صحیفه امام علی – علیه السلام – از صدر اسلام تا کنون در میان اهل تسنن و اهل تشیع از آنچنان شهرتی برخوردار بوده است که بخاری در کتاب «الجامع الصحیح [1] » به نقل حدیث از آن پرداخته است و دیگر محدثان نیز احادیث بسیاری از آن را در تألیفات خود آوردهاند.
ما این صحیفه را از نقطه نظر شیعی سرآغازی بر تدوین حدیث در اسلام میدانیم.جلال الدین سیوطی ـ متوفی سال 911 ه.ق ـ گفته است:
«صحابه و تابعین در نوشتن حدیث با هم اختلاف نظر داشتهاند، گروهی این عمل را ناپسند دانسته و گروهی جایز شمردهاند، که از گروه دوم کسانی چون علی و فرزندش حسن – علیهما السلام – بر این مهم جامه عمل پوشانیدهاند [2] » .
پس از صحیفه علی – علیه السلام – کتابها و رسالاتی از امامان شیعه – علیهم السلام – صورت تألیف پذیرفتهاند که از آنجمله است:
1ـ «الصحیفه السجادیه» و «رساله الحقوق» و رساله الزهد به املاء امام سجاد، علی بن الحسین – علیه السلام – .
2ـ «تفسیر القرآن» از امام محمد باقر – علیه السلام – . ـ «رساله الی الشیعه» و «التوحید» از امام جعفر صادق – علیه السلام – و نیز خطبهها و نامهها و سخنان حکیمانه آن بزرگواران .
همچنین بزرگان شیعه در این امر مهم شرکت داشته و دست به تألیف کتابهایی زدهاند که عبارت است از:
1ـ کتاب «السنن و الاحکام و القضایا» تألیف ابو رافع قبطی مصری که از یاران پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – و امام علی – علیه السلام – و منشی ویژه امام – علیه السلام- بود.
2ـ کتاب «منسک فی الحج» تألیف جابر بن عبد الله انصاری ـ متوفی سال 78 ه.ق ـ .
3ـ کتاب سلیم بن قیس هلالی ـ عامری و نیز کتابها و رسالات دیگر [3] .
اصول چهارصدگانه
در قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود، بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود آنها را از امامان شیعه – علیهم السلام – به ویژه از امام صادق – علیه السلام – روایت کرده بودند، پرداختند.
در این دوره رساله های متعددی تدوین یافت که بعدها به نام «اصول چهار صدگانه» مشهور شد اگر چه تمام دانشنمدان تاریخ تدوین تمامی این اصول را در این دوره نمی دانند ولی بیشتر این اصول در این دوران نگاشته شد به هر روی این امر خود، سر آغازی در گسترش تدوین حدیث شیعه به شمار می رود. [4]
مجموعههای حدیث
پس از این اصول چهار صدگانه کتابهایی موسوم به «جوامع الحدیث» تألیف گردید که مؤلفان آنها اصول فوق الذکر را مبنای کار خود قرار دادند و به تهذیب و تنقیح آنها پرداختند و سپس مجموعههایی از احادیث ترتیب دادند که معروفترین آنها عبارت است از:
1ـ کتاب «الجامع» تألیف محمد ابن ابی نصر بزنطی.
2ـ کتاب «الجامع» تألیف ابو طاهر وراق حضرمی، محمد بن ابی تسنیم.
3ـ کتاب «الجامع» تألیف محمد بن احمد بن یحیی اشعری.
4ـ کتاب «الجامع» تألیف ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید ـ متوفی سال 343 ه.ق [5] ـ .
تالیف چنین مجموعههای حدیث تا اواخر قرن چهارم هجری نزد شیعیان معمول بوده است.
کتابهای چهارگانه
آنگاه سه تن از دانشمندان شیعه کتابهایی در علم حدیث تألیف کردند که به «کتابهای چهارگانه» معروف شد.آنان در این تألیفات، اصول چهارصدگانه و مجموعههایحدیث را اساس کار خویش قرار داده به تنظیم و تدوین احادیث به وجهی پسندیده همت گماردند که همین کتابهای چهارگانه از آن روزگار تا به امروز مورد توجه خاص بوده و در حوزههای علمیه شیعه تدریس میشده است.پس از مؤلفان کتابهای چهارگانه دانشمندانی آمدند و به شرح و تعلیق آن کتابها پرداختند که ما در جای خود بدانها اشاره خواهیم کرد.
دیگر مجموعهها
پس از تألیف کتابهای چهارگانه، مجموعههای دیگری از احادیث نیز صورت تدوین پذیرفت که حکم دائره المعارف را دارند و متضمن معارف شیعی در باب روایات منقول از امامان – علیهما السلام – هستند و همگی از کتابهای چهارگانه و دیگر کتب مربوط به علم حدیث اقتباس و گردآوری شدهاند.
به همین منظور گروهی از بزرگان شیعه، هر یک با اسلوب و روش خاص خود، در این زمینه دست به کار تدوین و تألیف شدند و مجموعههایی از احادیث ترتیب دادند که مشهورترین آنها عبارتند از:
1ـ کتاب «تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل احکام الشریعه» تألیف شیخ محمد بن حسن، معروف به «حر عاملی» که به سال 1104 هجری قمری در گذشته است [6] .
2ـ کتاب «الوافی» تألیف شیخ محمد محسن، معروف به فیض کاشانی ـ متوفی سال 1091 ه.ق [7] ـ او همچنین کتاب «النوادر» را به عنوان مستدرکی بر کتاب الوافی ملحق کرد.
3ـ کتاب «بحار الانوار» تألیف شیخ الاسلام محمدباقر مجلسی که به سال 1111 ه.ق در گذشته است [8] .
مجموعههای دیگری از این قبیل نیز وجود دارند که برخی از آنها تاکنون به صورت خطی باقی مانده و هنوز به چاپ نرسیدهاند که از آنجمله میتوان کتابهای زیر را نام برد:
1ـ کتاب «عوالم العلوم» تألیف شیخ عبد الله بن ـ نورالدین بحرانی که در بیست و پنج مجلد چاپ شده است [9] .
2ـ کتاب «جامع الاحکام» تألیف سید عبد الله شبر که در بیست و پنج مجلد به چاپ رسیده است.
3ـ کتاب «جوامع الاحکام» تألیف سید محمد بن ـ شرف الدین جزائری [10] .
دانشمندان شیعه از آغاز تا امروز برای گشایش باب اجتهاد در مذهب شیعه اثنی عشری همواره به بحث و تحقیق پیرامون حدیث از نظر نقلی و عقلی پرداخته و به ذکر اسناد و ادله اهتمام ورزیدهاند.
به همین سبب میان مجتهدان در صدور فتاوی از جهت مفاد و معنی روایات یا صحت اسناد آنها به راویان حدیث اختلاف نظر وجود دارد.
[1] . به مجلد اول این کتاب، باب کتابه العلم که به سال 1314 ه.ق در قاهره به چاپ رسیده است، رجوع کنید.
[2] . به کتاب «تدریب الراوی» ، ج 1، ص 69، چاپ قاهره به سال 1383 ه.ق رجوع کنید.
[3] . به کتاب «تأسیس الشیعه» ـ تألیف سید صدر، ص 279 و کتاب «اعیان الشیعه» ـ تألیف سید محسن امین، ج 1، ص 147 رجوع کنید.
[4] . در این باره به بحث مفصل ما در کتاب «دائره المعارف الشیعه» ، ج 5، ص 33 و در بخشهای دیگر همین کتاب که به سال 1393 ه.ق در بیروت به چاپ رسیده است، رجوع کنید.
[5] . به کتاب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» ، ج 5، ص 29 رجوع کنید.
[6] . کتاب «وسائل الشیعه» در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی انتشار یافت و نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1389 ه.ق در بیست مجلد در تهران به زیور طبع آراسته شد و چاپ دیگری از آن در سال 1391 ه.ق در بیروت صورت پذیرفت.شیخ میرزا محمد حسین نوری ـ متوفی سال 1320 ه.ق ـ بسیاری از احادیث این کتاب را تصحیح و اصلاح کرد و مستدرکی در سه مجلد بزرگ به نام «مستدرک الوسائل» ترتیب داد که پس از وی به سال 1321 ه.ق در تهران به چاپ رسید و همین کتاب «مستدرک الوسائل» به همراه کتاب «وسائل الشیعه» با نام «وسائل ـ الشیعه و مستدرکاتها» به ترتیبی نیکو در قاهره چاپ شد که پنج جلد آن در سال 1377 ه.ق 1958 م به اهتمام آقای سید مرتضی رضوی، سرپرست مؤسسه انتشاراتی «النجاح» در قاهره چاپ و منتشر گشت.
[7] . کتاب «الوافی» در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی در تهران به زیور طبع آراسته شد و بعدا کتابخانه اسلامیه در تهران نیز به چاپ افست آن همت گمارد.
[8] . کتاب «بحار الانوار» یکبار در بیست و پنج مجلد با چاپ سنگی منتشر شده و بار دیگر نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1393 ه.ق در 110 جلد با چاپ حروفی در تهران انتشار یافته است.
[9] . به کتاب «تأسیس الشیعه» ، ص 290 رجوع کنید.
[10] . به کتاب «الذریعه» ، ج 5، ص 253 رجوع کنید.
استاد محمد حسین جلالی- مأخذ حدیث از دیدگاه شیعه، ص 13