نواب خاصه در غیبت صغری

نواب خاصه در غیبت صغری

پس از رحلت امام عسکری – علیه السلام – به سال 260، بلافاصله غیبت صغرا شروع شد و تا رحلت آخرین نایب امام زمان – علیه السلام – در سال 329 ادامه داشت. پس از آن غیبت کبری آغاز گردید.
در دوره غیبت صغرا، امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – از طریق چهار نفر نایبان خاص خودش با شیعیان در رابطه بود و امور آنان را حل و فصل می‌کرد. این امور، افزون بر مسائل مالی، شامل مسائل عقیدتی و فقهی نیز می‌شد. رابطین میان آن حضرت و شیعیان چهار نفر از اصحاب با سابقه و مورد اعتماد امامان پیشین بودند که یکی پس از دیگری این وظیفه خطیر را بر عهده داشته و به عنوان نواب خاص آن حضرت معروفند. این افراد از طرف امام – علیه السلام – با وکلای او در دورترین نقاط بلاد اسلامی در تماس بوده و نامه‌ها و خواسته‌های شیعیان را به محضر مقدس ایشان می‌رساندند و در جواب، توقیعاتی از طرف آن حضرت صادر می‌شد.
نکته قابل توجه آن که در این دوره نه تنها شخص حضرت بقیه الله – عجل الله تعالی فرجه الشریف – از دیده‌ها پنهان بود، بلکه سفرای او نیز به طور ناشناخته و بدون آن که جلب توجه کنند عمل می‌کردند. افزون بر آن، دوری شیعیان امامی از برنامه‌های انقلابی و براندازی، سبب شد تا با تهدیدهای کمتری مواجه شده و بتوانند به اوضاع خویش سروسامانی بدهند. نتیجه این موضعگیری آن بود که شیعیان امامی در مرکز خلافت عباسی، حضور قاطع خویش را حفظ نمودند و به عنوان یک اقلیت رسمی و شناخته شده، خود را بر حکومت عباسی و سنیان افراطی ذی نفوذ در بغداد، تحمیل کردند. در این زمان، مرکزیت شیعه در بغداد، با نظارت خود بر شیعیان دیگر بلاد، زندگی مذهبی آنها را نیز تحت سازمان و تشکیلات خود درآورد. سیاستهای خاصی که در آن دوره، از سوی شیعیان به کار گرفته شد و از پشتیبانی امامان معصوم – علیهم السلام – نیز برخوردار بود، نفوذ برخی از بزرگان شیعه در دستگاه خلافت عباسی و حتی تصدی مقام وزارت آنها بود.[1] در اینجا شرحی کوتاه از نواب خاص امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – و نیز اقداماتی که به دستور آن حضرت و به وسیله آنان صورت می‌گرفت ارائه می‌دهیم:
1. عثمان بن سعید عمری سمان
او اولین نایب خاص حضرت بقیه الله – عجل الله تعالی فرجه الشریف – بود. سمان یعنی روغن فروش. اختیار این شغل، به منظور پوشش برای فعالیت‌های مذهبی و سیاسی وی بود؛ زیرا اموالی، که برای رسانیدن آن به امام، به وی داده می‌شد، در ظرف روغن می‌نهاد و نزد آن حضرت می‌برد.[2] پیش از آن هم برخی از وکلای امامان، این سیاست را به کار گرفتند؛ چنانکه محمد قطان وجوهات را در پوشش پارچه فروش به آن حضرت می‌رسانید.[3] عثمان بن سعید از قبیله اسد و از وکلای حضرت عسکری – علیه السلام – محسوب می‌شد. پیش از آن نیز از افراد مورد اعتماد امام هادی – علیه السلام – بود؛ چنانکه آن حضرت او را به عنوان فردی موثق و معتمد به اصحاب خود معرفی فرموده بود.[4] هنگامی که جمعی از شیعیان یمن خدمت امام عسکری – علیه السلام – مشرف شده بودند، آنحضرت به عثمان بن سعید، به عنوان وکیل خود، مأموریت داد تا اموالی را که برای ایشان آورده بودند تحویل بگیرد.[5] همو بود که تغسیل و تکفین حضرت امام عسکری – علیه السلام – را به عهده گرفت و جسد پاک آن حضرت را در قبر نهاد[6] 2. ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری
دومین نایب خاص حضرت مهدی – علیه السلام – محمدبن عثمان بود که پس از درگذشت پدرش، حضرت ضمن توقیعی به وی تسلیت گفت و پس از دعای خیر در حقش، امور را به او واگذار کردند.[7] او نیز همانند پدرش از نزدیکان و افراد مورد اعتماد امام عسکری – علیه السلام – بود؛ چنانکه ضمن روایتی از آن حضرت چنین آمده:
العمری وابنه ثقتان، فما أد‏ّیا الیک فعنّی یؤد‏ّیان و ما قالا لک فعنی یقولان، فاسمع لهما وأطعهما فإنّهما ثقتان المأمونان.[8] عمری و پسرش هر دو ثقه و مورد اعتمادند. هر چه رسانند از طرف من می‌رسانند و هر چه گویند از من است. به حرف آنان گوش بده و از آنان پیروی کن که آنان ثقه و امین منند.
علی رغم مخالفتهایی که از ناحیه برخی غالیان با وی صورت گرفت، بیشتر شیعیان پیروی از او را گردن نهاده و هرگز در عدالت وی تردیدی به خود راه ندادند.[9] او تا سال 305 هجری در قید حیات بود و رابط امام – علیه السلام – با شیعیان محسوب شده و کنترل و هدایت وکلای آن حضرت در بلاد اسلامی را بر عهده داشت. در طول مأموریت او توقیعاتی ناظر بر تأیید سفارت وی از ناحیه مقدسه صادر گردید.[10] به نوشته شیخ طوسی، او تألیفاتی در حدیث نیز داشته که به دست حسین بن روح و سپس ابوالحسن سُمْری رسیده است.[11] 3. ابوالقاسم حسین بن روح
سومین نایب خاص حضرت بقیه الله – علیه السلام – حسین بن روح بود که از معتمدان ابوجعفر عمری و از نزدیکان وی در بغداد به شمار می‌رفت.[12] ابوجعفر با ارجاع مراجعین به حسین بن روح، زمینه جانشینی وی را فراهم آورد و در واپسین روزهای حیات، به دستور حضرت ولی عصر – علیه السلام – او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد؛ پس از آن شیعیان برای تحویل اموال به وی رجوع می‌کردند.[13] اقبال در «خاندان نوبختی» اخبار مفصلی درباره حسین بن روح آورده و او را از طرف مادر منتسب به خاندان نوبختی دانسته است. این بدان دلیل است که وی را قمی نیز خوانده‌اند.[14] وی از اصحاب امام عسکری – علیه السلام – بوده و با حضور جمعی از بزرگان شیعه در بغداد مانند ابوعلی بن همام، ابوعبدالله بن محمد الکاتب، ابوعبدالله الباقطانی، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی، ابو عبدالله بن الوجناء وعده‌ای دیگر به جانشینی ابوجعفر عمری معرفی شده است.[15] ام کلثوم دختر ابوجعفر، ضمن روایتی نقش برجسته حسین بن روح در زمان پدرش ابوجعفر و موقعیت بلند او را در میان شیعیان به تفصیل توضیح داده است.[16] وی همچنین در دورانی که آل فرات متصدی مقام وزارت مقتدر عباسی و از هواداران شیعیان بودند، در دستگاه خلافت نفوذ کرد، اما با روی کار آمدن حامد بن عباس که از مخالفان شیعه حمایت می‌کرد، مشکلاتی برای حسین بن روح به وجود آمد. از سال 311 که حامد بن عباس روی کار آمد تا سال 317 که حسین بن روح از زندان رها شد، گزارش دقیقی از زندگی او در دست نیست. فقط می‌دانیم که وی از سال 312 تا 317 در زندان به سر می‌برده است.[17] پس از آن تا شعبان سال 326 ـ که در گذشت ـ از موقعیت والایی در بغداد برخوردار بود و به دلیل نفوذ آل نوبخت در دستگاه حکومتی، کسی مزاحم وی نمی‌شد. اقبال می‌نویسد: ابوالقاسم حسین بن روح به تصدیق مخالف و موافق از فهمیده‌ترین و عاقلترین مردم روزگار بوده است.[18] 4. ابوالحسن علی بن محمد سمری
او چهارمین و آخرین نایب امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – است که به دستور آن حضرت و توسط حسین بن روح به جانشینی وی منصوب شد و تا سال 329 مجموعا در حدود سه سال نیابت خاص آن حضرت را بر عهده داشت. ابوالحسن در اصل اهل یکی از روستاهای اطراف بصره بود. بنا به نقل برخی از مورخان، بسیاری از اعضای خاندان او همچون حسن و محمد فرزندان اسماعیل بن صالح و علی بن زیاد در بصره املاک زیادی داشتند. آنها نیمی از درآمد این املاک را وقف امام عسکری – علیه السلام – کرده بودند که آن حضرت همه ساله درآمد آن را دریافت و با ایشان مکاتبه می‌کردند.[19] در واقع مهمترین تحولی که در دوره سمری رخ داد، توقیعی از حضرت بقیه الله – علیه السلام – حاوی پیش گویی درباره مرگ قریب الوقوع این نایب بود که چند روز پیش از درگذشت وی مطرح شد. متن این توقیع، آغاز غیبت کبری را وعده می‌داد. اینک متن توقیع:
بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن حمد السمری! أعظم الله أجر إخوانک فیک، فإنک میت ما بینک و بین ستّه أیام، فاجمع أمرک ولا توص إلی أحد فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور إلا بعد إذن الله ـ تعالی ذکره ـ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً وسیأتی لشیعتی من ید‏ّعی المشاهده، ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی والصیحه فهو کذاب مفتری ولا حول ولا قوه إلّا بالله العلی‏ّ العظیم.[20] خداوند به برادرانت در فقدان تو پاداش بزرگ عطا فرماید. تو تا شش روز دیگر رحلت خواهی کرد؛ کارهایت را جمع و جور کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیت نکن. اکنون زمان غیبت کبری فرا رسیده و ظهور من تنها با اجازه خداوند خواهد بود و آن پس از مدتی طولانی و زمانی خواهد بود که دلهای مردم در نهایت قساوت و روی زمین پر از بیداد و ستم باشد. کسانی پیش شیعیان ما مدعی ارتباط و دیدار با من خواهند شد. هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ـ که از علائم ظهور است ـ چنین ادعایی کند دروغگویی بیش نخواهد بود. این توقیع اصول کلی دوره جدید را خاطر نشان کرد و در کنار سایر توقیعات و احادیثی که پیش از آن از ائمه شیعه – علیه السلام – صادرشده بود، راه نوینی را برای شیعیان ترسیم کرد.


[1] . رک: خاندان نوبختی، ص 96ـ 97.
[2] . الغیبه، طوسی، ص 214.
[3] . بحارالانوار، ج 51، ص 397.
[4] . همان، ص 215.
[5] . همان، ص 216.
[6] . همان.
[7] . الغیبه، طوسی، ص 219.
[8] . همان.
[9] . همان، ص 221.
[10] . همان، ص 220.
[11] . همان، ص 221، و شرح حال او را ببینید در تنقیح المقال، ج 3، ص 149.
[12] . الغیبه، طوسی، ص 223.
[13] . همان، صص 224ـ 226.
[14] . خاندان نوبختی، صص 213ـ 214.
[15] . الغیبه، طوسی، صص 226ـ 227.
[16] . همان، ص 227.
[17] . نک: خاندان نوبختی، صص 217ـ 218.
[18] . همان، ص 221.
[19] . اثبات الوصیه، صص 246ـ 247، به نقل از تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 210.
[20] . الغیبه، طوسی، ص 243.
رسول جعفریان – حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص579

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید