عمر بن حنظله می گوید : « روزی از امام صادق (ع) پرسیدم که : هر گاه دو نفر از شیعیان درباره مسئله ای چون قرض یا ارث با یکدیگر درگیر شوند و برای حل نمودن درگیری و داوری میان خود، به نزد پادشاه ستمگر و یا قاضیان رسمی حکومت او بروند ، آیا چنین کاری پسندیده و درست است ؟ حضرت فرمودند : هر کس از آن دو نفر ، اگر داوری آنان را ، چه در امری که حق باشد ، چه باطل ؛ بپذیرد به یقین ، به طاغوت روی آورده است و هر چیزی که ، آن چنان حاکمی به سود آن حکم کند ، اگر چه به حق هم حکم نموده باشد ؛ حرام و باطل است. زیرا آن فرد ، حق خود را به حکم طاغوت [از حکم ستمگر] گرفته است ؛ حال آن که خداوند به بندگان خود فرمان داده است که از طاغوت رو گردانند ، آن جا که در آیه 60 سوره نساء می فرماید : « آنان می خواهند که از طاغوت داوری بخواهند، در حالی که به ایشان دستور داده شده است ، از آن رو گردان باشند. » سپس از امام صادق (ع) پرسیدم : « ای پسر پیامبر خدا ، پس می گویید که آن دو نفر چه باید کنند ؟» امام فرمودند : « بنگرند که کدام یک از شما مردم ، روایتگر حدیث ماست و در حلال و حرام ما صاحب نظر و خبره است و احکام ما را به خوبی می شناسد ، آن هنگام داوری را به نزد او برده و حکم خود را به او واگذار کنند و به نتیجه داوری او خشنود باشند، زیرا من چنین شخصی را بر شما حاکم قرار داده ام. هر گاه چنان حاکمی میان شما داوری کرده و حکم فرمود و سخن او پذیرفته نشد ، به یقین حکم خدا کوچک شمرده و فرمان ما را نپذیرفته و کسی که ما را نپذیرد ، گویی که خدا را نپذیرفته است و چنین کسی در حد شرک ورزی به خداست … »
وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، جلد 18، صفحه 98.
منبع: فصلنامه ی پویا شماره ی 2