پیامدهای شوم ریا

پیامدهای شوم ریا

نویسنده: سید محمد نحوی

پیامدها
پیامدهای شومی که به آن می‌پردازیم عبارتند از: حبط اعمال ریایی، محرومیت از محبت الهی، همنشینی با شیطان، عدم آرامش روحی، رسوایی، قرار گرفتن در مدار کفر و شرک و محرومیت از هدایت الهی.

1. حبط اعمال ریایی
بی تردید ریاکاری آثار سوء فراوانی دارد که در قرآن و حدیث همچنین کتاب‌های اخلاقی به آنها اشاره شده است. پرداختن به تمام این آثار سوء و ناگوار مجال دیگری می‌طلبد، در این بخش همانند بخش‌های قبل سعی شده که محوریت با قرآن باشد و تنها به آثاری که از آیات قرآن استخراج شده‌اند اشاره کرده‌ایم.
اولین پیامد سوئی که در خصوص ریا به ذهن می‌رسد آن است که عمل ریاکار باطل و بی‌اساس است. خداوند در آیات قرآن این مطلب را به صراحت بیان داشته و با تمثیل و تشبیهاتی که بیان کرده با تأکید فراوان نشان داده که اعمال ریاکاران باطل است. مهم‌ترین آیه‌ای که این مطلب را نشان می‌دهد آیه 264 سوره بقره است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لاَ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ‌.»
قرآن در این آیه عمل گروهی که کار خود را برای دیگران، با منت و اذیت زبانی بدرقه می‌کنند به کار ریاکار تشبیه می‌کند و قدر مشترک این تشبیه باطل بودن هر دو عمل است. خداوند در ادامه برای ریاکاران مثلی آورده تا بطلان اعمال آنها را بهتر به مخاطبان بفهماند.
قرآن عمل ریاکار را به عمل دهقانی تشبیه می‌کند که بر قطعه سنگ محکمی که قشرهایی از خاک بر آن نشسته بذر بیفشاند و یک چنین زمینی که در معرض خورشید و هوای آزاد است، ناگهان با باران درشت و سیل آسا روبرو شود و همه آن قشر خاک و بذرها را شسته و جز سنگ صاف که چیزی در آن نمی‌روید برای او باقی نمی‌گذارد.
چرا دهقان از این عمل نتیجه نمی‌گیرد، برای اینکه کار وی ریشه نداشته و دانه هرچه نیرو داشته باشد نمی‌تواند دل سنگ را بشکافد، در حالی که هرگاه عمل او ریشه‌دار بوده و بذر خود را در یک سرزمین آماده و خاک قابل نفوذ بیفشاند این باران نه تنها آسیبی به آن نمی‌رساند بلکه در رشد و پرورش آن کمک می‌کند. از این‏رو، قرآن در ادامه، اعمال افراد با ایمان که کار را برای خدا انجام می‌دهند درست به نقطه مقابل کار ریاکاران تشبیه کرده، می‌فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (1) یعنی کار کسانی که برای کسب رضای خدا انفاق می‌کنند همانند باغی است که در بلندی (2) قرار گیرند و باران‌های درشت به آن برسد و میوه‌های خود را دو چندان کند و اگر باران درشت نرسد، باران ریز و شبنم به آن می‌رسد و طراوت باغ را حفظ می‌کند. اکنون سؤال می‌شود که چرا آن باران در آنجا آسیب می‌رساند ولی در اینجا مایه دوچندانی میوه می‌گردد؟ نکته آن، این است که کار نخست بی‌ریشه و کار دومی کاملاً عمیق و ریشه‌دار بوده است.
از این بیان روشن می‌گردد که چرا اعمال ریاکاران پس از مدت زمان اندکی می‌خشکد و از حرکت باز می‌ماند ولی کارهای مردان خدا که دور از ریا و شائبه‌های نفسانی است صدها سال نعمت و برکت می‌دهد. بی‌ریشه بودن و بطلان اعمال ریایی هم مورد تأیید وحی الهی است و هم مشاهدات اجتماعی آن را تأیید می‌کند.
بنابراین از جمله آثار اعمال ریایی آن است که کار را بی‌ریشه ساخته و از عمق عمل می‌کاهد و افراد را بر ظاهرسازی وادار می‌سازد. در حالی که اگر این کار نیک از انگیزه‌های الهی سرچشمه بگیرد، کار ریشه و عمق پیدا کرده و از دوام و پیوستگی برخوردار خواهد بود.
خداوند در ادامه آیات سوره بقره یک مثال جالب دیگر برای انفاق‌های آلوده به ریا و منت بیان می‌کند و اینکه چگونه این کارهای نکوهیده آثار اعمال را از بین می‌برد، می‌فرماید: «أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّهٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّهٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ‌» (3)
ترسیمی است بسیار زیبا از حال اینگونه اشخاص که با ریا خط بطلان بر انفاق خود می‌کشند، پیرمرد سال‌خورده‌ای که تنها راه تأمین زندگی او و فرزندانش باغ سبز و خرمی است ولی ناگهان گردباد آتش باری می‌وزد و آن را مبدل به خاکستر می‌کند، چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد، حال کسانی که اعمال نیکی انجام می‎‌دهند و سپس با ریا و منت و آزار آن را از بین می‌برند چنین است، زحمت فراوانی کشیده‌اند و در آن روز که نیاز به نتیجه دارند همه را خاکستر می‌بینند چرا که گردباد آتشین ریا آن را سوزانده است. در پایان آیه به دنبال این مثال بلیغ و گویا می‌فرماید: خداوند اینگونه آیات خود را برای شما بیان می‌کند شاید اندیشه کنید و راه حق را از باطل تشخیص دهید و این نشان می‌دهد که سرچشمه بدبختی‌های انسان مخصوصاً انجام اعمالی مانند ریاکاری و منت گذاردن، به خاطر ترک اندیشه و تفکر است و اگر انسان در مثال‌هایی که خداوند بیان کرده تفکر و اندیشه کند عواقب و آثار سوء ریاکاری برایش آشکار خواهد شد.
یکی از راه‌های درمان ریا همین تفکر و اندیشیدن در عواقب ناگوار ریاکاری است. خداوند نیز در اینجا ما را به تفکر و اندیشه در این مثل‌ها دعوت کرده تا از این راه بتوانیم تا حد امکان از اعمال ریایی دور باشیم.
نکته‌ای که باید به آن اشاره کنیم آن است که، مطابق آیات و روایات ملاک فساد و صحت اعمال، نیت است و ارزش هر عمل بستگی به انگیزه آن دارد و از دیدگاه اسلام اساس هر عمل را نیت تشکیل می‌دهد، آن هم نیت خالص. اسلام قبل از هر چیز پرونده نیت را بررسی می‌نماید و لذا در حدیث معروفی از پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) روایت شده است که: «إنّما الأعمال بالنّیات و إنّما لکل امریء مانوی»(4) هر عملی بستگی به نیت او دارد و بهره هرکس مطابق نیت اوست. از آنجا که ریا مرتبط به نیت می‌شود و در فصل اول این نکته کاملاً تبیین شد، نتیجه می‌گیریم بطلان اعمال ریایی به آن دلیل است که نیت دچار اختلال شده و یا به عبارت دیگر اینکه اعمال ریایی باطل است، مؤید همین مطلب است که ریا مربوط به نیت است و به اصطلاح حُسن فاعلی دچار خلل شده است.
علاوه بر آنچه ذکر شد می‌توان مطابق آیات دیگر قرآن نیز باطل شدن اعمال ریایی را نشان داد. به عنوان مثال در بخش‌های قبل به رابطه مفهومی ریا و شرک اشاره شد و بیان کردیم که ریا نوعی شرک است.
حال اگر به آیاتی که اعمال شرک‏آمیز را باطل می‌داند، نظری بیفکنیم، نتیجه خواهیم گرفت که اعمال ریایی نیز باطل و بی‏نتیجه هستند به عنوان نمونه خداوند می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ‌» (5) یعنی اگر شرک بورزی اعمال خودت را باطل نموده‌ای. این شرک اعم از آن است که خفی یا جلی باشد. البته می‌توان گفت: اگر منظور شرک جلی باشد تمام اعمال باطل می‌شود و اگر شرک خفی باشد همان اعمالی که در آن شرک خفی راه یافته باطل خواهد شد. به هر حال یکی از آثار شرک حبط اعمال است که به معنی محو آثار و پاداش عمل می‌باشد.
نکته قابل ذکر دیگر آن است که بعضی مردم از شرک خفی غافل هستند و گمان می‌کنند که اعمالشان از روی اخلاص است، در حالی که اعمال آنها باطل است. شاید بعضی از آیات قرآن به این مطلب اشاره داشته باشد همانند آیه: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً *الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً » (6)(7) و یا آیه: «أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً….»(8)
آیه دیگری که حبط اعمال ریاکاران را می‌توان از آن نتیجه گرفت آیه 18 سوره ابراهیم است که می‌فرماید: « مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لاَ یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَى شَیْ‌ءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِیدُ» (9)
در بخش‌های قبل به رابطه مفهومی ریا و کفر پرداختیم و بیان شد که خداوند در رابطه با ریاکاران در آیه 264 سوره بقره می‌فرماید: «وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ‌» حال اگر ریاکاران را از مصادیق کافران بدانیم، (10) مطابق این آیه اعمال کافران همچون خاکستری است که در برابر تندباد قرار گیرد.
نکته جالب توجه آنکه خداوند، هم درباره ریاکاران و هم درباره کافران می‌فرماید: «… لاَ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا….» که نشان از همسانی مفهومی ریا و کفر با یکدیگر دارد. (11)
در هر صورت وجه مشترک میان این آیات آن است که اعمال ریاکاران باطل و بی‌اثر است و هیچ نفع و سودی برای فاعل آن وجود ندارد و تنها حسرت و اندوه و زحمت کار برای فاعل باقی می‌ماند و اگر سؤال شود که چرا ریا عمل را باطل می‌کند در پاسخ خواهیم گفت: چون خداوند عادل است و به هرکس نیت و خواست او را می‌دهد و از آنجا که ریاکار اعمالش را برای رسیدن به مقاصد دیگری جز رضای الهی انجام داده در نتیجه آثار اخروی و مثبت اعمال ریایی از بین می‌رود و ریاکار تنها به مقاصد دنیوی که قصد کرده خواهد رسید. البته به عقیده بعضی از مفسرین، ریاکار به مقاصد دنیوی که عبارت از محبوبیت نزد دیگران است نیز نخواهد رسید. (12)

2. محرومیت از محبت الهی
یکی از آثار ناگوار و ناخوشایند ریاکاری آن است که ریاکار از مدار حب الهی خارج می‌شود و شاید این اثر از بدترین آثار ریا باشد. خداوند در قرآن بسیاری از گروه‌ها مانند کافران، منافقان، مستکبران و… را نام برده و می‌فرماید که خداوند آنها را دوست نمی‌دارد. حال باید در کنار این گروه‌ها، گروه ریاکاران را نیز قرار بدهیم تا اوج کراهت خداوند را از ریا و ریاکاری بفهمیم. خداوند در سوره نساء می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً* الَّذِینَ ….*الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ…» (13) سیاق این آیات به خوبی نشان می‌دهد که خداوند ریاکاران را دوست ندارد و ریاکاران از دایره محبت و عنایت خداوند بیرون می‌باشند، زیرا آنها به جای رضایت الهی به دنبال مقاصد دنیوی رفته‌اند.
نکته جالب توجه آن است که خداوند در مقابل، برای کسانی که اعمال صالح انجام دهند حب و دوستی قرار داده و می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً »(14) این محبت و دوستی نه تنها از جانب خداوند متعال است بلکه چنین انسان‌هایی محبوب تمام مؤمنان خواهند شد. (15)، زیرا انجام اعمال صالح که مهم‌ترین عنصر آن خلوص نیت است، همچون نیرویی عظیم قلوب دیگران را به سوی خود جلب می‌کند و طبیعت و نهاد انسان‌ها رو به پاکی و تقواست و حتی افراد ناپاک و آلوده از پاکان و متقین لذت می‌برند. از این رو هم خدا و هم مؤمنان پاک نهاد نسبت به مخلصان حب و دوستی دارند و بر عکس هم خدا و هم مؤمنان نسبت به ریاکاران در خشم و غضب هستند و آیاتی که عذاب الهی را برای ریاکاران وعده داده مؤید آن است.

3. همنشینی با شیطان
مطابق آیات قرآن ریاکاران همنشین شیطان هستند و این یکی دیگر از آثار ناگوار ریا است. علاوه بر آنکه آیات قرآن این مطلب را نشان می‌دهد از لحاظ مفهومی نیز واضح است که ریاکار دل خود را از حضور خداوند تهی کرده و از یاد او غافل شده، زمینه حضور شیطان را در دل خود ایجاد کرده است: «وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِیناً فَسَاءَ قَرِیناً.» (16) ریاکاران شیطان را دوست و رفیق خود انتخاب کرده‌اند و کسی که چنین باشد بسیار رفیق بدی برای خود برگزیده است و سرنوشتی بهتر از این نخواهد داشت، چون منطق و برنامه ریاکاران همان منطق و برنامه شیطان است. اوست که به آنها می‌گوید انفاق خالصانه موجب فقر و تهیدستی می‌شود «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ…»(17) از این رو یا انفاق نمی‌کنند و بخل می‌ورزند (النساء/37) و یا اگر انفاق کنند انفاقشان ریاکارانه است (النساء/38). حال که آنها پیرو منطق شیطان هستند او را برای خود برگزیده‌اند.
عده‌ای از مفسرین جمله «…. و من یکن الشیطان له قریناً فساء قریناً» را کنایه‌ای گرفته و گفته‌اند: «کیف یکون الشیطان قریناً للإنسان؟ ان الظاهر ورود ذلک علی سبیل الکنایه، فی انطلاق الإنسان فی حیاته من خلال الافکار الضالّه المنحرفه التی تجعله ینسی الله…» (18)
یعنی، اینکه خداوند فرموده شیطان قرین ریاکار است، کنایه از افکار و عقاید گمراه‏کننده‌ای است که خداوند را از یاد انسان می‌برد همانگونه که شیطان همین نقش را ایفا می‌کند و یا گفته‌اند منظور از شیطان هر چیزی است که افعال نادرست را برای انسان زینت دهد و انسان را به فساد بکشاند، (19) زیرا اعمال ریایی در نگاه ریاکاران زینت داده شده و گویا آن‌ها همدم شیطان شده‌اند و او این اعمال را در نگاه آن‌ها زینت می‎‌دهد: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ …» (20)

4. عدم آرامش روحی
یکی دیگر از آثار شوم ریاکاری آن است که ریاکار ضمیری نامطمئن دارد زیرا ریا برخلاف فطرت و طبیعت آدمی است. از آنجا که انسان ریاکار از خداوند دور شده و همنشین شیطان گردیده است، مصداق آیه «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌ » (21) نخواهد بود زیرا خداوند در رابطه با ریاکاران فرموده: «… وَ لاَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِیلاً ». (22) با کنار هم گذاشتن این دو آیه نتیجه می‌گیریم ریاکاران اطمینان قلبی ندارند و با توجه کردن به غیر خدا بنایی سست برای خود بنا نهاده‌اند: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ‌» (23) از آنجا که ریاکاران مقصد واحدی «مرضات الله» ندارند و به دنبال مقاصد متعدد و متنوع دینوی هستند، خداوند در سیاق آیه 142 سوره نساء از سردرگمی آنها یاد کرده و تزلزل فکری و عقیدتی آنها را نشان داده است: «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً» (24) به عبارت دیگر چون ریاکاران تنها به دنبال رضایت محض الهی نمی‌باشند بلکه همانند مشرکان بت‌پرست در هدف و انگیزه خود شرکاء زیادی وارد کرده‌اند مصداق مثالی شده‌اند که خداوند در آیه 29 سوره زمر به آن اشاره کرده است.
خداوند در این مثال قرآنی، مؤمن یکتاپرست را به برده‌ای تشبیه کرده که دارای یک آقاست و می‌داند آقایش از چه چیز خشنود و از چه چیز ناخشنود می‌شود، پس تمام هم و غم خود را مصروف رضای او و پیروی از آنچه او دوست دارد می‌کند. در این مثال مشرک را به برده شرکاء تشبیه کرده که همیشه بر سر او در حال منازعه و کشمکش هستند و هر یک از شرکاء او را به چیزی خلاف نظر شریک دیگر امر می‌کند و هر یک از آنها از وی چیزی می‌خواهد که دیگری نمی‌پسندد. ریاکار نیز اینگونه است و چون قصد دارد نظر مردمان بسیاری را به خود جلب کند موجب می‌شود تا در سردرگمی بماند و هدف واحد و مشخصی را دنبال نکند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ‌» (25)
خداوند در آیه‌ای دیگر همین مطلب را به بیانی دیگر ذکر کرده می‌فرماید: «…أَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (26) آری ریاکاران چنگ به ارباب‌های متفرق زده‌اند در حالی که مخلصان تنها رضایت الهی را مدنظر دارند. خداوند در آیات مربوط به ریا نیز به این حقیقت اشاره کرده است که آنان که ریا نمی‌کنند به نفس و روان خود آرامش می‌بخشند « وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ….» (27)
مفهوم مخالف این آیه همان مطالبی است که قبلاً بیان شد یعنی ریاکاران به هیچ وجه نفس‌های خودشان را تثبیت ننموده‌اند و هر لحظه به دنبال خواهش و انگیزه جدیدی آن را متزلزل ساخته‌اند.
در تفسیر موضوعی منشور جاوید ذیل همین بخش از آیه…«…. تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ…..» آمده است که: «این جمله می‌تواند اشاره به مطلب دیگری باشد و آن اینکه، افراد با ایمان با انفاق در راه خدا به نفس و روان خود ثبات و آرامش می‌بخشند زیرا «….أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌» دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرد. (28)
آری اخلاص به انسان قدرت روحی بزرگی می‌بخشد که نشأت گرفته از علو هدفی است که انسان نفس خود را برای آن خالص کرده و اراده خود را تنها مصروف به آن داشته است و آن عبارت است از رضایت و پاداش خداوند و در برابر آن شیفتگان دنیا و آزمندان مقام و منصب از چنین قدرت روحی و آرامش روانی برخوردار نخواهند بود و بر عکس آنان همیشه مذبذب و پریشان خاطر خواهند بود.

5. رسوایی
یکی دیگر از آثار سوءریا که مفسران از آیات قرآن برداشت نموده‌اند، رسوایی است منظور این است که هرچند ریاکار تمام سعی خود را به کار می‌بندد تا قصد و انگیزه واقعی خود را مخفی کند و مردم را به اشتباه بیندازد تا گمان کنند او انگیزه و قصدی الهی دارد اما بالاخره ریاکار رسوا خواهد شد و حقایق برای دیگران آشکار خواهد گردید. جالب آن است که ریاکاران نه تنها قصد فریب مردم را دارند گمان می‌کنند که می‌توانند به خداوند نیز نیرنگ و خدعه بزنند.
« یُخَادِعُونَ اللَّهَ» در حالی که غافل‌اند و نمی‌دانند که به زودی خداوند آنها را رسوا کرده و خدعه و نیرنگشان را به خودشان باز می‌گرداند. «وَ هُوَ خَادِعُهُمْ»
اما این مطلب که ریاکاران رسوا می‌شوند با دقت و تأمل در مثال خداوند در باره ریاکاران فهیمده می‌شود آنجا که می‌فرماید: « فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً» (29) خداوند در این مثال مرائی را بسان سنگی معرفی کرده که خاک کمی روی آن قرار دارد و با اندک بارانی خاک از سنگ زدوده می‌شود و چهره واقعی سنگ نمایان می‌گردد. «فَتَرَکَهُ صَلْداً» مرائی نیز باطن خود را با چهره‌ای از خیرخواهی و قصد الهی می‌پوشاند و اعمالی را که هیچ ریشه ثابتی در او ندارد، انجام می‌دهد ولی به زودی خداوند با حوادث و جریان‌هایی که پیش می‌آورد باطن اعمال او را نشان خواهد داد و او را همچون سنگ خارایی نمایان خواهد کرد. (30)

6. قرار گرفتن در مدار کفر و شرک و محرومیت از هدایت الهی
آخرین اثری که در این بخش به آن اشاره می‌کنیم، آن است که مطابق آیات قرآن ریاکاران مشرک و از هدایت الهی دور می‌باشند. خداوند در آیه 264 سوره بقره ریاکاران را هم ردیف کافران قرار داده و بعد از معرفی ریاکاران می‌فرماید: «وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ‌»
عده‌ای از مفسران منظور از این هدایت الهی را ثواب و پاداش اعمال دانسته و گفته‌اند منظور این است که خدا آنها را به خاطر این اعمالشان پاداش نداده و به بهشت نمی‌برد. (31) گروهی دیگر معتقدند که منظور آن است که خداوند ریاکاران را در نیت و انگیزه هدایت نمی‌کند. (32) اما اطلاق آیه نشان می‌دهد که ریاکاران در ریاکاریش یکی از مصادیق کافر است و از هدایت الهی به معنا و مفهوم حقیقی آن بی‌بهره می‌باشد، زیرا کفر به معنای رد و بی‏اعتنایی کردن به حق و حقیقت است و شخص ریاکار نیز در حقیقت توجه و بندگی خداوند را رد کرده و اعمال خود را به دیگران عرضه می‌کند و چون غرض و هدف ریاکار دیگران هستند اقتضاء و زمینه‌ای برای هدایت الهی باقی نمی‌ماند.
از آن رو که ریاکار در مدار کفر و شرک به خداوند قرار می‌گیرد، ریا از جمله بزرگترین گناهان محسوب می‌شود و خداوند وعده عذابی دردناک برای آن داده است: «…..وَ أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَاباً مُهِیناً *َ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ….» (33) اگر در این آیه «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ» به کافرین عطف شده باشد ریاکاران نیز، به عذاب خوارکننده و مهین، تهدید شده‌اند که نشان شدت غضب الهی در خصوص این گناه و حرمت بالای آن می‌باشد و در جایی که غضب الهی شعله می‌کشد، جایی برای هدایت باقی نمی‌ماند.

پی‌نوشت‌ها:

1. و مثل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می‌کنند، همچون مثل باغی است که بر فراز پشته‌ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول بر آورد و اگر رگباری هم بر آن نرسد، باران ریزی (برای آن پس است) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست (البقره/265).
2. مفسران «ربوه» را به معنی نقطه بلند گرفته‌اند به تصور اینکه اگر باغ در بلندی قرار گیرد، پر ثمرتر می‌شود، در صورتی که بلند بودن زمین باغ در گذشته مایه نرسیدن آب می‌شد، گذشته از این، چنین زمینی پیوسته در معرض رسیدن بادهای داغ و سوزان در مناطق گرمسیر می‌باشد و بهترین نقطه برای تأسیس باغ زمین مسطح است، نه زیاد بلند و نه زیاد گود. بنابراین مقصود از «ربوه» در آیه آن خاکی است که پس از نشست باران حالت برآمدگی پیدا می‌کند و برای کشاورزان و باغداری بهترین زمین محسوب می‌شود. در قرآن مجید نیز لفظ «ربوه» در این معنی به کار رفته است آنجا که می‌فرماید: «وَ تَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ….» «و زمین را خشکیده می‌بینی و (لی) چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش در می‌آید و نمو می‌کند» (الحج/5) « وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَهً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ….» «تو زمین را فسرده می‌بینی و چون باران بر آن فرو ریزیم به جنبش درآید و بردمد.» (فصلت /39) که منظور از «ربوه» همان حالت برآمدگی می‌باشد که به این معنی با مورد مثل مناسب‌تر است. (تفسیر منشور جاوید /ج3/ص121 و 122).
3. آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها نهرها روان است و برای او در آن (باغ) از هر گونه میوه‌ای (فراهم) باشد و در حالی که او را پیری رسیده و فرزندانی خردسال دارد، (ناگهان) گردبادی آتشین بر آن (باغ) زند و (باغ یک سر) بسوزد؟ اینگونه، خداوند آیات (خود) را برای شما روشن می‌گرداند، باشد که شما بیندیشید (البقره/ 266).
4. طوسی 1365ش، ج1: 83.
5. و قطعاً به تو و به کسانی که پیش از تو بودند وحی شده است: اگر شرک‏ورزی حتماً کردارت تباه و مسلماً از زیان‏کاران خواهی شد. (الزمر / 65).
6. بگو: آیا شما را از زیان‏کارترین مردم آگاه گردانم؟ (آنان) کسانی‌اند که کوشش‌شان در زندگی دنیا به هدر رفته و (خود) می‌پندارند که کار خوب انجام می‎‌دهند (الکهف /103 و 104).
7. آیا آن کس که زشتی کردارش برای او آراسته شده و آن را زیبا می‌بیند (مانند مؤمن نیکوکار است؟) (الفاطر/8).
8. تفسیر کشف الحقایق/ ج2/ ص327 تأویل این آیه را مربوط به ریاکاران دانسته است.
9. مثل کسانی که به پروردگار خود کافر شدند، کردارهایشان به خاکستری می‌ماند که بادی تند در روزی طوفانی بر آن بوزد. از آنچه به دست آورده‌اند هیچ (بهره‌ای) نمی‌توانند ببرند. این است همان گمراهی دور و دراز. (ابراهیم/ 18).
10. طباطبایی، بی‌تا، ج2: 390.
11. (النساء/38-36).
12. (مریم /96).
13. در خصوص عبارات مشابه که به نوعی در معناشناسی از نظر ایزوتسو به ما کمک می‌نماید در مقدمه، بخش روش تحقیق توضیح اجمالی داده شد.
14. صاحب تفسیر احسن الحدیث از این بخش از آیه 264 بقره که می‌فرماید: «….لاَ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا….» چنین استفاده کرده که ریاکاران هیچ قدرتی بر آنچه کسب کرده‌اند، ندارند یعنی حتی به محبوبیتی که در دنیا خواستارش بودند، نمی‌رسند. (احسن الحدیث/ ج1/ ص 501) اما تفسیری که صاحب تفسیر روشن از این جمله ارائه کرده دقیق‌تر و پسندیده‌تر است ایشان می‌فرماید: «منظور از «…لاَ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا….» آن است که قدرت و توانایی مربوط به اختیار است و در اینجا اشاره می‌کند که ریا در اعمال موجب می‌شود که عمل از محیط اختیار و نفوذ قدرت ریاکار بیرون برود و ارتباط او را با عمل قطع می‌کند. زیرا عمل را به قصد دیگری و به نیت نشان دادن آن به دیگران انجام داده است مانند پرداخت ثمن در مقابل خرید جنس که ثمن از ملک و تصرف مشتری خارج پرداخت شد. در صورت ریا نیز که عمل در مقابل به دست آوردن منافع مادی انجام می‌شود عمل از محیط نفوذ و قدرت فاعل آن خارج است و به اصطلاح نوعی دادوستد صورت می‌گیرد. (مصطفوی 1380ش، ج3: 362).
15. (النساء/ 38).
16. شیطان شما را از تهیدستی بیم می‌دهد….(البقره/ 268).
17. فضل الله 1405ق، ج7: 188.
18. مغنیه 1981 م، ج2، 324.
19. صاحب تفسیر روض الجنان در ذیل این آیه می‌نویسد: «در این آیه دو قول گفته‌اند، یکی آنکه خدای متعال ایشان را دوست دارد و دیگر آنکه خداوند ایشان را محبوب دیگران می‌گرداند. (ابوالفتوح رازی، پیشین، ج13، ص 123) ولی با توجه به اطلاق آیه می‌توان گفت جمع هر دو تفسیر در آیه ممکن است بی‏آنکه با هم تضادی داشته باشند، از این‏رو به نظر می‌رسد که صالحان، هم محبوب خدایند و هم محبوب مؤمنان.
20. و (یاد کن) هنگامی را که شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست…(الأنفال/ 48).
21. …آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد. (الرعد/ 28).
22. …خدا را جز اندکی یاد نمی‌کنند (النساء/ 142).
23. داستان کسانی که غیر از خدا دوستانی اختیار کرده‌اند، همچون عنکبوت است که (با آب دهان خود) خانه‌ای برای خویش ساخته و در حقیقت – اگر می‌دانستند – سست‌ترین خانه‌ها همان خانه عنکبوت است. (العنکبوت / 41).
24. میان آن (دو گروه) دو دل‌اند؛ نه با اینان‌اند و نه با آنان و هر که را خدا گمراه کند، هرگز راهی برای (نجات) او نخواهی یافت. (النساء/ 143).
25. خدا مثلی زده است: مردی است که چند خواجه ناسازگار در (مالکیّت) او شرکت دارند (و هر یک او را به کاری می‌گمارند) و مردی است که تنها فرمانبر یک مرد است. آیا این دو در مثل یکسانند؟ سپاس خدای را. (نه)، بلکه بیشترشان نمی‌دانند. (الزمر/ 29).
26. …آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟ (یوسف/ 39).
27. و مثل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می‌کنند، همچون مثل باغی است… (البقره/ 265).
28. سبحانی 1373 ش، ج3: 124 [در تفسیر راهنما نیز همین تفسیر برای جمله «…وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ….» آمده است. (رفسنجانی 1375ش، ج2: 242)].
29. (البقره/ 264).
30. طالقانی 1358ش، ج2: 233 [همچنین بنگرید به تفسیر مخزن العرفان، که چنین تفسیری از تمثیل قرآن ارائه کرده است. (اصفهانی 1361ش، ج2: 422)].
31. طبرسی 1403ق، ج1: 376.
32. قرشی 1366ش، ج1: 501.
33. (النساء/ 37 و 38).
منبع مقاله :
نحوی، سید محمد؛ (1390)، ریا در قرآن؛ ریشه‌ها، پیامدها و راه‌های درمان، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید