چکیده :
قطع پیوند با خویشاوندان، پیامدها و آثار ناگوارى براى فرد و جامعه دارد که کمترین و کوچکترین پیامد آن در دنیا این است که انسان از پشتیبانى و محبت خویشاوندان نسبت به خود و اهل خود محروم مى شود قطع رحم باعث ایجاد کدورت و کینه بین خویشاوندان مى شود و گاه این کینه و عدوات، سبب به وجود آمدن نزاع و درگیرى بین آنان شده، باعث مى شود تا یک دوست و خویش انسان به فردى بیگانه و دشمنى براى انسان تبدیل گردد. افزون بر این قطع رحم پیامدهاى ناگوار دیگرى نیز دارد.
متن مقاله :
قطع پیوند با خویشاوندان، پیامدها و آثار ناگواری برای فرد و جامعه دارد که کمترین و کوچکترین پیامد آن در دنیا این است که انسان از پشتیبانی و محبت خویشاوندان نسبت به خود و اهل خود محروم میشود و بنا به گفته امیرالمؤمنین علیه السلام اگر کسی با خویشاوندان خود قطع رابطه نماید یک دست را از آنان سلب نموده است؛ در حالی که در مقابل دستهای بسیاری را از کمک به خود منع کرده است. [۱]
همچنین قطع رحم باعث ایجاد کدورت و کینه بین خویشاوندان میشود و گاه این کینه و عدوات، سبب به وجود آمدن نزاع و درگیری بین آنان شده، باعث میشود تا یک دوست و خویش انسان به فردی بیگانه و دشمنی برای انسان تبدیل گردد. افزون بر این قطع رحم پیامدهای ناگوار دیگری نیز دارد.
که برخی از مهمترین این پیامدها به قرار ذیل است:
۱. کاهش عمر و روزی:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«إِنَّ المَرءَ لَیقطَعُ رَحِمَهُ و قَد بَقِی مِن عُمرِهِ ثَلاثٌ و ثَلاثُونَ سَنَهً فَیقَصِّرُها اللّهُ اِلی ثَلاثِ سِنینَ اَو اَدنی»؛
«همانا [وقتی] فردی قطع رحم میکند، در حالی که از عمر او سی و سه سال باقی مانده است. خداوند در اثر قطع ارتباط با خویشاوندان آن را به سه سال و کمتر از آن کاهش میدهد». [۲]
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در یکی از خطبههای خود میفرماید:
«اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الفَناءَ، فَقامَ اِلَیهِ عَبدُاللّهِ بنُ الکوّاءِ فَقالَ: یا اَمیرَالمُؤمِنینَ! اَوَ تَکونُ ذُنُوبٌ تُعَجِّلُ الفَناءَ؟ فقال: نَعَم وَیلَک! قَطیعَهُ الرَّحِمِ»؛
«پناه میبرم به خدا از گناهانی که در نابودی انسان شتاب میکند. عبداللهبن کوّاء برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین، آیا گناهی هم هست که در نابودی انسان تسریع نماید؟ حضرت فرمود: آری، وای بر تو! قطع رحم». [۳]
۲. مورد لعن خدا قرار گرفتن:
امام صادق علیه السلام فرمود:
«مَلعونٌ، مَلعونٌ قاطِعُ رَحِمِهِ»؛ «ملعون است، ملعون است کسی که با خویشاوند خود قطع رحم نموده است». [۴]
امام سجاد علیه السلام نیز فرمود:
«ایاک و مُصاحَبَهَ القاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَاِنّی وَجَدتُهُ مَلعُونا فی کتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فی ثَلاثَهِ مَواضِعَ»؛
«بپرهیز از دوستی و مصاحبت با کسانی که قطع رحم کردهاند؛ زیرا من در سه جا از قرآن کریم یافتم که اینها مورد لعن خداوند قرار گرفتهاند». [۵]
۳. بی اثر شدن اعمال خیر:
ابوذر میگوید: از رسول خدا علیه السلام شنیدم که میفرمود:
«حافَّتا الصِّراطَ یومَ القِیامَهِ الرَّحِمُ والاَمانَهُ، فَاِذا مَرَّ الوَصُولُ لِلرَّحِمِ المُؤَدِّی لِلاَمانَهِ نَفَذَ اِلَی الجَنَّهِ، و اِذا مَرَّ الخائِنُ لِلاَمانَهِ القَطوعُ لِلرَّحِمِ لَم ینفَعهُ عَمَلٌ و تَکفَّأَ بِهِ الصِّراطُ فِی النّارِ»؛
«در قیامت رحم و امانت پل صراط را احاطه میکنند، هنگامی که صله رحم کننده و امانتدار از آن عبور مینمایند، جلوی آنان را برای ورود به بهشت باز میکنند؛ اما زمانی که قاطع رحم و خائن از آن گذر کنند، اعمال نیک آنان سودی به حالشان نداشته و در آتش افکنده میشوند». [۶]
این روایت هشداری است به قاطعان رحم و کسانی که پیوند خود با خویشاوندان خود را قطع کردهاند و آنان باید بدانند که در صورت قطع رحم، دیگر اعمال نیک آنان، هرچند زیاد باشد، سودی به حالشان نداشته، رحم در قیامت نمیگذارد این افراد از پل صراط عبور نمایند!
۴. محرومیت از بهشت:
تمام زحماتی که مؤمن در دنیا متحمل میشود و عبادات و کارهای خیری که انجام میدهد برای آن است که خدا از او راضی باشد، در قیامت سعادتمند و خداوند او را وارد بهشت نماید؛ اگر انسان همه این زحمات را تحمل نمود و بسیاری از کارهای خیر را انجام داد، ولی با رحم خود قطع رابطه کرد، به این سعادت اخروی دست نخواهد یافت و خداوند او را به دلیل قطع رحم از بهشت محروم خواهد کرد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«ثَلاثَهٌ لا یدخُلُونَ الجَنَّهَ، مُدمِنُ خَمرٍ و مُدمِنُ سِحرٍ و قاطِعُ رَحِمٍ»؛
«سه گروه داخل بهشت نمیشوند: معتاد به شراب، معتاد به جادوگری و قاطع رحم». [۷]
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:
«أَخَبَرنِی جِبرِئیلُ أَنَّ ریحَ الجَنَّهِ تُوجَدُ مِن مَسیرَه اَلفِ عامٍ، ما یجِدُها عاقٌّ و لا قاطِعُ رَحِمٍ»؛
«جبرئیل به من خبر داد که در قیامت، بوی بهشت از مسیر هزار سال راه استشمام میشود؛ امّا بوی آن به عاق والدین و قاطع رحم نخواهد رسید». [۸]
داستانی در قطع رحم
«شعیب عقرقوفی» یکی از اصحاب امام صادق و موسی بن جعفر علیهماالسلام نقل میکند:
روزی خدمت موسیبن جعفر علیه السلام رسیدم. آن حضرت بیمقدمه به من فرمود: ای شعیب! فردا مردی از اهل مغرب تو را میبیند و از حال من از تو سؤال مینماید. تو در جواب بگو: او به خدا همان امامی است که حضرت صادق علیه السلام سفارش او را کرده است و چون از حلال و حرام از تو پرسش کرد، پاسخش را از طرف من بده. عرض کردم: قربانت گردم، نشانه آن مرد چیست؟ حضرت فرمود: مرد بلند قد و درشت اندام و نامش یعقوب است. چون به نزد تو آمد ترسی نداشته باش و هر چه پرسید، جوابش را بده که او بزرگ قوم خود است و اگر هم خواست به نزد من بیاید او را بیاور.
شعیب گوید: روز دیگر در حال طواف بودم که مرد بلند قامت و درشت اندامی مرا دید و گفت: میخواهم از تو درباره حال آقایت سؤال کنم. پس از مقداری گفت و گو به او گفتم: همین جا بنشین تا طواف خود را تمام کنم؛ پس از طواف به نزدیکش رفتم و او از من خواست که او را به خانه امام کاظم علیه السلام ببرم، به اتفاق به خانه امام رفتیم و پس از گرفتن اجازه بر حضرت وارد شدیم. چشم امام که به او افتاد فرمود: ای یعقوب! تو دیروز آمدهای و میان تو و برادرت در فلان جا اختلاف و نزاعی واقع شده تا جایی که یکدیگر را دشنام دادید. اینچنین رفتارها روش من و پدرانم نیست و ما هیچکس را به چنین کاری توصیه نمیکنیم. از خدا بترس که به زودی مرگ میان تو و برادرت جدایی میافکند و برادرت پیش از آنکه به وطن برگردد، در راه خواهد مرد و تو از عمل خود پشیمان خواهی شد و این بدان جهت است که قطع رحم کردید و خداوند عمر شما را کوتاه کرد. آن مرد پرسید: قربانت گردم. اجل من چه وقت خواهد رسید. فرمود: اجل تو هم رسیده بود، اما چون تو در فلان منزل نسبت به عمهات مهربانی کردی خداوند بیست سال بر عمر تو افزود.
شعیب گوید: سالها بعد آن مرد را در حج دیدم و به من گفت که در آن سفر برادرش قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در بین راه او را دفن کردند». [۹]
منابع
[۱]. نهج البلاغه، خ ۲۳.[۲]. وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۵۳۷.
[۳]. الکافی، ج ۲، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
[۴]. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۸۳.
[۵]. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
[۶]. همان، ص ۱۵۲.
[۷]. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۴۶.
[۸]. معانی الاخبار، ص ۳۳۰؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۳.
[۹]. چهل حدیث، رسولی محلاتی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳.
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی