پیش از آن که زیر هر سندی را امضا کنید، باید از کم و کیف شرایط و بنده ای آن سند مطلع باشید. یکی از مواردی که اکنون می خواهم به آن اشاره کنم، شرایط ضمن عقد است، یعنی شرایطی که در حین جاری شدن صیغه عقد درعقدنامه گنجانده می شود. عقدنامه خود به صورت چاپی بوده و دارای شرایطی است که در آن درج گردیده و شما اگر بخواهید می توانید شرایط جدیدی به آن اضافه کنید. در این صورت هر مطلب یا شرطی که اضافه می کنید، اگر به وسیله هر دو نفر، یعنی عروس و داماد امضا شود برای طرفین الزام آور است. آن چه که به صورت چاپی در عقدنامه درج گردیده و شما در آن گیرودار و شلوغی عقد امضا می کنید به قرار زیر است:
اول بند الف عقدنامه: در این بند به صراحت ضمن عقد نکاح زوجه شرط نمود هر گاه طلاق به درخواست زوج نبوده و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق به دلیل تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در مدت زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.پس آقایان باید بدانند که باامضای این بندازعقدنامه چه تعهدی می کنند، ولی در همین شرط چند نکته مهم نیز باید موجود باشد تا زوجه بتواند به نصف دارایی مرد برسد.
1- زوجه درخواست طلاق نکرده باشد.
2- طلاق ناشی از تخلف، سوء اخلاق و رفتار زوجه نباشد.
3- آن مقدار ثروتی که پس از ازدواج کسب شده شامل این بند می شود و نسبت به دارایی سابق مرد اثری ندارد.
دوم بند ب عقدنامه: در این بند زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیرداده که در موارد مشروحه زیر از طریق رجوع به دادگاه خود را مطلقه نماید. مواردی که زن می تواند حسب مورد از دادگاه تقاضای صدور اجازه طلاق نماید به شرح زیر است:
1- خودداری از پرداخت نفقه به مدت 6 ماه
2- سوء رفتار یا سوء معاشرت
3- ابتلای زوج به امراض سخت
4- جنون
5- انتخاب شغلی که مغایر با حیثیت زن باشد
6- محکومیت قطعی شوهر به مدت 5 سال حبس
7- اعتیاد زوج
8- ترک خانواده
9- محکومیت شوهر در اثر ارتکاب جرم
10- عقیم بودن زوج
11- مفقودالاثر بودن زوج
12- بدون رضایت زوجه، زوج همسر دیگری اختیار کند.
بدیهی است برای اجرای هر کدام از موارد دوازده گانه بالا که در این جا به اختصار ذکر گردیده، می بایستی شرایط لازم و کافی فراهم شود تا اقدام قانونی امکان تحقق پیدا کند. مطلب دیگر این است که زن می تواند علاوه بر موارد مندرج در فوق، شرایط دیگری نیز تعیین و ا ضافه نماید. به عنوان مثال زن می تواند طبق ماده 1114 قانون مدنی، حق تعیین مسکن را به خود اختصاص دهد، زیرا در قانون ایران حق انتخاب مسکن با مرد است. حال اگر چنین شرطی وضع شود و زن از اقامت در منزلی که قبلا به وسیله مرد تعیین شده است، خودداری نماید، شوهر نمی تواند علیه زن به عدم اقامت او در منزلی که قبلا تعیین کرده است اقامه دعوا کند. هم چنین زن می تواند برای کار کردن یا ادامه تحصیلات خویش نیز در ضمن عقد شرایطی وضع نماید. مهمترین شرطی که بر سر آن بحث وجود دارد، شرط عدم ازدواج مجدد مرد است، چون عده ای از قضات و دفاتر اسناد رسمی اجازه همسر اول را لازم می دانند، اما برخی دیگر اهمیت چندانی به آن نمی دهند. بنابراین زوجه می تواند در ضمن عقد ازدواج و یا «عقد لازم» دیگری شرط نماید که هر گاه شوهر زن دیگری بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا علیه حیات زن اقدامنماید، زوجه وکیل، حتی وکیل با حق توکیل به دیگری باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه نهایی خود را مطلقه سازد. هم چنین اگر زن بخواهد حق طلاق داشته باشد، می تواند چنین شرطی را نیز ضمن عقد بنماید و برای این که وکالتش بلاغزل باشد، بهتر است در حین جاری شدن صیغه عقد بگوید: «من خودم را به شرط این که وکیل بلاعزل در طلاق باشم به زوجیت تو در می آورم.» مرد هم قبول کند که وکالت زوجه در طلاق قابل فسخ نیست.
مهریه
مهریه که این روزها در بعضی از خانواده ها به غلط وسیله ای برای تعیین ارزش و تشخیص ظاهری دخترها شده است ! یعنی به نظر ظاهربینان هر کس که مهریه اش بیشتر باشد از شخصیت بالاتری برخوردار است، به هر حال از قدیم الایام مرسوم بوده و طول تاریخ نیز ثابت کرده است که یک ضرورت اجتماعی است، به همین دلیل منسوخ نگردیده است. مهریه نوعی امنیت خاطر برای دختر تلقی می شود که این روزها از وجه رایج به سکه طلا تبدیل گردیده است ! متأسفانه پافشاری بعضی از خانوده ها بر افزودن تعداد این سکه ها روز به روز بیشتر می شود، به طوری که تدریجا جنبه رقابت به خود گرفته و هر خانواده ای برای این که به افتخارات خود بیفزاید، سعی می کند تا تعداد سکه های درخواستی برای مهریه دخترش را اضافه نماید ! این درست که تعیین مهریه لازم است، ولی میزان و اندازه آن بستگی تام و تمامی به شرایط داماد دارد. گرچه خانواده ها بیشتر عرف و عادات جامعه را در نظر می گیرند، ولی در مواردی که خواستگار از هر نظر موجه است، سختگیری در خصوص مهریه نیز شیوه درستی نیست. به ویژه آن چه در این ماجرا بسیار مذموم است، تصور ناپسندی است که با گرفتن مهریه زیاد ارزش دختر بالا رفته و احتمالا با بازگو کردن آن نزد دیگران که ما فلان مقدار سکه گرفته ایم بخواهند منزلت دختری را بالا ببرند. در این خصوص چندین پرونده داشته ام که غالبا داماد یا خانواده اش برای این که خواستگاری به هم نخورد با مهریه سنگین موافقت کرده بودند، ولی پس از یکی دو سال که حرارت های اولیه فروکش کرد، مخالفت ها و احساس اجحاف در میان دامادها و یا خانواده هایشان موجب دردسرهایی برای عروس خانم گردید که تعدادی تا پای جدایی پیش رفته بودند.
چرا مهریه یک ضرورت است؟
همان طوری که قبلا تاکید کردم که درخواست مهریه زیاد موجب مشکلاتی خواهد شد و اصولا لازم نیست که ارقام نجومی پیشنهاد شود، همان طور هم پیشنهاد می کنم که گرفتن مهریه در حد معقول و شاید اندکی هم کمتر از حد معمول و متعارف لازم است. مهریه امنیت خاطری برای زن است تا هر گاه که شوهر اراده کند، نتواند او را طلاق دهد. از طرفی چون زنان از شوهران خویش قبلا فقط از اعیانی ارث می بردند، بنابراین وجود مهریه هر چند مختصر هم باشد، کمک حالی است به زن تا وقتی که پس از فوت شوهر متأسفانه دستش از خیلی جاها کوتاه می شود، بدون پشتوانه مالی نماند. ضمنا همین مهر گاهی می تواند نقش مثبتی در آن گونه تنگناها و «به جان آمدن» ها که اصطلاح «مهرم حلال، جانم آزاد» پیش می آید را بازی کند. مثل مواقعی که مرد نه زن را طلاق دهد و نه با او سازگار است. بنابراین اهرمی برای جلب رضایت شوهر در طلاق های توافقی می شود.
منبع: نشریه راه کمال شماره 37