نویسنده: حسن قریشى کرین
مقدّمه
دوره نوجوانى حساسترین و با اهمیتترین دوران زندگى انسان است که معمولاً بین سنین 12 الى 18 سالگى مىباشد. در این دوره فرد نه کودک و نه هنوز به درستى بالغ شده است و دوره بحرانى زندگى خود را مىگذراند که گاهى رفتار و اعمال کودکانه او موجب آزار بزرگترها و گاهى رفتار عاقلانه او باعث تحسین و تعجّب آنها مىشود.
نوجوان در سنینى قرار دارد که به درستى نمىداند چه باید بکند؟ کدام شیوه را در زندگى خود برگزیند؟ برخى بزرگترها به او مىگویند: تو هنوز بچّهاى! گاهى دیگران به او مىگویند: تو دیگر بزرگ شدهاى چرا کار بچّهگانه از تو سر مىزند؟ او خود را در این امر و نهى، سرزنش و عتاب، حیران مىبیند.
مراحل رشد
دوره نوجوانى به سه مرحله تقسیم مىشود:
1. مرحله قبل از بلوغ: که هنوز فرد در این مرحله احساس کودکى مىکند و به تدریج صفات بلوغ شروع به ظاهر شدن مىکند.
2. مرحله بلوغ: که بین مرحله کودکى و نوجوانى قرار دارد. معیارهاى بلوغ در این مرحله ظاهر مىشود و بیشترین تغییر جنسى صورت مىگیرد و بر والدین و مربیان لازم است در این مرحله عنایت ویژهاى به نوجوان نمایند و راهنمایىهاى لازم را نسبت به او دریغ ننمایند و نوجوان را از نظر فکرى یارى دهند. چون آنان براى رشد روانى و سازندگى خود، نیازمند هدایت و راهنمایى مربیان صالح و اندیشمند هستند تا چگونه زیستن را بیاموزند و هویت خود را دریابند و از بروز اعمال ناهنجار در برابر حوادث به وجود آمده جلوگیرى نمایند.
3. مرحله بعد از بلوغ: که شخصیت نوجوان تا حدّى در این مرحله شکل گرفته و انتخاب دوست، شغل، رشته تحصیلى و… بهترین همدم او در زندگى است.
نوجوان در این مرحله با تغییراتى روبهروست که از جمله آن، رشد بىتناسب اعضا و اندامهاست که گاهى نمىتواند بر اندامهاى خود مسلّط شود. پر انرژى، پر سر و صدا و شلوغ، کمحوصلگى، سرکش و طاغى و ناآرام بودن، دوستدار احترام به شخصیت و استقبال از راهنمایىهاى دیگران، از دیگر ویژگىهاى اوست.
نهجالبلاغه یکى از برترین کتابى است که به اخالقرآن (برادر قرآن) شهرت یافته است. این کتاب «آن چنان بزرگ و با عظمت است که دست عقول بشر به این آسانى به آن نمىرسد. دلیل آن همین است که این کتاب تراوش روح با عظمت کسى است که مظهر اسم اعظم خداوند است، معلّم جبرائیل، قرآن ناطق و بزرگترینِ مفسّران و تربیت شده پیامبر عظیمالشّأن است.»1
سخنان حضرت على علیهالسلام که نهجالبلاغه بخشى از آن مىباشد، از نظر قواعد ادبى و لفظى و اخلاقى در حدّ معجزه است و تا کنون هیچ کلام بشرى به پاى آن نرسیده و با آن برابرى ننموده است. ابن ابىالحدید معتزلى ـ شارح بزرگ نهجالبلاغه ـ در مقدّمه کتاب خود مىنویسد: «بحق، سخن على علیهالسلام فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق مىباشد.»
نهج البلاغه مشحون از مواعظ و حکم آموزنده درباره موضوعات مختلف از جمله «نوجوانان» است که به کارگیرى آن، مهمترین راهحل جهت تربیت و سعادت مىباشد. ما در بحث «نگاه نهجالبلاغه به نوجوانان» به چند محور اشاره مىکنیم که عبارتند از:
الف: نوجوان و تربیت.
ب: نوجوان و عبادت.
ج: نوجوان و الگوپذیرى.
د: نوجوان و دوستیابى.
ه: نوجوان و سیاست.
و: نوجوان و گناه.
الف) نوجوان و تربیت
در تربیت نوجوانان باید به چند اصل تربیتى توجّه نمود؛ از جمله: شناخت مسائل این نسل، توجّه به پایههاى خُلقى این نسل، توجّه به اصل محبت و انس و دوستى با نوجوانان و پرهیز از اعمال قدرت و اجبار.
على علیهالسلام به تربیت نفس توجّه ویژهاى دارد و مىفرماید: «اى مردم! خودتان عهدهدار تربیت نفس خویش باشید و آن را از کشیده شدن به طرف هوسها و عادات ناروا باز دارید.»2 و نیز مىفرماید: «زنهار! زنهار! در تربیت و سازندگى خویشتن تلاش کن».3
امام على علیهالسلام به پدران نیز توصیه مىکند:
«با فرزندان خود دوست شوید؛ زیرا مودّه الآباء قرابه بین الأبناء؛ دوستى میان پدران سبب خویشاوندى میان فرزندان است».4 و نیز به علت تأثیر خانودهها بر شخصیت نوجوانان، سفارش مىکند: «روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خانوادههاى صالح و خوشسابقه، برقرار ساز».5
امام تأثیر محیط و جامعه را در تربیت فرزندان، به ویژه نوجوانان، گوشزد مىکند و مىفرماید:
«واسکن الأمصار العظام فانّها جِماع المسلمین، واحذر منازل الغفله و الجفاء و قلّه الأعوان على طاعه اللّه؛ در شهرهاى بزرگى که مرکز اجتماع مسلمانان است، مسکن گزین و از محیط و جوامعى که اهل غفلت و ستمکارى در آنجا هستند و یارانِ مطیع خدا کمتر در آن نواحى یافت مىشوند، بپرهیز.»6
ب) نوجوان و عبادت
طرز ارائه مسائل مذهبى به نوجوانان اهمیت بسیارى دارد. امور مذهبى را به گونهاى باید به آنها ارائه داد که آنها احساس کنند در زندگى روزمره، این امور قابل پیاده شدن است. و باید علم و دین را توأمان به نوجوانان آموخت.
«عبادت» مهمترین بخش اصول اسلام مىباشد و در نهجالبلاغه به بندگى خدا و عبادت توجّه و تأکید بیشتر شده است. عبادت اثرات دنیوى بسیارى دارد که از جمله آن آرامش روانى و سلامت نفس مىباشد. على علیهالسلام مىفرماید: «در تمام امور زندگى خود، خداوند را اطاعت کن؛ زیرا اطاعت از خداوند، بر هر کارى مقدّم است. نفس خود را به سوى عبادت بکشان و با آن مدارا کن.»7
از مهمترین ارکان عبادت، نماز و روزه و عمل به قرآن مىباشد. على علیهالسلام توجّه به نماز و روزه و خواندن قرآن را گوشزد فرموده، از جمله: «نماز، گناهان انسان را مىریزد»8، «بهترین وسیله نزدیکى به خداوند، روزه ماه مبارک رمضان است»9 و «حقّ فرزند بر پدر این است که نام نیکویى براى او انتخاب کند، اخلاق و ادب به او بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد».10
ج) نوجوان و الگوپذیرى
«الگوها» در تربیت، تأثیر بسیار زیادى دارد و هر چقدر الگو محبوبتر باشد، تأثیرپذیرى آن نیز بیشتر است. حضرت على علیهالسلام از یک طرف بهترین الگو براى نوجوان و جوان مىباشد، چون امام دوران کودکى و نوجوانى را در کنار پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله گذراند و رفتار او را براى خود الگو قرار داده است؛ لذا مىفرماید:
«پیامبر صلىاللهعلیهوآله مرا از دوران کودکى تحت تربیت خود گرفتند و هر روز یک اخلاق نیکو را به من تعلیم و دستور مىدادند.»11
قرآن کریم به مسلمانان خطاب مىفرماید: «رسول خدا صلىاللهعلیهوآله یک الگو و سرمشق کامل مىباشد.» و حضرت على علیهالسلام و فرزندانش بهترین الگو براى نوجوانان و جوانان مىباشند. از این رو با تبیین سیره زندگى امام مىتوان امام را در تمام مراحل به عنوان الگو انتخاب کرد.
باید توجّه نمود افرادى که در سمت مربّى و معلّم نوجوان مىباشند، الگوى مناسب در تربیتاند و نوجوان آداب زندگى را غالباً از اطرافیان ـ به ویژه مربّیان ـ فرا مىگیرد. پس لازم است آنها خود را با الگوى برتر تطبیق نمایند و نفس خود را اصلاح سازند، و عملاً به تربیت نسل جدید بپردازند. على علیهالسلام مىفرماید: «هر کس که خودش را در منصب رهبرى مردم قرار دهد، لازم است قبل از تعلیم دیگران، نفس خودش را اصلاح کند.»12
د) نوجوان و دوستیابى
نوجوان به داشتن «دوست» احساس نیاز مىکند و از اینرو باید او را در انتخاب دوست یارى نمود. دوست به حدّى در یک نوجوان تأثیر دارد که او خود را همرنگ دوستش مىکند و حتّى از لباس، رفتار و کلام او تقلید مىنماید.
داشتن دوست، نوجوان را از تنهایى که ممکن است افسردگى و انزوا را در برداشته باشد، مىرهاند. امام على علیهالسلام در نهجالبلاغه به یافتن «دوستان خوب» اشاره مىفرماید و تأکید دارد که: دوستان را ابتدا مورد آزمایش و امتحان قرار دهید و وقتى دوستى را خوب یافتید، او را از دست ندهید. امام علیهالسلام مىفرماید: «عاجزترین مردم کسى است که از به دست آوردن دوست، ناتوان باشد و از او عاجزتر کسى است که دوستانِ به دست آورده را ترک گوید.»13
نوجوان وقتى دوستى را یافت و یا درصدد یافتن دوستانى مىباشد، باید به چند مسأله توجّه نماید: ابتدا اینکه به آراء و افکار دیگران احترام بگذارد و خود، فردى فروتن و متواضع باشد. و دیگر اینکه در دوستى، افراط و تفریط روا ندارد که ثمره آن، پشیمانى و ثمره دوراندیشى و میانهروى، سلامت و رستگارى است.14 و سوم اینکه راستگو بوده و به عهد خود وفا نماید، چون «هر کس امانتدار نباشد ضرر کرده و به مقصد نمىرسد»15 و چهارم اینکه با دوستانش خوشرو بوده و حُسن خُلق را سرمشق خود قرار دهد. امام على علیهالسلام مىفرماید: «اکرم الحسب حُسن الخلق؛ برترین خویشاوندى، خوشرویى و حُسن خلق است.»16
اما به پیروان خود گوشزد مىفرماید: «از دوستى با افرادى که ضعیفالعقل و بدعمل هستند، بپرهیز؛ زیرا انسان را با دوستش مىشناسند.»17 و یا مىفرماید: «از رفاقت با کسانى که افکار و ظاهر اعمالشان ناپسندیده است، برحذر باش؛ چرا که آدمى به رویّه و روش رفیقش خو مىگیرد و به افکار و اعمال او معتاد مىشود.»
ه) نوجوان و سیاست
نوجوان و جوان که پرجمعیتترین بخش هر جامعه ـ بهویژه جهانآسیائى و آفریقائى را تشکیل مىدهد، طبعاً باید با «سیاست» آشنا بوده و نقش برجستهاى در امور ادارى ایفا نماید و نظام سیاسى حاکم نیز با حُسن نیّت، اعتماد این قشر عظیم را به خود جلب سازد.
آرى، لازم است با تشکیل جلسات متعدّد، جوانان و نوجوانان را با مسائل سیاسى آشنا کرده و نقش قدرتهاى سلطهگر را به آنها گوشزد نمود و آنها را آزاده بار آورد. حضرت در اینباره مىفرماید: «بنده دیگران مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است.»18
و) نوجوان و گناه
على علیهالسلام دوران نوجوانى را از سه جهت بسیار حسّاس بیان مىکند: اوّل اینکه قلب نوجوان مانند زمین، خالى و مساعد است که هرچه در آن بکارى همان درو مىکنى: «انّما قلب الحدث کالأرض الخالیه مهما اُلقى فیها من کلّ شىء قبلته»19 و دوم اینکه دوران نوجوانى را زودگذر مىداند و گوشزد مىفرماید سریعاً آن را دریابید: «بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک»20 سوم اینکه شیطان در این زمان به نوجوان زیاد روى مىآورد و لازم است براى آن پناهگاه خوبى در نظر گرفت که بهترین پناهگاه، قرآن کریم، ائمه علیهمالسلام و ادعیه مىباشد و گرنه، گناه انسان را در دنیا و آخرت رسوا مىسازد و برکت را از مال او برمىدارد و ناراحتىهاى روانى را نصیبش مىسازد. از نظر على علیهالسلام هر گناهى در زندگى، آثار سوئى دارد، مثلاً: دروغ، ایمان را از انسان دور مىکند21؛ فحش و بدزبانى، زهد را دور مىسازد و سخنچینى، رابطه دوستى را از بین مىبرد.22
پی نوشتها:
1. وصیّتنامه سیاسى ـ الهى امام خمینى1.
2. نهج البلاغه، حکمت 359.
3. همان، نامه 30.
4. همان، حکمت 308.
5. مان، نامه 52 و 53.
6. همان، نامه 69.
7. همان.
8. همان، خطبه 199.
9. همان، خطبه 110.
10. همان، کلمات قصار، ش 399.
11. همان، خطبه 234.
12. همان، کلمات قصار، ش 73.
13. همان، حکمت 12.
14. همان، حکمت 181.
15. همان، خطبه 199.
16. همان، حکمت 38.
17. همان، نامه 69.
18. همان، نامه 31.
19. شرح غررالحکم، ج 3، ص 90.
20. همان، ص 249.
21. نهجالبلاغه، خطبه 86.
22. همان، کلمات قصار، ش 239.
منبع: ماهنامه کوثر، شماره 59