رساله ای از امام هادی(ع) بر رد أهل جبر و تفویض
این رساله مجموعه معارف است که امام هادی ـ علیه السلام ـ در پاسخ به مردم اهواز که از آن حضرت از جبر و تفویض پرسیدند، مرقوم فرمودند و ما به فرازهایی از آن می پردازیم:
مِنْ عَلِیّ بْنِ مُحَمد، سَلامٌ عَلیْکُم وَ عَلی مَنِ اتَّبعَ الهُدی وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتهُ، فَاِنَّه وَرَدَ عَلیَّ کِتابکُم وَ فهِمْتُ ماذَکَرْتُمْ مِنْ اِخْتلافِکُم فیِ دِینِکُم وَ خَوضِکُم فیِ الْقَدَرِ وَ مَقالَهَ مَنْ یَقُولُ مِنْکُم بِالْجَبْرِ وَ مَنْ یَقُولُ بِالتَّفْویضِ وَ تَفَرِّقکُمْ فیِ ذلِکَ وَ تَقاطِعُکُمْ وَ ما ظَهَرَ مِنَ الْعَداوَهَ بَیْنَکُم.
پاسخی است از علی بن محمد، درود و رحمت بر شما و بر کسانی که پیروی از نشانه های هدایات نمودند.
نامه به دست من رسید و دانستم که چگونه گرفتار اختلاف در دین شده اید و گفته هایتان را درباره جبر و تفویض خواندم و مشاهده کردم که اختلاف در عقیده بین شما جدایی و دشمنی ایجاد کرده است. سپس ادامه دادند که: آگاه باشید که امت اتفاق دارند که قرآن حق است و همه فرق به او تمسک شده اند.
فَاوَّلُ خَبَرٍ یَعْرِفُ تَحْقِیْقُهُ مِنَ الْکِتابِ وَ تَصْدِقُهُ وَ الْتماسُ شَهادَتِهِ عَلَیْهِ خَبَرٌ وَرَدَ عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ وَجَد بِموافَقَهِ الکِتابِ وَ تَصْدِیقِهِ بحَیْث لاتُخالِفُه أقاوِیلُهُم، حَیْثُ قالَ « اِنّی مُخَلِّفٌ فیکُمُ الثّقْلَیْنِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی، اَهْلُ بَیْتیِ، لَنْ تَضِلُّوا ما تَمَسَّکْتُمْ بِهِما وَ اِنَّهما لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلیَّ الْحَوض.
اولین خبری که حقانیت و واقعیتش در قرآن تصدیق شده خبری است که از رسول الله(صلی الله علیه و آله) نقل شده و موافق با کتاب خداست و هیچیک از گروهها و فرق اسلامی با آن مخالفتی ندارند و آن همان بیان پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که فرمود: من دو چیز را بعد از خود باقی می گذارم کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من باشند. هر کدام از شما به آن دو متمسک شوید گمراه نخواهید شد و آن دو از هم جدا شدنی نیستند تا در کنار حوض کوثر با من ملاقات کنند.
امام هادی ـ علیه السلام ـ می فرماید: شواهدی از کتاب خدا در دست است که حدیث فوق را تأیید می کنند مثل:
اِنَّما وَلِیّکُم اللهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذینَ آمَنُواالَّذِینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُم الراکِعُونَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ.[1]
ولی شما فقط خداست و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند و کسانی که بر نماز مداومت کنند و در آن حال که رکوع می گزارند زکات دهند، هر که با خدا و پیغمبر او و کسانی که ایمان دارند دوستی کند، براستی گروه خدا پیروز است.
و از عامه روایاتی نقل شده که امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ بود که در نماز و در حال رکوع انگشتری به عنوان تصدق داد و خداوند از باب سپاسگزاری از او این آیه را نازل فرمود:
و ما یافتیم در کلمات رسول الله (صلی الله علیه و آله) که درباره امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:
مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعِلیُّ مَوْلاهُ
اَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هارُونَ مِنْ مُوسی اِلاّ اَنَّهُ لانَبِیَّ بَعْدِی
عَلِیٌ یَقْضِی دِینی وَ یَنْجِزُ مَوْعِدِی وَ هُوَ خَلِیفَتی عَلیْکُم مِنْ بَعْدِی
خبر اولی از اخبار صحیحه و متفق علیه است که هیچکس درباره اش اختلاف نکرده و آن نیز موافق کتاب خداست. و وقتی کتاب خدا حدیثی را تصدیق کند بر امت است که اقرار به آن نماید. و از آنها گذشته حقایقی از اخبار و روایات از رسول خدا توسط امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده که اقتداء و پیروی از آنها بر هر مؤمنی فرض و واجب است و کسانی که زیر بار نروند نوعاً اهل عناد هستند. زیرا که گفته های آل رسول (صلی الله علیه و آله) متصل به گفته پروردگار است و اذیت و مخالفت با رسول و آلش اذیت خداست چنانکه در کتاب خدا می خوانیم:
اِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللهُ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فیِ الْدُنْیا وَ الآخِرهِ وَ اَعَدَّلَهُمْ عَذاباً مُهِیْناً[2]
کسانی که خدا و پیغمبر او را آزار کنند خدا در دنیا و آخرت لعنتشان کرده و عذابی خفت انگیز برای ایشان مهیا کرده است.
و از گفته های رسول الله است که :
مَنْ آذی عَلِیّاً فَقَدْ آذنِی وَ مَنْ آذانیِ فَقَدْ آذَی الله وَ مَنْ آذَی اللهَ یُوشَکُ اَنْ یَنْتَقِمَ مِنْهُ.
مَنْ اَحَبَّ عَلِیَّا فَقَدْ اَحَبَّنِی وَ مَنْ اَحَبَّنیِ فَقَدْ أحَبَّ اللهُ
هرکس علی را اذیت کند مر اذیت کرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است و هر که خدا را بیازارد سزای عملش را خواهد دید. هر کس علی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست خواهد داشت.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز جنگ خیبر فرمود:
لِاَبْعَثُنَّ إلَیْهِمْ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولَهُ کرّاراً غَیْرُ فَرّارٍ لایَرْجِعُ حَتّی یَفْتِحَ اللهُ عَلَیْهِ
فردا مردی را به سوی این مردم می فرستم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست می دارند همان حیدر کرار که هیچگاه از جنگ فرار نمی کند و بر نمی گردد تا فتح و پیروزی را با خود بیاورد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) قبل از حادثه خیبر خبر از فتح و پیروزی علی داد و همان هم شد و فردا علی سلام الله علیه دشمنان را شکست داد و لقب کرار و غیر فرار را گرفت.
سپس امام هادی ـ علیه السلام ـ فرمود:
و این مقدمه را بیان کردم تا دلیل و گواهی باشد بر آنچه درباره جبر و تفویض به یاری و قوت پروردگار خواهم گفت و ما شروع را با کلام امام صادق ـ علیه السلام ـ قرار می دهیم که فرمود:
لاجَبْرَ وَ لا تَفْویضْ ولکِنْ مَنْزِلَهٌ بَیْنَ المَنْزِلَتَیْن
نه جبر است و نه تفویض بلکه منزلی بین این دو است.
از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد که:
)هَلْ اَجْبَر اللهُ العِبادَ عَلَی المعاصی؟ قال هُوَ اَعْدَلُ مِنْ ذلِکَ. فَقِیلَ لَهُ: فَهَلْ فَوَّضَ اِلَیْهِمْ؟ فَقالَ ـ علیه السلام ـ هُوَ أعَزُّ وَ اَقْهَرْ لَهُمْ مِنْ ذلِکَ(.
آیا خداوند تبارک و تعالی بندگان خویش را بر انجام گناهان مجبور نموده؟ فرمود: او عادلتر از آن است که بندگان را به انجام گناهان مجبور کند.
عرض کردند: آیا خداوند به آنها واگذار نموده که هر چه خواهند انجام دهند؟ فرمود: او عزیزترین و چیره تر بر آنهاست از اینکه همه چیز را به آنها واگذار نماید.
وَ رُوِیَ عَنْهُ قالَ: النّاسُ فِی الْقَدَرِ عَلی ثَلاثَهِ اَوْجَهٍ: رَجُلٌ یَزْعَمُ اَنَّ الْأمْرَ مُفَوِّضٌ إلَیْهِ فَقَدْ وَهَّنَ اللهُ فِی سُلْطانِهِ فَهُوَ هالِکٌ. وَ رَجُلٌ یَزْعَمُ اَنَّ اللهَ جَلَّ وَ عَزَّ اَجْبَرَالْعِبادَ عَلَی الْمَعاصِی وَ کَلَّفَهُمْ مالا یُطیقُون فَقَدْ ظَلَمَ اللهُ فیِ حَکْمِه فَهُوَ هالِکٌ. وَ رَجُلٌ یَزْعَمُ اَنَّ اللهَ کَلَّفَ العِبادَ مایُطیقُونَ وَ لَمْ یَکَلِّفُهم مالا یُطیقُونَ، فَاذا أحْسَنَ حَمِدَاللهَ وَ إذا أساءَ اَسْتَغْفِرُ الله فهذا مُسْلِمٌ بالِغ
و از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود: انسانها در منزلت به سه گروه تقسیم می شوند.
اول شخصی که خیال می کند همه امور به او واگذار شده و سلطنت و اقتدار پروردگار را سبک شمرده و در نتیجه نابود خواهد شد.
دوم انسانی که خیال می کند خداوند بزرگ بندگان را مجبور به انجام گناهان نموده و آنها را تکلیف به چیزی کرده که قدرت انجامش را ندارند و در واقع خدا را ظالم در حکمش می دانند این گروه نیز نابودند.
وسوم انسانی که معتقد است که خداوند تبارک و تعالی او را به چیزی تکلیف فرموده که توان انجامش را دارد و به چیزی که توان انجامش را ندارد تکلیف نفرموده بنابراین اگر کار خوبی انجام دهد خدا را به این توفیق شکر گذار است و اگر مرتکب گناه شود استغفار می کند و از خداوند طلب عفو می نماید و این یک مسلمان بالغ و رشد یافته است.
امام آنها که گفتند که خداوند بندگانش را مجبور به گناهان کرده قرآن با این آیات آنها را رد می کند.
وَلا یَظْلِمُ رَبُّکَ اَحَداً[3]
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ اَنَّ اللهَ لَیْسَ بِظَلّامٍ لِلَعْبیدِ[4]
اِنَّ اللهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئا وَلکِنَّ النّاسَ أنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ[5]
خداوند تو به هیچ کس ظلم نمی کند.
این جزای آنچه راست است که از پیش فرستاده ای پروردگار اهل ستم به بندگانش نیست.
خداوند به بندگان خویش ظلم روا ندارد ولی این بندگان هستند که به نفس خویش ظلم روا می دارند.
واز این آیات فراوان است و اگر کسی فکر کند مجبور به انجام گناهان است در واقع گناه را به گردن خدا گذاشته و عقوبت پروردگار را ظلم می داند و کسی که خدا را ظالم بداند قرآن را تکذیب کرده و هر کس قرآن را تکذیب کند به اجتماع امت اسلامی کافر خواهد شد.
اما آنها که قائل به تفویض شدند در واقع معتقد به این معنی شده اند که خداوند تبارک و تعالی:
فَوَّضَ اِلَی العِبادِ اِخْتِیارِ اَمْرِهِ وَنَهْیهِ وَ اَهْمَلَهُمْ
اختیار امر و نهی خود را به بندگانش واگذار نموده و آنها را مهمل گذاشته است.
دیدگاه ائمه(علیهم السلام) این است که اگر واقعاً پروردگار تمامی امور بندگان را به خودشان واگذارده است عقاب بی معنی می شود و خداوند عاجز است که به بندگان راهنمایی و توفیق بندگی و عبادت بیاموزد و بندگان نباید در انتخاب کفر یا ایمان مورد سؤال و مؤاخذه قرار گیرند.
لکن نقول: اِنَّ اللهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَلّکَهُمْ اِسْتِطاعَهِ تَعْبُّدهِمْ بِها، فَأمَرهُم وَ نَهاهَمْ عَنْ مَعْصیتِه وَ ذَمَّ مَنْ عَصا و عاقَبَه عَلَیْها وَلِلّهِ الخِیَرهُ فی الاَمر وَ النّهی یَخْتارُ مایُریدُ وَ یأمُر بِهِ وَ یَنْهی عَمّا یَکْرِهُ وَ یُعاقَبُ عَلَیْهِ بِالاِسْتِطاعَهِ الَّتِی مَلّکَها عِبادَه لاِتْباعِ اَمْرِه وَ اجْتِنابِ مَعاصِیه
اما نظر ما این است که: خداوند جلیل و عزیز خلق را بر اساس قدرتش آفرید و توان بندگی را به بندگانش تملیک نموده و به آنچه را که اراده کرد مردم را امر و نهی می نمود بعضی از مردم فرمان او را اطاعت نکردند و با انتخاب خود راه خطا را رفتند و هرگز پروردگار اجازه نداده که آنها هوای نفس و خواهش دل خویش را انتخاب کنند بنابراین هرکس اطاعت فرمان حضرت حق را بنماید به رشد و تعالی می رسد و هرکس مخالفت کند گمراه و هلاک خواهد شد و این است معنای )لَیْسَ بِجَبْرٍ وَلا تَفْویض(
آنگاه امام هادی ـ علیه السلام ـ به طور مبسوط به باز کردن مسئله جبر و تفویض می پردازد و در پایان می فرماید:
وَ فَّقَنَااللهَ وَ اِیاکُمْ إلیَ الْقَولِ وَ الْعَمَلِ لمِا یُحِبُّ وَیَرْضی وَ جنّبْنا وَ اِیّاکُمْ مَعاصِیه، بمَِنِّه وَ فَضْلِهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کَثیراً کَما هُوَ أهْلُهَ و صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّیبین وَ حَسُْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکیل
خداوند ما و شما را به گفتار و عمل به آنچه او دوست می دارد وراضی است موفق بدارد و ما و شما را از آنچه را که معصیت و نافرمانی است به لطف و فضلش بر حذر بدارد. حمد فراوان برای اوست همانطور که سزاوار است و درود خدا بر محمد و آلش و خداوند ما را بس است که خوب وکیلی است.[6]
جامعه کبیر
علامه مجلسی در مورد این زیارت فرموده است: زیارت جامعه از نظر سند صحیح ترین زیارات و از جهت متن و فصاحت و بلاغت بهترین زیارات است و این نظر همه بزرگمردان از علماء شیعه می باشد.
مرحوم صدوق در)من لایحضره الفقیه((ج2، ص609) و در عیون اخبارالرضا ـ علیه السلام ـ (ج2، ص277) و شیخ طوسی در تهذیب الاحکام(ج6، ص95) و علامه مجلسی در )بحار الانوار( (ج102، ص144) زیارت جامعه را نقل کرده اند.
مجلسی اول، پدر علامه مجلسی می فرماید در مکاشفه ای که در حرم مطهر حضرت امیرمؤمنان برایم رخ داد خدمت امام عصر ارواحناه فداه مشرف شدم و با صدای بلند زیارت جامعه را خواندم، پس از اتمام زیارت آن حضرت فرمود: خوب زیارتی است. آنگاه مجلسی اول می گوید: من در اکثر اوقات به این زیارت مداومت دارم و شکی نیست که این زیارت از امام هادی ـ علیه السلام ـ و به تقریر صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ رسیده و متن آن کاملترین و بهترین زیارات است.
مرحوم حاجی نوری می نویسد: سید احمد دشتی در سفر حج خدمت امام زمان ـ علیه السلام ـ شرفیاب شد و آن گرامی به خواندن نافله و زیارت عاشورا و زیارت جامعه سفارش نمود و فرمود: شما چرا نافله نمی خوانید نافله، نافله، نافله، شما چرا عاشورا نمی خوانید عاشورا، عاشورا، عاشورا، شما چرا جامعه نمی خوانید جامعه، جامعه، جامعه.
موسی بن عبدالله نخعی می گوید: به امام هادی ـ علیه السلام ـ عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، مرا زیارت بلیغ و کامل تعلیم فرما تا هرگاه خواستم یکی از شما را زیارت کنم آن را بخوانم.
فرمود: چون به آستانه حرم ائمه (علیهم السلام) رسیدی بایست و شهادتین را بگو. یعنی بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّاللهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً(صلی الله علیه و آله) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
غسل می کنی و چون داخل حرم شدی قبر را دیدی بایست سی بار )الله اَکْبَر( بگو، آنگاه اندکی پیش برو با آرامش دل گامها را کوچک بردار، و بایست و سی بار )الله اَکْبَر( بگو، پس به قبر مطهر نزدیک شو و چهل بار )الله اَکْبَر( بگو تا صد تکبیر تمام شود.
آنگاه بگو:
السَّلامُ عَلیْکُم یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعَ الرَّسالَهِ وَ مُخْتَلَفَ المَلائِکهِ وَ مَهْبِطَ الْوَحی وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَهِ وَ خُزّانَ العِلْمِ وَ مَنْتَهَی الْحِلْمِ وَ اُصُولَ الکَرَمِ وَ قادَهَالاُمَمِ وَ اَوْلِیاءَ النَّعَم وَ عَناصِر الْاَبْرارِ وَ دَعائِمَ الاَخیارِ وَ ساسَهَ العبادِ وَ اَرکانَ الْبِلادِ وَ اَبْوابَ الْاْیِمانِ وَ اُمَناءَ الرَّحْمنِ وَ سُلالَهَ النَّبیِیّنَ وَ َصفْوَهَ الْمُرْسَلینَ وَ عِتْرَهَ خِیَرَهِ رَبِّ العالَمینَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
تا آخر زیارت و ما در اینجا به ترجمه اکتفا می کنیم و خوانندگان گرامی برای خواندن و تبرک جستن به آن به مفاتیح الجنان مراجعه فرمایند.
سلام بر شما ای خاندان نبوت، و جایگاه رسالت، و محل رفت و آمد فرشتگان، و نزولگاه وحی، و پایه های خوبان، و سرپرست بندگان خدا، و نقطه اتکاء شهرها، و در های ایمان، و امینهای خدای رحمان، و چکیده پیامبران، و برگزیده مرسلان، و خاندان پیامبر برگزیده پروردگار جهانیان، و رحمت خدا و برکات او بر شما باد.
سلام بر امامان هدایت، و چراغهای تاریکی ها، و پرچمهای پرهیزکاری، و صاحبان عقل و دارندگان خرد، و پناهگاه مردمان، و وارثان پیامبران، ونمونه برتر، و دعوت بهتر، و حجتهای خداوند بر جهانیان و اهل عالم پسین و پیشین و رحمت خدا و برکات او بر شماباد.
سلام بر جایگاههای معرفت خدا، و مواضع برکت خدا، و معادن حکمت خدا، و رازداران خدا، و حاملان کتاب خدا، و جانشینان پیامبر خدا، و فرزندان رسول خدا (درود خدا بر او و خاندان او) و رحمت خدا و برکات او بر شما باد.
سلام برداعیان به سوی خدا، و رهنمایان بر خشنودی خدا، و استواران در امر خدا، و کاملان در دوستی خدا، و اخلاص ورزان در توحید خدا، و آشکارکننده گان امر و نهی خدا، و بندگان گرامی او که در گفتار، بر او پیشی نگیرند و به فرمان او عمل کنند. و رحمت خدا و برکات او برشما باد.
سلام بر امامان دعوت کننده، و پیشوایان رهنما و سروران سرپرست، و دفاع کنندگان حمایت کننده، و (اهل ذکر) و (اولی الأمر) و لطف مانده خدا، و برگزیده او و حزب او و جایگاه دانش او و حجت او و راه او و نور او و برهان او و رحمت خدا و برکات او بر شما باد.
گواهم که خدایی جز الله نیست که یگانه است و شریکی ندارد، همچنانکه خدا بر خویش گواهی داده و گواهی دادند برای او فرشتگان او، و صاحبان علم و آفریدگانش، معبودی نیست جز او که عزیز و حکیم است، و گواهم که محمد (صلی الله علیه و آله) بنده برگزیده رسول پسندیده اوست که او با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه دینها غلبه دهد هر چند مشرکان را بد آید و گواهم که شمایان امام راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرب، پرهیزکار، راستگو، برگزیده و فرمانبردار خداوندید که استواران به امر اویید، و کارکنان به اراده او ورسندگان به بزرگداشت او، شما را به علم خویش برگزیده و برای غیب خویش پسندید، و برای سر خویش اختیار فرمود، و به قدرت خود برگزید، و به هدایت خود سر بلند ساخت، و به برهان خود مخصوص گردانید، و برای نور خویش انتخاب کرد، و با روح خود تأییدتان نمود، و پسندید که شما خلفای او در زمینش باشید و حجتهای او بر آفریدگانش و یاران دینش و نگهبانان سرش و خزانه داران علمش و امانت داران حکمتش و ترجمانهای وحی اش و بنیانهای توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچمهای بر افراشته برای بندگان و نشان بلند روشن در شهرهایش، و رهنمایان بر صراطش، خداوند از لغزش ها نگاهتان داشت، و از فتنه ها ایمن و آسوده تان ساخت، و از آلودگی پاکتان نمود، وپلیدی را از شما دور کرد و پاکتان ساخت پاک ساختنی.
پس شما نیز جلال او را عظیم شناختید، و شأن او را بزرگداشتید، و کرمش را تمجید کردید، و ذکرش را ادامه دادید، و پیمانش را محکم نمودید، و معاهده اطاعتش را استوار ساختید، و در پنهان و آشکار برای او با خلوص بودید، و به راه او با حکمت و پند نیکو دعوت نمودید، و جهانهایتان را برای رضایت او فدا ساختید، و بر آنچه در کنار او به شما رسید شکیبایی ورزیدید، و نماز را بپا داشتید، و زکات را پرداختید، و امر به معروف و نهی از منکر نمودید، و در راه خدا چنانکه شایسته جهاد برای اوست جهاد کردید، تا دعوتش را آشکار ساختید و واجباتش را بیان نمودید، و حدودش را اقامه کردید، و دستورات احکامش را نشر دادید، و راه خدا را مشخص نمودید، و در آن به رضای او نائل شدید، و به قضای او تن دادید، و پیامبران گذشته اش را تصدیق کردید.
پس رو گردان از شما از دین بیرون رفته است، و ملازمان شما(به دین) رسیده است، و کوتاهی کننده در حق شما نابود است، حق با شما در شما و از شما و به سوی شماست، و شما اهل آن و معدن آنید، و میراث نبوت نزد شماست و بازگشت خلق به سوی شما، و حسابشان با شما، و فصل الخطاب (حکم قاضی حق) نزد شماست، و آیات خدا پیش شما، و اراده های خدا در شما و نور و برهانش نزد شما، و فرمانش به سوی شماست.آنکه با شما دشمنی کند با خدا دوستی نموده و آنکه با شما دشمنی ورزد با خدا دشمنی کرده و آنکه شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و آنکه با شما کینه ورزد با خدا کینه ورزی کرده و آنکه به شما تمسک جوید به خدا تمسک جسته است.
شمایید صراط متین و گواهان سرای فانی دنیاو شفیعان سرای جاوید آخرت، و رحمت پیوسته و متصل، و آیت(نفیس الهی) که نیک نگهداری می شود و امانت محفوظ و دری که مردم به آن آزمایش شوند. آنکه به سوی شما آمد نجات یافت و آنکه نیامد هلاک شد، به سوی خدا دعوت می کنید و بر او دلالت می نمایید و به او ایمان دارید، و برای او تسلیم هستید، و به فرمان او عمل می کنید، و به راه او ارشاد می نمایید و به گفته او حکم می کنید.
سعادتمند شد آنکه با شما دوستی ورزید، و هلاک شد آنکه با شما دشمنی کرد و نومید شد آنکه شما را انکار نمود، و گمراه گردید آنکه از شما جدا شد، و کامیاب گردید آنکه به شما تمسک جست، و ایمن گشت آنکه به شما پناه آورد، و سالم ماند آنکه شما را تصدیق نمود، و هدایت یافت آنکه به شما چنگ زد، آنکه از شما پیروی کرد بهشت جای اوست، و آنکه با شما مخالفت ورزید آتش دوزخ مأوای اوست، و هر که شما را انکار نماید کافر و هرکه با شما بجنگد مشرک است، و هر که شما را رد کند و نپذیرد در پست ترین طبقه دوزخ خواهد بود.
گواهم که این مقام برای شما در گذشته بوده و در آنچه باقی مانده است جریان دارد، و گواهم که ارواح شما و نور شما و سرشت شما یکی است، پاک و پاکیزه است، همه از یک سنخید و از یکدیگرید، خداوند شما را نورهایی آفرید پس شما را به گرد عرش خود محیط گردانید تا آنگاه که بر ما به وسیله شما منت نهاد و شما را در خانه هایی قرار داد که خدا اذن فرمود، رفیع باشند و نامش در آنها برده شود، و صلوات برشما و دوستی شما را که بدان مخصوصمان فرمود(موجب) پاکیزگی خلقت ما و طهارت جانهای ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما قرار داد، پس ما در پیشگاه او به فضیلت شما معترف گشتیم، و به تصدیق شما شناخته شدیم، پس خداوند شما را به شریفترین جایگاه مکرمان و به بالاترین مراتب مقربان و رفیع ترین درجات مرسلان رساند، آنجا که هیچ رسنده ای بدان نرسد و هیچ برتری جویی بر آن برتری نیابد و هیچ پیشرویی بر آن پیشی نگیرد و هیچ طمعکاری به ادراک آن طمع نورزد، تا آنجا که باقی نماند هیچ فرشته مقربی و نه پستی و نه ارجمندی، و نه مؤمن شایسته ای و نه بدکار فاسدی، و نه جبار باطل پیشه ای و نه شیطان سرکشی، و نه خلقی که در میان اینها حضور دارد، جز آنکه خداوند به او شناساند جلالت امر شما را، و عظمت شرف شما را، و بزرگی شأن شما را، و تمامیت نور شما را، و درستی جایگاههای شما را، و استواری مقام شما را، و شرافت منزلت شما را نزدش، و کرامتتان را پیش او، ویژگی تان را در پیشگاه او، و مقرب بودنتان را به او.
پدرم و مادرم و خانواده ام و مالم و خویشاوندانم فدایتان باد، خدا را گواه می گیرم و شما را که مؤمنم به شما و به آنچه شما به آن مؤمنید، و کافرم به دشمن شما و به آنچه شما به آن کافرید، بینایم به شأن شما و به گمراهی آنکه با شما مخالفت نماد، دوستدارم برای شما و دوستدارانتان، و با هر که با شما صلح و سازش دارد، و در جنگم با هر که با شما بجنگد، تثبیت می کنم هر چه را شما تثبیت نمایید و باطل می کنم آنچه را شما باطل نمایید، مطیع شمایم، شناسای حق شمایم، اقرار به فضل شما دارم، بردارنده و پذیرای علم شمایم، در زیر پوشش امان شما پناهنده ام، معترف به شمایم، معتقد به بازگشت شمایم، تصدیق کننده رجعت شمایم، منتظر امر شمایم، آماده در انتظار دولت شمایم، عمل کننده به فرمان شمایم، در پیشگاه خدای عزیر و جلیل شما را شفیع قرار می دهم و به وسیله شما به درگاهش تقرب می جویم، و شما را جلوی خواستها و حوائج و مرادهایم در همه احوال و امورم قرار می دهم، مؤمنم به پنهان شما و آشکار شما و حاضر شما و غائب شما و اول شما و آخر شما، و در همه این امورکار را به شما وامی گذارم و در آن همراه شما و تسلیمم، و دلم تسلیم و پذیرای شماست، و رأیم پیرو شما، و یاریم آماده برای شما، تا خدای متعال دینش را به شما زنده و شما را در روزگار حکومتش باز گرداند، وشما را برای عدالتش ظاهر سازد، و در زمینش توانا و قدرت دهد.
پس با شما، نه با غیر شما، ایمان آوردم به شما و ولایت آخرین شما را پذیرفتم به همانگونه که ولایت نخستین شما را پذیرفته ام، و به سوی خدای عزیز و جلیل از دشمنانتان و از (جبت)(اولی) و طاغوت(دومی) و شیطانها و حزب ستمکارشان به شما که منکران حق شما و بیرون رفتگان از ولایت شما و غاصبان ارث شما و شک کنندگان درباره شما و منحرفان از شمایند بیزاری می جویم، و بیزارم از هر محرم رازی جز شما و هر اطاعت شونده ای غیر از شما، و از پیشوایانی که به سوی آتش دعوت می کنند، پس خداوند مرا همیشه تا زنده ام بر مهرورزی با شما و دوست داشتن شما و بر دین شما پابرجا دارد، و برای اطاعت شما موفق سازد، و شفاعت شما را روزیم گرداند، و مرا از بهترین دوستانتان که پیرو آنچه شما به آن دعوت کنید هستند قرار دهد، و مرا از جمله کسانی قرار دهد که دنباله رو آثار شما هستند و به راه شما می روند و به هدایت شما هدایت می یابند و در جرگه شما محشورمی شوند و در رجعت شما بازگردانده می شوند و در دولت شما قدرتمند می گردند و در دوران آسایش و عافیت شما مورد احترام قرار می گیرند و در روزگار شما توانایی و منزلت می یابند، و فردا چشمانشان به دیدار شما روشن می گردد.
پدرم و مادرم و خودم و خانواده ام و مالم فدای شما باد، هرکس خدا را بخواهد به شما آغاز می کند، و هر کس او را یگانه خواند از شما بپذیرد، و هرکس قصد او کند، به شما رو آورد. مولایان من، شمارش ثنای شما را نمی توانم و حقیقت شما را به مدح کردن و قدر و منزلت شما را به توصیف نمودن نمی رسم و درک نمی کنم، و شما نور خوبان و رهنمایان نیکان و حجتهای خداوند مقتدرید، خداوند به سبب شما آغاز کرد و به سبب شما پایان می بخشد و به سبب شما باران فرو می فرستند، و به سبب شما آسمان را نگه می دارد که بر زمین نیفتد مگر به اذن او، و به سبب شما اندوه را می برد و سختی را برطرف می فرماید، و نزد شماست آنچه فرستادگانش و فرشتگانش فرود آوردند، و بر جد شما(و در زیارت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ بگو: به برادر تو) روح الامین جبرئیل مبعوث شد. خداوند به شما عطا فرموده آنچه به هیچکس از جهانیان عطا نکرده است، هر شریفی در برابر شرافت شما سر فرود آورده و هرمتکبری به اطاعت شما گردن نهاده و هر جباری در برابر فضل و برتری شما فروتنی کرده و همه چیز برای شما خوار و ذلل گشته است، و زمین به نور شما تابان گشته و رستگاران به ولایت شما رستگار شدند، به وسیله شما به سوی رضوان بهشت ره سپرده شود، و بر آنکه ولایت شما را انکار نماید خشم خدای رحمان باشد.
پدرم و مادرم و جان و اهل و مالم فدای شما باد، فدای یاد شما(در زبان) یادکنندگان و فدای نامهای شما در میان نامها و جسد های شما در میان جسدها و ارواحتان در میان سایر ارواح و نفوس شما در میان سایر نفوس و آثار شما و در میان سایر آثار و قبور شما در میان سایر قبرها. پس چه شیرین است نامهای شما، و چه گرامی است نفوس شما، و چه بزرگ است شأن شما، و چه والاست منزلت شما، و چه باوفاست پیمان شما و چه راست است وعده شما، کلامتان نور، و فرمانتان هدایت، و سفارشتان تقوی، و کارتان خیر، و شیوه تان نیکی، و خویتان کرم، و شأنتان حق و راستی و مدارا، و گفتارتان محکم و قاطع، و رأیتان دانش و بردباری و اندیشمندی است، اگر از خیر یاد نشود شما آغاز و ریشه و شاخه ومعدن و جایگاه و نهایت آنید.
پدرم فدایتان باد و مادرم و خودم، چگونه نیکویی ثنای شما را نسبت به خدا وصف کنم و زیبایی احسانتان را برشمرم و به سبب شما خداوند مارا از ذلت و خواری بیرون آورد، و از سختیهای گرفتاریها نجات بخشید و از لبه پرتگاه هلاکتها و از آتش دوزخ تجاتمان داد. پدرم فدایتان باد و مادرم و خودم، به دوستی و ولایت شما خداوند دانستنی های دینمان را به ما آموخت، و آنچه از امور دنیامان تباه شده بود اصلاح فرمود، و به دوستی و ولایت شما کلمه ایمان تمام شد و نعمت بزرگ گردید، و جدایی به الفت مبدل گشت و به دوستی و ولایت شما عبادت و اجب پذیرفته می شود، و برای شماست دوستی واجب و درجات رفیع و مقام ستوده و پسندیده و مکان و منزلت معلوم نزد خدای عزیز و جلیل، و آبروی بزرگ و شأن عظیم و شفاعت پذیرفته.
پروردگارا به آنچه فرو فرستادی ایمان داریم، واز پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیروی می کنیم، پس ما را از زمره شاهدان بر رسالت بنویس، پروردگارا دلهایمان را بعد از آنکه هدایتمان فرمودی ملغزان و از نزد خود به ما رحمتی ببخش که تو بسیار بخشنده ای، منزه است پروردگار ما همانا وعده پروردگار ما شدنی است.
ای ولی خدا، براستی میان من و خدای عزیز و جلیل، گناهانی است که جز رضایت شما آن را بر نمی دارد، پس به حق آنکه شما را امین سر خویش قرار داد و مأمور رعایت و نگهبانی امور خلق خود ساخت و اطاعت شما را با اطاعت خود قرین نمود، که بر گناهانم بخشش جویید و شفیعان من باشید، که من مطیع شمایم، وهر کس از شما اطاعت کند از خدا اطاعت کرده، وهر کس شما را نافرمانی نماید خدای را نافرمانی نموده، وهر کس شما را دوست دارد خدا را دوست داشته، و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است.
اَللّهُمَّ اِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ اَقْرَبَ اِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الْاَخْیارِ الْأئِمَّهِ الْاَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائی فِبِحَقَّهِمُ الَّذِی اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ اَسْئَلُکَ اَنْ تُدْخِلَنِیِ فیِ جُمْلَهِ الْعارِفینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فیِ زُمْرَهِ الَمْرحُومینَ بِشَفاعَتِهِمْ اِنّکَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ کَثیراً وَحَسْبُنَااللهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ.
بار خدایا من اگر شفیعانی نزدیکتر به تو از محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان برگزیده اوکه امامان نیکوکارند می یافتم آنان را شفیعان خود قرار می دادم، پس به حقی که برای آنان بر خود لازم ساختی از تو می خواهم که مرا در جمله عارفان به آنان و به حق آنان و در زمره رحمت شدگان به شفاعت آنان وارد سازی، که همانا تو ارحم الراحمینی. خداوند بر محمد و خاندان پاکش درود فرستد و سلام بسیار بر ایشان نثار فرماید، خدا ما را کافی و سرپرست و وکیل خوبی است.
کلمات حکمت آمیز
الدُّنیاسُوقٌ رَبِحَ فِیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می برند وگروهی زیان.
مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی، وَ مَنْ اَطاعَ اللهَ یُطاعُ، وَ مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ المَخْلُوقینَ
کسی که از خدا پروا داشته باشد از او پروا دارند، و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت کنند، و کسی که از آفریدگار اطاعت کند ازخشم آفریدگار باکی ندارد.
اِنَّ المُحِقَّ السَّفیهَ یَکادُ اَنْ یُطْفِئ نُورَ حَقّهِ بِسَفْهِه
کسی که حق بااوست ولی سفیهانه عمل می کند ممکن است نور حقش را به جهت عمل سفیهانه اش خاموش سازد.
مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاتَأمَنْ شَرَّهُ
آنکس که شخصیت خویش را ناچیز انگاشته و برای خود ارزشی قائل نیست، از شر او ایمن مباش.
مَنْ جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ وَ رَأیَهُ فَاجْمَعْ لَهُ طاعَتکَ
کسی که دوستی و خیر خواهی و نظرش را در اختیار تو بگذارد تو نیز اطاعت خود را در اختیار او بگذار و پذیرش داشته باش.
اِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ یَکادُ اَنْ یُعْفی عَلی ظُلْمِهِ بِحِلْمِهِ
ستمکار بردبار ممکن است به خاطر حلم و بردباریش مورد عفو قرار گیرد.
اِنَّ اللهَ جَعَلَ الدُّنْیا دارُ بَلْوی و الآخره دار عُقبی وَ جَعَلَ بَلْوَی الدُّنْیا لِثَوابِ الآخِرَهِ سَبَباً وَ ثَوابُ الآخِرَهِ مِنْ بَلْوَی الدُّنْیا عِوَضاً.
خداوند تبارک و تعالی دنیا را محل گرفتاریها و بلایا قرار داده و جهان آخرت را خانه آرامش، و ثواب آخرت را به خاطر بلای دنیا و به عنوان آن قرار داده است. (تحف العقول، ص480)
[1] . مائده – 60
[2] . احزاب – 57.
[3] . کهف ـ 47.
[4] . یونس ـ 45.
[5] . حج ـ 10.
[6] . تحف العفول، 475-458.
سید کاظم ارفع ـ سیره عملی اهل بیت(ع)، ج12، ص30