ما باید یک موضوع را به عنوان اصل در نظام آفرینش بپذیریم. این اصل، هم در منابع دینی وجود دارد و هم خارجاً در تکوین به طور کامل شاهد آن هستیم و آن، نظام تفاوت و دگرگونی است. خداوند، خالق همه موجودات است و همه چیز را او آفریده است؛ ولی در سطح کلان، این موجودات در سه بخش تقسیم میشوند؛ جمادات، نباتات و حیوانات. هرکدام از اینها اقسام بسیار متنوع و متفاوتی دارند. یعنی خود نباتات اَشکال بسیار متنوعی دارند. گل نبات است، و درخت جنگل هم نبات است، و بین این دو نبات فاصله بسیار زیاد است. گل خیلی زیباست؛ ولی غیر مقاوم، در مقابل درخت جنگل خیلی مقاوم است؛ ولی ممکن است به زیبایی گل نباشد. هرکدام از اینها در جایگاه خودشان، در طبیعت و در منظومه موجودات هستی، نقشی دارند. در بین جمادات هم تفاوت زیاد است و هرکدام ویژگی خاصی دارند. در حیوانات هم اقسام بسیار گوناگونی وجود دارد که مثلا ما به لحاظ منطقی به انسان میگوییم حیوان ناطق، یعنی انسانها یک مدل از حیوانات هستند؛ با این تفاوت که قدرت درک دارند و تنها چیزی که آنها را بر سایر موجودات فضیلت میدهد، همین است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ».[1] کرامت و فضیلت دادیم بنی آدم را. این تکریم و تفضیل به خاطر یک ویژگی است و یک امانت. و آن این است که «اِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ»؛[2] «ما امانت را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه داشتیم و آنها از حمل و تحمّل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن را حمل کرد.» در بین حیوانات، موجودی به نام انسان است که دارای یک بار امانتی ویژه است که همه آسمانها و زمین و کوهها از به دوش کشیدن آن شانه خالی کردهاند و ترسیدند، به جز انسان. در بین انسانها هم تفاوت وجود دارد. انسانها در یک تقسیم کلان به زن و مرد تقسیم میشوند. در تقسیمات خُرد میبینید که زنها باهمدیگر خیلی تفاوت دارند. مردها هم باهم تفاوت دارند. اگر بین مردها نگاه کنید، از نوابغ میبینید تا انسانهای عقب افتاده. همین تقسیمبندی بین خانمها هم وجود دارد. بزرگترین متخصصها در بین مردان هست؛ و در عین حال افرادی هم وجود دارند که از اداره کردن کوچکترین بخش زندگی خود عاجزند.
مطلبی که باید به آن اشاره کرد، ابتدا پذیرش این تفاوت است. قرآن مجید میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً واحِدَهً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفینَ»؛[3] «اگر پروردگارت میخواست هر آینه مردم را اُمت واحد قرار میداد؛ ولی همیشه اختلاف دارند.» اگر خدا میخواست، حتی در جنبه هدایت هم همه را خوب میآفرید؛ ولی بدانید که شما دائماً باهم تفاوت دارید و مختلف هستید.
در مسائل معنوی تفاوت آنقدر زیاد است که در قُلّه، حضرت رسولاللهصلیاللهعلیهوآله قرار گرفته و در پایین، پستترین افراد مثل قاتلین ائمه اطهار و انسانهای پستی که در تاریخ وجود داشتند، قرار دارند. همه اینها در بین مردان وجود دارند. در بین زنها هم همینطور است. سیده نساء العالمین وجود دارد، زنی هم وجود دارد که به هیچ وجه نه ایمان دارد، نه اهل صلاح است و از همه ارزشهای انسانی فاصله دارد. خوب این تفاوت در بین زنها هم وجود دارد.
ما اگر اصل تفاوت را پذیرفتیم، اصل دومی مطرح میشود که در گردونه آفرینش، هر موجودی به اندازه و به تناسب جایگاه و تواناییهای خودش و استعدادهایش نقش آفرین است. و اگر خود را در جایگاه طبیعی، فطری و تکوینی خود تعریف نکند دچار مشکل میشود. این مسئله دوم را هم اگر بپذیریم فهم و درک بسیاری از آیات و روایات برای ما آسان میشود. انتظاری که از گل با استعدادهای خاص، تواناییها و ویژگیهایش تعریف میشود، اگر مانند انتظاری که از یک درخت جنگل میرود باشد و بخواهند روی چند گل رُز سقفی بنا کنند، همه زیر این سقف خواهند مرد. به خاطر اینکه گُل را در جایگاه طبیعی و با استفاده از استعدادها و توانمندیهای خودش تعریف نکردند و به همین دلیل دچار مشکل خواهند شد.
برای اینکه در این بحث از روایات بهره بجوییم، یک روایت بیان میکنم و بحث را ادامه میدهم. امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «اِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ لِلْمَرْأَهِ صَبْرَ عَشْرَهَ رِجَالٍ فَاِذَا حَمِلَتْ زَادَهَا قُوَّتَ عَشْرَۀَ رِجَالٍ اُخْرَی؛[4] خداوند به زن توانمندی صبر ده مرد را داده است و هنگامی که باردار میشود، خداوند نیروی ده مرد دیگر را بر او اضافه میکند.» خداوند یک توانمندی به زن داده است که مردان آن را ندارند. توانمندیهایی هم خدا به مردان داده است که زنها ندارند.
اگر ما خواستیم با تفکرات فمنیستی، از زن در جایگاه مرد استفاده کنیم، بدترین ظلم نسبت به زن اتفاق میافتد. اوایل انقلاب برای تبلیغ به استان فارس رفته بودم. با معلمان خانم، کلاس داشتم. به من گفتند چرا اسلام بین زن و مرد تفاوت قائل است؟ زنها عین مردان هستند، خیلی هم محکم روی صحبت خود تأکید کردند. گفتم من در قم در حال ساختن خانه هستم و مدتی است که مُقَنّی برای چاه کندن پیدا نمیکنم. حال اگر از شما بانوان خواهش کنم که تشریف بیاورید و چاه بکنید چه عکس العملی نشان میدهید؟ اعتراض کردند. گفتم الان مردها باید اعتراض کنند. چرا که تمام حمالیها و سختیها برای مردان باشد و آخر کار هم یک چیزی بدهکار شوند و گفته شود که مردان به زنان ظلم کردند.
من در کره شمالی زنی را دیدم که تعمیرکار اتوبوس بود و در چند کشور زنهایی را دیدم که کارگر بودند و با دست، مصالح ساختمانی سنگین جابه جا میکردند. واقعاً با تمام وجود احساس میشد که ظلم فاحش به زن، اینجاست. زنهای رفتهگر را میتوانید در کشورهای اروپایی ببینید. فیلمهای سینمایی خیلی پرجاذبه است؛ ولی واقعیت این است که دنیای خارج از فیلم متفاوت است.
یکی از روانشناسان ایرانی کتابهایی نوشته است که بخشی از آنها ترجمه است. میگوید: زنان کارگر انگلیس به من که در حال نوشتن این کتاب بودم، اصرار داشتند به زنان شرقی بگویید این آزادی که ما به دست آوردیم، شما به دنبال آن نباشید. این آزادی مساوی با از دست دادن کانون گرم خانواده است و آرزوی بچهدار شدن و داشتن خانواده برای ما آرزوی جدیای است.
در تاجیکستان در میان زنان مدافع حقوق زن سخنرانی کردم و گفتم که ظلم مردان شرقی و ظلم غرب به زن، دو لبه یک قیچیاند که حقوق زن را نابود میکنند. اسلام میگوید به خاطر اینکه مرد توانمندیهای ویژه دارد، خرج زندگی و مسکن و لباس زن به عهده او است. تمام اینها تکلیف است و حتی خرج خود زن بر زن الزامی نیست. همه اینها به برکت دین است. دین به طور واقعی زن را در جایگاه خود تعریف کرده است.
به مردان توصیه میکند: حق اینکه به زنان بگویید در داخل خانه ملزم به کار کردن هستید را ندارید و از آن طرف با روایات متعدد زن را ترغیب میکند که با عشق، درون خانه کار کند.
چرا وقتی پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله، بین حضرت علیعلیهالسلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام تقسیم و تفکیک کار کرد، فاطمه زهراعلیهاالسلام، از اینکه کار در خانه را به او محول کرده بودند خوشحال شده؛ و یا به عبارتی دیگر، چه ضرورتی و یا چه مزایایی برای مرزبندی حیطه و محدوده عمل مرد و زن در جامعه وجود دارد؟
ویژگی دین آن است که مجموعه اعتقادات، باورها و احکامی است که از طرف خداوند برای زندگی صحیح بشر نازل میشود. این قوانین برای زندگی بشر اگر به دست انسانها اتفاق بیافتد، ناقص است؛ زیرا این سازنده بشر است که ویژگیهای او را میداند و قوانینی منطبق با آفرینش او وضع میکند. پس اگر قانونگذار، همان آفریننده باشد، قویترین قانون را ارائه میکند. از همین رو میبینیم که قانونگذاران جهان قانونهای بسیاری دارند که انسانها را در زندگی به طور جدی با مشکل مواجه میکنند.
خداوندی که ایجاد کننده تکوین است، خودش ایجاد کننده تشریع است و معارف، اخلاق و احکام را او عرضه میکند و هماهنگی اینها صددرصد است. وقتی ما قوانین را تغییر میدهیم، در حقیقت دست میبریم در حیطهای که از او اطلاع نداریم، به همین خاطر قانونهای بشری برای اداره زندگی دچار اشکال است. مقام معظم رهبری فرموده بودند: «فلسفه حجاب جدایی زن از مرد است.» واقعاً فلسفه حجاب همین است. اگر این فلسفه باشد که زن و مرد مختلط نباشند، گاهی اگر زنان در بعضی از شغلها و زمینهها حضور نداشته باشند، این اختلاط بیشتر اتفاق میافتد. مثلاً در عرصه پزشکی اگر ما پزشکان زن نداشته باشیم این اختلاط بیشتر و قویتر میشود. در عرصه آموزش به زنان نیز همینطور است. یکی از کارهایی که حضرت فاطمهعلیهاالسلام داشتند این بود که احکام و معارف را برای زنان بیان میکردند. اگر زنان حضور نداشته باشند، ناچار مردان این کار را به عهده میگیرند. متأسفانه امروز متخصص مامایی مرد داریم و آموزش مکانیکی در تلویزیون توسط زنان داده میشود. در کتابهای آموزش و پرورش تصاویر نجاری زنان و آشپزی مردان چاپ میشود. این کارها دنبال اثبات چه چیزی است؟ این برای ما مسئله است. اگر واقعاً به طرف آنچه از سوی خداوند آمده است حرکت کنیم، قطعاً با مشکلات امروزی برخورد نخواهیم کرد. به نظر من تشریع، بیان کننده کلام، بیان کننده احکام و اخلاق است و همه اینها توسط آفریننده بشر است. و اینها یک مجموعه است که مکمل همدیگرند. به هرحال اگر ما این مطلب را بپذیریم و قانونگذار و آفریننده را بیش از همه محق و در جایگاه مناسبتر برای قانونگذاری بدانیم، دیگر در بخش احکام الهی دچار مشکل نمیشویم.
چرا در دانشگاهها برای جلوگیری از اختلاط، مبادرت به جداسازی برادران و خواهران نمیکنند؟
گاهی شرایطی در کشور پیش میآید که مدیران کلان نظام را ناچار میکند که برای حفظ اصل اسلام، نسبت به بعضی مسائل سکوت کنند. در زمان امیرالمؤمنینعلیهالسلام هم بوده که پیامبرصلیاللهعلیهوآله به ایشان سفارش کردند که بعد از من به خاطر اصل اسلام باید سکوت کرد. واقعیت این است که هیچ وقت اینطور نیست که اگر به امام گفته شود دانشگاه یا جایی مثل جامعه الزهراعلیهاالسلام جدای از حوزه برادران باشد، این بهتر است یا مختلط، قطعاً امام میگویند این بهتر است.
آیا از نظر اسلام مدیریت برای زنان اشکال دارد؟
اگر مدیریت زنان حتی الامکان به خودشان واگذار شود و مدیریت مردان به مردان و جایی که بین مرد و زن مشترک است بهعهده مردان باشد، با روایات و مباحثی از قرآن که یاد دارم، مناسبتر است. مدیریت، مقتضی ریسک پذیری است. مقتضی پذیرش مشکلاتی است که خیلی از مواقع بانوان در معرض آن مشکلات، شکننده میشوند. این یک نظر شخصی نیست. اگر درباره «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»[5] هم بحث کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که اداره جامعه بایستی با تأکید بر مدیریت مردان باشد.
در روایات هم مواردی است که این مطلب به خوبی از آنها استفاده میشود. من از بحث فطرت و آفرینش که شروع کردم، فقط به خاطر این بود که به بحث عقلی برسم که عقل اقناع شود. و بدانیم که آن چه که شرع فرموده است با آنچه که در تکوین وجود دارد سازگار است.
شخصاً به این اعتقاد ندارم که زنان را مثل مردان در پستهای کلیدی و کلان بگماریم؛ ولی برای مدیریت زنان نیاز است از زن استفاده شود. من در محیطهائی که زنان بودند کار مدیریتی داشتهام. حقیقتاً مشکلاتی که زنها در مدیریت داشتند با آقایان تفاوت جدی داشت. مکرراً میدیدیم که با یک مقدار فشار و استرس کار، که لازمه مدیریت است، خانمها گریه و زاری میکردند. در دنیای کار، من اینها را دیدم، اینها بحث تجربی است؛ خیلی از مواقع ظلم است که زنها را در چنین فشارهای عصبی محیط کار قرار بدهیم.
پینوشتها:
[1]. اسراء/70.[2]. احزاب/72.
[3]. هود/118.
[4]. بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 ق، ج100، ص241.
[5]. نساء/34.
منبع:ماهنامه مبلغان شماره 131