوشیدهاند، اسبهاى بسیار عالى سوار شده و شمشیرهاى زرین به کمر بسته و دم در ایستادهاند که حضرت رضا با همان جلال و هیبت دنیایى و سلطنتى بیرون بیاید. یکمرتبه حضرت با آن حال بیرون آمد. در میان آنها ولوله پیچید و بى اختیار خودشان را از روى اسبها پایین انداختند و اسبها را رها کردند. تاریخ مىنویسد: چون مىبایست پاها برهنه باشد و آنها چکمه به پا داشتند و چکمه نظامى را به زودى نمىتوان بیرون آورد، هر کس دنبال چاقو مىگشت که زود چکمه را پاره و پاهایش را لخت کند. اینها نیز دنبال حضرت به راه افتادند. کم کم صداى هیمنه «الله اکبر» شهر مرو را پر کرد. مردم ریختند روى پشتبامها و به تدریج ملحق شدند. در مردم نیز روح معنویت موج مىزد. حضرت مىفرمود: «الله اکبر»، این شهر یکپارچه فریاد مىزد: «الله اکبر». هنوز از دروازه شهر بیرون نرفته بودند که جاسوسها به مامون خبر دادند که اگر این قضیه ادامه پیدا کند، تو مالک سلطنت نیستى. سربازها ریختند که نه آقا! زحمتتان نمىدهیم، خیلى اسباب زحمت شد، خواهش مىکنیم برگردید.
این، معنى روش است. مامون هم در این مورد به کتاب الله و سنت رسول الله عمل مىکرد(نماز عید فطر جزء کتاب الله است) اما همان نماز، روشى پیدا کرده بود که بى محتوا و بى حقیقت شده بود. حضرت رضا علیه السلام فرمود: من حاضرم نماز را بخوانم اما با روش جدم و پدرم، نه با روش جد و پدر تو. (13)
امیرالمؤمنین،امام علی (علیه السلام) در یکی از اعیاد فطر خطبه ای خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند که فرمود: «اَطیعُوا اللّهَ فیما نَهاکُمْ عَنْهُ مِنْ قَذْفِ الْمُحْصَنَهِ وَ اِتْیانِ الْفاحِشَهِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ بَخْسِ الْمِکْیالِ وَ شَهادَهِ الزُّوْرِ وَ الْفِرارِ مِنَ الزَّحْفِ؛(14) فرمان خداوند را در خوددارى از کارهایى که شما را از آن برحذر داشته است، عمل کنید [که از آن جمله است:] نسبت ناروا به زنان عفیف، شهوترانى حرام، شراب خوارى، کمفروشى، شهادت ناحق و فرار از جهاد.» ای مردم! این روز شما روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و ناامید می گردند و این شباهتی زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن، به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوی پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوی منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوی منازلتان در بهشت برین، ای بندگان خدا، کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده میشود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا میدهند و میگویند:
«هان! بشارتتان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
پىنوشتها
1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516.
2. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 193.
3. فرازی از دعای عرفه.
4. صحیفه امام، ج 18، ص 395.
5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681.
6. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 289.
7. المراقبات، ص 343.
8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.
9. سوره آل عمران، آیه 28.
10. الکافی، ج 4، ص 82.
11. سوره نور، آیه 22.
12. اقبال الاعمال، ص 260.
13-مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 174 .
14- حر عاملى، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج15، ص344