نویسنده: محمد رضا دژکام
ازدواج تولد دوباره آدمی است. ازدواج، یعنی رسیدن به آمال و آرزوها! ازدواج، یعنی رها شدن از تنهایی دل و پناه بردن در دنیایی که دیگر رویا نیست! ازدواج، یعنی داشتن امید و عشق دوباره به زندگی! به آینده و اینکه من و تو، «ما» شویم. حال برای رسیدن به این فرآیند و اینکه بتوان ازدواج موفق داشت باید به ملاک ها و معیارهای ارزشی و اساسی نیز توجه کرد. نباید چشم بسته پای در این راه پر فراز و نشیب نهاد! یادم باشد و یادتان باشد که «ازدواج» زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگ تری است! در این مقاله قصد داریم تا شما خوانندگان همیشه عزیز و همپا را با این ملاک ها و معیارها آشنا سازیم:
پس لطفا توجه فرمایید:
توجه به اصالت خانواده و ریشه دار بودن فرد مورد نظر
اولین و اساسی ترین معیار انتخاب همسر چه زن و چه مرد، اصالت خانوادگی است. کلمه«اصالت» از ریشه اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه آمده است. یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند. دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند که آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز، با تمام وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند. برخلاف خانواده هایی که زن و مرد خانه، کودکان را به حال خود رها کرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی که به علت تعدد زوج ها، فرزندان خود را به حال خویش رها کرده اند! در خانواده های اصیل پدر و مادر می کوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود، نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گران بهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند. دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می یابند، منش های اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواری ها و سختی های زندگی، هرگز از جاده ی راستی و درستی خارج نمی شوند.
توجه به شرایط سنی فرد مورد نظر
برای انتخاب همسر، لازم است که از نظر سنی بین زوج ها هم خوانی وجود داشته باشد. البته سن مناسب به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در ازدواج باشد، بلکه لازم است که این خصوصیت را با مجموعه ای از صفات دیگر بررسی کرد. هستند پسران یا دخترانی که دارای سن کم هستند، ولی نسبت به بسیاری از افراد دیگر که سن بالایی دارند، از بسیاری جهات عاقلانه تر و هوشیارانه تر عمل می کنند. در مورد اختلاف سنی نیز نمی توان با قاطعیت نظر داد. در بهداشت روانی گفته می شود که سن شناسنامه ای ملاک نمی تواند باشد. ملاک سن عقلانی است . یعنی رسیدن به بلوغ روانی. ولی برای زنان بهتر است با توجه به اینکه زایمان می کنند و چاق و لاغر می شوند و این وضعیت در چهره شان موثر واقع می شود و از نظر ظاهر زودتر از مردان شکسته می شوند، کم سن تر از همسرانشان باشند. چون اگر چنانچه سن زن از شوهرش بیشتر باشد، به نظر خیلی پیرتر از او می آید و گاهی همین مسئله سبب می گردد که مرد فکر می کند که دارای زن پیری می باشد. پس به سود هر دو طرف است که زن بین 3 تا 6 سال، از همسر (شوهر) خود جوان تر باشد تا تعادل بهتری در خانواده برقرار گردد.
توجه به اصول دینی و اعتقادات مذهبی فرد مورد نظر
پایبندی به اصول آیین اسلام، یکی از عوامل خوشبختی خانواده است. دختر و پسری که دیندار باشند، از انجام بسیاری از اعمال خلاف خودداری می کنند، زیرا پایبندی به دین، آنها را از انجام اعمال حرام و خلاف بازمی دارد. این عامل روانی همیشه همراه افراد است و آنان را از ارتکاب به اعمال خلاف انسانی باز می دارد. به همین مناسبت وقتی از پیشوایان دینی سوال می شد که با چه گروهی باید ازدواج کرد؟! در پاسخ می فرمودند: « بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی کن با همسری ازدواج کنی که دین دار باشد، زیرا دین داری عامل قوی و استواری است که در بسیاری از موارد انسان ها را از لغزش و ارتکاب اعمال خلاف باز می دارد.
توجه به میزان تحصیلات فرد مورد نظر
در این زمینه لازم است تأکید بیشتری گردد! تا جایی که امکان دارد، دو خانواده از نظر سطح تحصیلات تفاوت چندانی نداشته باشند. زیرا خانواده ای که از سطح سواد کمتری نسبت به خانواده همسرش برخوردار باشد، ممکن است در بسیاری از موارد نتواند با آن خانواده تفاهم داشته باشد، پس بهتر است که تعالی در این رابطه وجود داشته باشد. به طور کلی؛ توصیه، توصیه آن است که مردان از نظر میزان تحصیلات بالاتر از زنان باشند. متأسفانه اخیرا مشاهده شده است که دخترانی با داشتن درجه لیسانس یا بالاتر، همسرانی با تحصیلات کم انتخاب کرده و می کنند! مردان این گونه زنان، همیشه در اضطراب به سر می برند که شاید همسرانشان در طول مدت تحصیل و یا در محل کار به مردان دیگری گرایش پیدا کنند! گاهی این مردان از طریق رفتارهای خشونت آمیز تمایل دارند که برتری خود را نسبت به همسرانشان نشان دهند تا از این طریق برایشان بگویند که مرد هستند و از ایشان برتر می باشند. البته گاهی هم این گونه مردان از روی اجبار و برای رضایت خاطر همسرانشان به ادامه تحصیل می پردازند. لازم به یادآوری است که نوع تحصیلات چندان مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است، سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد، تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود.
توجه به زیبایی، وضعیت ظاهری و همسانی با فرد مورد نظر
یکی دیگر از ملاک های مهم در ازدواج، تناسب و همسانی دو زوج از نظر زیبایی و قد و اندام می باشد. البته زیبایی امری نسبی است و بیشتر به افکار، خاطرات، تجربیات و آنچه در ذهن افراد است بستگی دارد تا آنچه که در واقعیت است. به همین دلیل، ممکن است فردی را که یک نفر خیلی زیبا می داند، فرد دیگر معمولی بداند! اگر فردی وضعیت ظاهری، صورت و اندام همسر خود را نپسندد، زندگی برای هر دو نفر شان تلخ و ناگوار و گزنده خواهد بود. البته زیبایی به عنوان یک رکن اساسی و معیار مستقل در زندگی زناشویی مطرح نیست، بلکه با صفات دیگری به کمال می رسد. بسیاری از زوج هایی که فقط بر اساس عنصر زیبایی و بدون توجه به آنکه چه در پشت این زیبایی به لحاظ فکری و روانی می گذرد ازدواج کرده اند، چندان موفقیتی در زندگی نصیب شان نشده است! از پیامبر اکرم (ص) پرسیده شد که بهترین زنان کدامند؟! ایشان در جواب فرمودند: بهترین زنان، کسانی هستند که از نظر اخلاق بالاتر و از نظر مهریه، مناسب باشند، هنگامی که خیر را دنبال می کنید نزد زیبارویان بروید، زیرا آنکه زیباتر است رفتارش نیکوتر است!
توجه به وضعیت شغلی و میزان درآمد فرد مورد نظر
یکی دیگر از عواملی که در اتنخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، نوع شغل می باشد. بعضی از مردان مایل هستند که همسرشان خانه دار باشد. تعدادی مایلند خانم آنان در خارج از خانه شاغل باشد و برخی فقط مایل به کار همسرشان در آموزش و پرورش و کار معلمی هستند. بنابراین، نوع شغل در انتخاب همسر از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در مورد شغل شوهر، آنچه مهم است تأمین نظر دختر است. در این رابطه موارد زیر قابل توجه است: الف) دخترانی هستند به سطح شغلی اهمیت می دهند! از نظر آنان نوع شغل مهم نیست! آنها همیشه مهندس، دکتر، حقوقدان، وکیل و مشاغلی را می پسندند که از نظر وجهه اجتماعی در سطح بالایی قرار دارند و گاه اظهار می دارندکه مثلا لوله کشی هم شد شغل! نجاری یا بنایی یا سیم کشی برق ساختمان و نظایر اینها که از نظر سطح درآمد ممکن است بسیار بالاتر باشند را نمی پسندند!! ب) گروهی از دختران، برایشان سطح شغلی مطرح نیست. آنان شوهری می خواهند که امکانات رفاهی آنان را فراهم کند درآمد زیادی داشته باشد که تمیز باشد و همیشه اظهار می دارند که شوهر روغن مالیده و پر خاک و گچ نمی خواهند! ج) زنان شاغلی هم هستند که مایلند شوهرشان در حوزه شغلی خود آنان کار کند. به عنوان مثال اگر آموزگار باشد، مایل است شوهرش دبیر یا استاد دانشگاه باشد یا اگر پرستار باشد، شوهرش پزشک باشد! در اینجا یک نکته قابل توجه است و آن اینکه بیشتر زنان مایل نیستند که شوهرشان از نظر سطح شغلی پایین تر از آنان باشد. د) بعضی از دختران تحت تأثیر برنامه های هنری تلویزیون، تئاتر، موسیقی و سینما، شوهر هنرمند می خواهند! ) و بالاخره گروهی از دختران شغل شوهر برایشان مهم نیست! بلکه به سایر عوامل مؤثر در ازدواج از جمله مسائل فرهنگی، اخلاقی و اقتصادی توجه بیشتری دارند. با در نظر گرفتن مطالب فوق می توان چنین نتیجه گرفت که در انتخاب شوهر در رابطه با نوع شغل باید به عنوان شغل، محل شغل، میزان درآمد و سطح شغل، توجه کرد.
توجه: نگرش شوهر درباره شغل زن: بعضی از مردان با اشتغال همسرشان در خارج از خانه مخالفند و در پی همسری هستند که فقط خانه دار باشد و روی این مسأله به قدری تکیه و تأکید دارند که آن را جزء شرایط ازدواج قرار می دهند. در مقابل، مردانی هستند که می خواهند همسر آنان شاغل باشد و از این اشتغال، نظر اصلی شان کسب درآمد است که مکمل هزینه خانه باشد؟! برخی هم کسب درآمد و گرفتن حقوق برایشان مهم نیست، بلکه هدف آنان از اشتغال همسر در خارج از خانه آن است که زن با جامعه ارتباط داشته باشد و اجتماعی تر باشد و از زن خانه دار به عنوان یک زن عقب افتاده و منزوی یاد می کنند.
توجه به سطح اقتصادی خانواده فرد مورد نظر
سطح اقتصادی می تواند عامل اختلاف در روابط زناشویی باشد. ابعاد مختلفی که در این باره مطرح می باشد عبارتند از: مسکن، هزینه های رفاهی و معیشتی و وسایل زندگی. هر یک از این امکانات نقش مهمی در زندگی دارد که عدم وجود یا کمبود آنها می تواند عامل اختلاف و ناخشنودی گردد. نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است آن است که اختلاف سطح اقتصادی در دو خانواده که قصد ازدواج دارند باید مورد توجه قرار بگیرد. پسر جوانی که در یک خانواده فقیر بزرگ شود فرضا تحصیلاتی هم دارد،دختری از یک خانواده مرفه و ثروتمند را نمی تواند قانع کند. او (دختر) در یک زندگی با امکانات زیاد بزرگ شده و توقعاتی که در خانه شوهر دارد در همان سطح است و چون چنین وضعیتی در خانه شوهرش نخواهد داشت. احتمال بروز اختلاف وجود دارد. بنابراین باید به امکانات مالی و رفاهی خانواده در زمان انتخاب همسر توجه کافی مبذول گردد.
توجه به سلامت جسمانی و روانی فرد مورد نظر
بسیار مهم است که در ازدواج به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان و اعتماد داشت. چنان که، یکی از زوج ها، دارای بیماری های جسمانی و یا روانی باشد و آن را از ابتدا مخفی نگه دارد، زمینه را برای بروز مشاجره، اختلاف و در نهایت طلاق فراهم کرده است. در ازدواج، بیماری های طرف مقابل را باید جدی گرفت. مانند اعتیاد، افسردگی، اضطراب، وسواس، سوء ظن داشتن و بدبین بودن، سرطان، هموفیلی، تالاسمی،صرع، معلولیت های ذهنی،ایدز، سوختگی بدن، سل، جذام و انواع بیماری های خاص مردان به طور کلی کسانی که دارای بیماری غیر قابل درمان هستند، انتخاب های مناسبی برای ازدواج نیستند، و بهتر است افراد این گونه که نیز خودشان تمایل به ازدواج دارند، به طور موقت و با اطلاع قبلی ازدواج کنند و تصمیم بگیرند که صاحب فرزند نشوند.
توجه به رشد و بلوغ عاطفی- فکری و روانی فرد مورد نظر (پختگی)
یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت زندگی زناشویی رشد عاطفی است. رشد عاطفی فقط به سن شناسنامه ای بستگی ندارد. بلکه سن عقلی، روانی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی، همه از عوامل موثر در پختگی و بلوغ هستند. بهترین سن ازدواج 23 تا 25 سالگی برای مرد (پسران) و 20 تا 23 سالگی برای زن (دختران) است. اگر چه در این سن، عادات مختلف در فرد به صورت نیرومندی در آمده اند ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را فقط از لحاظ کلی بیان کردیم. بدین معنی که بسیاری از ازدواج های موفق وجود دارند که زن و مرد در موقع ازدواج، بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده و هستند. رشد جسمانی نیز، عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در جامعه ما ازدواج معمولا بعد از سن بلوغ صورت می گیرد، با وجود این باید گفت که مسئولیت زندگی زناشویی را باید قبول کنند و بپذیرند.
توجه به نگرش و طرز فکر فرد مورد نظر درباره روابط جنسی
اگر چه زندگی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای به طرز تلقی مشابه و درست زن و شوهر از روابط جنسی وابسته است، ولی این عامل، یکی از مهم ترین نشانه های خوشبختی در زندگی زناشویی است! زیرا اگر در این روابط یکی از زوج ها احساس نارضایتی کند، یا زن و شوهر در این باره به نتیجه واحدی نرسیده باشند، احساس محرومیت و ناکامی یا ناامنی خواهند کرد. به گونه ای که اکنون یکی از دلایل اصلی طلاق بین زوج ها همین عدم رضایت از روابط جنسی و زناشویی است .
کلام آخر اینکه
در انتخاب همسر خوب باید اندیشید. از روی احساس سطحی و گذرا نباید تصمیم گرفت. ملاک هایی همانند پول، ثروت، موقعیت اجتماعی، شغلی، ظاهر و زیبایی و… نمی تواند تضمین کننده یک رابطه زناشویی پایدار و ازدواج موفق باشد. پس به همه دختران و پسران عزیز و مهربان و دوست داشتنی سرزمین مادری ام توصیه می کنم که اگر می خواهید ازدواج کنید، با عاشقانه های بیدار ازدواج کنید! یادتان باشد که اساسی ترین و اصلی ترین دلیل برای ازدواج، عشق است! همین!! به امید داشتن روزهایی سرشار از عشق، مهربانی و امید ،برای همه جوانان این مرز و بوم.
منبع: نشریه دنیای زنان شماره 68