نویسنده:سعید بی نیاز
می گویند در دوره نامزدی دو طرف باید همدیگر را خوب بشناسند. اما این «شناخت» یعنی چه؟
خوان اول: شناخت
«نامزد» هر معنایی که در فرهنگ ما داشته باشد، اسمش رویش است؛ نامزد یعنی کاندیدا، حالا چه بعضی از خانواده ها وقتی که دختر و پسرشان عقد کرد به آنها بگویند نامزد و چه از همان اول دختر مردم را عقد نکرده، عروس خودشان بدانند و پسر مردم را داماد خودشان. الان روز به روز دارد به تعداد خانواده هایی که این اجازه را به بچه هایشان می دهند که دوران آشنایی پیش از ازدواج داشته باشند زیاد می شود. خیلی از محیط ها مثل محیط های دانشگاهی و فضاهای کاری هم خود به خود این فضا را برای آشنایی پیش می آورند. همه ما بلدیم شعار بدهیم که در دوره آشنایی پیش از ازدواج دختر و پسر باید بیشتر همدیگر را بشناسند اما آیا شناخت طرف مورد نظر، یعنی فقط شناخت «رنگ مورد علاقه» و «ماه تولد» و «نوع بستنی دلخواه» و بودن یا نبودن لوبیا در قرمه سبزی؟ راستش را بخواهید خیلی از ما در مورد مقوله شناخت به همین اندازه سطحی فکر می کنیم. این است که ما می خواهیم صرفاً در مورد همین مقوله نامزدی و کاندیداتوری و روش برگزاری نامزدی خوب حرف بزنیم و خب، چه چیزی برای ابتدای آشنایی و قسمت اول بحث، واجب تر از همین موضوع شناختن درست و حسابی همدیگر؟ در این مقاله فقط در مورد شناخت «شخصیت» که از همه عمیق تر است حرف می زنیم و بقیه را می گذاریم برای بعد.
1.پایداری هیجانی
اگر شما آدم دمدمی مزاجی هستید؛ یعنی گاهی زیادی افسرده هستید و گاهی زیادی خوشحال یا کلاً آدمی هستید که دلشوره زیادی دارید، نمی توانید با یک آدم معمولاً شاد یا یک آدم معمولاً غمگین زیر یک سقف زندگی کنید. بیایید به خودتان نمره بدهید. اگر از ده نمره، پایداری هیجانی شما چهار باشد، بهتر است با کسی ازدواج کنید که نمره پایداری هیجانی اش در طیف سه تا کمی یا بیشتر از چهار باشد. البته در نظر داشته باشید که خانم ها بیشتر غمگینی و دلشوره را تجربه می کنند.
ثبات هیجانی شامل موارد زیر می شود:
*اضطراب؛ کسانی که ثبات هیجانی پایینی دارند، معمولاً مضطرب هستند. این اتفاق نشانه های رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی دارد. آدم های مضطرب رفتار بی قرارانه ای دارند که نمی توانند آرام بگیرند و در چشم هایشان نگرانی موج می زند. از لحاظ شناختی افراد مضطرب نمی توانند تمرکز کنند و مدام فکرهای منفی ای مثل «حالا چی می شه؟» یا «نمی تونم از پسش بر بیام» یا «الانه که یک اتفاق بد بیفته» در سرشان تکرار می شود. از لحاظ فیزیولوژیکی هم آدم های مضطرب دست های عرق کرده، ضربان قلب بالا و صورت قرمزی دارند. توجه داشته باشید کسانی که از لحاظ شخصیتی مضطرب هستند، این صفت را معمولاً در همه موقعیت ها و زمان ها نشان می دهند.
*خصومت و خشم؛ کسانی که ثبات هیجانی پایینی دارند، خصومت و خشم بالاتری را تجربه می کنند. آنها حس می کنند که مردم دشمنشان هستند و خشم زیادی را تجربه می کنند. این آدم ها، آدم هایی کینه ای و به اصطلاح عصبی هستند.
*افسردگی: کسانی که واقعاً به افسردگی مبتلا هستند، لااقل پنج نشانه از موارد زیر را دارند: غمگینی، ناامیدی، مشکل در تمرکز، کم یا زیاد شدن اشتها، کم یا زیاد شدن وزن، کم یا زیاد شدن خواب، از دست دادن انرژی، دشواری در تصمیم گیری و فکر یا اقدام به خودکشی اما روی هم رفته بعضی آدم ها از بعضی دیگر غمگین تر هستند. در دوران نامزدی باید توجه داشته باشید که اندازه این غمگینی چقدر با غمگینی خودتان میزان است.
*خودآگاهی؛ بعضی آدم ها بیشتر نسبت به خودشان، درونشان و شخصیتشان آگاهی دارند و نسبت به این موارد خودآگاه ترند. یکی از نشانه های ثبات هیجانی همین خودآگاهی است.
*زود انگیختگی؛ بعضی از آدم ها تحریک پذیرترند؛ یعنی زودتر به اتفاقات اطراف واکنش نشان می دهند. آنها زودتر عصبانی می شوند، زودتر مضطرب می شوند و کلاً زودتر هیجانی می شوند. در دوران نامزدی می توانید دریابید که در این صفت چقدر به نامزدتان شبیه هستید.
2.توافق پذیری
دیده اید بعضی ها با هر جمعی می توانند کنار بیایند ولی بعضی ها در هر گروهی باید ساز خودشان را بزنند. این ویژگی شخصیتی در ازدواج خیلی مهم است. به هر حال دو نفری که ازدواج می کنند، یک خانواده یعنی یک گروه را تشکیل می دهند. چیزی که اسمش در خانواده گذشت است تا حدودی از همین توافق پذیری سرچشمه گرفته و در مقابل، چیزی که اسمش لجاجت است از همان عدم توافق پذیری، قبول کنید که حتی اگر لجاجت همیشگی این یکی و گذشت همیشگی آن یکی باعث ادامه زندگی شود، این زندگی اسمش زندگی نیست. واقعاً بهتر نیست که لجاجت یا گذشت آدم ها شبیه هم باشد؟ ضمن اینکه یادتان باشد بیشتر مردم در حد وسط این ویژگی ها هستند؛ یعنی چیزی در میانه گذشت و لجاجت.
توافق پذیری شامل ویژگی های زیر است:
*قابل اعتماد بودن؛ کسانی که توافق پذیری بالاتری دارند، بیشتر قابل اعتماد هستند. در دوران نامزدی شناخت این ویژگی خیلی مهم است. اول باید قابلیت اعتماد خودتان را بسنجید و بعد ببینید که آیا طرف مقابلتان هم به همان اندازه قابل اعتماد است یا نه. یادتان باشد که فقط از یک رفتار نمی شود به این خصیصه پی برد؛ ویژگی های شخصیتی، خودشان را درموقعیت های گوناگون و زمان های متفاوت نشان می دهند.
*درستکاری؛ آدم های توافق پذیرتر آدم های درستکارتری هم هستند. آنها لجاجتی با جمع ندارند که شیله پیله ای در کارشان باشد. در دوران نامزدی باید سنجید که درستکاری طرف مقابل چقدر است.
*نوع دوستی؛ آدم های توافق پذیر نوع دوست ترند. آنها ممکن است یکدفعه نیمی از پولشان را به یک گدا بدهند یا با وجود وقت کم یک نابینا را از این طرف به آن طرف خیابان ببرند. این ویژگی هم جزئی از توافق پذیری است. در واقع آنها خواستار یاری رساندن به جمع هستند، نه دشمنی با آنها.
*پذیرش؛ آدم های توافق پذیر بیشتر از دیگران حرف های شما را می پذیرند. آنها ترجیح می دهند که با حرف شما موافق باشند تا اینکه جنگ و جدال راه بیندازند. باید ببینید که شما و نامزدتان در این ویژگی چقدر مشترکید.
*تواضع؛ آدم های توافق پذیر متواضع تر از دیگران هستند. آنها نیازی نمی بینند که جلوی یک جمع مغرور باشند. آنها همیشه فروتن هستند. یادتان باشد که یک آدم مغرور نمی تواند با یک آدم فروتن زندگی کند.
*خوشفکری؛ آدم های توافق پذیر خوشفکرتر از دیگران هستند. آنها معمولاً سویه مثبت اتفاقات را می بینند، نه سویه منفی آنها را. ضمن اینکه آنها چون خودشان با جمع موافقند حس می کنند که دیگران هم همین نظر مثبت را دارند. به همین خاطر معمولاً کمتر به دیگران شک می کنند یا به دیگران بدبین هستند.
3.برون گرایی
ااگر در دنیای خودتان سیر می کنید (تنها درس می خوانید، تنها سینما می روید و تنها مشکلتان را حل می کنید)، حالا بخواهید با یک نفر ازدواج کنید که خیلی برون گراست (می خواهد هر شب یا مهمانی باشد یا مهمانی بدهد، وقتی در جمع مشکلش را مطرح کند، بهتر حلش می کند و حتی برای درس خواندن ترجیح می دهد برود کتابخانه عمومی و کلاً با جماعت حال می کند)، شاید یک سال بتوانید تحمل کنید و بگویید او نیمه دیگر دایره وجود من است، شاید دو سال خودتان را گول بزنید ولی چند سال که گذشت و به عقب نگاه کردید، ممکن است فاجعه اجتناب ناپذیر جدایی جلویتان باشد همان طیف که در مورد پایداری هیجانی گفته شد، اینجا هم صادق است.
برون گرایی شامل صفات زیر است:
*خونگرمی؛ برون گراها خونگرم تر از درون گراها هستند. آنها زودتر با دیگران صمیمی می شوند و با آنها خوش وبش می کنند.
*اجتماعی بودن؛ خیلی ها فکر می کنند که برون گرایی فقط یعنی اجتماعی بودن اما اینکه آدم با جمع راحت باشد فقط جزئی از برون گرایی است.
*جرأت ورزی؛ کسانی که برون گرا هستند، بیشتر از درون گراها حرف خودشان را با جرأت می زنند و عملشان را قاطعانه پیش می برند.
*هیجان طلبی؛ برون گراها از درون گراها هیجان جوترند. آنها به راحتی به هیجان نمی آیند؛ برای همین ممکن است دست به کارهای خطرناکی بزنند تا کمی هیجانی شوند.
*داشتن هیجان های مثبت؛ برون گراها بیشتر از درون گراها هیجان های مثبت را تجربه می کنند؛ هیجان های مثبت هیجان هایی هستند که حال خوبی در آدم به وجود می آورند به عنوان مثال شادی از هیجان های مثبت است. آدم های برون گرا روی هم رفته شادتر از آدم های درون گرا هستند.
4.اشتیاق به تجارب تازه
اصلاً شما آخر خلاقیت هستید و به کمتر از موزه هنرهای معاصر راضی نمی شوید؛ دوست دارید بروید کل دنیا را بگردید، با جسارت حرف هایتان را می زنید و اصلاً محافظه کار نیستید، خودتان بگویید چطور می توانید با خانمی زندگی کنید که از هنر کلاسیک یونان جلوتر را قبول ندارد، شهر، محله و خانه خودش را از همه جا بیشتر دوست دارد و می خواهد رئیس جمهوری هم مادام العمر باشد؟
این اشتیاق شامل موارد زیر است:
*تخیلات؛ کسانی که به تجارب تازه اشتیاق بیشتری دارند تخیلات قوی تری دارند. تخیل با خیال فرق می کند. تخیل فعالانه و خلاقانه است. تصور کنید کسی با تخیل بسیار قوی با کسی زندگی کند که توی عمرش یک بار هم در مورد چیزی یک تخیل قوی نداشته باشد.
*زیبایی ها؛ کسانی که به تجارب تازه اشتیاق دارند، دوست دارند هر روز زیبایی های بیشتری را ببینند. آنها عاشق دیدن آثار هنری هستند؛ از تئاتر و سینما گرفته تا نمایشگاه های نقاشی. آنها نسبت به زیبایی حساسیت دارند. حالا تصور کنید کسی که اصلاً اثر هنری را نمی فهمد با کسی زندگی کند که فکر و ذکرش فهم زیبایی های هنری است.
*احساسات؛ کسانی که به تجربه های تازه اشتیاق دارند، بدشان نمی آید که احساسات جدید را هم تجربه کنند؛ مثلاً آنها دوست دارند شادی بعد از طلوع آفتاب جنوب ایتالیا را هم تجربه کنند.
*اعمال؛ کسانی که به تجربه های جدید اشتیاق دارند، رفتارهای جدید را هم دوست دارند. آنها دلشان می خواهد سبک های جدیدی از زندگی روزمره را امتحان کنند. تصور کنید کسی که به شدت به پایدار بودن یک شیوه زندگی اعتقاد دارد با کسی زندگی کند که هر روز شعارش این باشد که «خب! این جوریش را هم امتحان می کنیم».
*تفکرات؛ مشتاقان به تجارب تازه عاشق شنیدن فکرهای تازه اند. آنها بدشان نمی آید که یک نفر در مورد فکرهای متفاوتش با آنها حرف بزند؛ برای همین است که زیاد کتاب می خوانند. در واقع آنها می خواهند فکرهای تازه توی کتاب ها را کشف کنند.
*ارزش ها؛ مشتاقان به تجربه های تازه حتی در برابر ارزش های تازه هم از خود مقاومت نشان نمی دهند؛ برای همین خیلی به یک نوع ارزش نمی چسبند. این مورد هم برای نامزدها باید خیلی مهم باشد، وگرنه زندگی تبدیل به مکان بحث های ایدئولوژیک خواهد شد.
5.مسؤولیت پذیری
پرونده های طلاق را نگاه کنید! یک مرد لاقید و یک زن مقید (یا برعکس!)، یک نفر که از نظر بیشتر دوستانش قابل اعتماد است و یک نفر که یک هزار تومانی هم نمی شود دستش سپرد. یک نفر که آخر با وجدان است و یک نفر که انگار توی مغزش سلولی برای وجدان نیست. توی این ویژگی شخصیتی هم تا آنجا که می شود مثل هم باشید لطفاً!
مسؤولیت پذیری شامل ویژگی های زیر است:
*کفایت؛ آدم های مسؤولیت پذیر آدم های منظمی هم هستند. این ویژگی هم در ازدواج خیلی مهم است. اگر یک آدم بی نظم با یک آدم منظم ازدواج کند هر دو زجر می کشند. کسی که منظم است هر روز در مورد نظم داشتن در وقت و لباس پوشیدن و ریخت و پاش های خانه سر آن یکی غر می زند و روزگار او را سیاه می کند. از آن طرف آدم بی نظم هم از این همه غر شنیدن به خاطر یک ویژگی از نظر او بدیهی که همه عمر با آن زندگی کرده، انصاف بدهید که حق دارد کلافه بشود.
*وظیفه شناسی؛ آدم های مسؤولیت پذیر آدم های وظیفه شناسی هستند. آنها دقیقاً معنای وظیفه را می دانند و سرشان هم برود از اجرا کردن وظیفه دست بر نمی دارند. این ویژگی هم برای ازدواج مهم است.
*پیشرفت؛ آدم های مسؤولیت پذیر آدم هایی هستند که به پیشرفت خیلی بها می دهند. آنها اصلاً آدم های قانع موجود نیستند. مسؤولیت پذیری شان هم باعث می شود که این اتفاق ــ یعنی پیشرفت در نزدگی شان ــ رخ بدهد. یادتان باشد که یک آدم پیشرفت گرا نمی تواند با یک آدم قانع زندگی کند.
*تلاش؛ آدم های مسؤولیت پذیر آدم های تلاشگری هستند. آنها اهل کار هستند؛ برعکس آدم های مسؤولیت ناپذیر که خیلی آدم های بی حالی هستند. آدم های بی حال نمی توانند با آدم های تلاشگر زندگی خوبی داشته باشند.
*خود ــ نظم بخشی؛ آدم های مسؤولیت پذیر می توانند زندگی خودشان را ، خودشان رو به راه کنند. آنها می توانند گلیم خودشان را به تنهایی از آب بیرون بکشند و کارهای شخصی شان را خودشان راست و ریست کنند و اصلاً هم خم به ابرو نیاورند و پریشان نشوند و این حرف ها. این ویژگی هم برای شروع یک زندگی مهم است.
*ژرف اندیشی؛ آدم های مسؤولیت پذیر علاوه بر اینکه آینده را در نظر می گیرند به عمق هر مسأله ای هم توجه می کنند و ته و توی همه چیز را در می آورند. یادتان باشد که یک آدم سطحی نمی تواند با آدمی که در مورد همه چیز تفکر عقلانی و فلسفی دارد زندگی کند.
منبع:همشهری جوان، شماره 235